احمد پاشو بیا
صداش هنوز توی گوشم است، که می گفت:«پاشو بیا احمد!»باز مثل خیبر با هم بودیم. همه چیزمان مشترک بود. هدف هایی که برای مان در نظر گرفته بودند در...
چهارشنبه، 16 اسفند 1391
تصویر منتشر نشده از شهید باکری
روز جمعه بود وایشان از جبهه آمده بود که به خانواده خود در شهر اهواز سربزند به پارک موتوری رفته بود تا روغن ماشین را عوض کند. فرد بسیجی که مسئول...
دوشنبه، 21 فروردين 1391
بايد استقامت كرد
کمک نکردن آن است که باعث شود حمله عقب بيفتد، آدم دلسوز بنا بر فتواي امام بر خود،واجب کفايي مي‌داند هر کس که باشد حتي اگر روحانيون بزرگوارش آقاي...
شنبه، 13 اسفند 1390
شهید مهدی باکری از زبان یکی از یاران ایشان
سردار علی اکبر پورجمشیدیان، فرمانده سپاه عاشورا، برادر ۲شهید به نام های مهدی و جلال پورجمشیدیان است که در دوران دفاع مقدس به درجه شهادت نائل...
پنجشنبه، 28 مهر 1390
چه قدر چهره آقای شهردار برای پیر زن آشنا بود!
پیرزن همانطور که با دستش به تیرک چوبی شکسته تکیه داده بود، یکریز ناله و نفرین می کرد. حق داشت؛ سیل تمام خانه و زندگی اش را به هم ریخته بود... -...
چهارشنبه، 16 دی 1388
مصاحبه ای با شهید باکری درباره عملیات والفجر 4
مواضع از قبل آماده شده عراقیها و آمادگی رژیم صدامی عراق چه از بابت ادوات جنگی و مواد غذایی و مهماتی كه دارند و در مقابل آن شجاعت و شهامت بچه...
چهارشنبه، 26 فروردين 1388
وضعیت جنگ در مصاحبه ای با شهید مهدی باکری
ضمن سلام و درود به رهبر عظیم الشأن،امام خمینی و ملت شهید پرور و مسلمان ایران و با یادی از شهدای با اجر و عزیز اسلامی ایران در موردسئوالی كه فرمودید...
چهارشنبه، 26 فروردين 1388
کوتاه و خواندنی از سردار بدر- 2
در بيت امام، مهدي را ديدم و گفتم: «آقا مهدي! خواب‌هاي خوشي برايت ديده‌اند... مثل اينكه شما هم... بله ...» تبسمي كرد و با تعجب پرسيد: «چه خبر...
چهارشنبه، 26 فروردين 1388
کوتاه و خواندنی از سردار بدر- 1
□ در روبروي محور عملياتي لشكر عاشورا، مسير دجله به طرف شرق پيچ مي خورد، منطقه محدوري را دور مي زد و دوباره به مسير اصلي خود بر مي گشت. اين پيچ...
چهارشنبه، 26 فروردين 1388
چهارده کوکب از سردار بدر- 3
نه، هرگز نمي توان راز مکتوم پرواز شکوهمند پرندگان مهاجري را که در جست و جوي بقا، قاره هاي عظيم را مي پيمايند، بدون فهم حقيقت حرکتشان دريافت،...
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر
عملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این عملیات موفق نشد،‌عملیات بعدی ما سخت‌تر خواهد بود؛ چون خداوند بندگان مؤمن خود را هر چه می گذرد...
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
روایتی دیگر از زبان همسر شهید مهدی باکری
با سلام به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایبش و با سلام و تبریك به رزمندگان پرتوان جبهه ها. سخن گفتن از مقام والای شهید، بسی سخت...
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
چهارده کوکب از سردار بدر- 2
محمد را بردند. او مأموريتش را به طور کامل انجام داد. حالا ديگران بايد پيکرش را به عقبه منتقل کنند. من و حميد، هنوز در نيمه راه مأموريت هستيم....
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
آینده جنگ در مصاحبه ای با شهید مهدی باکری
با درود و سلام به پیشگاه امام زمان و نایب بر حقش امام امت و درود و سلام به روح مطهر شهدا مخصوصاً شهدای جنگ و با سلام به خانواده های شهدا ، مفقودین...
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
چهارده کوکب از سردار بدر- 1
نه،هرگزبه مخيله ام خطور نمي کرد که چنين اتفاقي بيافتد؛ هرگز. براي من هنوز، اين سؤال باقي مانده است که:«قرارگاه را با من چه کار؟» چه شده که به...
سه‌شنبه، 25 فروردين 1388
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 5
شناسایی دو محور بمو را قرار شد من و حمید انجام بدهیم . نزدیكای غروب راه افتادیم . از دهكده‌یی به اسم « ازگله » گذشتیم رفتیم پای ارتفاع . صخره‌ها...
شنبه، 17 اسفند 1387
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 6
نمی‌شناختمش . زیاد هم برام مهم نبود . فقط دلم می‌خواست بروم خط . سال شصت و دو بود و از تبریز آمده بودم گیلانغرب و برای آموزش فرمانده دسته . از...
شنبه، 17 اسفند 1387
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 3
مأموریت حمید توی خیبر این بود كه بعد از فتح پل شیتات برود محور نشوه را هدایت كند . اولین گروه بلم سوار كه رسیدند به پل سی و دو نفر بودند . ما...
شنبه، 17 اسفند 1387
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 4
ده روز تا خیبر وقت داشتیم . نیروها را از گیلانغرب و از نوار مرزی آوردیم توی تنگه‌ای بین سوسنگرد و رقابیه ، به نام سعده . آن‌جا همه باید توجیه...
شنبه، 17 اسفند 1387
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 2
گردان‌های خط شكن بدر یكی گردان امام حسین بود ، به فرماندهی اصغر قصاب ، و گردان سیدالشهدا به فرماندهی جمشید نظمی . آقا مهدی عادت داشت با گردان‌های...
شنبه، 17 اسفند 1387