گسترۀ موضوعی دین ، حداقلی یا حداکثری

این مقاله که درباب قلمرو موضوعی دین نظریه پردازی کرده ، بدین پرسش پاسخ می دهد که آیا دین به تمام نیازهای انسان اعم ازنیاز های اساسی و غیر اساسی ، نیازهای کلان و غیر کلان انسانی پاسخ گفته یا اینکه به بخشی از آن پرداخته
يکشنبه، 6 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گسترۀ موضوعی دین ، حداقلی یا حداکثری
گسترۀ موضوعی دین ، حداقلی یا حداکثری

 

نویسنده: سید امیرمحمد محسنی *
منبع:راسخون



 

چکیده

این مقاله که درباب قلمرو موضوعی دین نظریه پردازی کرده ، بدین پرسش پاسخ می دهد که آیا دین به تمام نیازهای انسان اعم ازنیاز های اساسی و غیر اساسی ، نیازهای کلان و غیر کلان انسانی پاسخ گفته یا اینکه به بخشی از آن پرداخته است .
تعیین قلمرو دین به لحاظ گسترۀ موضوعات مطرح درآن ، از مهم ترین مباحث کلام جدید و فلسفۀ دین ( 1 ) به شمار می رود که باعناوینی نظیر « انتظار بشر از دین » یا « حسنات و خدمات دین » پیوند خورده است .
در این مختصر برآنیم تا با مشخص شدن معنای دین و همچنین تعیین منظور و مقصود خود از مفهوم قلمرو ، با روش درون متنی دینی اثبات کنیم که دیدگاه صحیح در این باب ، دیدگاه اعتدالی هست به این معنا که نه قائل به حضور حداقلی دین هستیم و نه قائل به حضور حداکثری آن ، به عبارت دیگر در این نوشتار به اثبات خواهد رسید که علاوه بر اینکه دین به تمام امور اخروی پرداخته وبه مسائل کلان و اساسی دنیوی نیز پاسخ گفته است.
واژگان کلیدی
دین ، قلمرو ، قرآن ، روش درون متنی دینی

مقدمه

از مهم ترین سوالات در قرن معاصر در حوزۀ دین پژوهی سوال از قلمرو دین به لحاظ طرح موضوعات است آیا دین و در راس آن قرآن کریم به لحاظ موضوع ، به تمام ابعاد زندگی بشر پرداخته است ؟ و به همۀ نیاز های بشری ، اعم از کلی و جزئی و اعم از نیاز های اساسی و غیر اساسی پاسخ گفته است ؟

1-1.تعریف موضوع

رسالت هر پیامبری ، گرفتن وحی تشریعی است این وحی ، متن پیام و گوهر رسالت او خواهد بود . قرآن کریم در برابر سایر کتب آسمانی ، از جامعیت برخوردار است یکی از ویژگی هایی که قرآن برای خود می شمارد گستردگی امور مطرح شده درآن است می فرماید : وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلى‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمین؛ «و [به یاد آور] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را [هم‏] بر این [امت‏] گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. » (2) همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید « اوتیت جوامع الکلم » ( به من جوامع دانش « گنجینه های معرفت » داده شده است . ) (3)
با نظر به این منقولات بررسی خواهیم کرد که قلمرو احکام و معارف قرآن و دین تا چه اندازه ای است .

1-2. جایگاه بحث

تعیین قلمرو موضوعی قرآن کریم (و نه قلمرو مکانی و نه قلمرو زمانی) اگرچه در مباحث تفسیری در حوزۀ مبانی تفسیر مطرح است اما در مباحث کلامی جز مسائل علم کلام محسوب می شود که متکلم به بررسی آن می پردازد بنابراین اصل این مساله و جایگاه اصلی آن درحوزۀ مسائل کلامی و بدست آوردن نظر صحیح در این باب بر عهدۀ متکلم است و از این جهت مفسرین وام دار متکلمین هستند. (4)

1-3. تاریخچۀ بحث

مسالۀ قلمرو موضوعی قرآن قدمتی بسیار داشته است ، آیات و روایات متعدد در این باره وجود دارد ، علاوه بر این بدلیل نقش مهم قرآن در زندگی مسلمین ، اندیشمندان مسلمان به قلمرو آن توجه کرده اند و این مبحث در منابع پیشینیان آمده است مانند مبحث اعجاز محتوایی قرآن درعلوم قرآنی و مباحث تفسیری مفسران در شرح آیات مربوط به گسترۀ موضوعی قرآن . (5)

1-4.سوالات یا فرضیه

در این مقاله بدین سوالات پاسخ داد شده است
دین به چه معناست ؟
با چه روشی باید به تعیین قلمروموضوعی قرآن پرداخت ، با روش درون متنی دینی یا با روش برون متنی دینی یا با تلفیقی از این دو روش ؟
آیا دیدگاه حداقلی یا حداکثری داشتن نسبت به دین صحیح است یا خیر ؟
دیدگاه صحیح در این باب چیست ؟

1-5.ضرورت بحث

بحث از قلمرو موضوعی دین آثار و فوائد متعددی دارد
روشن شدن قلرو موضوعی دین ، موجب تعیین سطح انتظارات از دین می شود انتظاراتی که گاه جنبۀ افراطی به خود می گیرد و گاه جنبۀ تفریطی .
دین به عنوان تعیین کنندۀ رفتار انسانی و وظایف مسلمانان محتاج به تعیین قلمرو دین هست به عبارت دیگر دین اسلام به دلیل خاتم بودنش و بدلیل اینکه آخرین وحی الهی به بشر هست و باید تا ابد روشنی بخش بشر باشد و انسان مسلمان باید رفتار فردی واجتماعی خود را براساس آن سامان دهد، تعیین قلمروآن در این خصوصیت قرآن تاثیر بسزایی دارد .
دین بدلیل آنکه تجلی علم خداوند است جزمنابع معرفتی یقینی به حساب می آید با تعیین قلمرو موضوعی آن ، مشخص می شود که اندیشمندان در چه موضوعاتی باید به این متن یقینی رجوع کنند و همچنین این منبع می تواند معیاری برای تعیین سخنان صحیح از فاسد باشد .
تعیین قلمرو موضوعی قرآن می تواند مبنایی در مباحث تفسیری به شمار آید بدین معنا که نوع تلقی هر مفسری از قلمرو موضوعات درفهم معانی آیات تاثیر بسیار زیادی دارد .

تعریفات

یکی از کارهای بسیارمهم در مباحث تحقیقی ، توضیح واژگان و مفاهیم کلیدی به کار رفته در متن تحقیق است ازاینرو است که ابتدا به تعاریف مفاهیمی پرداخته ایم که در این باب نقش مهمی دارند .

