برتون، جان Burton,John

آثار جان برتون را به راحتی نمی توان در چارچوب های تحلیلی مرسوم برای بررسی روابط بین الملل جای داد. این امر تا اندازه ای به دلیل آن است که وی از منتقدان سرسخت دیدگاهی است که می گوید روابط بین الملل می تواند جدای از
چهارشنبه، 21 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برتون، جان Burton,John
برتون، جان Burton,John

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب




 
آثار جان برتون را به راحتی نمی توان در چارچوب های تحلیلی مرسوم برای بررسی روابط بین الملل جای داد. این امر تا اندازه ای به دلیل آن است که وی از منتقدان سرسخت دیدگاهی است که می گوید روابط بین الملل می تواند جدای از دیگر رشته های علوم اجتماعی باشد. همچنین نتیجه تلاش التقاطی برای بسط رویکردی کل نگرانه به تحلیل ستیز در سیاست جهان و نیز عزم برای ترویج اندیشه «جامعه جهانی» به منزله مفهومی است که درچارچوب آن، مناسبات میان دولت ها تنها بخشی از نظام فراخ تر ارتباطات و پیوندهای موجود بر فراز مرزهای سرزمینی شناخته می شود.
در عمل، شمار ارتباطات مستقیم یا نظام های موجود چنان فراوان است که نقشه ای که همه آن ها را در سراسر جهان نشان می دهد شبیه انبوهی از تارهای عنکبوت روی هم قرار گرفته خواهد بود به گونه ای که در برخی نقاط تارها بیش از نقاط دیگر به هم می گرایند و بین برخی نقاط متمرکزتر از نقاط دیگرند.[در این نقشه] مرزهای دولت ها از نظر پنهان خواهد بود.(Burton 1972a:43)
این اندیشه که ما در دنیایی هرچه «جهانی شده تر» به سر می بریم در دهه 1990 اندیشه ای پرطرفدار است ولی جان برتون این پدیده را از اوایل دهه 1960 به بررسی گذاشته و مجموعه آثار بی نظیری را منتشر ساخته است که امروزه نیز همچنان الهام بخش بررسی کنندگان جامعه جهانی است.
جان برتون در 1915 در استرالیا چشم به جهان گشود. زندگی شخصی و حرفه ای او در مسیر معمول از مدرسه به دانشگاه و سپس به محیط تدریس و تحقیق پیش نرفته است. برعکس، برتون بین مناصب دانشگاهی و دیپلماتیک در رفت و آمد بوده است. این حقیقت به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا او از مدل های محققانه که از تغییرات پدید آمده در جهان واقعی جدا افتاده باشند خرده می گیرد و چرا مایل به انجام کارهای محققانه ای است که تصمیم گیری ها را بهبود بخشد. برتون در 1937 پس از تکمیل تحصیلات دوره کارشناسی به خدمات دولتی کشور استرالیا پیوست و در 1938 از دانشگاه لندن بورس تحصیلی دریافت کرد. در 1942 دکترای خودش را از مدرسه اقتصاد لندن گرفت و در پایان جنگ جهانی دوم در دیپلماسی استرالیا نقش مهمی بازی کرد. اما به این قانع نبود که در عداد لشکر دیپلماتیک استرالیا باقی بماند و بسیاری از اندیشه هایش در آن زمان نامتعارف بود. در اواخر دهه 1950 در دانشگاه ملی استرالیا برخی فعالیت های علمی انجام داد و در 1963 به او منصبی در همان جا ماند و سپس به دانشگاه کنت در کانتربری رفت. برتون به همراه برخی دیگر از هم قطاران جوان تر خود مانند مایکل بنکس از مدرسه ی اقتصاد لندن، نقشی اساسی در تشکیل مرکز تحلیل ستیزها در کنت داشت که عرصه ای برای انتشار و کندوکاو بیش تر درباره ی آثارش شد. در اوایل دهه 1980 به ایالات متحده رفت و در دانشگاه جورج میسون واقع در فیرفاکس ویرجینیا به تحقیق و تدریس مشغول شد. در زمان حاضر ساکن استرالیاست و رسماً بازنششته شده است ولی همچنان از اندیشمندان و نویسندگان فعال است.
