در اين ظلمت‌سرا تا کي به بوي دوست بنشينم
گهي انگشت بر دندان گهي سر بر سر زانو در اين ظلمت‌سرا تا کي به بوي دوست بنشينم عسي الايام ان يرجعن قوما کالذي کانوا بيا اي طاير دولت بياور...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
اي معرا اصل عالي جوهرت از حرص و آز
وي مبرا ذات ميمون اخترت از زرق و ريو اي معرا اصل عالي جوهرت از حرص و آز از فرشته بازگيري آنگهي بخشي به ديو در بزرگي کي روا باشد که تشريفات...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
ساقيا پيمانه پر کن زانکه صاحب مجلست
آرزو مي‌بخشد و اسرار مي‌دارد نگاه ساقيا پيمانه پر کن زانکه صاحب مجلست زانکه در جنت خدا بر بنده ننويسد گناه جنت نقد است اينجا عيش و عشرت تازه...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
به گوش جان رهي منهي اي ندا در داد
ز حضرت احدي لا اله الا الله به گوش جان رهي منهي اي ندا در داد حقيقت آنکه نيابد به زور منصب و جاه که اي عزيز کسي را که خواريست نصيب
دوشنبه، 10 خرداد 1389
سال تاريخ وفاتش طلب از رحمت حق
مجد دين سرور و سلطان قضات اسماعيل سال تاريخ وفاتش طلب از رحمت حق ناف هفته بد و از ماه رجب کاف و الف که زدي کلک زبان آورش از شرع نطق
دوشنبه، 10 خرداد 1389
بلبل و سرو و سمن ياسمن و لاله و گل
هست تاريخ وفات شه مشکين کاکل بلبل و سرو و سمن ياسمن و لاله و گل که به مه طلعت او نازد و خندد بر گل خسرو روي زمين غوث زمان بواسحاق
دوشنبه، 10 خرداد 1389
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهرياري برقرار و بر دوام سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت اصل ثابت نسل باقي تخت عالي بخت رام سال خرم فال نيکو مال...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
سرور اهل عمايم شمع جمع انجمن
صاحب صاحبقران خواجه قوام الدين حسن سرور اهل عمايم شمع جمع انجمن روز آدينه به حکم کردگار ذوالمنن سادس ماه ربيع الاخر اندر نيمروز
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دلا ديدي که آن فرزانه فرزند
چه ديد اندر خم اين طاق رنگين دلا ديدي که آن فرزانه فرزند فلک بر سر نهادش لوح سنگين به جاي لوح سيمين در کنارش
دوشنبه، 10 خرداد 1389
بر تو خوانم ز دفتر اخلاق
آيتي در وفا و در بخشش بر تو خوانم ز دفتر اخلاق همچو کان کريم زر بخشش هر که بخراشدت جگر به جفا
دوشنبه، 10 خرداد 1389
زان حبه خضرا خور کز روي سبک روحي
هر کاو بخورد يک جو بر سيخ زند سي مرغ زان حبه خضرا خور کز روي سبک روحي يک ذره و صد مستي يک دانه و صد سيمرغ زان لقمه که صوفي را در معرفت اندازد...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
اعظم قوام دولت و دين آنکه بر درش
از بهر خاکبوس نمودي فلک سجود اعظم قوام دولت و دين آنکه بر درش در نصف ماه ذي‌قعد از عرصه‌ي وجود با آن وجود و آن عظمت زير خاک رفت
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دل منه بر دنيي و اسباب او
زانکه از وي کس وفاداري نديد دل منه بر دنيي و اسباب او کس رطب بي‌خار از اين بستان نچيد کس عسل بي‌نيش از اين دکان نخورد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
بر سر بازار جانبازان منادي مي‌زنند
بشنويد اي ساکنان کوي رندي بشنويد بر سر بازار جانبازان منادي مي‌زنند رفت تا گيرد سر خود، هان و هان حاضر شويد دختر رز چند روزي شد که از ما...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
برادر خواجه عادل طاب مثواه
پس از پنجاه و نه سال از حياتش برادر خواجه عادل طاب مثواه خدا راضي ز افعال و صفاتش به سوي روضه‌ي رضوان سفر کرد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
شمه‌اي از داستان عشق شورانگيز ماست
اين حکايتها که از فرهاد و شيرين کرده‌اند شمه‌اي از داستان عشق شورانگيز ماست آنچه آن زلف دراز و خال مشکين کرده‌اند هيچ مژگان دراز و عشوه‌ي...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
خسروا گوي فلک در خم چوگان توشد
ساحت کون ومکان عرصه‌ي ميدان تو باد خسروا گوي فلک در خم چوگان توشد ديده‌ي فتح ابد عاشق جولان تو باد زلف خاتون ظفر شيفته‌ي پرچم توست
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دادگرا تو را فلک جرعه کش پياله باد
دشمن دل سياه تو غرقه به خون چو لاله باد دادگرا تو را فلک جرعه کش پياله باد راهروان وهم را راه هزار ساله باد ذروه‌ي کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
روح القدس آن سروش فرخ
بر قبه‌ي طارم زبرجد روح القدس آن سروش فرخ در دولت و حشمت مخلد مي‌گفت سحر گهي که يا رب
دوشنبه، 10 خرداد 1389
به سمع خواجه رسان اي نديم وقت‌شناس
به خلوتي که در او اجنبي صبا باشد به سمع خواجه رسان اي نديم وقت‌شناس به نکته‌اي که دلش را بدان رضا باشد لطيفه‌اي به ميان آر و خوش بخندانش...
دوشنبه، 10 خرداد 1389