مسیر جاری :
سیر خوشنویسی چینی
نگاهی به توصیه امام به دانشجویان در وصیت نامه
متن کامل دعای توسل با خط درشت + صوت و ترجمه
کاهش هزینهها، افزایش سود خرید عمده و ایمن از علیبابا
بهترین مرکز تعمیر کنسول بازی در تهران [PS5،PS4،xBox]
خطابهای ماندگار وصیت نامهی سردار سلیمانی
تعبیر قرآنی خانه عنکبوت و مفاهیم علمی درباره آن
اعجاز علمی قرآن در آیه «وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها»
اعجاز علمی قرآن؛ شکافتن دانه و هسته در آیه 95 سوره انعام
اعجاز علمی قرآن؛ حکمت آفرینش آسمان ها و زمین در شش روز
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
كار آتش
كار آتش به صبح معركه بگداختن است نَفس سركش هدفش كار خرد ساختن است علّت غفلت انسان ز خدا، آز و هواست
کيست اين پنهان مرا در جان و تن
کيست اين پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گويد سخن؟ اين که گويد از لب من راز کيست بنگريد اين صاحب آواز کيست
کوه عصیان به سر دوش
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
کجاست؟(رمضان)
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟ آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
قدر و بها
هر كه عارى از ريا گردد صفايش مى دهند چون كه گردد باصفا بر ديده جايش مى دهند اهل تقوا را به محشر امتياز ديگريست گرچه اين جا بيشتر جام بلايش مى دهند
غرق گنه
غرق گنه نااميد مشو زدرگاه ما كه عفو كردن بود در همه دم كار ما توبه شكستى بيا هرآنچه هستى بيا اميدوارى بجوى زنام غفار ما
عفو بی حساب
بر عفو بی حسابت این نکته ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها توئی پناهم لا تَقنَطفوا گواه است
عرق شرم به رویم
جاریست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
طوباى صحيفه
به سر افتاده سوداى صحيفه به دل برپاست غوغاى صحيفه نمىيابيم راه رستگارى مگر باشيم داناى صحيفه