2-1. قلمرو موضوعی

قلمرو درلغت به معنای ناحیه و ناحیۀ حکمرانی است . (6)
در باب قلمرو قرآن ، سه نوع قلمرو را می توان ذکر کرد:
قلمرو موضوعی که به گسترۀ موضوعات و مسائل مربوط است و به آن جامعیت قرآن می گویند .
قلمرو مکانی که به گسترۀ بُعد مکانی دعوت و پیام قرآن مربوط است و از آن به جهانی بودن یاد می شود. (7)
قلمرو زمانی که از استمرار دعوت قرآن در طول زمان بحث می کند و از آن به نام جاودانگی قرآن یاد می کنند . (8)
قلمرو موضوعی قرآن از دو جنبه قابل بحث است :
قرآن چه موضوعات ومسائلی را بیان می کند؟ آیا تمام مسائل دنیوی و اخروی انسان درقلمرو قرآن جای می گیرد . (9)
قرآن کریم تا چه اندازه به این مسائل پرداخته است ؟آیا فقط احکام و مسائل ارزشی رابیان میکند یا روش ها را نیز بیان کرده است ؟ (10)

2-2. دین

در باب تعریف دین آنقدر نظریه پردازی شده است که پرداختن به تمام آنها از حوصلۀ این مختصر بیرون است اما از آنجا که ارائه تعریفی از موضوع مورد بحث در پژوهشی ضرورت دارد در این نوشتار به تعریف دین پرداخته ایم قبل از بیان انواع تعریف از دین باید به دو نکته توجه نمود
غرض از تعریف تمایز دادن بین شی تعریف شده و غیر آن است که گاه با تمایز ذاتی تحقق می پذیرد و گاه با تمایز عرضی . تعریفی که تامین کننده تمایز ذاتی باشد حد ، و تعریفی که بیان کننده تمایز عرضی باشد رسم نامیده می شود اگردر تعریف همۀ ذاتیات مندرج شود آن را حد تام و اگر برخی از ذاتیات لحاظ شوند ، آنرا حد ناقص گویند .
بیان همۀ ذاتیات یک شی و درج همۀ آنها در تعریف ، بسیار دشوار است این مسئله در تعریف دین ، دشوار تر خواهد بود اما باید به شرط اساسی تعریف توجه داشت آن این که تعریف باید به گونه ای باشد که جامع افراد و مانع اغیار باشد و به عبارت دیگر باید دارای وضوح مفهومی و انطباق مصداقی باشد .
بدون شک یکی از مهم ترین روش های کشف چیستی دین، مراجعه به قرآن و سنت است ؛ زیرا دین فعل خداست و فرستادگان او بیش از دیگران از حقیقت دین آگاهی دارند؛ بر این اساس، تعریف دین را در ساحت قرآن و روایات پی می گیریم.
واژه دین در قرآن، با معانی ذیل به کار رفته است:
الف: جزا و پاداش مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ؛ ( خداوندى که ) مالک روز جزاست. (11)
ب: اطاعت و بندگی إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ؛ ما این کتاب را بحقّ بر تو نازل کردیم ؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان ! (12)
ج: ملک و سلطنت وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ؛ و با آنها پیکار کنید ! تا فتنه ( و بت پرستى ، و سلب آزادى از مردم ، ) باقى نماند ؛ و دین ، مخصوص خدا گردد . پس اگر ( از روش نادرست خود ) دست برداشتند ، ( مزاحم آنها نشوید ! زیرا ) تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست . (13)
د: شریعت و قانون لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ؛ ( حال که چنین است ) آیین شما براى خودتان ، و آیین من براى خودم ! (14)
ه: تسلیم إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ دین در نزد خدا ، اسلام ( و تسلیم بودن در برابر حق ) است . و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد ، اختلافى ( در آن ) ایجاد نکردند ، مگر بعد از آگاهى و علم ، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود ؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد ، ( خدا به حساب او مى‏رسد ؛ زیرا ) خداوند ، سریع الحساب است . (15)
و: اعتقادات لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ در قبول دین ، اکراهى نیست . ( زیرا ) راه درست از راه انحرافى ، روشن شده است . بنابر این ، کسى که به طاغوت [ = بت و شیطان ، و هر موجود طغیانگر ] کافر شود و به خدا ایمان آورد ، به دستگیره محکمى چنگ زده است ، که گسستن براى آن نیست . و خداوند ، شنوا و داناست .(16)

2-1-2. دین در روایات

در روایات لفظ دین بسیار به کار رفته است که ما به چند نمونه از آن اشاره می کنیم.
الف: غایه الدین الایمان؛ نهایت دین ، ایمان است. (17)
ب:  ان الدین کشجره اصلها الیقین بالله دین مانند درختی است که ریشه و اصل آن یقین به خداست. (18)

2-1-3. تعاریف متکلمان از دین

برای مفهوم اصطلاحی دین، تعریف های مختلف و متنوعی ذکر شده است. برخی‏ از تعاریف، مشعر به این است که هر آیینی، دین محسوب می شود، آیین هایی که در آن حتی‏ اعتقاد به خدا و مبدأ متعال، وجود ندارد و یا آیین هایی که بر مادّه انگاری مبتنی‏اند .
«دین متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات (فردی و اجتماعی) است که‏ حول مفهوم غایی سامان یافته است.» (19)
اما عده ای دین را به آیین های الهی مختص می دانند.
الف: با توجه به استعمال واژه دین در قرآن به معنای جزاء، شریعت، قانون، اطاعت و بندگی، به دست می آید که اسلام و حقیقت دین عبارت است از تسلیم و اطاعت از خداوند متعال. (20)
ب: دین برابر است با اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید. (21)
ج: دین، نظام عملی مبتنی بر اعتقادات است که مقصود از اعتقاد در این مورد، تنها علم نظری نیست؛ زیرا علم نظری به تنهایِی، مستلزم عمل نیست؛ بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروی بر طبق مقتضای علم قطعی است. (22)
د: مجموع این اعتقاد (به خدا و زندگی جاودان) و احساس و مقررات متناسب با آن، که در مسیر زندگی مورد عمل قرار گیرد. (23)
و: دین یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است که چهار بُعد دارد: اصلاح فکر و عقیده، پرورش اصول عالی اخلاق انسانی، حسن روابط افراد اجتماع، حذف هر گونه تبعیض های ناروا. (24)
ه: دین، مجموعه عقاید، اخلاق و قوانینی و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد، گاهی همه این مجموعه، حق و گاهی همه آنها باطل و زمانی مخلوط از حق و باطل است. اگر مجموعه حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت، آن را دین باطل و یا التقاطی از حق و باطل می نامند. دین حق، دینی است که عقاید، قوانین و مقررات آن از طرف خدا نازل شده و دین باطل، دینی است که از ناحیه غیر خداوند تنظیم و مقرر شده است. (25)

دیدگاه و تعریف برگزیده

حقیقت دین مجموعه ای از حقائق هماهنگ و متناسب است که خداوند آنها را به صورت گزارههای حقیقی (هست ها و نیست ها) و ارزشی (باید ها و نباید ها) در قالب متون دینی بیان می کند، این گزاره ها از ابعاد مختلف انسانی اعم از فردی و اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی حکایت می کند.

