حزب الله و اروپا

پس از ظهور رویکرد تک قطبی استکباری آمریکا در تلاش برای تحکیم سلطه خود بر جهان در چارچوب روند جهانی سازی سیاسی و اقتصادی و دخالت در همه ویژگی های کشورها و مناطق پیرامون آنها به منظور قرار دادن آنها در
يکشنبه، 1 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حزب الله و اروپا
حزب الله و اروپا

نویسنده: نعیم قاسم
مترجم: محمد مهدی شریعتمدار


 
پس از ظهور رویکرد تک قطبی استکباری آمریکا در تلاش برای تحکیم سلطه خود بر جهان در چارچوب روند جهانی سازی سیاسی و اقتصادی و دخالت در همه ویژگی های کشورها و مناطق پیرامون آنها به منظور قرار دادن آنها در دایره منافع خصوصی آمریکا بوده است، نفوذ اروپا در دو دهه اخیر به طور شدیدی رو به کاهش نهاده است.
اروپاییان و به ویژه فرانسویان و انگلیسیان کوشیدند تا با استفاده از سابقه استعماری خود در منطقه خاورمیانه، همچنان نقشی برای خود در این منطقه باقی نگه دارند. فرانسویان در ارزیابی میزان قدرت و توان خود در دخالت در منطقه و ترسیم آینده لبنان راه مبالغه پیمودند. از جمله، به دنبال تجاوز اسرائیل در سال 1982 آنها در تشکیل نیروی چند ملیتی در سال 1983 شرکت جستند و آخرین تلاش آنان، حمایت از ژنرال میشل عون پیش از سرنگونی وی بود که فرانسویان در تأیید طرح سیاسی او در سال 1990 شکست خورده بودند. به دنبال این حوادث، آنها درک کردند که آمریکا بر قواعد بازی سیاسی در منطقه چنگ انداخته است تا دست سایر کشورها را از آن کوتاه کند و روابط و پیمان های خود را با کشورهای منطقه بر اساس آنچه منافع آمریکا اقتضا می کند، بنیاد نهد. از این رو فرانسه پذیرفت که نقشی در امتداد سیاست آمریکا ایفا کند، که تنها در بعضی از نکات با آن متفاوت باشد تا حس و گرایش فرانسوی را به تمایز از دیگران ارضا کند، اما به هر حال چنین نقشی فاقد کارایی اثر گذار در رویارویی با طرح آمریکا و اصرار هیأت حاکم آن بر اجرای آن بوده است.
اما انگلیسی ها مسیری را بر گزیدند که به طور کامل وابسته به سیاست آمریکا بود و در عین حال، کوشیدند تا دست کم به لحاظ نظری، تمایزی میان خود و آمریکا نشان دهند. از آنجا که حمایت آشکار و کامل آمریکا از اشغالگری اسرائیل، صهیونیست ها را از حمایت دیگران بی نیاز ساخته است، لذا انگلستان ناچار نبود که اقدام های عملی بیشتری انجام دهد و به ایجاد خطوط ارتباطی ویژه با بعضی طرف ها در منطقه بسنده کرد تا احتمالاً از مشارکت در ایفای نقشی محدود که خود در برابر تحولاتی که باعث جای گرفتن آمریکا بر اریکه قدرت رهبری جهان شده بود، بدان تن داده بود، بهره برداری کند.
سایر کشورهای اروپایی، عنوان اتحادیه اروپایی را برای پیگیری اهتمام و توجه خود به مسأله خاورمیانه برگزیدند و حضور مستقیم آنها دارای کار آمدی سیاسی و عملی در منطقه نبوده است. با این همه، چنین رویکردی مانع از آن نبود که سفارت ها و دستگاه های این کشورها، ارتباط دیدارهای آشنایی و کسب اطلاعات و مشارکت در فعالیت های محدود را انجام دهند.
از این رو، برقراری روابط میان حزب الله و اروپایی ها به دلیل نبود اقدام های خصمانه عملی مستقیم و علاقه مندی فراهم آمده در طرفین برای انجام دیدارها و گفتگوها، به رغم آگاهی قبلی نسبت به وجود اختلاف های بسیاری در دیدگاه ها، امری ممکن بود.
روابط رسمی حزب الله با سفارت های کشورهای اروپایی، پس از تجاوز آوریل 1996 بهبود آشکاری را شاهد بود که در دیدارها و ملاقات های متقابل جلوه گر شد؛ دیدارهایی که تنها به تبادل نظر منحصر نبود، بلکه دارای جنبه های عملی بیشتری با بعضی از سفارت ها بود که همکاری محدود را در موضوعاتی معین به منصه ظهور رساند. این دیدارها جنبه ای علنی داشت که از جمله به دیدارهای سفیران اروپایی و به ویژه سفیران فرانسه و انگلستان با دبیر کل حزب الله می توان اشاره کرد. این دیدارها منحصر به مسئولان سفارت های مقیم در لبنان نبود، بلکه نمونه های بسیاری از ارتباط با نمایندگان ویژه بعضی از کشورها وجود دارد که در رأس برنامه کاری آنان، ارتباط و گفت وگو با حزب الله قرار داشت.
آهنگ روابط با کشورهای اروپایی مختلف، متفاوت است. در مورد بعضی از کشورها، روابطی منظم از خلال دیدارهای دوره ای و گفت وگوهای تدریجی و پیگیری های ثابت وجود دارد و در مورد بعضی دیگر، منحصر به دیدارهایی برای ارتباط و آگاهی یافتن از مواضع طرفین یا بررسی یک موضوع، مشخص بوده است.
اما روابط حزب الله با نهادها و جمعیت های غیر دولتی و فعالان اروپایی، همچنان در آغاز راه و به طور ضعیف و محدود جریان دارد و شاید روابط رسمی به شکستن مانع روانی و از بین بردن نگرانی اروپایی ها بینجامد و توجه و اهتمام آنان را به ایجاد و توسعه چنین روابطی افزایش دهد.
حزب الله علاقه مندی اروپا را برای ایفای نقشی متمایز، به عنوان عاملی کمکی در کاهش یکه تازی و قدرت طلبی آمریکا تلقی می کند و آن را تلاشی مفید و سودمند برای تبلور یک نقش غربی که تا حدودی متفاوت است، می داند که نتیجه آن در نظر گرفتن بعضی از ویژگی ها و خصوصیت ها و نیازهای واقعی اعراب و فلسطینی هاست. از این رو، به رغم نومیدی و شکست ناشی از درج نام حماس و جهاد اسلامی در لیست اروپایی سازمان های تروریستی و فعالیت بسیار اندک اروپایی ها در حمایت از ساده ترین اصول حقوق بشر در هنگامه حوادث جنین و سایر تجاوزاتی که در داخل سرزمین فلسطین صورت می گیرد و اگر چه حزب الله امید واهی در این زمینه نبسته است، با این همه این وضعیت را فرصتی تلقی می کند که باید از آن بهره برداری کرد تا در صورت امکان، دستاوردی عاید شود. حتی اگر حضور اروپا در آغاز راه منحصر به نیم صدایی از نوع دیگر باشد و صرفاً به منافعی که در منطقه دارد، توجه کند و رویکرد خصمانه همه گیر در سطح ملت های منطقه نسبت به سیاست های آمریکا را مورد ارزیابی قرار دهد، گاهی مفید خواهد بود که در طول زمان توسعه می یابد.
اروپایی ها نیز چنین رابطه ای را وسیله ای می دانند که آن ها را از دایره پذیرش مسئولیت حمایت کامل آمریکا از اسرائیل خارج می کند و می کوشند تا از راه آن، خط سیاسی نسبتاً متفاوت و متمایزی از سیاست های آمریکا برای خود ترسیم کنند. آنان میزان همراهی مردم با مقاومت را دریافته اند و درک کرده اند که بی توجهی به این تعامل میان مقاومت، مردم و حاکمان مفید نخواهد بود و پذیرفته اند که حضور کار آمد حزب الله در عرصه لبنان و بازتاب های این حضور در سطح منطقه، آن را در جایگاهی قرار می دهد که گفت وگو با آن سودمند جلوه می کند، به ویژه آن که حزب الله با همه طرف ها آماده ارتباط است و قابلیت و توان گفت وگو و مذاکره را دارد و در صورت توافق، همکاری با آنها را می پذیرد.
طرفین می دانند که همه گام ها در چارچوب این رابطه، به طور دقیق محاسبه و ارزیابی شده است و مواضع اصلی و ثابت آنها در خلال این رابطه دست نخورده باقی خواهد ماند و گسترش روابط در اثر حوادث گوناگون کند خواهد بود. حزب الله علاقه مندی فرانسه را در ایفای نقشی در عرصه لبنان، از راه مشارکت آن کشور در کمیته تفاهم آوریل 1996 مورد تأیید قرار داد و این پیام مثبتی از سوی حزب الله بود که فرانسه آن را با دقت مورد توجه قرار داد. حزب الله با اقدام آلمان برای آزاد سازی اسیران و بازداشت شدگان در اسرائیل و مبادله آنان با سربازانی که در دست حزب الله بودند، موافقت کرد و پس از آزاد سازی لبنان، به رغم تحفظ حزب در مورد مواضع انگلستان، برای نخستین بار درخواست سفیر آن کشور را برای ملاقات پذیرفت. چنین موضع گیری هایی جدا از علاقه مندی طرف دوم برای ایفای نقشی در این زمینه صورت نگرفت، چه این یک فرایند متقابل است و هر یک از طرفین، براساس انگیزه ها، محاسبات و منافع خود گام برمی دارد.
