نویسنده: الهی خراسانی علی
1- در جریان شناسى اندیشه هاى دینى - اجتماعى در قبل از انقلاب اسلامى و بعد از آن، همواره کاویدن جریان فکرى "انجمن حجتیه" یکى از موضوعات جذاب براى پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. موضوع انجمن حجتیه -بنابر توضیحى که در بخش بعد خواهد آمد- با غبارى از ابهام روبرو است. از این رو، قضاوت هاى متفاوتى در مورد انجمن شده، که گاه جریانى استعمارى؛ هم چون بابیت و یا جریانى مخوف با تشکیلاتى ماسونى، اسرائیلى و مرتبط با ساواک معرفى گشته و گاه گروهى مذهبى با دغدغه هاى کاملاً دینى و داراى خدمات فرهنگى، اما با افق هاى پایین در اهداف، عنوان شده است.
2- انجمن حجتیه، مانند هر گروه و جریانى داراى طیفى از افراد مرتبط با آن است، که باید در تحلیل جریانیِ آن، بدین مهم نیز توجه بایسته شود؛ زیرا انجمن داراى یک گروه از اعضاى رسمى است که در سلسله جلسات رسمى یا مذهبىِ آن شرکت فعال دارند و یا به حمایت مالى و معنوىِ انجمن مى پردازند و گروه بزرگ دیگر، افرادى هستند که به طور رسمى از اعضاى انجمن محسوب نمى شوند، اما با اعضاى آن ارتباط دارند، که این ارتباط مى تواند شدید یا ضعیف تعریف شود و این افراد نیز مى توانند اساساً هم سو با تفکر حاکم بر انجمن نباشند و لذا علما و روحانیانى در مشهد بوده و یا هستند که با اعضاى انجمن ارتباط دارند، اما هیچ گاه از اعضاى آن به شمار نرفته اند و گاه به اشتباه "انجمنى" خوانده مى شوند.
3- انجمن حجتیه داراى یک مبناى فکرى و عقیدتى است که مى تواند تنها منحصر به انجمن نباشد، اما باید اذعان کرد که در مشهد که کانون فکرىِ انجمن است، بسیارى از افراد به ویژه روحانیونى که داراى این گونه تفکر هستند، به نحوى با این انجمن ارتباط دارند.
این مبناى فکرى بدین ترتیب است که امامان شیعه غیر از امیرالمؤمنین و چند صباحى امام حسن(ع) از زعامت سیاسى جامعه اسلامى دور بودند. اما نقشى که امام معصوم دارد منحصر به زعامت وى و در رأس قدرت سیاسى قرار گرفتن نیست، بلکه هدایت، ارشاد، تفسیر و تبلیغ دین و ساختن بناى فرهنگى شیعه از وظایف امام به شمار مى رود.
در دوران غیبت امام معصوم نیز وظیفه تبلیغ دین و ارشاد و هدایت فرهنگى جامعه اسلامى و ترویج مکتب اهل بیت، به علماى شیعه واگذار گردیده تاهم چون اصحاب و یاران امامان معصوم، شیعه را به منبع علم و معرفت امام متصل و آگاه سازند.
4- اما آنچه که تفکر انجمن را در این زمینه جدا مى سازد، منحصر دیدن وظیفه علما و فقیهان در بُعد فرهنگى است؛ زیرا آنها معتقدند که در زمان غیبت امام معصوم، نمى توان حکومت تشکیل داد و از وظایف شیعه، قیام نیست؛ زیرا اقامه دین در جامعه به گونه حضور در حکومت دارى، تنها به دست ولیّ معصوم انجام مى گیرد و بزرگان شیعه، هم چون اصحاب امام تنها هدایت امت، تبلیغ دین و صدور فتوا را بر عهده دارند و امام معصوم از طریق علماى شیعه، مکتب اهل بیت را ترویج داده و جامعه را مدیریت و سرپرستى مى نماید.