نخستین کتاب مهم برتون، روابط بین الملل: نظریه ای عمومی (1965) تلاشی بلندپروازانه برای دستمایه قراردادن نظریه سیستم ها به منزله بخشی از نقدی دامنه دارتر بر همان چیزی بود که خود وی آن را مدل درست کیشانه واقع گرایی از روابط بین الملل می خواند. مدل اخیر، دولت را همچون توپ های بیلیاردی تصویر می کند که تعاملات شان را بهتر از همه می توان نتیجه سلسله مراتب پایدار قدرت دانست. این مدل بین سیاست داخلی و خارجی تمایز آشکاری قائل است و دولت ها را واحدهایی مُهر و موم شده می انگارد. حتی در دهه 1960 هم برتون مدعی بود که آموزه درست کیشانه درباره سیاست بین الملل و سازمان های بین المللی-که با قدرت ملی، منافع ملی، توازن قدرت، امنیت دستجمعی و حکومت جهانی سرو کار دارد-با شرایط و نهادهای بین المللی معاصر همخوانی ندارد. برای نمونه، از ضعف های مهم این درست کیشی، آن از فرق گذاشتن بین قدرت به منزله ابزار دستیابی به دیگر هدف ها (مانند امنیت) و قدرت به منزله غایتی فی نفسه بود.
به جای این درست کیشی، برتون از مدل های سیبرنتیک و نظریه سیستم ها برای روشن تر ساختن روابط بین الملل به طور کلی و تحلیل ستیز به طور خاص یاری گرفت. به یقین، برتون نخستین کسی نبود که از مفهوم «سیستم»[یا نظام] برای بررسی روابط بین الملل بهره می جست (برای مروری کوتاه بر خاستگاه ها و کاربرد نظریه سیستم ها در بررسی روابط بین الملل، نک: Mitchell 1978). ولی برداشت او از نظام بین الملل از این جهت اصالت داشت که می کوشید هم از نو «دروندادهای» داخلی را وارد بررسی نظم بین المللی کند و هم به منزله متغیر تعیین کننده در تبیین ستیز میان دولت ها «مشروعیت» را به جای قدرت بگذارد. برتون که از جمله از آثار کارل دویچ الهام می گرفت برای طرح استدلال محوری خود از مفاهیم برگرفته از بررسی تصمیم گیری بهره جست. به اعتقاد وی قدرت از حیث نیازهای ارتباطی، اهمیتی ندارد. وقتی یک سیستم کاملاً یکپارچه باشد، اطلاعات را دریافت و آن ها را طبقه بندی می کند و از خود واکنش نشان می دهد و تابع کنترل های بازخوردی باشد و زمانی که از این راه بتواند هدف های خودش را تغییر دهد و خود را با وضعیت های متحول سازگار سازد قدرت قطع نظر از این که در هر مرحله از تاریخ اتفاقاً چه اندازه مهم به نظر رسد دارای اهمیت تصادفی است.
(Burton 1965:147)
از این گذشته او می گفت قدرت و کاربرد زور در مناسبات میان دولت ها تنها یک سر طیفی را تشکیل می دهد که سر دیگرش تصمیم گیری متقابل برای حل و فصل ستیز است، «علاقه مندی هر دولت به واکنش هایی که دولت دیگر به سیاست هایش نشان می دهد، به فرایندهای دگرگونی، به تغییر هدف ها، و به سازگاری جویی ملی با تغییری در هر نقطه ای دیگر»(Burton1965:274).
