0
مسیر جاری :
طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن سعدی شیرازی

طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن

طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن شاعر : سعدي با شهد مي‌رود ز دهانت به در سخن طوطي نگويد از تو دلاويزتر سخن تو خويشتن دليل بياري به هر سخن گر من نگويمت که تو شيرين عالمي...
سهل باشد به ترک جان گفتن سعدی شیرازی

سهل باشد به ترک جان گفتن

سهل باشد به ترک جان گفتن شاعر : سعدي ترک جانان نمي‌توان گفتن سهل باشد به ترک جان گفتن شکرينست از آن دهان گفتن هر چه زان تلختر بخواهي گفت سخن سرو بوستان گفتن توبه...
خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن سعدی شیرازی

خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن

خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن شاعر : سعدي نبايستي نمود اين روي و ديگربار بنهفتن خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن نه بي او مي‌توان بودن نه با او مي‌توان گفتن گدايي...
نبايستي هم اول مهر بستن سعدی شیرازی

نبايستي هم اول مهر بستن

نبايستي هم اول مهر بستن شاعر : سعدي چو در دل داشتي پيمان شکستن نبايستي هم اول مهر بستن خطا کردي به تيغ هجر خستن به ناز وصل پروردن يکي را نمي‌بايد وفاي عهد جستن ...
گر متصور شدي با تو درآميختن سعدی شیرازی

گر متصور شدي با تو درآميختن

گر متصور شدي با تو درآميختن شاعر : سعدي حيف نبودي وجود در قدمت ريختن گر متصور شدي با تو درآميختن کو بتواند چنين صورتي انگيختن فکرت من در تو نيست در قلم قدرتيست کش...
چند بشايد به صبر ديده فرودوختن سعدی شیرازی

چند بشايد به صبر ديده فرودوختن

چند بشايد به صبر ديده فرودوختن شاعر : سعدي خرمن ما را نماند حيله بجز سوختن چند بشايد به صبر ديده فرودوختن حاصل ما هيچ نيست جز گنه اندوختن گر نظر صدق را نام گنه مي‌نهند...
ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن سعدی شیرازی

ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن

ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن شاعر : سعدي قوت او مي‌کند بر سر ما تاختن ما نتوانيم و عشق پنجه درانداختن هر دو به دستت درست کشتن و بنواختن گر دهيم ره به خويش يا نگذاري...
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان سعدی شیرازی

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان

خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان شاعر : سعدي کاين شب دراز باشد بر چشم پاسبانان خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان کاين کارهاي مشکل افتد به کاردانان بر عقل من بخندي گر در...
ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان سعدی شیرازی

ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان

ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان شاعر : سعدي چندين دل صاحب نظرش دست به دامان ديگر به کجا مي‌رود اين سرو خرامان مي‌سوزد و آتش نرسيدست به خامان مردست که چون شمع سراپاي...
سخت به ذوق مي‌دهد باد ز بوستان نشان سعدی شیرازی

سخت به ذوق مي‌دهد باد ز بوستان نشان

سخت به ذوق مي‌دهد باد ز بوستان نشان شاعر : سعدي صبح دميد و روز شد خيز و چراغ وانشان سخت به ذوق مي‌دهد باد ز بوستان نشان روي به صالحان نما خمر به زاهدان چشان گر همه خلق...