پشتوانه کلامى این بُعد فرهنگی در اندیشه انجمن، بحث مهم ولایت امام است؛ زیرا هم چنان که امام داراى ولایت تکوینى و ولایت تشریعى است، در این راستا داراى ولایت اجتماعى و سیاسى نیز هست. انجمن و نیز برخى دیگر از اندیشمندان شیعه؛ هم چون شیخ محمد سند بحرینى و شیخ محمد مهدى شمس الدین، ولایت سیاسى امام معصوم را تابع ولایت تکوینى و تشریعى امام مى دانند، که نمى توان این ولایت را از بُعد عصمت و علم امام تفکیک نمود. از این رو، در ولایت سیاسى امام، عصمت و علم شرط است و نمى توان اساساً آن را براى دیگرى فرض و ثابت نمود. بنابراین، انجمن و هردو اندیشمند فوق تصریح مى کنند که فقیه هیچ شأنى در ولایت سیاسى و زعامت جامعه ندارد؛ زیرا روشن است که از علم و عصمت برخوردار نیست.
5- جالب آن که، شیخ محمد سند - که هم اکنون در حوزه نجف به تدریس خارج مشغول است- به دلیل نگاه کلامى خاصش که قبول ولایت فقیه را خروج از ولایت سیاسى امام معصوم مى داند و نیز نظر مساعد وى نسبت به قمه زنى، که انجمن سخت از آن دفاع مى کند، به پایگاه حوزوى انجمن حجتیه در مشهد؛ یعنى "مدرسه علمیه اهل بیت(ع)" پیوند خورده است، بگونه اى که بیشتر طلبه هاى آنجا شیخ سند را اعلم، نسبت به دیگر علما مى دانند و شاگردان مشهدىِ شیخ سند در مدرسه اهل بیت(ع) نیز جایگاه ویژه اى دارند.
6- تفکر سیاسى انجمن حجتیه را باید در جریانى قرار داد که به ولایت فقیه هیچ اعتقادى ندارد، اما به "ولایت فقه و قانون" مى اندیشد؛ مانند برخى فقیهان و بعضى اصلاح طلبان دین گرا. اشتباه بیشتر تحلیل گرانِ انجمن آن است که انجمن را بدون هیچ بررسى دقیق، طرفدار حکومت سکولار و بریده از دین مى دانند که دولت را به دامان دموکراسى غربى و فرهنگ مادى گرا مى اندازد، در حالى که باید دانست و بررسى کرد که انجمن دقیقاً چه تفکرى را یدک مى کشد و آن ولایت فقه و قانون است، که داراى پیچیدگى نظرى خاصى مى باشد: از یک سو، ولایت و سرپرستى فقیه در جامعه را انکار مى کند و حکومت فقیه را مشروعیت نمى بخشد و از سوى دیگر، به شدت خواستار ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) و اجراى احکام اسلامى در جامعه است. حساسیت برخى مراجعِ هم سو با تفکر انجمن -که انجمن نیز ایشان را مرجع در امور دینى مى داند و یا براى نظر ایشان بسیار احترام مى گذارد- نسبت به اجرا نشدن برخى احکام در جامعه و غفلت مسئولان از فرهنگ اهل بیت، گواه این سخن است. شیخ سند نیز که به ولایت فقیه هیچ باورى ندارد، در مورد موضوعات مختلف نوین فقهى، هم چون عرصه هاى پزشکى و اقتصادى داراى دیدگاه فقهى است.
هم چنین انجمن با فعالیت گسترده خود در امور تربیتى و فرهنگى؛ مانند ایجاد مدارس مختلف در شهرها، به ویژه مشهد و تهران ما را بدین نکته رهنمون مى سازد، که انجمن به ولایت فقه و قانون در جامعه باور دارد. آنچه مهم است باید اندیشمندان، اندیشه "ولایت فقه در عین ناباورى به ولایت فقیه" را مورد نقد و بررسى قرار دهند.
رمز استقبال مردم متدین به انجمن در امور فرهنگى و تربیتى -علاوه بر پنهان کارى انجمن- که هر ساله براى رفتن دانش آموزان به مدارس غیر انتفاعى آنان، رقابت وجود دارد، نگاه انجمن به برقرارى احکام و فرهنگ اهل بیت در جامعه است، که در عین حال این باور که ولایت فقیه خروج از ولایت امامان معصوم است را به دانش آموزان خود، بسیار ظریف و با برنامه تزریق مى کند. راقم سطور که در برخى دبیرستان هاى مشهد با این گونه تفکر درس خوانده، شاهد این ظرافت هاى برنامه اى بوده است.
7- باید بدین مهم توجه نمود که لازمه قبول نداشتن ولایت فقیه و انحصار ولایت اجتماعى و سیاسى در کسى که داراى ولایت تکوینى و تشریعى است، پذیرش روایاتى است که بیان مى دارد: هر پرچمى که شعار برقرارى حکومت در غیبت را دارد، محکوم به بطلان است. بنابراین، در تفکر انجمن، چنین پیش فرضى براى پذیرشِ راحت این روایات وجود دارد.
بدین ترتیب، براى شناخت تفکر سیاسى انجمن حجتیه بسنده کردن به این که انجمن، اندیشه حکومت سکولار را ترویج مى دهد و به مشروعیت حکومت اسلامى در زمان غیبت باورى ندارد، اشتباه است و باید نقطه اصلى و حلقه مهم شناخت تفکر انجمن را در اندیشه "ولایت فقه" جستجو کرد و آن را نسبت به فرهنگ حقیقى اهل بیت سنجید.
مقبولیت نسبى انجمن در قشر مذهبى که باعث شده ده ها سال به حیات اجتماعى و فرهنگى خویش در جامعه ادامه دهد، دغدغه ایشان در ترویج فرهنگ اهل بیت است، به گونه اى که در تمام برنامه هاى خود به شدت به دنبال تربیت فرهنگى مردم و مبارزه با عوامل فرهنگى مخرِّب است که به باور انجمن در فلسفه، عرفان و وهابیت وجود دارد. انجمن هر سه جریان را برخلاف فرهنگ اهل بیت مى داند که باید با آن ها مقابله کرد. بنابراین، انجمن نسبت به فرهنگ و تدیّن جامعه بى تفاوت نیست و شأن روحانیت را ارشاد و موعظه مى داند. البته نه آن که براى دین قیامى کند و مسئولیتى را بر دوش کشد.
در بخش بعد به جایگاه روحانیت و استراتژى "تقیه و نفوذ" در اندیشه سیاسى انجمن خواهیم پرداخت و در بخش پایانى، جریان فکرى "انکار ولایت فقیه و پذیرش ولایت فقه" را به نقد و بررسى خواهیم نشست.
ادامه دارد ...
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 305
2- انجمن حجتیه، مانند هر گروه و جریانى داراى طیفى از افراد مرتبط با آن است، که باید در تحلیل جریانیِ آن، بدین مهم نیز توجه بایسته شود؛ زیرا انجمن داراى یک گروه از اعضاى رسمى است که در سلسله جلسات رسمى یا مذهبىِ آن شرکت فعال دارند و یا به حمایت مالى و معنوىِ انجمن مى پردازند و گروه بزرگ دیگر، افرادى هستند که به طور رسمى از اعضاى انجمن محسوب نمى شوند، اما با اعضاى آن ارتباط دارند، که این ارتباط مى تواند شدید یا ضعیف تعریف شود و این افراد نیز مى توانند اساساً هم سو با تفکر حاکم بر انجمن نباشند و لذا علما و روحانیانى در مشهد بوده و یا هستند که با اعضاى انجمن ارتباط دارند، اما هیچ گاه از اعضاى آن به شمار نرفته اند و گاه به اشتباه "انجمنى" خوانده مى شوند.
3- انجمن حجتیه داراى یک مبناى فکرى و عقیدتى است که مى تواند تنها منحصر به انجمن نباشد، اما باید اذعان کرد که در مشهد که کانون فکرىِ انجمن است، بسیارى از افراد به ویژه روحانیونى که داراى این گونه تفکر هستند، به نحوى با این انجمن ارتباط دارند.
