جامعه بین الملل International society

مفهوم جامعه در نظریه اجتماعی به طور کلی متضمن مفاهیم انسجام فرهنگی و همگرایی اجتماعی بوده است که در جوامع ملی وجود دارد. در نتیجه، این اندیشه که شاید مناسبات میان دولت ها در چارچوب نوعی جامعه بین الملل صورت
شنبه، 24 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه بین الملل International society
 جامعه بین الملل International society

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
مفهوم جامعه در نظریه اجتماعی به طور کلی متضمن مفاهیم انسجام فرهنگی و همگرایی اجتماعی بوده است که در جوامع ملی وجود دارد. در نتیجه، این اندیشه که شاید مناسبات میان دولت ها در چارچوب نوعی جامعه بین الملل صورت بندد تا حدودی شگفت به نظر می رسد. با این حال، برخی پژوهندگان هوادار مکتب انگلیس بر این اساس این اندیشه مجموعه سرشاری از تحقیقات را انجام داده اند.
مفهوم جامعه بین الملل اشاره به گروهی از دولت ها با برخی منافع با ارزشهای مشترک دارد که با هم نهادهای بین المللی را حفظ می کنند. در گذشته می شد به تمدن مشترک دولت ها اشاره کرد که ارتباط گیری و همکاری آن ها را با هم تسهیل می کرد. برای نمونه، می توان گفت که مسیحیت غربی در سده های شانزدهم و هفدهم یا شاید فرهنگ سیاسی اروپا در سده های هجدهم و نوزدهم مانع از این می شد که دولت ها منافع شخصی خودشان را در محیطی کاملاً اقتدارگریز پی بگیرند. بیش تر محققان، ریشه های جامعه بین الملل معاصر را به اروپا به ویژه به صلح 1648 وستفالی می رسانند که قواعد اساسی همزیستی دولت ها با هم را رقم می زد. جامعه بین الملل امروزی کل جهان را در برمی گیرد و این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا گوناگونی مذهبی و فرهنگی مناسبات بین المللی معاصر، این مفهوم را به مثابه یک ابزار تحلیل، از موضوعیت نمی اندازند. اعضای مکتب انگلیس چنین اعتقادی ندارند زیرا به گفته آنان قواعد جامعه بین الملل معاصر همچنان نقش مهمی در حفظ نظم بین المللی دارد. حقوق بین الملل همچنان اولویت نظام دولت ها را تأیید و تقویت می کند، کم ترین شرایط لازم برای همزیستی دولت ها با هم را مشخص می سازد، و ضوابط همکاری میان آن ها را در انواع زمینه ها مختلف تنظیم می کند.
اصطلاح «جامعه بین الملل» از این جهت اهمیت دارد که توجه ما را به دو جنبه اساسی روابط بین الملل جلب می کند. نخست، این اصطلاح حکایت از آن دارد که تلاش های صورت گرفته برای دو گانه پنداری سفت و سخت سیاست داخلی (قلمرو سلسله مراتب، نظم و شاید عدالت) و روابط بین الملل (اقتدارگریزی، نبود نظم، و عرصه سیاست قدرت) محکوم به شکست است. از آن جا که روابط بین الملل قاعده مند است یعنی قواعد آن صرفاً تجلی قدرت نیست بلکه به محدودسازی آن قدرت نیز کمک می کند رویکرد واقع گرایی نقصی اساسی دارد. دوم، اصطلاح یاد شده حاکی از این است که سرچشمه های رفتار دولت ها را نمی توان تنها از روی عوامل مشاهده شدنی و سنجش پذیر استنتاج کرد. اصطلاح «جامعه بین الملل» اشاره به آن دارد که مناسبات میان دولت ها با معنا و دلالت هنجاری آمیخته است. دولت ها با هم نه صرفاً در چارچوب کشمکش بر سر قدرت بلکه در بستر ادعاهایی درباره حقوق و تکالیف ارتباط برقرار می کنند.
این هر دو جنبه روابط بین الملل پرسش های جالب توجهی را مطرح می سازد. اگر نمی توان روابط بین الملل را صرفاً تجلی سیاست قدرت دانست (واقع گرایی) بنابراین آیا-چنان که برخی از نظریه پردازان انتقادی و جهان میهنان ادعا می کنند-تغییر ریشه ای نظم بین المللی برای دستیابی به صلح و عدالت جهانی زائد نیست (ــ نظریه انتقادی؛ جهان میهنی)؟ قواعد همزیستی میان دولت ها در خدمت منافع کیست؟ آیا این قواعد می توانند با منافع افراد سازگار شوند یا تنها برای حمایت از دولت ها در انداخته شده اند؟ آیا جامعه بین الملل مفهومی با قابلیت کاربست جهانی است یا این که دامنه کاربرد آن به دولت ها و مناطق خاصی محدود می شود؟
گرچه دادن پاسخ قطعی به این پرسش ها ناممکن است طیف پاسخ های ارائه شده به آن ها همچنان در کانون مناقشات امروزی حوزه روابط بین الملل قرار دارد. از دید برخی پژوهندگان، مهفوم جامعه بین الملل شناخت ما را از روابط بین الملل چندان افزایش نمی دهد. مگر ممکن است قواعد همزیستی به صورت قوانین شسته رفته ای بیان و نهادهای بین المللی شکوفا شوند ولی در نهایت، روابط بین الملل همچنان عرصه ای است که در آن «منطق پیامدها» بر «منطق تناسب» غلبه دارد.
جامعه بین الملل مفهوم ایستای نیست. قدرت آن بسته به زمان و مکان تغیر می کند. در اوج دوران جنگ سرد که روابط بین الملل عرصه کشمکش خطرناک ایدئولوژیک بر سر شرایط نظم ین الملل به نظر می رسید شواهد چندانی در تأیید وجود جامعه ای از دولت ها در دست نبود. در ماه های پس از پایان جنگ سرد، این مفهوم دوباره به مثابه عنصر نیرومندی سربرآورد که اقدام دستجمعی برای بیرون راندن عراق از کویت را تسهیل کرد.
سرانجام، برخی پژوهندگان این مفهوم را از نظر تحلیلی منسوخ می دانند. در دوران جهانی شدن باید به بررسی امکان تحقق یافتن روابط بین الملل در جامعه جهانی فراخ تری بپردازیم که در آن، دولت ها تنها یکی از بازیگران مهم شکل دهنده به جهان هستند. وانگهی، حتی اگر بتوان گفت که عنصر جامعه بین الملل به نظم بین الملل کمک می کند در هر حال با اندیشه های عدالت جهانی تعارض دارد. برای حصول عدالت جهانی تنها کافی نیست که دولت ها یکدیگر را تحمل کنند بلکه باید در پروژه مشترک دامنه دارتری شرکت جویند که نقطه آغازش برطرف ساختن مشکلات مشترکی چون زوال محیط زیست و نابرابری انسان هاست.
ـــ اداره گری جهانی؛ اقتدارگریزی؛ برسازی؛ گثرت گرایی؛ مکتب انگلیس؛ همبستگی خواهی.

خواندنی های پیشنهادی

-2004 Bellamy,A.(ed),International Society and its Critics,Oxford:Oxford University Press.
-2004 Buzan,B.From International Society to world Society? Cambridge:Cambridge University Press.
-1996 Fawn,R.and Larikins,J.International Society After the Cold War,Basingstoke:palgrave
مارتین گریفیتس
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط