مسیر جاری :
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
ای معشوق!خیال چهره ی زیبای تو در هر حالت و هر جا که می رویم، با ماست و بوی خوشی که از زلف تو به مشام ما می رسد، جان و روح ما را که آگاهانه عشق تو را پذیرفته مدد می دهد و ما زنده به عشق توییم.
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
وقتی سخنان عارفان و رهروان راه عشق را می شنوی، مگو که نادرست است؛ ای عزیز جان من!اشتباه تو این است که سخن اهل دل را درک نمی کنی و نمی فهمی و در شناخت حقیقت به خطا رفته ای.
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
من دل و دین خود را در راه عشق از دست دادم و کارم به جنون کشید، اما نتوانستم معشوق خود را بر سر لطف آورم، او به سرزنش من پرداخت و گفت:از من دور شو که دیگر سلامت و عافیت نخواهی داشت و بدنام خواهی بود.
روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست
ماه روزه به پایان رسید و عید فطر آمد و دل های عاشقان به شور و شوق افتاد و شاد شد؛ شراب نیز در میخانه به جوش آمده و رسیده است؛ وقت آن است دوباره به یاد معشوق شراب بنوشیم و مست شویم.
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
ای نسیم سحر -که از جایگاه آن معشوق باخبری و اجازه ی ورود به کوی او را داری -به من بگو جایگاه امن و آسایش آن یار دلربا و آن زیباروی عاشق کش چالاک کجاست؟
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
غزل شماره هجده حافظ در روزهای اول شوال و همزمان با ایام ورود مجدد شاه شجاع به شیراز، پس از شکست سختی که به برادر خود داد، سروده شده است. این غزل سراسر شادی، نشاط و گشایش در امور پس از گذراندن دوره سختی...
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
سینه ی من -که تحمل هرگونه سختی و مصیبتی را داشت -به سبب آتش عشق و غم دوری از معشوق چنان سوخت که تمام هستی و زندگی ام را نابود کرد.
خَمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
ای یار!این چنین که ابروی گستاخ و بی باک تو گره در کمان انداخته و نشان خشم و غضب تو دارد، پیداست که قصد جان من زار ناتوان را کرده است.
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
ای معشوق که زیبایی ات ملکوتی و بهشتی است!چه کسی حق دارد که روی زیبای تو را ببیند و به وصال تو برسد؟ ای مرغ بهشتی!چه کسی لیاقت این را دارد که به تو آب و دانه بدهد و از تو پذیرایی کند؟
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
به معشوق خود گفتم:ای پادشاه زیبارویان!به این عاشق رنج کشیده و دور از وطن رحم کن و لطف و عنایتی به من بنما؛ او در پاسخ گفت:کسی که عاشق می شود و به دنبال دل خود می رود، سرانجام دچار سختی ها و جدایی ها و