0
مسیر جاری :
خواجه‌ي خواجگان هفت اقليم انوری

خواجه‌ي خواجگان هفت اقليم

خواجه‌ي خواجگان هفت اقليم شاعر : انوري ناصر دين حق رضي انام خواجه‌ي خواجگان هفت اقليم آيتي شد به نصرت اسلام بوالمظفر که رايت ظفرش خط باطل کشيده بر احکام آنکه با...
متمن اسعد بن اسماعيل انوری

متمن اسعد بن اسماعيل

متمن اسعد بن اسماعيل شاعر : انوري آن به قدر و شرف عديم عديل متمن اسعد بن اسماعيل هست مختار مهتران جليل هست خورشيد آسمان جلال وانکه در باد حکم او تعجيل آنکه در خاک...
سايه افکند مه روزه و روز تحويل انوری

سايه افکند مه روزه و روز تحويل

سايه افکند مه روزه و روز تحويل شاعر : انوري روز مسعود مبارک مه ميمون جليل سايه افکند مه روزه و روز تحويل سايه‌اي نه که بود بر در خورشيد ذليل سايه‌اي نه که شود از رخ خورشيد...
جرم خورشيد چو از حوت درآيد به حمل انوری

جرم خورشيد چو از حوت درآيد به حمل

جرم خورشيد چو از حوت درآيد به حمل شاعر : انوري اشهب روز کند ادهم شب را ارجل جرم خورشيد چو از حوت درآيد به حمل پر طرايف شود اطراف چه هامون و چه تل کوه را از مدت سايه‌ي...
اي کرده درد عشق تو اشکم به خون بدل انوری

اي کرده درد عشق تو اشکم به خون بدل

اي کرده درد عشق تو اشکم به خون بدل شاعر : انوري وي يازدم سرشته به مهر تو در ازل اي کرده درد عشق تو اشکم به خون بدل بر بي‌بدل چه‌گونه گزيند کسي بدل اي بي‌بدل چو جان بدلي...
مرحبا موکب خاتون اجل انوری

مرحبا موکب خاتون اجل

مرحبا موکب خاتون اجل شاعر : انوري عصمةالدين شرف داد و دول مرحبا موکب خاتون اجل وانکه بردست بدايت به ازل آنکه بردست نهايت به ابد وان به قدر و به شرف بر ز زحل آن...
اي به هستي داده گيتي را کمال انوری

اي به هستي داده گيتي را کمال

اي به هستي داده گيتي را کمال شاعر : انوري ملک را فرخنده هر روز از تو فال اي به هستي داده گيتي را کمال هست هر ساعت کمالي بر کمال صدر دنيايي و دنيا را به تو هر کرا جاه...
خداي خواست که گيرد زمانه جاه و جلال انوری

خداي خواست که گيرد زمانه جاه و جلال

خداي خواست که گيرد زمانه جاه و جلال شاعر : انوري جمال داد جهان را به جود و جاه و کمال خداي خواست که گيرد زمانه جاه و جلال نزاد مادر گيتي چو او ستوده خصال سپهر معني مسعود...
اي ترا کرده خداوند خداي متعال انوری

اي ترا کرده خداوند خداي متعال

اي ترا کرده خداوند خداي متعال شاعر : انوري داده جان و خرد و جاه و جواني و جمال اي ترا کرده خداوند خداي متعال که مرا بيهده بي‌جرمي در پاي ممال حق آنرا که زبر دست جهاني...
چگونه آرد بدگوي با تو پاي جدال انوری

چگونه آرد بدگوي با تو پاي جدال

چگونه آرد بدگوي با تو پاي جدال شاعر : انوري که شير رايت قهرت چو کام بگشايد چگونه آرد بدگوي با تو پاي جدال نهان از آن ننمايد ضمير او که دلش فرو شوند هزبران به گوشها چو...