0
مسیر جاری :
كار آتش الهی‌نامه

كار آتش

كار آتش به صبح معركه بگداختن است نَفس سركش هدفش كار خرد ساختن است علّت غفلت انسان ز خدا، آز و هواست
کيست اين پنهان مرا در جان و تن الهی‌نامه

کيست اين پنهان مرا در جان و تن

کيست اين پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گويد سخن؟ اين که گويد از لب من راز کيست بنگريد اين صاحب آواز کيست
کوه عصیان به سر دوش الهی‌نامه

کوه عصیان به سر دوش

کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
کجاست؟(رمضان) الهی‌نامه

کجاست؟(رمضان)

آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟ آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است الهی‌نامه

قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است

قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
قدر و بها الهی‌نامه

قدر و بها

هر كه عارى از ريا گردد صفايش مى دهند چون كه گردد باصفا بر ديده جايش مى دهند اهل تقوا را به محشر امتياز ديگريست گرچه اين جا بيشتر جام بلايش مى دهند
غرق گنه الهی‌نامه

غرق گنه

غرق گنه نااميد مشو زدرگاه ما كه عفو كردن بود در همه دم كار ما توبه شكستى بيا هرآنچه هستى بيا اميدوارى بجوى زنام غفار ما
عفو بی حساب الهی‌نامه

عفو بی حساب

بر عفو بی حسابت این نکته ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها توئی پناهم لا تَقنَطفوا گواه است
عرق شرم به رویم الهی‌نامه

عرق شرم به رویم

جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
طوباى صحيفه‏ الهی‌نامه

طوباى صحيفه‏

به سر افتاده سوداى صحيفه‏ به دل برپاست غوغاى صحيفه‏ نمى‏يابيم راه رستگارى‏ مگر باشيم داناى صحيفه‏