مسیر جاری :
اگر به مدت جاويد ذرههاي جهان
اگر به مدت جاويد ذرههاي جهان شاعر : عطار سخنسراي شوندي به صدر هزار زبان اگر به مدت جاويد ذرههاي جهان ز صد هزار يکي در نيايدي به بيان صفات ذات جهانآفرين دهندي شرح...
آتش تر ميدمد از طبع چون آب ترم
آتش تر ميدمد از طبع چون آب ترم شاعر : عطار در معني ميچکد از لفظ معنيپرورم آتش تر ميدمد از طبع چون آب ترم بيش ميارزد دو عالم پر گهر يک گوهرم بر سر هفتم طبق در من...
نه پاي آنکه از کرهي خاک بگذرم
نه پاي آنکه از کرهي خاک بگذرم شاعر : عطار نه دست آنکه پردهي افلاک بر درم نه پاي آنکه از کرهي خاک بگذرم پرها زنم چو زين قفس تنگ بر پرم بي آب و دانه در قفسي تنگ ماندهام...
دلي پر گوهر اسرار دارم
دلي پر گوهر اسرار دارم شاعر : عطار وليکن بر زبان مسمار دارم دلي پر گوهر اسرار دارم سزد گرد روي در ديوار دارم چو يک همدم نميدارم در آفاق چه سود ارجان پر از گفتار دارم...
آنچه در قعر جان همييابم
آنچه در قعر جان همييابم شاعر : عطار مغز هر دو جهان همييابم آنچه در قعر جان همييابم فوق هفت آسمان همييابم وانچه بر رست از زمين دلم نه يقين نه گمان همييابم در...
دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار
دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار شاعر : عطار که ديو هست درو بس عزيز و مردم خوار دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار که گربگان تنکروي ميکنند شکار همان به است که شيران ز...
ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور
ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور شاعر : عطار چندانت خواب هست که آن نيست در شمار ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور کز غير ذکر حق ننشيند برو غبار ديگر به فکر آينهي دل چنان...
اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن کنار
اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن کنار شاعر : عطار تو شوي نور علي نور که لم تمسسه نار اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن کنار پاي کوبان دسته گل بر برين نيلي حصار نيل برکش چشم...
اي پردهساز گشته درين دير پرده در
اي پردهساز گشته درين دير پرده در شاعر : عطار تا کي چو کرم پيله نشيني به پرده در اي پردهساز گشته درين دير پرده در زان پرده گور او کند اين دير پرده در چون کرم پيله پرده...
دم عيسي است که بوي گل تر ميآرد
دم عيسي است که بوي گل تر ميآرد شاعر : عطار وز بهشت است نسيمي که سحر ميآرد دم عيسي است که بوي گل تر ميآرد کاهويي آه دل سوختهبر ميآرد يا نه زان است نسيم سحر از سوي...