چکیده
انقلاب اسلامی ایران عزمی نو در مسلمانان پدید آورد و اراده و تمدن سازی نوینی را بر پایه وحی الهی ، در بین رهبران و نخبگان خلاق انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران برانگیخت . آیین تمدن ساز اسلام به همراه سابقه تمدنی ملت مسلمان ایران نیز الگویی ایده آل و تجربه ای مفید در اختیار ما قرار می دهد . پرسش این است تمدن جدید اسلامی از چه شاخص هایی برای بنیان گذاری باید استفاده کند ؟ بی گمان پاسخ آن را باید در تمدن قدیم اسلامی پی جست . در سال رسول اعظم صلی الله علیه وآله با بهره گیری از پیام وحی و سخنان آن حضرت مهم ترین شاخص ها را در این مقاله به قرار زیر بیان کرده ایم : اصالت الله و کرامت انسان ، علم و معرفت ، عدالت گستری ، ولایت مداری ، آزادی ، پایداری و آمادگی و اصلاح گری .کلید واژه ها : تمدن ، تمدن اسلامی ، شاخص تمدن اسلامی ، پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله ، تمدن نبوی .
مقدمه
و علامات و بالنجم هم یهتدون ( نحل : 16 )ما مسلمانان از گذشته ی تمدنی باشکوهی برخورداریم ، اما حال ما شایسته ی گذشته نیست . پس از یک دوره اوج گیری و نقش آفرینی شکوه مند نخبگان خلاق و تمدن ساز اسلامی ، با انحراف از خط اصیل نبوی صلی الله علیه وآله ، سستی و تنبلی ، اسراف و اتراف ما را فرا گرفت ، خلاقیت ها ، ابتکارات ، ، نوآوری ها ، تلاش ها و دانش جویی ها روبه افول نهاد و پس آنگاه استبداد و استعمار مزید علت شد و از کاروان توسعه ی تمدنی باز ماندیم .
گذشت و گذشت و تلاش های نوادر کارگر نشد تا این که انقلاب اسلامی ایران چون صیحه ای آسمانی بر مسلمانن خفته نهیب زد : هان که بیدار شوید ، چشم ها را بشویید ، عزمی نو در اندازید ، فلک را سقف بگشایید و تمدنی جدید بر مبنای فرهنگ اسلامی بنا کنید که زمانه آن آغاز و زمینه اش فراهم شده است .
فرصت را دریابید که در زمانه ی بحران درونی و بیرونی تمدن غربی ، انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی رحمت الله علیه زمینه ایجاد تمدنی نوین را فراهم کرده است . اراده تمدن سازی جدیدی بر اساس اسلام در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته است ، نخبگان خلاق به همراه توده های پر تلاش آماده اند تا طرحی نو دراندازند .
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی نیز پروژه های تمدن ساز عظیمی چون جنبش نرم افزاری و تولید علم ، آزاد اندیشی ، عدالت خواهی ، استقلال طلبی ، کرامت انسانی ، خدمت رسانی و مانند آن را آغاز کرده اند . آیین تمدن ساز اسلام الگویی ایده آل و تجربه ای گرانقدر در اختیار ما گذاشته است . سابقه تمدن آفرینی ملت ایران نیز امید بخش و مبشر آینده ای شکوه مند است ، اما به شرطها و شروطها .
بی گمان بدون تبیین شاخص های فکری ، ارزشی و عینی تمدن نوین اسلامی که در صدد ساختن آنیم ، نمی توانیم با موفقیت پیش رویم ، چه این که شاخص ها ، علامات و راهنمایند و علامات وبالنجم هم یهتدون ( نحل : 16 )
بدیهی است ماهیت اسلامی تمدن جدید مشروط به بهره گیری از شاخص های وحیانی است که آن را باید در قرآن کریم و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وآله جست و جو کنیم .
در سالی که مزین به نام مبارک رسول اعظم صلی الله علیه وآله ... است ، از مهر فروزان آن اسوه ی حسنه و ستارگان تمدن ساز آسمان نبوتش بهره می گیریم تا از آن بنیانگذار فرهنگ و تمدن اسلامی ، شاخص هایی چند راهنمای تمدن نوین اسلامی بسازیم .
مفهوم شناسی
تمدن را شهر نشینی ، به اخلاق و آداب شهریان خو گرفتن و نیز همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و مانند آن تعریف کرده اند . 1خارج شدن یک جامعه از مرحله ابتدایی و وحشی گری ، موشکافی کردن ، ظرافت به کار بردن ، تربیت کردن و یک مرحله یا سیستم پیشرفته از توسعه اجتماعی نیز در معرفی واژه ی تمدن ( Civilization ) آمده است . 2
ویل دورانت تمدن را نظمی اجتماعی می داند که طی آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر شده ، جریان می یابد و ظهور آن منوط به برقراری امنیت و پایان یافتن هرج و مرج است . به نظر او عوامل مختلفی در حوزه های جغرافیایی ، ، نژادی ، اقتصادی ، سیاسی ، اخلاقی ، عقلی و روحی تمدن سازند .