اما عنوان نخستین کتاب برتون گمراه کننده بود زیرا ادعاهای نظری آن بیش تر اشاره گرانه بود تا اسلوب مندانه و مرور برتون بر وضعیت موجود نظریه روابط بین الملل را گرایش او به پرداختن به نقد جدل آمیز آن چه خودش محدودیت های درست کیشی می دانست مخدوش ساخته بود. این کتاب بیش تر برای تحلیل و ترویج عدم تعهد در بستر جنگ سردی که بین ابرقدرت ها جریان داشت در خور توجه است. به گفته او رژیم های غیرمردمی از دل فرآیند استعمارزدایی در دولت های نوپا روی کار آمدند به دلیل هم نوایی ایدئولوژیک جویای هم صف شدن با ابرقدرت ها نبودند بلکه برای حفظ خودشان در برابر شورش های داخلی و چالش های داخلی با اقتدار خودشان، خواهان مداخله ابرقدرت ها بودند. از سوی دیگر، حکومت هایی که بیش تر مورد حمایت شهروندان بودند و مشروعیت بیش تری نزد آن ها داشتند به احتمال قوی تر راه عدم تعهد را در پیش می گرفتند زیرا چنین دولت هایی نیازی به پشتیبانی خارجی ندارند و بنابراین می توانند با اطمینان خاطر از تمنای دولت های نوپا به جلب مداخله ابرقدرت ها پرهیز کنند.
این بینش به تبیین ضعف بسیاری از رژیم های جهان سومی پس از جنگ سرد کمک می کند. اکنون که دیگر یکی از ابرقدرت ها وجود ندارد و ایالات متحده هم نسبت به مداخله در مناطقی که برای امنیت خودش اهمیت راهبردی ندارد بی میل است بسیاری از رژیم ها (به ویژه در آفریقا) دیگر نمی توانند حکومت جبارانه خود بر مردم کشورشان را تداوم بخشند. برتون در 1965 عدم تعهد را مسیری می دانست که اگر شمار کافی از دولت ها پیگیرش باشند می تواند به صلح ختم شود. حال که بازدارندگی هسته ای مبنای لازم ولی نه کافی برای نظم بین المللی است عدم تعهد می تواند نظامی بین المللی پدید آورد «که در آن همه دولت های برخوردار از حاکمیت قطع نظر از بزرگی شان می توانند در رابطه ای رقابت آمیز ولی نه تجاوزکارانه در کنار هم به سر برند»(Burton1965:231). آرمان های برتون را می توان در سیمای نظراتش درباره دولت بی طرف، بی تفاوت و نامتعهد دید که شاید چکیده دیدگاه هایش درباره نقش مناسب «قدرت های میانه حال» چون استرالیا باشد. اما رابطه میان نسخه هایی که برتون برای سیاست گذاری می پیچید و استفاده اش از نظریه سیستم ها در این کتاب به روشنی بازگو نشده بود.
برتون در 1968 دومین کتاب مهم خودش، نظام ها، دولت ها، دیپلماسی و قواعد را منتشر ساخت. او در این کتاب نیز همچنان به نظریه سیستم ها و تصمیم گیری علاقه مند است و می گوید ستیز میان دولت ها اغلب برخاسته از تصمیم گیری بد کارکرد یا خراب در داخل دولت هاست. چنین چیزی می تواند ناشی از تحصیلات ناکافی و عدم اطلاع کامل از شرایط خارجی، ایدئولوژی هایی که به بلندپروازی و ترس دامن می زنند، یا برداشت های نادرست درباره دیگر دولت ها باشد. به گفته برتون، رهبران ملی اغلب ترجیح می دهند حتی به بهای تنش و جنگ، مشکلات و چالش های داخلی خودشان را به قلمرو بین الملل منتقل کنند. در این جا هم برداشت او از جهان آرمانی از این قضیه آغاز می شود که هر دولت باید در داخل یکپارچه باشد. وقتی دولتی از فشارهای داخلی کمرشکن و هراس آلود رها باشد می تواند پیگیر تصمیم گیری های خودش را با برداشت های درستی مبتنی سازد و فعالیت هایش را از طریق نهادهای بین المللی با دیگر دولت ها هماهنگ سازد.
