آموزش مدیریت هیجان به کودک در عصر کرونا

یکی از مهارت های اساسی که نقشی جدی در موفقیت در بسیاری از جنبه های زندگی دارد، کنترل و مدیریت هیجانات است. به همین خاطر بهتر است این مهارت در همان سنین پایین به کودک آموخته شود. در این مقاله شما را با روش های آموزش مدیریت هیجان، خصوصاً در این روزهای کرونایی، آشنا می کنیم. با ما همراه باشید.
جمعه، 19 ارديبهشت 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش مدیریت هیجان به کودک در عصر کرونا

مقدمه

در این روزهای کرونایی، بسیاری از والدین نمی دانند به کودکانی که هیجانات دشواری را تجربه می کنند، چگونه واکنش نشان دهند. بسیاری از کودکان در این روزها از تعامل با دوستان، معلمان و حتی خانواده، محروم شده اند و مانند قبل نمی توانند پدر بزرگ، مادربزرگ، دایی، عمه و ... خود را ببینند. در این شرایط حتی گاهی اوقات باید ساعت ها منتظر توجه مادر بمانند تا کلاس آنلاینش تمام شود. این مقاله را نوشته ام تا به شرایط این روزهای بچه ها و نحوه کمک به آن ها نگاهی داشته باشم. قصد ما آموزش مدیریت هیجانات به کودکان است. باید باور کنیم که در این وضعیت، یکی از اساسی ترین کارها و وظایف والدین در قبال فرزندان، همین موارد است.
 

کودک از چه سنی هیجانات را تجربه می کند؟

خیلی پیش نبود که اعتقاد داشتیم کودک قبل از دو سالگی و پیش از اینکه توانایی حرف زدن داشته باشند، نه می توانید به خوبی فکر کند و نه احساس و هیجانی آنچنانی دارد. این باور که یک کودک 6 ماهه می تواند ترس و خشم و غم را تجربه کند، غیرقابل تصور بود. اما باید مدیون تحقیقات فراوانی باشیم که در 30 سال گذشته در مورد نوزادان انجام شده است و به برکت آن ها اکنون می دانیم که نوزادان و نوپایان، قادرند هیجانات و احساسات را عمیقاً تجربه کنند.
 
نوزادان در همان ماه های اول حیات خود، حتی زمانی که برای بیان خواسته شان نمی توانند از کلمات استفاده کنند، می توانند غم، شادی و انواع مختلف هیجان را تجربه کنند. از سویی تحقیقات نشان داده است که کودکان قادرند طیف وسیعی از هیجانات خود را کنترل کنند. این مهارت که خود تنظیمی نامیده شده، مهم ترین عامل موفقیت در مدرسه، کار و روبط بلند مدت بین فردی است.
 
در حالیکه امروزه بسیاری از خانواده ها نسبت به این واقعیات آگاهی دارند، اما بسیاری از آن ها در عمل، روشی متفاوت را در پیش می گیرند. در این شرایط کرونایی که کودکان هیجانات منفی زیادی از خود بروز می دهند، والدین ممکن است از کوره در بروند. از سویی پدر و مادرها فکر می کنند این هیجانات برای بچه هایشان مضر بوده و باید به هر ترتیبی که شده، آن ها را از بین ببرند. آن ها معمولاً این برداشت اشتباه را در ذهن دارند که یک کودک شاد کودکی است که در تمام ساعات شبانه روز شاد باشد!
 

شادی عمیق و مستمر با مدیریت هیجان

در واقع آنچه از کودکان ما انسان هایی شاد می سازد این است که بیاموزند طیف وسیعی از هیجانات خود را پذیرفته و آن ها را مدیریت کنند. بچه ها باید بتوانند با موفقیت از فراز و نشیب های زندگی عبور کنند و به واسطه چالش هایی که در زندگی با آن ها مواجه می شوند، رشد کنند.
 
بنابراین، اولین و مهم ترین قدم برای این است که به کودک خود بیاموزید تا احساسات و هیجانات خود را به خوبی بشناسند و بتوانند آن ها را پذیرفته و البته به بهترین شکل ممکن، مدیریت کنند. یادتان باشد احساس و هیجان، درست و غلط ندارد. غم و شادی، خشم و عشق می توانند با هم وجود داشته باشند و همه آن ها مجموعه ای از هیجانات هستند که انسان را انسان می کنند و به زندگی ما ارزش می دهند. بنابراین نباید از هیجانات ترسید، بلکه باید به آن ها خوش آمد گفت!
  

چگونه شناخت و مدریت هیجانات را به کودک بیاموزیم؟

از همان نخستین ماه های زندگی نوزادان، به نشانه های هیجانی آن ها دقت کنید. به صداها، حالات چهره، حرکات بدن و واکنش های آن ها به محرک های مختلف، دقت کنید. به عنوان مثال وقتی نوزاد کوچولوی شما با شنیدن صدای بلند ناشی از بازی کردن با یک اسباب بازی پر سر و صدا، اذیت می شود می توانید اینچنین واکنش نشان دهید: "اوه اوه، به نظرم این اسباب بازی برای تو مناسب نیست. بیا این اسباب بازی رو کنار بزاریم و یه اسباب دیگه برداریم." (حتی اگر نوزاد معنای حرف شما را نمی فهمد، اما تن صدای آرام و همدلانه و اقدامات شما را درک خواهد کرد.)
 

هیچ هیجانی مشکل ساز نیست

هرگز از هیجانات و و احساسات نترسید. هیجانات مسأله و مشکل نیستند. بلکه این عکس العمل ما به هیجانات است که می تواند مشکل ساز شود. بنابراین نباید از ناراحتی کودک ناراحت شوید. وقتی او احساسات و هیجانات دشوار را بروز می دهد، با آرامش و آغوشی باز به آن ها گوش دهید. هرگز وسوسه نشوید که هیجانات را از بین ببرید.
 
مثلاً فرض کنید یک پسر بچه 4 ساله به شدت نگران است و می گوید ویروس کرونا وارد خانه شده و می خواهد همه را مریض کند. واکنش معمول یک مادر این است که به سرعت واکنش نشان داده و به فرزندش اطمینان دهد که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد و نگرانی اش بی مورد است. اما شک نکنید که بچه بر موضعش پافشاری خواهد کرد. اما وقتی مادر به او بگوید که ترسش را می فهمد و در حال حاضر بسیاری از افراد جامعه چنین نگرانی و احساسی دارند، این نگرانی طبیعی است اما در هر حال ما مراقبیم، شک نکنید که کودک آرام خواهد شد. چرا که در این روش برای احساس و هیجان او ارزش قائل شده ایم، به توضیحاتش گوش داده ایم و به او اطمینان داده ایم که هم احساس و هیجانش طبیعی است و هم ما مراقبیم.
 

به هیجانات کودک برچسب بزنید

برای کمک به کودک بهتر است به هیجانات او برچسب زده و روش کنار آمدن با آن ها را به او بیاموزید. هیجاناتی مانند خشم، غم، محرومیت و ناامیدی می توانند برای بچه ها بسیار دشوار باشند. نام گذاری این هیجانات در گام اول به کودک کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر بشناسد و از سویی به او اطمینان می دهد که این هیجانات را شما می شناسید و کاملاً عادی و معمول هستند. از سویی باید اینچنین وانمود کنید که برای شنیدن احساسات و هیجانات او مشتاقید.
 

هیجانات کودک را ناچیز نشمرید

از کوچک شمردن احساسات کودک به شدت پرهیز کنید. متأسفانه این نوع برخورد با احساسات و هیجانات به ظاهر منفی کودک بسیار رایج است. هدف ما از این برخورد دور کردن کودک از احساسات و هیجانات منفی است تا هم حال بچه خوب شود و هم حال خودمان. مثلاً اگر کودک در این روزهای تعطیل کرونایی برای دوستان و معلمش دلتنگی می کند ممکن است به او بگوییم: "ناراحت نباش. به زودی دوباره دوستان و معلمت را می بینی." اما با این حرف ها هرگز غم او رفع نمی شود. برعکس وقتی ببیند حالش را نمی فهمید و هیجاناتش را کوچک می شمرید، مجبور می شود آن را در قالب کلمات و رفتارهای خشونت آمیز، بیان کند و یا اینکه همه را در درون خود بریزند که در این صورت باید منتظر اضطراب و افسردگی کودک باشیم.
 
از سویی چنین برخوردی این پیام را به کودک می دهد که هیجانات و احساساتش شما را اذیت می کند و نتیجه اش این می شود که خودش هم از وجود چنین احساساتی رنج ببرد، در نتیجه پذیرش و مدیرت آن ها نیز برایش دشوار خواهد بود. همچنین این قبیل  برخوردها موجب می شود در آینده هیجانات و احساسات خود را با شما به اشتراک نگذارد.
 
در مورد مثال قبل می توانید اینچنین واکنش نشان دهید: "می دانم که واقعاً دلت برای دوستان و معلم هایت تنگ شده، چرا که روزهای خوبی را با آن ها سپری کرده ای. همانطور که مشخص است این روزها برای تو خیلی سخت می گذرد." با این گفتار این پیام را به کودک می دهید که می تواند در بیان احساساتش به شما اعتماد کند و برای هیجاناتش ارزش قائل هستید. سپس می توانید حل مسأله را به او بیاموزید. مثلاً می توانید به فرزند خود کمک کنید تا با معلم و یا دوستانش ارتباط برقرار کند. این ارتباط می تواند تلفنی، اینترنتی و یا حتی در قالب یک پیام متنی باشد.
 
یادتان باشد وظیفه شما به عنوان والدین، متوقف کردن و حذف هیجانات به ظاهر منفی نیست. بلکه باید شناخت و پذیرفتن هیجانات و سپس مدیریت و حل مسأله را به فرزند خود بیاموزید.
 
منبع: Psychologytoday


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.