این مبناى فکرى بدین ترتیب است که امامان شیعه غیر از امیرالمؤمنین و چند صباحى امام حسن(ع) از زعامت سیاسى جامعه اسلامى دور بودند. اما نقشى که امام معصوم دارد منحصر به زعامت وى و در رأس قدرت سیاسى قرار گرفتن نیست، بلکه هدایت، ارشاد، تفسیر و تبلیغ دین و ساختن بناى فرهنگى شیعه از وظایف امام به شمار مى رود.
در دوران غیبت امام معصوم نیز وظیفه تبلیغ دین و ارشاد و هدایت فرهنگى جامعه اسلامى و ترویج مکتب اهل بیت، به علماى شیعه واگذار گردیده تاهم چون اصحاب و یاران امامان معصوم، شیعه را به منبع علم و معرفت امام متصل و آگاه سازند.
4- اما آنچه که تفکر انجمن را در این زمینه جدا مى سازد، منحصر دیدن وظیفه علما و فقیهان در بُعد فرهنگى است؛ زیرا آنها معتقدند که در زمان غیبت امام معصوم، نمى توان حکومت تشکیل داد و از وظایف شیعه، قیام نیست؛ زیرا اقامه دین در جامعه به گونه حضور در حکومت دارى، تنها به دست ولیّ معصوم انجام مى گیرد و بزرگان شیعه، هم چون اصحاب امام تنها هدایت امت، تبلیغ دین و صدور فتوا را بر عهده دارند و امام معصوم از طریق علماى شیعه، مکتب اهل بیت را ترویج داده و جامعه را مدیریت و سرپرستى مى نماید.
پشتوانه کلامى این بُعد فرهنگی در اندیشه انجمن، بحث مهم ولایت امام است؛ زیرا هم چنان که امام داراى ولایت تکوینى و ولایت تشریعى است، در این راستا داراى ولایت اجتماعى و سیاسى نیز هست. انجمن و نیز برخى دیگر از اندیشمندان شیعه؛ هم چون شیخ محمد سند بحرینى و شیخ محمد مهدى شمس الدین، ولایت سیاسى امام معصوم را تابع ولایت تکوینى و تشریعى امام مى دانند، که نمى توان این ولایت را از بُعد عصمت و علم امام تفکیک نمود. از این رو، در ولایت سیاسى امام، عصمت و علم شرط است و نمى توان اساساً آن را براى دیگرى فرض و ثابت نمود. بنابراین، انجمن و هردو اندیشمند فوق تصریح مى کنند که فقیه هیچ شأنى در ولایت سیاسى و زعامت جامعه ندارد؛ زیرا روشن است که از علم و عصمت برخوردار نیست.
5- جالب آن که، شیخ محمد سند - که هم اکنون در حوزه نجف به تدریس خارج مشغول است- به دلیل نگاه کلامى خاصش که قبول ولایت فقیه را خروج از ولایت سیاسى امام معصوم مى داند و نیز نظر مساعد وى نسبت به قمه زنى، که انجمن سخت از آن دفاع مى کند، به پایگاه حوزوى انجمن حجتیه در مشهد؛ یعنى "مدرسه علمیه اهل بیت(ع)" پیوند خورده است، بگونه اى که بیشتر طلبه هاى آنجا شیخ سند را اعلم، نسبت به دیگر علما مى دانند و شاگردان مشهدىِ شیخ سند در مدرسه اهل بیت(ع) نیز جایگاه ویژه اى دارند.
6- تفکر سیاسى انجمن حجتیه را باید در جریانى قرار داد که به ولایت فقیه هیچ اعتقادى ندارد، اما به "ولایت فقه و قانون" مى اندیشد؛ مانند برخى فقیهان و بعضى اصلاح طلبان دین گرا. اشتباه بیشتر تحلیل گرانِ انجمن آن است که انجمن را بدون هیچ بررسى دقیق، طرفدار حکومت سکولار و بریده از دین مى دانند که دولت را به دامان دموکراسى غربى و فرهنگ مادى گرا مى اندازد، در حالى که باید دانست و بررسى کرد که انجمن دقیقاً چه تفکرى را یدک مى کشد و آن ولایت فقه و قانون است، که داراى پیچیدگى نظرى خاصى مى باشد: از یک سو، ولایت و سرپرستى فقیه در جامعه را انکار مى کند و حکومت فقیه را مشروعیت نمى بخشد و از سوى دیگر، به شدت خواستار ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) و اجراى احکام اسلامى در جامعه است. حساسیت برخى مراجعِ هم سو با تفکر انجمن -که انجمن نیز ایشان را مرجع در امور دینى مى داند و یا براى نظر ایشان بسیار احترام مى گذارد- نسبت به اجرا نشدن برخى احکام در جامعه و غفلت مسئولان از فرهنگ اهل بیت، گواه این سخن است. شیخ سند نیز که به ولایت فقیه هیچ باورى ندارد، در مورد موضوعات مختلف نوین فقهى، هم چون عرصه هاى پزشکى و اقتصادى داراى دیدگاه فقهى است.