قالب بندی تحلیل بترون درباره جامعه جهانی شبیه یک مثلث است. در رأس بالایی این مثلث این گزاره محوری او جای دارد که برگرفته از نظریه عمومی سیستم هاست: رفتار دولت مقید و مشروط به نیازشان به سازگار شدن با تغییرات محیط یا دگرگون ساختن محیط است. نوع آرمانی جامعه جهانی برای برتون «جامعه ای جهانی ‍[است] که کاملاً پذیرای دگرگونی باشد و در آن، دولت ها و نظام های شان جز تغییر آرام و پیوسته هرگز نیازمند هیچ تغییر دیگری نباشند»(Burton1968:36).
در یکی از دو رأس پایینی مثلث یاد شده، مفهوم مشروعیت در رفتار دولت ها جای دارد. مشروعیت می کوشد تفاوت میان رفتار متقابل و هماهنگ که نظام مند و خوش کارکرد است و رفتار قدرت مدارانه را که غیرنظام مند و بنابراین بدکارکرد است توضیح دهد. از این گذشته باید میان قانون مندی و مشروعیت نیز تفاوت قائل شد. حکومت مشروع بر پشیمانی شهروندان از اقتدار خودش مبتنی است به گونه ای که به کمترین میزان اجبار نیاز دارد. به گفته برتون، حکومت ها برای کسب مشروعیت باید آینه دار ارزش ها و برآورنده نیازها و خواست های مردم خویش باشند، «هر زمان بین منافع نظام از یک سو، و هدف و ارزش های مقام های آن از سوی دیگر تفاوتی وجود داشته باشد... سطح مشروعیت اجتماعی پایین می افتد»(Burton1968:47).
در آخرین رأس مثلث برتون، نظریه تصمیم گیری او قرار دارد. پیوند میان سه رأس مثلث برتون را منطق درونی نظریه او تعیین می کند. نیاز دولت ها را (که نه کنشگرانی مستقل بلک منظومه هایی از کنش قلمداد می شوند) تنها رفتار مشروع می تواند برآورده سازد؛ تصمیم گیری «پلی است که مشروعیت به معنای بازنمایی ارزش ها و منافع دولت را به مشروعیت به معنای عمل مطابق با توافقات و تقاضاهای مطرح شده از دولت پیوند می زند»(Burton1968:57).همان گونه که دیوید دان خاطر نشان می سازد در زمان انتشار این کتاب، چارچوب مرجع برتون به راستی بسیار فراخ بود:
مناسبات انسانی برحسب تعاملات، روابط، نظام ها، الگوها، برداشت ها، و تعاریف وضعیت قالب ریزی می شود. نظامی بین المللی متشکل از دولت ها وجود دارد ولی این نظام تنها یکی از چندین نظام موجود است و ممکن است از لحاظ ماهیت رفتار، اقتدار، مشروعیت، وفاداری، ستیز و کنترل برای بسیاری از افراد مهم ترین نظام نباشد. واژه های او هر چه بیش تر ناظر بر مشارکت، روابط، اقتدار، کنترل،هنجارشکنی، ستیز و مشروعیت است.
(Dunn 1995:200)
در اوایل دهه 1970 جان برتون شهرت خود را در مقام بررسی کننده جامعه جهانی محرز ساخته بود. او توجه خود را هرچه بیش تر به ماهیت ستیز و ریشه های پیچیده ای که در نبود نهادها و الگوهای رفتاری برآورنده نیازهای بشری دارد معطوف ساخت. تکیه روی تحلیل نظام ها کاهش یافت البته برتون همچنان بر سودمندی تحلیل علمی برای تشریح جامعه جهانی در مقایسه با فلسفه سیاسی یا نظریه هنجاری تأکید داشت. او همچنان مخالف پرو پا قرص واقع گرایی و «سیاست قدرت» به طور کلی بود و بین معماگشایی و مشکل گشایی تمایز مهمی می گذاشت. رویکرد نخست برای حل و فصل اختلافات در چارچوب محدودیت های جاافتاده عمل می کند و از روش هایی (چون توسل به زور) کمک می گیرد که در گذشته به آزمون گذاشته شده اند. از آن جا که این روش ها به ریشه مشکل خشونت نمی پردازند و تنها با عوارض ان (که نمونه خوب آن تروریسم است) مبارزه می کنند نه تنها نمی توانند خشونت را ریشه کن کنند بلکه اغلب آن را دوام می بخشند. از دیگر سو، مشکل گشایی رویکردی است که می کوشد آن چه را شاید ستیزی با حاصل جمع صفر میان طرفین به نظر می رسد به رابطه ای با حاصل جمع مثبت تبدیل کند. چون دولت ها اغلب به روش هایی متوسل می شوند که ستیز را تداوم می بخشد برتون معتقد بود که حل و فصل ستیز میان دولت ها یا درون دولت ها را نمی توان به دست آن ها سپرد. در عوض، او هوادار استفاده از طرف های ثالثی که بتوانند به این فرایند کمک کنند، جلب مشارکت کسانی که نفعی در حل و فصل ستیزهای مشخصی دارند، و سهل تر ساختن جست و جو به دنبال راه حل های خلاق تر بود.
علت اساسی تغییر تأکید برتون در دهه های 1970 و 1980 این بود که متقاعد شده بود وقتی ریشه های خشونت را برآورده نشدن نیازهای انسان در جامعه جهانی بدانیم بهتر می توانیم نهادها و رویّه هایی را پی ریزیم که بتوانند شرایط جهانی را بهبود بخشند. در تلاشی که برتون برای دستیابی به برداشتی از نیازهای انسان به عمل آورد که فارغ از ارزش ها و سازگار با پای بندی مثبتش به بررسی علمی سیاست باشد آثار او توانایی چند رشته ای رشک برانگیزی را برای الهام گرفتن از منابع مختلف مطرح در علوم اجتماعی چون زیست شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی به نمایش می گذارد. وی در 1972 نیازهای انسان را نیازهای اجتماعی-زیست شناختی می خواند و آن ها را ویژگی جهان روای همه انسان ها می دانست. نظام های فرهنگی مختلف تنها از روش های مختلفی برای برآورده ساختن نیازها استفاده می کنند و درجه اهمیت آن ها نیز در فرهنگ های گوناگون تفاوت می کند. برتون در کتاب ستیز: حل و فصل و جلوگیری (1990) می گفت تنها زمانی امکان حل و فصل ستیز وجود دارد که هشت نیاز اساسی طرفین متخاصم برآورده شده باشد. این نیازها عبارت بودند از «نیاز به پاسخ، نیاز به امنیت، نیاز به شناسایی شدن، نیاز به تحریک، نیاز به عدالت بازتوزیعی، نیاز به معنا، نیاز به خردمند جلوه کردن .. و نیاز به کنترل» (Burton 1990a:95).وقتی این نیازها برآورده شده باشد نقش هایی را به عهده می گیریم که به ما امکان می دهد از نیازهای مان دفاع کنیم و اغلب، نیازها را با نقش هایی که برای دفاع از آن ها در انداخته شده اند اشتباه می گیریم. با این حال، برتون همچنان عقیده دارد که «ناکام ماندن نیازها» علت اساسی خشونت و ستیز در جامعه جهانی معاصر است. وانگهی،‌«نظریه نیازها توجه ما را از فرد به عنوان موجودی خلاف کار به سمت خالی بودن جای مشروعیت یابی ساختارها، نهادها و سیاست ها به منزله سرچشمه اصلی ستیز معطوف می سازد»(Burton 1990b:XV).
