دو بال برای پرواز
مثل اینکه هر دو تای شان یکی بودند؛ جای خوابشان یکی بود و در یک صف نماز می خواندند؛بر سر یک سفره و کنار هم می نشستند و هیچکس نمی توانست آن ها...
شنبه، 12 دی 1388
امشب به نوحه خوانی ات از هوش رفته ام
باز هم می رویم. نمی دانیم کجا،اما ناگاه ورودی ساده و سبز و زیبایی به چشم می خورد :«فاخلع نعلیک ،انک بالواد المقدس الطوی!» خدای من!یعنی بالاخره...
شنبه، 12 دی 1388
حکایت اشک و لبخند
سال های جنگ ؛سال 1363،تابستان آن سال مارد از دنیا رفت و من ماندم و یک خانواده. پدرم بسیجی عاشق جبهه و جنگ بود که بعد از دو ماه از مرگ مادر راهی...
شنبه، 12 دی 1388
صداي چشمانت
تويوتا که جلو پاهايت ترمز کرد، از فرصت استفاده کردم و کمي جا به جا شدم، تو و آن دو نفر که بالا آمديم، شديم يازده نفر، بالاخره يک جوري پشت وانت...
شنبه، 12 دی 1388
راز چفيه سياه 2
منصور از دور ، غلامرضا را مي ديد و همين امر باعث مي شد به سرعت قدم هايش اضافه کند تا به او برسد. ناگهان چند انفجار نزديک به هم، او را به هوا...
شنبه، 12 دی 1388
راز چفيه سياه 1
در آخرين ساعت سال 63، عمليات بدر با رمز « يا فاطمه زهرا ( س)» آغاز شد و در همان دقايق اوليه، کنترل جاده العماره - بصره به دست نيروهاي ايراني...
شنبه، 12 دی 1388
شهدا را نکشيم
خودش را مهندس رباني معرفي کرد. از نمايندگي يکي از فروشگاه هاي بزرگ يک شرکت در تهران بود که با موبايلم تماس گرفته بود و مي خواست براي او روي ديواره...
شنبه، 12 دی 1388
شناسايي دقيق
اولين روزهايي که توي مالکيه مستقر شديم ، به فکر شناسايي افتاديم، و به فکر آوردن اطلاعات از دل دشمن . بچه هاي تيم اطلاعات عمليات، با کمترين تجربه...
شنبه، 12 دی 1388
نمايشي از قدرت معنوي
خاطرات مقام معظم رهبري شرح مکرر حماسه ، دليري ، صبوري ، مقاومت و ايمان غيور مردان عرصه ي پيکار و جهاد است. به گزارش خبر گزاري فارس ، دوران هشت...
شنبه، 12 دی 1388
داستان کوتاه کوتاه
ظهر گرما ، نوجواني زال و کوتاه قد ، داخل سنگر نشسته بود و اسلحه کلاش خود را با روغن تميز مي کردبراي حمله نيمه شب. با دست عرق سر و صورتش را گرفت....
شنبه، 12 دی 1388
خنده و جبهه
اون شب يه جشن پتوي درست و حسابي راه انداخته بوديم و حسابي خنديده بوديم، صداي قهقهه هنوز از سر جشن پتو بلند بود که سيد خوابش برد. حاجي فرمانده...
پنجشنبه، 10 دی 1388
ارادتي با تمام وجود
جداي از سخنان فراوان امام خمینی رحمت الله عليه و مقام معظم رهبري مدظله العالی، اشعار و توصيه‌هاي ايشان درباره امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف؛...
دوشنبه، 30 آذر 1388
خاطرات امام خامنه ای از دوران دفاع مقدس
محل استقرار ما در اين هشت، نه ماهي كه در منطقه‌ عمليات بودم، «اهواز» بود،‌نه« آبادان» يعني اواسط مهر ماه به منطقه رفتم ( مهر ماه 59 تا اواخر...
يکشنبه، 29 آذر 1388
آن سان که تو رفتي
آواي نوحه شيطان چون در مغاره هاي عمق زمين پيچيد دانستم که وقت آمدن توست پيشبازت تا کوهپايه آمديم
يکشنبه، 22 آذر 1388
قهرمانان فينال آسيا
من و دو تا پسرعموهايم با هم از خانه جيم شده و به جبهه رسيديم.آن هم با چه مکافاتي که اگر بگويم مي شود سرنوشت غمبار اميرارسلان رومي! کاري ندارم،...
يکشنبه، 22 آذر 1388
آيينه هايي که زنگار گرفته اند
درخت ميوه ، از آخرين روزهاي زمستان و از اوايل بهار ، هنگامي که آرام آرام شروع به شکوفه دادن و سبز شدن مي کند تا زماني که به بار مي نشيند و ميوه...
يکشنبه، 22 آذر 1388
تو آخرين نفري
اواخر جنگ بود که لشکر امام حسين (ع) در خط گمرک خرمشهر پدافند کرده بود و لشکر هم گردان امام حسين را که من هم در آن گردان بودم مامور کرد تا از...
يکشنبه، 22 آذر 1388
به ياد شهداي گمنام
سال 1374 در طلاييه کار مي کرديم . براي مأموريتي به اهواز رفته بودم . عصر بود که برگشتيم مقر . شهيد غلامي را ديدم .خيلي شاد بود . گفت امروز سه...
يکشنبه، 22 آذر 1388
بنويسيد مسجد بخوانيد سنگر
سنگر را اين طور برايمان تعريف کرده اند: محلي براي دفاع از حملات دشمن و پناهگاهي در برابر هجوم او، البته سنگرها، کوچک و بزرگ دارند، که به سنگرهاي...
يکشنبه، 22 آذر 1388
جواب ضرخ
صداي قفل جا به جا سکوت را شکست و ستوان حمود از لاي در نيمه باز آمد تو. بوي نم و کهنگي پيچيد زير دماغش. فانسقه را بسته بود زير شکم بزرگ و برآمده...
يکشنبه، 22 آذر 1388