هم چنین انجمن با فعالیت گسترده خود در امور تربیتى و فرهنگى؛ مانند ایجاد مدارس مختلف در شهرها، به ویژه مشهد و تهران ما را بدین نکته رهنمون مى سازد، که انجمن به ولایت فقه و قانون در جامعه باور دارد. آنچه مهم است باید اندیشمندان، اندیشه "ولایت فقه در عین ناباورى به ولایت فقیه" را مورد نقد و بررسى قرار دهند.
رمز استقبال مردم متدین به انجمن در امور فرهنگى و تربیتى -علاوه بر پنهان کارى انجمن- که هر ساله براى رفتن دانش آموزان به مدارس غیر انتفاعى آنان، رقابت وجود دارد، نگاه انجمن به برقرارى احکام و فرهنگ اهل بیت در جامعه است، که در عین حال این باور که ولایت فقیه خروج از ولایت امامان معصوم است را به دانش آموزان خود، بسیار ظریف و با برنامه تزریق مى کند. راقم سطور که در برخى دبیرستان هاى مشهد با این گونه تفکر درس خوانده، شاهد این ظرافت هاى برنامه اى بوده است.
7- باید بدین مهم توجه نمود که لازمه قبول نداشتن ولایت فقیه و انحصار ولایت اجتماعى و سیاسى در کسى که داراى ولایت تکوینى و تشریعى است، پذیرش روایاتى است که بیان مى دارد: هر پرچمى که شعار برقرارى حکومت در غیبت را دارد، محکوم به بطلان است. بنابراین، در تفکر انجمن، چنین پیش فرضى براى پذیرشِ راحت این روایات وجود دارد.
بدین ترتیب، براى شناخت تفکر سیاسى انجمن حجتیه بسنده کردن به این که انجمن، اندیشه حکومت سکولار را ترویج مى دهد و به مشروعیت حکومت اسلامى در زمان غیبت باورى ندارد، اشتباه است و باید نقطه اصلى و حلقه مهم شناخت تفکر انجمن را در اندیشه "ولایت فقه" جستجو کرد و آن را نسبت به فرهنگ حقیقى اهل بیت سنجید.
مقبولیت نسبى انجمن در قشر مذهبى که باعث شده ده ها سال به حیات اجتماعى و فرهنگى خویش در جامعه ادامه دهد، دغدغه ایشان در ترویج فرهنگ اهل بیت است، به گونه اى که در تمام برنامه هاى خود به شدت به دنبال تربیت فرهنگى مردم و مبارزه با عوامل فرهنگى مخرِّب است که به باور انجمن در فلسفه، عرفان و وهابیت وجود دارد. انجمن هر سه جریان را برخلاف فرهنگ اهل بیت مى داند که باید با آن ها مقابله کرد. بنابراین، انجمن نسبت به فرهنگ و تدیّن جامعه بى تفاوت نیست و شأن روحانیت را ارشاد و موعظه مى داند. البته نه آن که براى دین قیامى کند و مسئولیتى را بر دوش کشد.
در بخش بعد به جایگاه روحانیت و استراتژى "تقیه و نفوذ" در اندیشه سیاسى انجمن خواهیم پرداخت و در بخش پایانى، جریان فکرى "انکار ولایت فقیه و پذیرش ولایت فقه" را به نقد و بررسى خواهیم نشست.
ادامه دارد ...
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 305