به یقین، آثار برتون در زمینه حل و فصل ستیز در عین حال که الهام بخش پیروان بسیاری بوده برخی انتقادات را نیز برانگیخته است. به ویژه، تلاش دانشمندان علوم اجتماعی برای تهیه فهرستی عینی از نیازهای انسان با موفقیت همراه نبوده است. فهرست «نیازهای انسان» اغلب به شکلی سیار مبهم بازگو می شود، مناقشه میان آنان که این نیازها را جهان روا می دانند و کسانی که آن ها را خاص فرهنگ ها می دانند همچنان جریان دارد. و باید گفت که خود برتون هم شرایطی را مشخص نمی سازد که در آن، برآوردن هم زمان تمامی نیازهای انسان امکان پذیر شود. در این مشکل تا اندازه ای برخاسته از آن است که برتون معتقد است مشکلاتی را که از دیرباز در چارچوب فلسفه سیاسی به بررسی گذاشته شده اند می توان به کمک علوم اجتماعی حل کرد. گرچه بخش اعظم آثار برتون، به ویژه آن ها که درباره سرشت «جامعه جهانی» نوشته شده اند برای تصحیح واقع گرایی مفیدند ولی ایرادی که ریچارد لیتل نخستین بار در 1984 به برتون و الهام گرفتگان از او گرفت امروزه نیز به همان اندازه موضوعیت دارد:
درباره نوع جهانی که می خواهیم در آن به سر بریم حق انتخاب داریم. در نتیجه دانشمندان علوم اجتماعی هرگز نمی توانند تماشاگر محض باشند. امکان تغییردادن جهانی که در دست تحلیل است به ناچار بر سرشت تحلیل اثر می گذارد. بنابراین همانند انگاری علوم اجتماعی با علوم طبیعی مناسب نیست زیرا هر تحلیلی از جهان اجتماعی با ارزش های تحلیل گر آمیخته خواهد بود. پس در دنیایی که ارزش های رقیبی در آن وجود دارد ارزشمندی هر مدل خاص، امری بدیهی نیست. هیچ مدلی فارغ از ایدئولوژی نیست. چون جان برتون خواستار تغییر دادن جهان است چاره ای جز این ندارد که استدلال خودش به نفع دگرگونی را به شکل ایدئولوژیک بیان کند. پوشاندن جامعه علوم طبیعی بر قامت ارزش های خودمان نتیجه سازنده ای به بار نمی آورد. مدل غیرایدئولوژیک نظم اجتماعی خواب و خیالی است که ادعای پرداختن آن یا جست و جو به دنبال آن خطاست (Little 1984:95).
ـــ دویچ؛ کالتونگ

مهم ترین آثار برتون

-1954 The Alternative:A Dynamic Approach to Our Relations With Asia,Sydney,Morgan Publications.
-1965 International Relations:A General Theory,Cambridge,Cambridge University Press.
-1968 Systmes,States ,diplomacy And Rules,Cambridge,Cambridge University Press.
-1969 Conflict and Communication:The Use of Controlled Communication In Internaitonal Relations,London,Macmillan.
-1972a World Society,Cambridge,Cambride University Press.
-1972b Resolution of Conflict,International Sutdies Quartery 16:5-30
-1979 Deviance,Terrorism And War:The Process of Solving Unsolved Social and Political Problems Oxford,Martin Robertson Press.
-1979 The role of authorities In World Soceity, Millennium:Journal of Internationa Studies 8:73-9.
-1982 Dear Survivors,Planning After Nuclear Holocaust:War Avoidance,Boulder,Colorado,Westview Press.
-1984 Global Conflict:The Domestic Sources of International Crisis,Brighton,Wheatsheaf Books.
-1990A Conflict:Resolution and Prevention (co-authored by Frank Dukes And George Mason).London,Macmillan.
-1990b Conflict:Human Needs Theory (Ed),London Macmillan.

خواندنی های پیشنهادی

-1984 Banks,Michael (Eds).Conflict In World Society:A New Perspective On International Relation ,New York,St Martin's Press.
-1985 Banks,Michael,Where We Are Now?, Review of International Studeies 11:215-33.
-1995 Dunn,David.j.Articulating an Alternative:the Contribution of John Burton,Review of International Studies 21:197-208
-1984 Little,Richard,The decision Maker And Social Order:The end of Ideology or the Prusuit of A Chimera?, In Michael Banks(ed),Conflict In World Society,Brighton,Whatsheaf Books,95.
-1978 Mitchell,C.R.Systems Theory And International Relations In A.J.R.Groom And C.R.Mitchell (eds),International Relations Theory,London,Pinter,33-48.
مارتین گریفیتس
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط