0
مسیر جاری :
دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند سعدی شیرازی

دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند

دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند شاعر : سعدي سروران بر در سوداي تو خاک قدمند دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند خلقي اندر طلبت غرقه درياي غمند شهري اندر هوست سوخته در آتش...
هر که بي او زندگاني مي‌کند سعدی شیرازی

هر که بي او زندگاني مي‌کند

هر که بي او زندگاني مي‌کند شاعر : سعدي گر نمي‌ميرد گراني مي‌کند هر که بي او زندگاني مي‌کند سروبالا دلستاني مي‌کند من بر آن بودم که ندهم دل به عشق سنگ دل نامهرباني...
يار با ما بي‌وفايي مي‌کند سعدی شیرازی

يار با ما بي‌وفايي مي‌کند

يار با ما بي‌وفايي مي‌کند شاعر : سعدي بي‌گناه از من جدايي مي‌کند يار با ما بي‌وفايي مي‌کند جاي ديگر روشنايي مي‌کند شمع جانم را بکشت آن بي‌وفا با غريبان آشنايي مي‌کند...
زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند سعدی شیرازی

زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند

زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند شاعر : سعدي مشک را در شهر ارزان مي‌کند زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند قيمت لعلش به صد جان مي‌کند جوهري عقل در بازار حسن ماه رخ در پرده پنهان...
سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند سعدی شیرازی

سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند

سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند شاعر : سعدي وان ماه محتشم که چه گفتار مي‌کند سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند قصد هلاک مردم هشيار مي‌کند آن چشم مست بين که به شوخي و دلبري...
ميل بين کان سروبالا مي‌کند سعدی شیرازی

ميل بين کان سروبالا مي‌کند

ميل بين کان سروبالا مي‌کند شاعر : سعدي سرو بين کاهنگ صحرا مي‌کند ميل بين کان سروبالا مي‌کند ناخوش آن ميلست کز ما مي‌کند ميل از اين خوشتر نداند کرد سرو گر نگارستان...
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند سعدی شیرازی

چه کند بنده که بر جور تحمل نکند

چه کند بنده که بر جور تحمل نکند شاعر : سعدي دل اگر تنگ شود مهر تبدل نکند چه کند بنده که بر جور تحمل نکند سر و جان خواه که ديوانه تأمل نکند دل و دين در سر کارت شد و بسياري...
کسي که روي تو بيند نگه به کس نکند سعدی شیرازی

کسي که روي تو بيند نگه به کس نکند

کسي که روي تو بيند نگه به کس نکند شاعر : سعدي ز عشق سير نباشد ز عيش بس نکند کسي که روي تو بيند نگه به کس نکند گرش به تيغ زني روي بازپس نکند در اين روش که تويي پيش هر...
بخرام بالله تا صبا بيخ صنوبر برکند سعدی شیرازی

بخرام بالله تا صبا بيخ صنوبر برکند

بخرام بالله تا صبا بيخ صنوبر برکند شاعر : سعدي برقع افکن تا بهشت از حور زيور برکند بخرام بالله تا صبا بيخ صنوبر برکند تا پيش رويت آسمان آن خال اختر برکند زان روي و خال...
يار بايد که هر چه يار کند سعدی شیرازی

يار بايد که هر چه يار کند

يار بايد که هر چه يار کند شاعر : سعدي بر مراد خود اختيار کند يار بايد که هر چه يار کند پيش بيگانه زينهار کند زينهار از کسي که در غم دوست آن برد کاحتمال خار کند ...