برای بهتر زیستن علاوه بر هوش شناختی و هیجانی به هوش معنوی نیز نیاز داریم.
چکیده: انسان موجودی است ذو ابعاد، یعنی برخلاف بسیاری از موجودات موجودی چند بعدی است. یکی از این جنبه ها که انسان را از دیگر موجودات جدا می سازد، توانایی های معنوی اوست. چند سالی است که این جنبه مورد توجه متخصصان علوم انسانی قرار گرفته و مفهومی نو به نام هوش معنوی را معرفی کرده اند. در این نوشتار بر آنیم با معرفی مختصر این نوع هوش به ویژگی های افرادی که دارای هوش معنوی بالایی هستند، بپردازیم.
تعداد کلمات 1041 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1041 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
ده نشانه هوش معنوی
حتماً تا کنون نام هوش شناختی یا همان IQ به گوشتان خورده است. یا اینکه احتمالاً شنیده اید که برخی افراد درباره هوش هیجانی سخن می گویند. اما شاید تا کنون اسمی از هوش معنوی به گوشتان نرسیده باشد. در این مقاله قصد داریم درباره هوش معنوی اندکی توضیح داده و بگوییم چرا پرورش آن اهمیت فراوان دارد؟
IQ یعنی بهره هوشی که در حقیقت نشاند دهنده توانایی پردازش اعداد، اشکال و کلمات می باشد و توانایی و سرعت پردازش اطلاعات را می سنجد. در واقع IQ را می توان به پردازشگر رایانه یا همان CPU تشبیه کرد. هر چه پردازشگر قوی تر باشد رایانه عملکرد بهتری خواهد داشت. تمرکز IQ بر عملکرد ذهن است.
اما ما ربات نیستیم. باید توجه داشت که هرچند دائره المعارف محرک و یا یک محاسبه گر نابغه بودن خیلی خوب است ولی انسانی که نتواند با هیجانات خود و یا دیگران کنار بیاید این اطلاعات و توانایی ها به چه کارش می آیند؟ چنین انسانی شاد نبوده و بهروه وری پایینی خواهد داشت. با توجه به اهمیت این مطلب، در سال 1990 موضوعی با عنوان هوش هیجانی مطرح شد.
چند سال بعد جامعه آکادمیک نوع سوم هوش را شناسایی کرد، هوشی که تجربیات و اعمال ما را به شکلی وسیع تر معنا بخشیده و ارزشگذاری می کند: نلم این نوع سوم هوش را هوش معنوی نامیدند. در حقیقت تأکید هوش معنوی بر روح است.
محققی به نام دانا زهر این مفهوم را معرفی کرد و 10 ویژگی رایج افراد را که دارای این نوع هوش را بیان کرد. بر اساس گفته های او، افراد دارای هوش معنوی از این ویژگی ها برخوردارند:
1. آن ها تمرین خود آگاهی می کنند. خود آگاهی مهمترین گام برای داشتن یک زندگی بهتر است. برای اینکه به خودآگاهی برسید، باید به دقت به درون خود نگاه کنید. به عبارتی بنا بر آنچه که در یوگا آمده باید شاهد ذهن خود باشیم.
2. آن ها با اصول و ارزش ها انگیخته می شوند. تحقیقات نشان می دهند که لازمه شاد بودن این است که به هر چه انجام می دهید عمیقاً معنا بخشید. اگر فکر می کنید می توانید با چیزهایی چون پول، مقام و بقیه مادیات خوشحال شوید، بدانید در حقیقت خود را فریب داده اید.
3. این افراد مشکلات را به پلی برای رشد خود تبدیل می کنند. اجازه دهید با مشکلات روبرو شوید چرا که زندگی مجموعه ای بی پایان از چالش هاست. اگر نگوییم هر ساعت ولی به هر روز با مشکلات ناچیز تا عمیق روبرو می شویم. اساساً در هنگام مواجهه با مشکلات سه انتخاب دارید: اول اینکه می توانید غمگین و افسرده شوید، دوم اینکه می توانید کرخت شده و از زندگی کردن دست بکشید و در نهایت می توانید از مشکلات برای رشد خود بهره ببرید. یوگا می گوید: تنها به یک دلیل زنده ایم: آموختن و رشد کردن.
4. افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، مسائل را زوایای مختلف نظاره کرده و رویکردی همه جانبه و فراگیر را اتخاذ خواهند کرد. وقتی یک قضیه از چندین زاویه دیده شود، هر مشکل به ظاهر غیر قابل حلی آسان خواهد شد. به همین خاطر است که این افراد متفاوت از دیگران می اندیشند. افرادی که از هوش معنوی بالایی برخوردارند، امور را همزمان از چند زاویه مختلف می بینند: منطقی، هیجانی، تجربی و وجودی. یک نمونه بارز این ویژگی، در آرجونا قهرمان حماسه بهگود گیتا بروز یافته است.
5. آنها با ارتباط برقرار کردن میان مسائل و امور مختلف، مشکلات را تقدیس می کنند. یوگا می گوید همه چیز را باید به یک یگانگی ربط داد. افرادی از لحاظ معنوی باهوش هستند، تنوع و کثرت را درک می کنند ولی از سویی می دانند همه این ها با یکدیگر اتحاد دارند.
6. افراد دارای هوش معنوی بالا روحیه ای مستقل داشته و می توانند در برابر مجامع و گروه های مختلفی که عقایدشان با عقاید و افکار آن ها سازگار نیست، بایستند. این افراد توسط ارزش های عمیق و نگاه روشن خود هدایت می شوند. آن ها به عقاید خام دیگران و آنچه توده مردم انجام می دهند، توجهی نکرده و اهداف خود را دنبال می کنند.
7. آن ها تمایل زیادی به گفتن "چرا" دارند. افرادی که از لحاظ معنوی باهوش هستند، به دنبال کشف حقیقت و معنای زندگی بوده و اولین چیزی که می پرسند، "چرا" است، نه "چه" و نه "چه قدر". آن ها معمولاً از خود می پرسند: آیا آنچه انجام می دهم با هدفم سازگار است؟
8. افرادی که چنین روحیه ای دارند، خودشان را درگیر حواشی نمی کنند و تمام توجهشان را به زمان حال معطوف می دارند. باید بدانیم که هر رفتار و عملمان سهمی در زندگی مان ایفا می کند و در حقیقت بروز حالات روحی ماست. تنها واقعیتی که وجود دارد لحظه ای است که در حال سپری شدن می باشد.
9. باهوشان معنوی، مهربان و دلسوز بوده از هر آزار و اذیت غیر ضروری اجتناب می کنند. به خاطر همین هوش معنوی، آن ها بین خود و دیگران اتحاد و پیوندی مشاهده کرده و طبیعتاً نمی توانند به دیگر انسان ها و یا هر مخلوق دیگری آسیب برسانند. اگر شما پیرو اصول خاصی بوده و زندگی برایتان معنادار باشد دیگر جایی برای خشونت باقی نمی ماند. بنابراین گیاه خواری از نتایج طبیعی بالا رفتن هوش معنوی محسوب می شود.
10. آن ها خودانگیخته بوده و می دانند چگونه در لحظه و زمان حال زندگی کنند. بودن در اینجا و اکنون دری است به سوی آگاهی حداکثری. زندگی کردن در زمان حال کلید داشتن یک زندگی خوب، روز خوب و حتی یک لحظه خوب خواهد بود. اگر در زمان حال زندگی نکنید از زندگی لذت نبرده و همیشه حسرت گذشته را خورده و یا اضطراب آینده را خواهید داشت. واقعیت تنها همان چیزی است که در زمان حال می گذرد.
IQ یعنی بهره هوشی که در حقیقت نشاند دهنده توانایی پردازش اعداد، اشکال و کلمات می باشد و توانایی و سرعت پردازش اطلاعات را می سنجد. در واقع IQ را می توان به پردازشگر رایانه یا همان CPU تشبیه کرد. هر چه پردازشگر قوی تر باشد رایانه عملکرد بهتری خواهد داشت. تمرکز IQ بر عملکرد ذهن است.
اما ما ربات نیستیم. باید توجه داشت که هرچند دائره المعارف محرک و یا یک محاسبه گر نابغه بودن خیلی خوب است ولی انسانی که نتواند با هیجانات خود و یا دیگران کنار بیاید این اطلاعات و توانایی ها به چه کارش می آیند؟ چنین انسانی شاد نبوده و بهروه وری پایینی خواهد داشت. با توجه به اهمیت این مطلب، در سال 1990 موضوعی با عنوان هوش هیجانی مطرح شد.
چند سال بعد جامعه آکادمیک نوع سوم هوش را شناسایی کرد، هوشی که تجربیات و اعمال ما را به شکلی وسیع تر معنا بخشیده و ارزشگذاری می کند: نلم این نوع سوم هوش را هوش معنوی نامیدند. در حقیقت تأکید هوش معنوی بر روح است.
محققی به نام دانا زهر این مفهوم را معرفی کرد و 10 ویژگی رایج افراد را که دارای این نوع هوش را بیان کرد. بر اساس گفته های او، افراد دارای هوش معنوی از این ویژگی ها برخوردارند:
1. آن ها تمرین خود آگاهی می کنند. خود آگاهی مهمترین گام برای داشتن یک زندگی بهتر است. برای اینکه به خودآگاهی برسید، باید به دقت به درون خود نگاه کنید. به عبارتی بنا بر آنچه که در یوگا آمده باید شاهد ذهن خود باشیم.
2. آن ها با اصول و ارزش ها انگیخته می شوند. تحقیقات نشان می دهند که لازمه شاد بودن این است که به هر چه انجام می دهید عمیقاً معنا بخشید. اگر فکر می کنید می توانید با چیزهایی چون پول، مقام و بقیه مادیات خوشحال شوید، بدانید در حقیقت خود را فریب داده اید.
3. این افراد مشکلات را به پلی برای رشد خود تبدیل می کنند. اجازه دهید با مشکلات روبرو شوید چرا که زندگی مجموعه ای بی پایان از چالش هاست. اگر نگوییم هر ساعت ولی به هر روز با مشکلات ناچیز تا عمیق روبرو می شویم. اساساً در هنگام مواجهه با مشکلات سه انتخاب دارید: اول اینکه می توانید غمگین و افسرده شوید، دوم اینکه می توانید کرخت شده و از زندگی کردن دست بکشید و در نهایت می توانید از مشکلات برای رشد خود بهره ببرید. یوگا می گوید: تنها به یک دلیل زنده ایم: آموختن و رشد کردن.
4. افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، مسائل را زوایای مختلف نظاره کرده و رویکردی همه جانبه و فراگیر را اتخاذ خواهند کرد. وقتی یک قضیه از چندین زاویه دیده شود، هر مشکل به ظاهر غیر قابل حلی آسان خواهد شد. به همین خاطر است که این افراد متفاوت از دیگران می اندیشند. افرادی که از هوش معنوی بالایی برخوردارند، امور را همزمان از چند زاویه مختلف می بینند: منطقی، هیجانی، تجربی و وجودی. یک نمونه بارز این ویژگی، در آرجونا قهرمان حماسه بهگود گیتا بروز یافته است.
5. آنها با ارتباط برقرار کردن میان مسائل و امور مختلف، مشکلات را تقدیس می کنند. یوگا می گوید همه چیز را باید به یک یگانگی ربط داد. افرادی از لحاظ معنوی باهوش هستند، تنوع و کثرت را درک می کنند ولی از سویی می دانند همه این ها با یکدیگر اتحاد دارند.
6. افراد دارای هوش معنوی بالا روحیه ای مستقل داشته و می توانند در برابر مجامع و گروه های مختلفی که عقایدشان با عقاید و افکار آن ها سازگار نیست، بایستند. این افراد توسط ارزش های عمیق و نگاه روشن خود هدایت می شوند. آن ها به عقاید خام دیگران و آنچه توده مردم انجام می دهند، توجهی نکرده و اهداف خود را دنبال می کنند.
7. آن ها تمایل زیادی به گفتن "چرا" دارند. افرادی که از لحاظ معنوی باهوش هستند، به دنبال کشف حقیقت و معنای زندگی بوده و اولین چیزی که می پرسند، "چرا" است، نه "چه" و نه "چه قدر". آن ها معمولاً از خود می پرسند: آیا آنچه انجام می دهم با هدفم سازگار است؟
8. افرادی که چنین روحیه ای دارند، خودشان را درگیر حواشی نمی کنند و تمام توجهشان را به زمان حال معطوف می دارند. باید بدانیم که هر رفتار و عملمان سهمی در زندگی مان ایفا می کند و در حقیقت بروز حالات روحی ماست. تنها واقعیتی که وجود دارد لحظه ای است که در حال سپری شدن می باشد.
9. باهوشان معنوی، مهربان و دلسوز بوده از هر آزار و اذیت غیر ضروری اجتناب می کنند. به خاطر همین هوش معنوی، آن ها بین خود و دیگران اتحاد و پیوندی مشاهده کرده و طبیعتاً نمی توانند به دیگر انسان ها و یا هر مخلوق دیگری آسیب برسانند. اگر شما پیرو اصول خاصی بوده و زندگی برایتان معنادار باشد دیگر جایی برای خشونت باقی نمی ماند. بنابراین گیاه خواری از نتایج طبیعی بالا رفتن هوش معنوی محسوب می شود.
10. آن ها خودانگیخته بوده و می دانند چگونه در لحظه و زمان حال زندگی کنند. بودن در اینجا و اکنون دری است به سوی آگاهی حداکثری. زندگی کردن در زمان حال کلید داشتن یک زندگی خوب، روز خوب و حتی یک لحظه خوب خواهد بود. اگر در زمان حال زندگی نکنید از زندگی لذت نبرده و همیشه حسرت گذشته را خورده و یا اضطراب آینده را خواهید داشت. واقعیت تنها همان چیزی است که در زمان حال می گذرد.
منبع: سایت «3tpath»
مترجم: سید مصطفی سید آقامیری
بیشتر بخوانید:
هوش معنوی و سبک زندگی (قسمت اول)
هوش معنوی و سبک زندگی (قسمت دوم)
نقش هوش معنوی در تربیت معنوی