منطقه خاورمیانه در گذشته عموماً زیر سلطه غرب قرار داشت و استعمار غرب، در جهت گسترش غرب زدگی فرهنگی، به عنوان جایگزین پروژه اسلامی رایج در منطقه تلاش کرده بود. اما درخت ریشه دار اسلام که با فطرت انسانی هماهنگ بود و نیز شکست غرب در عرضه متاع فرهنگی وارداتی خود به دلیل افشا شدن منظومه منافعش در استعمار و بهره کشی از منطقه و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شروع نهضت کلی جنبش های اسلامی در منطقه، همه عواملی را تشکیل داد که در کنار همدیگر، نقشی در نشان دادن تمایزات دو فرهنگ ایفا کرد و شکاف میان غرب و مسلمانان را شکافی عمیق قرار داد.
با این همه، باب گفت وگو با غرب را همچنان باید گشوده نگه داشت، بی آن که در کسب نتایج پیچیده و آرام آن عجله شود، یا امیدهای توهم زا و مبالغه آمیزی بر آن منعقد شود. در این روند باید همه ملاحظاتی که در حاشیه این گفت وگو وجود دارد، مد نظر قرار گیرد که مهم ترین آنها عبارت است از:
1- اسلام ما را به ایجاد زمینه گفت وگوی سازنده دعوت می کند که در آن، به دلایل طرف دیگر گوش فرا دهیم:
قل هاتوا برهنکم ان کنتم صدقین (1)
«بگو: اگر راست می گویید، دلیل خود را بیاورید.»
قرآن کریم این رویکرد را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از شیوه دعوت حکیمانه به سوی خدا معرفی می کند:
ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه (2)
«با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن»
چنین دعوتی به سوی خدا، از دید قرآن کریم، باید در چارچوب گفت وگویی آرام و منطقی صورت پذیرد:
و جدلهم بالتی هی احسن (3)
«و با آنان به [شیوه ای] که نیکوتر است مجادله کن»
در چنین صورتی است که آشنایی با یکدیگر بر اساس نقاطی آغاز نخواهد شد که پیش فرض آن، عدم پذیرش دیگری باشد، بلکه از راه گفت وگویی صورت خواهد گرفت که همه دلایل و برهان ها را مورد توجه قرار می دهد.
2- چنین گفت وگویی، در آغاز راه شاهد دشواری و صعوبتی خواهد بود، زیرا مصلحت ما در این است که آن را در چارچوب اصول فکری پیش بریم و مصلحت آنان در آن است که کار کردی سیاسی به آن بدهند و از موضع قدرت و سلطه و اثر گذاری خود بر جهان سخن بگویند. هر یک از طرفین بر اساس اصول مسلم فکری مورد باور خود گام برمی دارد و می کشود تا با بسیج واقعیت های موجود، آنها را به کمک اثبات اصول مسلم خود بگیرد. این تلاش با ذهنیت تلاش برای غلبه و پیروزی و نه ذهنیت کاهش فاصله میان طرفین صورت می گیرد و لذا می توان گفت که از الزامات چنین روشی، پذیرش بی نتیجه ماندن آن است. لذا ضروری و مهم است که میان عوامل سیاسی و فکری تفکیک قائل شویم و شبهه هایی را که ناشی از پیشداوری های طرفین است، از گفت وگو بزداییم.
3- طرح شعارها و عناوین کلی، میزان نزدیکی و داشتن نقاط مشترک را که ناشی از نگاه کلی و اجمالی به عدالت در میان مردم است، نشان خواهد داد. در مقابل، در روند ترجمان و اجرای عملی چنین شعارهایی تعارضاتی به وجود خواهد آمد زیرا تفاوت های عملی آشکار و ناشی از خاستگاه ها و زمینه فکری طرفین بروز خواهد یافت.
4- غرب در جایگاه صدور مفاهیم و اصطلاحات و اصول مسلم و ثابت خویش است. با مسأله گفت وگو به عنوان ابزاری برخورد می کند که در آن، علاقه به واداشتن طرف دیگر به انقیاد و پذیرش آن اصول پنهان است. با این همه، می توان با غرب به گفت و گو و مناظره پرداخت تا با طرح ادله اصولی، دشواری امکان تحمیل پروژه غربی را اثبات کرد. برتری جویی یا پست شمردن دیگری گفت و گو را متوقف می کند ولی احساس برابری می تواند به نتیجه ای مثبت بینجامد.
