مسیر جاری :
متن کامل دعای قدح با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل دعای آیت الکرسی با خط درشت + صوت و ترجمه
دلیل تغییر بوی بدن در سنین مختلف چیست؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط مُعَلّیٰ خطی برگرفته از نام امام علی(ع)
حس معنوی و آرامش در کتابت قرآن
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
جادوگری که زشتی دخترش را با زیبایی عروس حاکم عوض کرد
مادری دختری داشت که مانند سپیده دم زیبا و روشن بود. حاکم شهر او را دوست داشت و میخواست به عقد خودش درآورد. جشن عروسی نزدیک شده بود. عروس رفت برادرش را، که در نقطهی دوری میزیست، به جشن عروسی دعوت کند.
گرفتار شدن مرد روستایی و پسرش در جنگل عقاب سیاه
در روزگار پیشین مرد روستایی ثروتمندی در یکی از دهات میزیست. وی علاقهی زیادی به شکار داشت.
شاگرد شیطان
پدری پسر داشت. وقتی که پسر به سن رشد رسید پدر او را به شهر برد تا وی را برای فراگرفتن هنر به معلمی بسپارد. در راه به عابری برخوردند که با آنها همراه شد. عابر دانست که پدر فرزندش را به چه منظوری به شهر...
سه برادر و شاهزاده خانم در روی کوه شیشهای
در روزگار پیشین مردی پیر و روستایی سه پسر داشت. دو تا از آنها عاقل بودند و یکی نادان. پیرمرد مریض شد و پیش از مرگش به فرزندان خود دستور داد که بعد از مرگش سه شب اول را به نوبت یکی بعد از دیگری در کنار...
سه گره جادو شده
پدر و مادری پسری داشتند که چندان از آنها اطاعت نمیکرد. همیشه در کنار استخر بود و از آن جا دور نمیشد. مادر او را تنبیه میکرد تا نزدیک استخر نرود، پدر او را شلاق میزد، ولی نتیجهای حاصل نمیشد. هر چه...
غولی که در کوزه بود
ماهیگیری در خانهی کوچکی که در کنار دریا قرار داشت و رو به ایوانی بود میزیست. بیچاره ماهیگیر دچار فقر و تنگدستی شده بود، زیرا نمیتوانست به حد کافی ماهی صید کند و به همین دلیل قرض زیادی پیدا کرده بود....
برادر و خواهر و همزاد دختر
مادری دو فرزند داشت که یکی از آنها پسر بود و دیگری، که از سر راه برداشته بود، دختر. مادر همیشه آنها را نصیحت میکرد. به پسرش میگفت زن نگیر و به دختر سرراهی میگفت شوهر اختیار نکن. چیزی نگذشت که مادر...
سرباز و سه خواهر
در زمان پیشین اربابی از رعیتهای خودش را به سربازی فرستاد. دورهی سربازی کم نبود: میباید بیست و پنج سال خدمت میکرد.
پسرانی که برای پدرشان آب شفابخش زندگی به دست آوردند
پادشاهی سه پسر داشت. دو تا از آنها عاقل بودند و یکی از آنها احمق. پادشاه پیر شد و در پیری نابینا گردید. پزشکان و کحالهایی را که در قلمرو سلطنتش میزیستند برای معالجه و مداوای چشم خودش دعوت نمود. ولی...
عروس دریا
در روزگار پیشین ماهیگیر فقیری بود در ساحل دریا میزیست. غذای او و خانوادهاش از ماهیهای دریا بود: یک روز صید میکرد و روز دیگر میخورد.