ویژگی های این تعریف

1- این تعریف، میان دین و متون دینی تفاوت قائل شده است، حقیقت دین، همان مجموعۀ حقائق هماهنگ است اما متون دینی به مجموعه گزاره های حقیقی و ارزشی که دال بر آن حقائق باشد، اطلاق می شود.
2- دین متضمن تکامل و سعادت آدمی است و از آن رو که سعادت انسان ها به زمینه های فردی و اجتماعی و ساحت های دیگر ارتباط دارد، دین نیز ساحت های متفاوتی پیدا می کند.
گزاره های ارزشی و حقیقی موجود در متون دینی از سوی حق تعالی نازل می شود بر این اساس باید به تفکیک میان حق و باطل توجه خاص نمود.

2-3.قرآن کریم

قرآن که معجزۀ جاوید الهی و کتاب مقدس مسلمانان است متنی است که دارای مراتب معنایی متعددی است قرآن ظاهری دارد و باطنی.
قرآن در این باره می فرماید  هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب؛ « اوست کسى که این کتاب [قرآن‏] را بر تو فرو فرستاد. پاره‏اى از آن، آیات محکم [صریح و روشن‏] است. آنها اساس کتابند و [پاره‏اى‏] دیگر متشابهاتند [که تأویل‏پذیرند]. اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنه‏جویى و طلب تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پیروى مى‏کنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشه‏داران در دانش کسى نمى‏داند. [آنان که‏] مى‏گویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه [چه محکم و چه متشابه‏] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسى متذکر نمى‏شود.» (26)
وقتی این آیه به روایتی از امام صادق ( ع ) ضمیمه کنیم که فرمودند که منظور از تاویل بطن آیه است (27) مساله وجود بطن برای قرآن ثابت می شود و یا از بعضی از روایات دیگر استفاده می شود که قرآن دارای بطون متعددی است جابر بن جعف از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است « ان للقرآن بطنا و للبطن بطن و له ظهر و للظهر ظهر » ( برای قرآن باطنی است و برای باطن ، باطن دیگر ، و قرآن ظاهری دارد و ظاهرش ظاهری دیگر . ) (28)
در این مقاله منظور از قرآن هم ظاهر آن است و هم باطن آن .

3- کشف روش صحیح استنباط قلمرو موضو.عی دین

این بخش از مقاله دارای اهمیت بسیارزیادی است و به عنوان متد بحث از آن یاد می شود .

3-1. انواع روش ها

در این بخش، روش صحیح کشف قلمرو قرآن کریم و دیدگاه های مختلف در این باب را بررسی می کنیم ، بدست آوردن قلمرو دقیق قرآن درگرو استفاده از روشی صحیح و کامل است .
برای بدست آوردن قلمرو قرآن کریم چند روش وجود دارد :
روش برون دینی که با سنجش های تجربی و تاریخی و عقلی صورت می گیرد . که به سه روش تقسیم می شود :
روش تعیین انتظار از دین و قرآن از طریق بررسی نیاز های انسان و انتظارات او از قرآن .
روش بسط تاریخی قرآن از راه مطالعه در آثار و نقش قرآن در جوامع اسلامی .
روش عقلی از راه دلائل نیاز انسان به وحی .
نگاه درون دینی که با بهره گیری از قرآن و روایات انجام می شود .
بررسی آیات و روایات بیانگر دانش پیامبر اسلام و اهداف قرآن .
بررسی آیات و روایات مربوط به قلمرو قرآن .

بررسی استقرائی تمام آیات .

روش تلفیقی که مجموع دو روش درون دینی و برون دینی می باشد .
راه سوم برای بدست آوردن قلمرو قرآن استفاده از هر دوروش برون ودرون دینی است با روش برون دینی ، کلیات امور مربوط به قلمرو قرآن به دست میآید وبرای شناخت تفصیلی قلمرو قرآن، باید به قرآن و روایت رجوع کرد برای مثال ، با استفاده از روش برون دینی می فهمیم که قرآن کریم ، کلیات امور موثر در رسیدن انسانها به هدف آفرینش خویش ، یعنی کمال را بیان فرموده است اما این را که چه اموری برای کمال انسان ضرورت دارد باید قرآن را جستجو کرد .
به عبارت دیگر ، عقل انسان به اجمال درک می کند که انسان برای رسیدن به سعادت وکمال به این کرۀ خاکی آمده است ولی انسان با مجاری عادی شناخت خود ، یعنی حس وعقل وتجربه ، نمی تواند به طور دقیق درک کند که چگونه باید زندگی کند تا به سعادت اخروی برسد دانش عادی انسان نمی تواند رابطۀ دنیا وآخرت را به تفصیل کشف کند امامی فهمد که فقط وحی الهی می تواند پاسخ دقیق پرسش های اساسی را در این باره بیان می کند .

3-2. راه صحیح

به نظر ما، بهترین و مطمئن ترین روش برای به دست آوردن قلمرو قرآن کریم، مراجعه به خود قرآن کریم و بهره گیری از روایات است. قرآن که خود را نور و وسیله هدایت و بیانگر همه چیز معرفی می کند، به یقین قلمرو بیانات خود را نیز آشکار بیان کرده است. بنابراین می توان با روش درون دینی و بررسی آیات و روایات بیانگر قلمرو و نیز بررسی استقرایی تمام آیات، قلمرو دقیق قرآن را به دست آورد. تنها فرق روش های درون دینی و روش تلفیقی این است که روش سوم، درباره ضرورت رجوع برای به دست آوردن قلمرو قرآن، دلیل عقلی یا توجیه عقلانی بیان میکند. البته هر دو روش، در این امر مشترک هستند که برای به دست آوردن قلمرو قرآن به طور دقیق، مراجعه به قرآن و روایت را ضروری می دانند.

3-3. معایب و نقائص روش های برون دینی

روش عقلی
یکی از روش های کشف قلمرو موضوعی قرآن کریم، روش عقلی است که در آن با استفاده از دلایل عقلی، بر ضرورت وحی و نیاز به قران کریم استفاده می کنند. در این روش، با مشخص کردن قلمرو نیازمندی انسان به وحی، قلمرو موضوعی قرآن کریم را به عنوان مصداقی از وحی مشخص می کنند. نیازهایی که انسان را محتاج وحی می کند، همان گستره موضوعی قرآن خواهد بود.
نقد و بررسی
این روش گرچه با مشخص کردن حوزه نیازمندی انسان به وحی، می تواند، اصول کلی موضوعات قرآنی را مشخص کند، قلمرو موضوعی قرآن را دقیقاً مشخص نمی کند. ممکن است بخشی از آنچه در قرآن کریم آمده است، نه از باب ضرورت، بلکه از باب لطف الهی بوده باشد. یعنی موادی از آنچه در قرآن آمده است، شاید جزء قلمرو دانش بشری است و خود انسان می تواند بدان برسد؛ ولی به علت اینکه غفلت می کند یا به دلیل دیگری، خداوند از باب لطف ، آن را در وحی آورده است. این قسم از بیانات را در حوزه احکام، احکام ارشادی می گویند و بدین دلیل که قرآن را بیان فرموده است، دین خواهد بود.

روش تعیین انتظار در قرآن

روش انتظار در قرآن، در سایه «انتظار بشر از دین» طرح شده است و رویکردی جدید در شناخت قلمرو قرآن است.بدین معنا دین و وحی برای پاسخ گویی به نیازهای انسان آمده اند. بنابراین قلمرو بیانات قرآن کریم را انتظارات انسان از آن تعیین می کند.
گرچه این دلیل از جهت تکیه بر نیازها و ناتوانی انسان در پاسخ به آن ها با روش « ضرورت وحی و قرآن » شباهتی دارد، از جهاتی با آن متفاوت است؛ از جمله اینکه بر خلاف آن، این روش مبتنی بر انسان شناسی تجربی است.
این روش درباره کتاب مقدس مسیحی به کار رفته است. با آغاز عصر روشنگری در غرب و پیشرفت علوم تحربی که هر کدام بخشی از طبیعت و انسان را کاوید و نیز با به میدان آمدن فلسفه جدید که به نقد سنت پرداخت، از سویی و با مشکلات موجود در مسیحیت و کتاب مقدس از سوی دیگر، این سؤال برای عالمان مسیحی پیش آمد که «انتظار بشر از وحی چیست؟» و «انتظار از کتاب مقدس کدام است؟» (29) در میان اندیشمندان، عکس العمل های گوناگونی را به دنبال داشته است. برخی آن را صحیح نمی دانند. (30) برخی نیز به جای آن، سؤال می کنند: «چه نیاز یا نیازهایی انسان را به دین می کشاند؟» در مقابل عده ای روش انتظار از قرآن را تنها روش به دست آوردن قلمرو وحی و دین می شمارند. (31)

نقد و بررسی

با استفاده از روش انتظار بشر از وحی، با این تفسیر، نه تنها نمی توان قلمرو قرآن را به طور دقیق تعیین کرد، بلکه کلیات قلمرو قرآن را هم نمی توان به دست آورد؛ زیرا:
نتیجه آن، خصوصی شدن انتظار بشر از وحی است که موجب می شود نتوان از آن، تعیین قلمرو قرآن استفاده کرد.
تجربه نشان می دهد: اولاً به دست آوردن این انتظارات گسترده ممکن نیست یا بسیار مشکل است؛ زیرا ما از انتظارات گذشتگان و آیندگان خبر نداریم. حتی جمع آوری انتظارات، در بسیاری اوقات، در راستای ارضای حقیقت و کمال جویی برخاسته از فطرت انسانی نیست، تا بتوان گفت: «خالق فطرت بشری، خداوندی است که وحی را مطابق با فطرتش برای هدایت او فرستاده است .

روش بسط تاریخی

یکی دیگر از روش های برون دینی در تعیین قلمرو موضوعی قرآن بررسی نقش تاریخی این کتاب است . توضیح آنکه تاریخ صحنۀ امتحان و آزمایش است و کامیابی و ناکامی مسلمانان و جوامع اسلامی که براساس قرآن کریم به عنوان منبع اصلی اسلام پی ریزی شده است از توانایی و قلمرو واقعی قرآن حکایت می کند

نقد و بررسی

این روش نیز روش کاملی نیست چرا که آنچه درجوامع آزموده می شود ، فهم هایی از قرآن است که مردم به آن عمل می کنند در صورتی نتایج این آزمون را می توان به پای قرآن نوشت که اولاً فهم ها صحیح و مصون از خطا باشد ( البته این شرط امکان دارد ) ثانیاً حاکمان و مردم در مقام عمل فرمانبرداری کامل داشته باشند این دو شرط در جوامع تحقق پیدا نکرده است. (32)

بیان دیدگاهها

متفکرین اسلامی با توجه به مبانی مختلف و با درنظر گرفتن رویکرد های متفاوت ، در این مسئله اظهار نظر کرده که این اقوال در مجموع ، به سه دیدگاه تقسیم می شوند .
دیدگاهی که گرایش به نقش حداقلی دین دارد ، قائل است به این که دین در بعضی از زمینه ها سخنانی گفته است مثلاً دین به ارتباط بین انسان و خدا مبسوط پرداخته است اما در زمینه های دیگر نیز سخنانی دارد اما باید به فکر جایگزین برای آنها بود .
دوم دیدگاهی که قائل است دین در تمام زمینه ها اعم از زمینه های تربیتی و علمی و الهی و در علوم مختلفی مانند پزشکی و زمین شناسی ، فیزیک و ..... نظریه پردازی کرده است
دیدگاه اعتدالی
دیدگاه حداکثری ( آیت الله جوادی )
این دیدگاه قائل است به این که دین به تمام نیازهای اخروی و تمام نیاز های دنیوی نیز پاسخ گفته است ( در همۀ زمینه های فردی و اجتماعی ) البته آنچه در نصوص آمده کلیات است که با منبع وحیانی عقل جزئیات فهمیده می شود
این نظر که منسوب به آیت الله جوادی آملی است در کتاب شریعت در آینه معرفت آمده است ایشان ابتدا نظرات مختلف رابیان کرده و به تبییت نظر خویش پرداخته است (33)
دیدگاه حداقلی ( سروش )
همانطور که در اول مقاله گذشت با دو رویکرد می توان به این مساله نظر کرد :
قرآن چه موضوعات ومسائلی را بیان می کند؟ آیا تمام مسائل دنیوی و اخروی انسان درقلمرو قرآن جای می گیرد .
قرآن کریم تا چه اندازه به این مسائل پرداخته است ؟آیا فقط احکام و مسائل ارزشی رابیان میکند یا روش ها را نیز بیان کرده است ؟
ما در این مقاله مساله را با رویکرد اول دنبال کرده ایم اما دکتر سروش در این مساله با هر دو رویکرد ، نظریه پردازی کرده است مقالۀ « ذاتی و عرضی در ادیان » ، مشعر به رویکرد اول ایشان است و مقاله « دین حداقلی و حداکثری » ،مفهم رویکرد دوم ایشان است اگر چه می توان بعضی از نظریات دیگر ایشان ( نظیر زبان دین ، تجربۀ نبوی و انتظار ما از دین و ....) را نیز به این مساله پیوند داد اما آنچه در این مقاله مهم است آن دسته از نظریاتی است که رابطۀ مستقیم با مسالۀ قلمرو موضوعی قرآن دارد .
ایشان درمقاله « عرضی و ذاتی در ادیان » به تعریف ذاتی و عرضی پرداخته و می گوید :
مقصود از عرضی آن است که می توانست و می تواند به گونه ای دیگر باشد
ذاتی آن است که عرضی نیست و دین بدون آن دین نیست و تغییرش به نفی دین خواهد انجامید
و سپس با تقسیم مسائل اسلامی به ذاتی و عرضی قریب به نود درصد مسائل اسلامی را داخل در عرضیات می داند که برای آنها جایگزین هست و نتیجتاً قائل به نقش حداقلی دین درمسائل مختلف هستند .