5- یکی از اشکالات گفت وگو آن است که با حمله وسیعی برای تسری و تحمیل مسئولیت اقدامات همه جنبش ها و نظام های اسلامی بر طرف گفت وگو و تلقی آنها به عنوان تشکلی واحد که دارای مسئولیت واحد است، همراه می شود. لذا از آغاز باید مسئولیت ها را تفکیک و جهت گیری گفت وگو را بر اساس دیدگاه های مشخص حزب یا تشکل طرف گفت وگو تعیین کرد، بی آن که بار مسئولیت اقدامات دیگران به دوش کشیده شود. از سوی دیگر، غرب را هم نمی توان به مثابه یک کیان واحد تلقی کرد و لذا گفت وگو باید مبتنی بر تمایزهای موجود باشد، هر چند که این تمایزها اندک و پایه ها و اصول فکری کلی غربیان مشترک بوده، به سادگی قابل دریافت و تشخیص باشد.
6- باید از تفکیک اندیشه از رفتار سیاسی و عملی دوری جست، هر چند که شیوه های پژوهش مستلزم تدارک گفت وگو به گونه ای است که طرفین را به تعیین نقاط اتفاق و اختلاف رهنمون سازد.
نتیجه می گیریم که گفت وگو فرایندی عملی، کند، پیچیده و دراز مدت است، اما دست کم برای اتمام حجت، شایسته و ضروری است. گفت وگو راهی است، برای به کار گرفتن همه تلاش ها با هدف بیان پروژه اسلامی و اطلاع از پروژه غرب است و چنانچه دایره گفت وگو چنان توسعه یابد که شامل گسترده ترین اقشار ممکن در جوامع غربی شود، بسیار مفید خواهد بود، تا دچار مصاف و نبردی نشود که مانع از دریافت پیام آن از سوی توده های مردم و فرهیختگان شود. از این رو بر ماست که چهره راستین اوضاع کنونی خود را از خلال این گفت وگو تبیین کنیم.
گفت وگوی تمدن ها جایگزین نبرد تمدن هاست، زیرا شیوه ای اصولی تر است. ضرورتی ندارد که نتایج گفت وگو را از پیش تعیین کنیم و بار سنگین شکست حتمی را از پیش بر آن تحمیل کنیم. همچنین نمی توان بدان امیدی بیش از حد بست و توقع آن را داشت که نتایج و دستاوردهایی اثر گذار و قاطع به بار آورد. ما از شیوه و روشی برای تعامل شرق یا غرب - و بالعکس - سخن می گوییم و بر آن نیستیم که نتایجی خوشبینانه یا بدبینانه را از پیش بنیاد نهیم. اگر اصل بر گفت وگو باشد، شکافی در دیوار میان طرفین ایجاد و روند تعامل و روش های آن را محکوم به این اصل حاکم و مسلط خواهد کرد و در نتیجه، به اقدامات و نتایج عملی در واقعیت های کنونی دولت ها و ملت ها منجر خواهد شد. چنین گفت و گویی منحصر به حوزه روابط کشورها با همدیگر یا رابطه نیروهای حزبی با کشورها نخواهد بود، بلکه همه اقشار فرهیخته و سیاستمدار و نیز افکار عمومی را در برخواهد گرفت و لذا اگر در جنبه ای غیر مفید و بی نتیجه باشد، در جنبه ای دیگر می تواند سودمند باشد.
آمریکا روند حوادث را به سمت نبرد و رویارویی سوق می دهد و مقوله «با ما یا برما» دال بر آن است. زیرا گفت وگو آن را در تنگنا می اندازد و در برابر چالش های اصولی قرار می دهد که تاب مقاومت در رویارویی با آنها را ندارد.
آمریکا با روحیه برتر انگاری خود نسبت به دیگران، به اتکای قدرت و هژمونی خود امکان آن را می یابد تا نظر و منافع خود را بر دیگران تحمیل کند. اما باید از آثار این شیوه تعامل برحذر بود، چرا که اگر چه رویارویی به غلبه قوی بر ضعیف می انجامد، اما کینه و حقد و دشمنی پنهانی به وجود می آورد و به انباشت عوامل انفجار و بحران سازی و درگیری و جنگ منجر می شود.

پی نوشت ها :

1- بقره، 111.
2- 2 و 3 نحل، 125.

منبع: قاسم، نعیم؛ (1383)، حزب الله لبنان: خط مشی، گذشته و آینده آن؛ ترجمه محمد مهدی شریعتمدار؛ تهران: اطلاعات، چاپ سوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط