0
مسیر جاری :
ندانم از من خسته جگر چه مي‌خواهي سعدی شیرازی

ندانم از من خسته جگر چه مي‌خواهي

ندانم از من خسته جگر چه مي‌خواهي شاعر : سعدي دلم به غمزه ربودي دگر چه مي‌خواهي ندانم از من خسته جگر چه مي‌خواهي ز روزگار من آشفته‌تر چه مي‌خواهي اگر تو بر دل آشفتگان...
نشنيده‌ام که ماهي بر سر نهد کلاهي سعدی شیرازی

نشنيده‌ام که ماهي بر سر نهد کلاهي

نشنيده‌ام که ماهي بر سر نهد کلاهي شاعر : سعدي يا سرو با جوانان هرگز رود به راهي نشنيده‌ام که ماهي بر سر نهد کلاهي هر روزش از گريبان سر برنکرد ماهي سرو بلند بستان با اين...
اگرم حيات بخشي و گرم هلاک خواهي سعدی شیرازی

اگرم حيات بخشي و گرم هلاک خواهي

اگرم حيات بخشي و گرم هلاک خواهي شاعر : سعدي سر بندگي به حکمت بنهم که پادشاهي اگرم حيات بخشي و گرم هلاک خواهي تو هزار خون ناحق بکني و بي گناهي من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم...
اي که به حسن قامتت سرو نديده‌ام سهي سعدی شیرازی

اي که به حسن قامتت سرو نديده‌ام سهي

اي که به حسن قامتت سرو نديده‌ام سهي شاعر : سعدي گر همه دشمني کني از همه دوستان بهي اي که به حسن قامتت سرو نديده‌ام سهي شير که پايبند شد تن بدهد به روبهي جور بکن که حاکمان...
اي باد صبحدم خبر دلستان بگوي سعدی شیرازی

اي باد صبحدم خبر دلستان بگوي

اي باد صبحدم خبر دلستان بگوي شاعر : سعدي وصف جمال آن بت نامهربان بگوي اي باد صبحدم خبر دلستان بگوي ياد شکر مکن سخني زان دهان بگوي بگذار مشک و بوي سر زلف او بيار گر...
سرو سيمينا به صحرا مي‌روي سعدی شیرازی

سرو سيمينا به صحرا مي‌روي

سرو سيمينا به صحرا مي‌روي شاعر : سعدي نيک بدعهدي که بي ما مي‌روي سرو سيمينا به صحرا مي‌روي خود چنيني يا به عمدا مي‌روي کس بدين شوخي و رعنايي نرفت تو پري روي آشکارا...
اي که پاي رفتنت کندست و راه وصل تند سعدی شیرازی

اي که پاي رفتنت کندست و راه وصل تند

اي که پاي رفتنت کندست و راه وصل تند شاعر : سعدي بازگشتن هم نشايد تا قدم داري بپوي اي که پاي رفتنت کندست و راه وصل تند کب چشمست اين که پيشت مي‌رود يا آب جوي گر ببيني گريه...
مرحبا اي نسيم عنبربوي سعدی شیرازی

مرحبا اي نسيم عنبربوي

مرحبا اي نسيم عنبربوي شاعر : سعدي خبري زان به خشم رفته بگوي مرحبا اي نسيم عنبربوي صاحب دوست روي دشمن خوي دلبر سست مهر سخت کمان بي گناهم بکش بهانه مجوي گو دگر گر...
گلست آن ياسمن يا ماه يا روي سعدی شیرازی

گلست آن ياسمن يا ماه يا روي

گلست آن ياسمن يا ماه يا روي شاعر : سعدي شبست آن يا شبه يا مشک يا بوي گلست آن ياسمن يا ماه يا روي نمي‌دانم دلت سنگست يا روي لبت دانم که ياقوتست و تن سيم برويد چون تو...
تا کي روم از عشق تو شوريده به هر سوي سعدی شیرازی

تا کي روم از عشق تو شوريده به هر سوي

تا کي روم از عشق تو شوريده به هر سوي شاعر : سعدي تا کي دوم از شور تو ديوانه به هر کوي تا کي روم از عشق تو شوريده به هر سوي خود در دل سنگين تو نگرفت سر موي صد نعره همي‌آيدم...