5. اثبات قلمرو قرآن

5-1 مقدمه

با رجوع به قرآن و با نگاه به آیات بسیار زیادی که در زمینۀ قلمرو موضوعی قرآن وارد شده است می توان وسعت معرفتی قرآن را به لحاظ موضوع استنباط نمود.

5-2. آیه اول

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ ؛ «و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند مگر آنکه آنها [نیز] گروه‏هایى مانند شما هستند، ما هیچ چیزى را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکرده‏ایم سپس [همه‏] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید.» (34)
در بررسی این آیه، تبیین و توضیح چند واژه از اهمیت خاصی برخوردار است.
1- واژه تفریط: واژه تفریط در لغت به معنای فروگذاردن تبیین شده است (35)
2- واژه کتاب: برای واژه کتاب دو معنا و مصداق ذکر شده است یکی قرآن کریم یعنی وحی مُرسل، دوم لوح محفوظ یعنی مقام نفس الامر دین.
در مقام داوری به نظر می رسد هر دو معنا صحیح باشد چرا که قرائن و ادلۀ برای هر دو معنا ذکر شده است اگر توجه به سیاق این آیه با آیات قبل بیندازیم معنای قرآن کریم برای کتاب استنباط می شود چرا که محور سخن در آیات قبل، معجزۀ الهی بودن قرآن است. بنابراین منظور از کتاب در این آیه، همان قرآن کریم می باشد اما اگر به خود آیه به تنهایی دقت نمائیم در اول آیه سخن از موجودات و مخلوقات خداوند و این قرینه تناسب بیشتری با لوح محفوظ دارد.
با رجوع به روایات معنای قرآن کریم برداشت می شود، از جمله این روایات، روایت حضرت علی علیه السلام در مذمت اهل اختلاف می باشد که فرمودند «الله سبحانه یقول: ما فرطنا فی الکتاب من شی و فیه تبیان لکل شی؛ خداوند دین کامل فرستاده است و پیامبر نیز آن را کامل به روم رسانده است زیرا فرمود ما در این کتاب چیزی را فرو گذار نکرده ایم و نیز می فرماید: در این کتاب برای هر چیزی بیان روشنی است.» (36)
همچنین می توان به اقوال و نظریات مفسرین معنای قرآن کریم را برای لفظ و واژه کتاب برگزید به نقل از علامه طباطبائی از فخر رازی سخنی موجود است که می فرماید «آشکارتر این است که فرد از کتاب در این آیه، قرآن باشد زیرا وقتی ال برسد مفرد می آید به معهود سابق انصراف پیدا می کند و معهود سابق از کتاب نیز و مسلمانان قرآن کریم است پس باید را از کتاب در این آیه، قرآن کریم باشد (37)
استدلال:
«من» در آیه، به معنای تبعیض می باشد و بدلیل آنکه «من» در سیاق نفی آمده است جمله به لحاظ منطقی سالبۀ جزئیه می شود و نقیض سالبه جزنیه، موجبۀ کلیه می شود که مفاد آن نهایت مبالغه می شود به عبارت دیگر مفاد آیه این می شود که همۀ امور لازم در قرآن کریم موجود است.

5-2. آیه دوم

 وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین؛ « و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى‏] آن را نمى‏داند، و آنچه در خشکى و دریاست مى‏داند، و هیچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اینکه‏] آن را مى‏داند، و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت‏] است.» (38)
در استدلال به این آیه لازم است واژه کتاب مبین تبیین شود.
1- منظور از کتاب مبین، امام آشکار است (39)
2- منظور از کتاب مبین، قرآن کریم است (40)
3- مراد از کتاب، لوح محفوظ می باشد.

5-3. آیه سوم

 أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغی‏ حَکَماً وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرینَ ؛ « پس، آیا داورى جز خدا جویم؟ با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوى شما نازل کرده است. و کسانى که کتاب [آسمانى‏] بدیشان داده‏ایم مى‏دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است. پس تو از تردیدکنندگان مباش. » (41)
در باب مفاد این آیه نظریاتی ر ا شیخ طوسی نقل کرده است.
1- تمام امور لازم در قرآن به تفصیل ذکر شده است.
2- قرآن کریم، صادق و کاذب، حق و باطل و حرمت و حلیت را از هم تفکیک نموده است.
3- مفاد آیه روشن است و ابهامی در آن نیست. (42)
می توان با تمسک به معنای لغوی فصل (تمیز دادن و تفکیک دین دوستی) و همچنین با تمسک قرینه «حکماً» در اول آیه به معنای داور، بیان نمود که دیدگاه سوم صحیح است.

5-4. آیه چهارم

 وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمین؛ « و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد. بلکه تصدیق [کننده‏] آنچه پیش از آن است مى‏باشد، و توضیحى از آن کتاب است، که در آن تردیدى نیست، [و] از پروردگار جهانیان است.» (43)

بررسی لغوی:

برای واژه «حدیثاً» دو معنا متحمل است یکی اینکه حدیث به معنای قصد و داستان مذکور در این سوره می باشد (قصد حضرت یوسف) که با توجه به این معنا، آیه هیچ ارتباطی با جامعیت نخواهد داشت.
دوم اینکه حدیث به معنای کل قرآن کریم باشد که اکثر مفسران نظر دوم را پذیرفته اند.
واژه تفصیل در لغت به معنای تفکیک میان دو شی است و علت انتخاب این واژه، مبالغه در بیان می باشد به این معنا که قرآن کریم در مقام تفکیک و جدا سازی حق و باطل، بیانی کامل و روشن دارد. (44)

بررسی روایات

در روایات نیز با تمسک به این آیه، قلمرو موضوعی قرآن به اثبات رسیده است.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «به یقین، خداوند که اسمش مبارک باد، روح پیامبرش را نگرفت مگر اینکه این را برای او به کمال رساند زیرا قرآن را بر وی فرستاد که بیان همه چیز در آن است. حلال و حرام و حدود و تمام آنچه مردم بدان نیازمندند، کاملاً در آن آمده است (45)

بررسی اصولی

در مقام بررسی مطلق بودن یا مقید بودن آیه نظریات مختلفی بیان شده است.
1- عده ای آیه را تفسیر کرده اند به مسائل هدایتی
2- عده ای آیه را مقید کرده اند به مسائل سعادت دنیا و آخرت
3- برخی دیگر آیه را تفسیر کرده اند به علوم شرعی
4- برخی دیگر مراد از «تبیان لکل شیء» را بیان تمام امور ضروری انسان دانسته اند.
با تحلیل آیه براساس ظهور اولیه خود و براساس روایت در این زمینه، می توان عمومیت را از آیه استنباط کرد.

5-6. آیه پنجم

 وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلى‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمین ؛ « و [به یاد آور] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را [هم‏] بر این [امت‏] گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. » (46)

بررسی لغوی

1- مراد از کتاب در این آیه، دین مُرسل یعنی کتاب در دست مسلمانان می باشد نه دین در مقام نفس الامر؛ دلیل بر این مدعا این است که در آیه لفظ «نزلنا» آمده است که اشاره به دین مرسل دارد.
2- تبیان: این واژه به لحاظ تحلیل فقه اللغه، هم می تواند مصدر باشد و هم اسم؛ که در هر دو حالت مشعر به معنای مبالغه است و لازمۀ این سخن آن است که قرآن به طور مستقیم بیانگر مطالب و معارف می باشد.
ممکن است گفته شود این مطلب که قرآن کریم بیانگر تمامی معارف می باشد، با آیات دیگر در تناقض باشد مانند آیاتی که تفسیر و مفسر بودن را شأن پیامبر می داند فلذا تفسیر به معنای پرده برداری از آیات با بیانگری آن در تناقض می باشد.
جواب این شبهه آن است که اولاً قلمرو قرآن ویژه پیامبر اکرم و اهل بیت می باشد فلذا تبیین آیات نیز بر عهده آنان می باشد ثانیاً آیات در سطح فهم درک مخاطبان خود یعنی مردم؛ بیانگر است و واضح است که مخاطبان قرآن به لحاظ سطح درک و فهم با یکدیگر متفاوتند و پیامبر که در مقام درک مفاهیم در اوج قرار دارد، بالاترین سطح معرفتی را از قرآن برداشت می کند.
علامه طباطبایی با ضمیمه کردن این آیه به آیه «ویعلمهم الکتاب» توضیح می دهند که تعلیم در جایی است که مطلب فی الجمله روشن و فهمیدنی است (47)

بررسی ادبی

در آیه کریمه لفظ «واو» وجود دارد که هم احتمال استیناف بودن آن وجود دارد و هم احتمال عاطفه بودن آن، اما آنچه صحیح است این است که واو عاطفه می باشد، قسمت اول آیه گواهی دادن پیامبر اسلام و یا همۀ انسان ها را مطرح کرده است و برای جواب از چگونگی گواهی دادن پیامبر بر تمام اعمال و رفتار امت خود، سخن از جامعیت قرآن را در قسمت دوم آیه بعد از واو عاطفه مطرح می کند که مشعر به این است که همانطور که قرآن جامع و بیانگر بسیاری از مطالب است، پیامبر نیز می تواند گواه بر بسیاری اعمال امت خود باشد.

بررسی بلاغی

با نگاه و رویکرد بلاغی به این آیه نیز می توان تبیان را تفیهم نمود در مجموعه قواعد ادبیات عرب ذکر شده است که همیشه «مفعول به» مقدم بر «جار و مجرور» ذکر می شود به عبارت دیگر ابتدا فعل می آید بعد فاعل و سپس «مفعول» و در انتها «جار و مجرور»، مقدم شدن هر یک از این اعضا دال بر معنایی خاص است، در این آیه «جار و مجرور» مقدم بر «مفعول به» ذکر شده است که معنای این تقدم آن است که قرآن کریم تنها بر پیامبر بیانگر می باشد و تنها پیامبر مخاطب قرآن می باشد.

بررسی اصولی

در این آیه دو واژه به کار رفته که مستفاد از آن، عمومیت و اطلاق می باشد یکی لفظ «کل» و دیگری «شی» و مادامی که قیدی و قرینخ ای عمومیت این دو واژه را محدود نکند، عمومیت و شمولیت آنها پا برجاست. عده ای معتقدند که واژه کل در آیه دال بر تکثیر است نه عمومیت، فلذا قرآن بیانگر بسیاری از امور است نه همۀ امور.
این عده برای مستدل سازی اقوال خود به آیات زیر تمسک کرده اند تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا یُرى‏ إِلاَّ مَساکِنُهُمْ کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمین؛ « همه چیز را به دستور پروردگارش بنیان‏کن مى‏کند.» پس چنان شدند که جز سراهایشان دیده نمى‏شد. این چنین گروه بدکاران را سزا مى‏دهیم.» (48)
اما آنچه به نظر می رسد آن است که مراد از «کل شی» در این آیه انسان ها، منازل، اثاثیه ها در سرزمین عاد می باشد و می تواند با در نظر گرفتن سیاق آیه و با رجوع به آیه قبل، بی دلیلی این مدعا را اثبات نمود.
 أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها ؛ « آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟ » (49)
همچنین می بایست به لحاظ مفهومی نیز این نکته را در نظر گرفت که عمومیت «کل شی» محدود به امور هدایتی نمی شود بلکه این عمومیت مربوط به تمام اموری است که پیامبر در رسالت خود بدان نیاز دارند و برخی روایات نیز بر این مطلب اشاره دارد نظیر این روایت که می فرماید ما اخبار آسمان ها و زمین را در اختیار کسانی قرار می دهیم که اطاعت از او را بر مردم واجب کرده ایم.

5-7. آیه ششم

 وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَةَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصیلا ؛ « و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم. نشانه شب را تیره‏گون و نشانه روز را روشنى‏بخش گردانیدیم تا [در آن،] فضلى از پروردگارتان بجویید، و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رویدادها] را بدانید و هر چیزى را به روشنى باز نمودیم. » (50)
در تبیین این آیه دو نظریه ارائه شده است.
1- آیه در مقام بیان جامعیت جهان آفرینش است نه جامعیت قرآن کریم و در مقام بیان این نکته می باشد که اشیاء از همدیگر مشخص بوده و ابهام و اجمالی در آنها نیست. (51)
2- آیه در مقام بیان جامعیت قرآن کریم می باشد به این معنا که تمام آنچه انسان به آنها نیاز دارد در قرآن موجود است.
با توجه به کل آیه و با نگاه به قسمت اول آیه، به نظر می رسد که قول اول صحیح باشد چرا که ابتدای آیه، سخن از آفرینش و امور تکوینی است.

5-8. آیه هفتم

 وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمیعاً وَ لا یَزالُ الَّذینَ کَفَرُوا تُصیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَریباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد؛ « و اگر قرآنى بود که کوه‏ها بدان روان مى‏شد، یا زمین بدان قطعه قطعه مى‏گردید، یا مردگان بدان به سخن درمى‏آمدند [باز هم در آنان اثر نمى‏کرد.] نه چنین است، بلکه همه امور بستگى به خدا دارد. آیا کسانى که ایمان آورده‏اند، ندانسته‏اند که اگر خدا مى‏خواست قطعاً تمام مردم را به راه مى‏آورد؟ و کسانى که کافر شده‏اند پیوسته به [سزاى‏] آنچه کرده‏اند مصیبت کوبنده‏اى به آنان مى‏رسد یا نزدیک خانه‏هایشان فرود مى‏آید، تا وعده خدا فرا رسد. آرى، خدا وعده [خود را] خلاف نمى‏کند.» (52)
در تفسیر این آیه نیز دو نظر در باب مراد از لفظ قرآن در آیه ارائه شده است.
1- برخی قائلند که مراد از قرآن در آیه، قرآن نازل شده و قرآن مُرسل است و این آیه در مقام توصیف ویژگی های قرآن، نازل شده است. (53)
مستند این نظریه روایتی است از امام کاظم (علیه السلام) که در مقام بیان علم پیامبر می فرمایند «به تحقیق، ما وارث این قرآن هستیم که در آن چیزی است که کوه ها بدان روان می شوند و زمین بدان قطعه قطعه می شود یا مردگان بدان به سخن در می آیند و ما آب زیر جوی را می دانیم» (54)
2- مراد از قرآن در آیه ، قرآن فرضی است؛ مستند این نظریه تحلیل ادبی آیه است که می فرماید اگر قرآنی با این ویزگی نازل می شد، باز آنها ایمان نمی آوردند (55)
به نظر می رسد که دیدگاه دوم صحیح باشد چرا که با استناد به «لو شرطیه» در آیه، این مطلب فهمیده می شود، همچنین لفظ قرآن در آیه به صورت نکره آمده است نه معرفه، پس منظور از قرآن، قرآن معهود و شناخته شده نیست، و روایتی که نظریه دوم به آن استناد کرده است نیز ضعیف می باشد.

6- نتیجه

نتائج در این مقاله به شرح زیر است
در پرتو توجه به روش دین پژوهی کارآمد و با رجوع به آیات قرآن دریافتیم که دین به معنای مجموعه ای از حقائق هماهنگ و متناسب است که خداوند آنها را به صورت گزارههای حقیقی ( هست ها و نیست ها ) و ارزشی ( باید ها و نباید ها ) در قالب متون دینی بیان می کند ، این گزاره ها از ابعاد مختلف انسانی اعم از فردی و اجتماعی ، مادی و معنوی و دنیوی و اخروی حکایت می کند .
همچنین راه ، روش و متد صحیح برای درک درست محدوده وگسترۀ دین به لحاظ موضوع چیزی جز روش درون متنی دینی نیست چراکه بهترین و مطمئن ترین روش برای به دست آوردن قلمرو قرآن کریم ، مراجعه به خود قرآن کریم و بهره گیری از روایات است . قرآن که خود را نور و وسیله هدایت و بیانگر همه چیز معرفی می کند ، به یقین قلمرو بیانات خود را نیز آشکار بیان کرده است . بنابراین می توان با روش درون دینی و بررسی آیات و روایات بیانگر قلمرو و نیز بررسی استقرایی تمام آیات ، قلمرو دقیق قرآن را به دست آورد .
و نیز با انواع دیدگاه در باب قلمرو موضوعی قرآن آشنا شدیم که تقریباً سه دیدگاه در این باب مطرح بود :
دیدگاه حداکثری ( قائل به این بود که تمام موضوعات مربوط به آخرت و دنیا در قرآن به عنوان منبع دین مطرح شده است و این متن به تمام نیاز های اساسی و غیر اساسی ما پاسخ داده است . )
دیدگاه حداقلی ( قائل به این بود که دین در باب نیازهای دنیوی و اخروی به شکل حداقلی نازل شده است . )

دیدگاه اعتدالی

با دیدگاه صحیحی در این باره آشنا شدیم که معتقد به این بود که قرآن به تمام نیازهای اخروی انسان ها ( نیاز های اساسی و غیر اساسی ، کلان و غیر کلان ) پرداخته است و همچنین به نیاز های کلان و اساسی دنیوی ما پاسخ داده است .

7- پی نوشت

1- فلسفۀ دین به مثابۀ یک دانش یا رشتۀ مطالعاتی در حوزۀ دین پژوهی هم اکنون در جهان موجود است و به رغم آنکه غالب فیلسوفان دین، ادیانی را که تا مرز تناقض با همدیگر متفاوت اند، موضوع این دانش انگاشته اند، اما این تعمیم عللی دارد که یکی ازآن علل حداکثر اندیشی مسائل است.
فلسفۀ دین با علم کلام و کلام جدید تفاوت دارد هرچند مسائل و مباحث بسیاری بین آنها مشترک است، اما از حیث ورود و روش و رویکرد دو دانش در این مسائل، متفاوت است. کلام، دانشی است که دین را از درون ( یا توام از درون و بیرون ) مورد مطالعه قرار می دهد.مهندسی گزاره های لاهوتی و دفاع از دین بر عهدۀ این علم است. فلسفۀ دین در معنای محدود به مطالعۀ فرانگر – عقلانی احکام کلی امهات مسائل دین اطلاق می شود، و در معنی سنتی و فراگیرتر، به هر گونه مطالعۀ عقلانی در باب دین یا در دین گفته می شود. ( جان هیک، 5 )
البته دانش های فرانگر دیگری نیز در قلمرو دین پژوهی وجود دارند که مشرفانه به دین و دین داری می نگرند آنها را از بیرون ( اما نه عقلانی، بلکه به شیوۀ علمی ) مطالعه می کنند. مانند جامعه شناسی دین، کهکنش و واکنش جامعه دین داران و رفتار جمعی متدینان را ازآن جهت که جمع دین دارند، از بیرون آن جامعه مورد مطالعه قرار می دهد. همچنینمانند روان شناسی دین که یک دانش فرانگر است و اثر دین را بر کنش و واکنش فرد متدین و رفتار فرد دین دار، را از آن حیث که دین دار است مطالعه و توصیف می کند، اما رویکرد مطالعاتی این دانش ها لزوماً عقلانی نیست ؛ جامعه شناسی دین در مطالعه خود از قواعد جامعه شناختی و روان شناسی دین از قواعد روان شناختی ( که عمدتاً تجربی اند ) بهره می گیرند و نیز موضوع مطالعۀ این دانش ها نفس دین و امهات مسائل آن نیست، فقط فلسفۀ دین به روش، و رویکرد و با قواعد عقلانی نفس دین را مورد مطالعه قرار می دهد.
به عبارت دیگر دین پژوه برای کشف قضایای دین و فهم متون دینی، نخست باید تلقی روشنی از احکام کلی دین و امهات مسائل آن به دست آورده باشد آنگاه به کشف دین و فهم قضایای دینی بپردازد مسائل مصدر شناسی و دین شناسی تماماً در این دانش مطرح می گردد بخش های معتنابهی از مباحث معرفت شناسی، مخاطب شناسی، متعلق شناسی نیز باید در این علم حل شود
هرچند فلسفۀ دین در جامعه جدید خود، در مغرب زمین تکوّن و توسعه یافته است و فلیسوفان دین غرب نوعاً هشت تا ده مساله را به عنوان مسائل فلسفۀ دین می شمارند. ( ر. ک جان هیک ) اما به اعتقاد ما محدود کردن این دانش به مسائل مزبور توجیهی ندارد. ( رشاد، 56 )
2- سورۀ نحل ، آیۀ 89
3- مجلسی، ج 16 ، ص 313
4- در یک مجموعۀ معرفتی مانند یک علم ما مسائلی داریم که این مسائل به دو دسته مسائل اصلی و مبانی تقسیم می شوند مبانی آن دسته از مسائلی است که زیر بنای مسائل اصلی قرار می گیرد یعنی مسائل اصلی برآنها تکیه دارد بخلاف مسائل اصلی یک علم که اصطلاحاً به آن مسائل رو بنائی گفته می شود.
5- کریمی، ص20
6- معین، ج2 ، ص2720
7- اسعدی و همکاران، 12
8- مصباح، ص280
9- دباغ، ص 61
10- سروش، ص83
11- سورۀ فاتحه ، آیه 4
12- سوره زمر ، آیه 2
13- سوره بقره ، آیه 193
14- سوره کافرون ، آیه 6
15- سوره آل عمران ، آیه 119
16- سوره بقره ، آیه 256
17- ری شهری ، ج 3 ، ص 375
18- ری شهری، ج 3 ، ص 372
19- پترسون و دیگران ، ص 20
20- مطهری ، ص 117
21- مصباح، ج 1 ، ص 28
22- طباطبائی ، المیزان ، ج 15 ، ص 8
23- طباطبائی ، شیعه در اسلام ، ص 3
24- سبحانی ، ج 3 ، ص 19
25- جوادی آملی ، شریعت در آینه معرفت ، ص 93
26- سورۀ آل عمران ، آیۀ 7
27- صفار ، ص 196
28- عیاشی، ج 1 ، ص12
29- کریمی، ص61
30- جوادی آملی، تسنیم، ج 1 ، ص191
31- دباغ، ص 113
32- طباطبائی، ج 3 ، ص 98
33- جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص130
34- سورۀ انعام ، آیۀ 38
35- سیاح، ج 2 ، ص 1215
36- نهج البلاغه، خطبه 18
37- طباطبائی، ج 7 ، ص 81
38- سورۀ انعام ، آیه 58
39- بحرانی، ج 1 ، ص 722
40- جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص224
41- سورۀ انعام ، آیۀ 114
42- طوسی، ج 4 ، ص 244
43- سوره یوسف، آیه 111
44- طوسی، ج 6، ص 209
45- صدوق، ج 2، ص 195
46- سوره نحل، آیه 89
47- طباطبایی، ج 3، ص 85
48- سوره احقاف، آیه 25
49- سوره احقاف، آیه 24
50- سوره اسرا، آیه 12
51- طباطبایی، ج 13، ص 56
52- سوره رعد، آیه 31
53- طوسی، ج 6، ص 252
54- کلینی، ج 1، ص 226
55- طباطبائی، ج 11، ص 505

8- منابع
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه ،
3- محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکمه ، چاپ سوم ، قم ، دار الحدیث ، 1381 ش
4- معین ، محمد ، فرهنگ فارسی ، چاپ دهم ، تهران ، انتشارات امیر کبیر ، 1375 ش
5- اسعدی ، محمد ، آسیب شناسی جریان های تفسیری ، چاپ دوم ، تهران ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، 1390ش
6- مصباح یزدی ، محمد تقی ، آموزش عقاید ، چاپ هفتم ، تهران ، انتشارات نشر بین الملل ، 1381 ش
7- الصفار القمی ، محمد بن الحسن ، بصائر الدرجات ، بی چا ، قم ، مکتبه آیه الله مرعشی ، 1404 ق
8- عیاشی ، محمد بن مسعود ، تفسیر العیاشی ، تصحیح سید هاشم رسولی ، چاپ اول ، بیروت ، الاعلمی ، 1411 ق
9- مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار الجامعه الدر الاخبار الائمه الاطهار ، بی چا ، بیروت ، دارالوفا ، 1412 ق
10- کریمی ، مصطفی ، جامعیت قرآن کریم ، چاپ اول ، تهران ، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1390 ش
11- سروش ، عبدالکریم ، بسط تجربه نبوی ، چاپ پنجم ، تهران ، موسسه فرهنگی صراط ، 1385 ش
12- سیاح ، احمد ، فرهنگ بزرگ جامع نوین ، چاپ هفدهم ، تهران ، انتشارات اسلام ، 1374 ش
13- طباطبائی ، سید محمد حسین ، ، المیزان فی تفسر القرآن چاپ پنجم ، تهران ، انتشارات اسلامیه ، 1372 ش
14- حسینی بحرانی ، سید هاشم ، البرهان فی تفسیر القرآن ، چاپ اول ، تهران ، انتشارات البعثه ، 1417 ق
15- جوادی آملی ، عبد الله ، تفسیر تسنیم ، چاپ اول ، قم ، اسرا ، 1378 ش
16- جوادی آملی ، عبد الله ، شریعت در آینه معرفت ، چاپ پنجم ، قم ، اسرا ، 1386 ش
17- جوادی آملی ، عبد الله ، قرآن در قرآن ، چاپ دوم ، قم ، اسرا ، 1378 ش
18- طبری ، محمد بن جریر ، جامع البیان عن تاویل آی القرآن ، بی چا ، بیروت ، دار ابن کثیر ، 1420 ق
19- طوسی ، ابو جعفر محمد بن الحسن ، التبیان فی تفسیر القرآن چاپ اول ، قم ، الاعلام الاسلامی ، 1409 ق
20- صدوق ، محمد بن علی ، عیون اخبار الرضا ، بی چا ، تهران ، بی نا ، 1378 ش
21- کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ، بی چا ، تهران ، الاسلامیه ، 1388 ش
22- دباغ ، سروش ، آئین در آینه ، چاپ سوم ، تهرام ، موسسه فرهنگی صراط ، 1378 ش



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.