ویل دورانت برای تمدن چهار رکن اساسی قائل است :
1. پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی
2. سازمان سیاسی
3. سنن اخلاقی
4. کوشش در راه معرفت و بسط هنر . 3
در نگاه ابن خلدون «الحضاره » یا تمدن فراتر از احوال عادی و ضروری عمران تعریف می شود ، از دیدگاه او تمدن هدف عمران و پایان عمر آن به حساب می آید و اعلامیه فساد عمران است :
ان الحضاره هی احوال عادیه زائده علی الضروری من احوال العمران . ان الحضاره غایه العمران و نهایه عمره و انها مؤذنه بفساده 4
آرنولد توین بی ، صاحب کتاب دوازده جلدی « بررسی تاریخ تمدن » نیز می نویسد : ... من تمدن را بر حسب معیارهای معنوی تعریف می کنم و شاید بتوان آن را چنین تعریف کرد که تمدن عیارت است از تلاش برای آفریدن جامعه ای که کل بشریت بتوانند با هم نوایی در کنار یکدیگر و به منزله ی اعضایی از یک خانواده ی کامل و جامع در درون آن زندگی کنند . عقیده دارم هدف تمام تمدن هایی که تاکنون شناخته ایم ، اگر نگوییم آگاهانه ، یقیناً به طور ناخودآگاه در همین راستا بوده است . 5
از متفکران جدید ساموئل هانتینگتون که فرضیه برخورد تمدن ها را در زمان حاضر مطرح کرده ، مجموعه عناصر معنوی ، ذهنی و فکری را به همراه عناصر عینی مشترک ، تمدن می شناسد ، او می نویسد :
تمدن یک موجودیت فرهنگی ( Cultural Entity ) است ... تمدن هم با توجه به عناصر عینی مشترک ( همچون زبان ، تاریخ ، مذهب و نهادها ) تعریف می شود و هم با توجه به وابستگی و قرابت های ذهنی و درونی انسان ها . 6
او تمدن را گسترده ترین سطح هویتی یک انسان یعنی فراتر از هویت های قومی ، مذهبی و ملی معرفی می کند . 7 با تأمل در تعاریف صاحب نظران یادشده ، این اختلاف نظر هویدا می شود که آیا تمدن شامل محصولات فکری و معنوی بشر در طول تاریخ است یا دست آورد کارهای عملی او یا هردو ؟
در صورتی که محصولات فکری و معنوی بشر را فرهنگ بنامیم و در تعریف تمدن قائل به جمع باشیم ، آن گاه ، تمدن شامل فرهنگ و آثار عملی آن است . اما می توان تفاوت قائل شد یعنی فکر ، اندیشه ، معنویت و ذهنیات بشر را فرهنگ و و تجلیات عینی و خارجی اندیشه ، آثار مادی ، فناوری ، ابزار آلات ، صنایع ، علوم ، هنر و سایر دست آوردهای مولّد ذهن را تمدن نامید . نگارنده همین معنای اخیر را منظور دارد .
مسلم است که فرهنگ زیربنای تمدن است . فرهنگ است که تمدن ساز است . ساختمان تمدن در زمین فرهنگ بنا شده است .
آثار وبناهای تاریخی ، شاهکارهای ماندگار هنری ،صنایع مختلف ، منابع و متون علمی در رشته های گوناگون عقلی و نقلی و حسی ، ریاضیات ، فیزیک ، کیهان شناسی ، نجوم ، نوع حکومت ها ، شیوه های اداره نظام سیاسی ، توسعه اخلاقی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و مانند آن که تجلیات تمدن اند ، ریشه در نظام فکری و ارزشی یا فرهنگی دارند .
می توان گفت تمدن سیستمی مرکب از سه خرده نظام فکری ، ارزشی و عینی است . یعنی تمدن های مختلف از فرهنگ یا نظام های ارزشی و فکری متفاوت برخوردارند . همین تفاوت های زیربنایی است که جلوه خود را در عینیات مادی نشان می دهد و هویت یکتمدن را مشخص می کند . بنابر این نظام های فکری ـ ارزشی یعنی مکاتب و ادیان هرکدام تمدن خاص خود را تولید می کنند ، و البته در این میان نقش ادیان الهی در تمدن سازی بسیار برجسته است و رسولان الهی بزرگ ترین معماران تمدن تاریخ بوده اند .
در بین ادیان الهی تمدن آفرینی اسلام مبرهن است . رسول اعظم ، محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ، به غمزه مسئله آموز صد مدرس تمدن بوده است و به سخن امام خمینی رحمت الله علیه :
اسلام خود از پایه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است . هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید ، بدون شک از پیشرفته ترین کشورها خواهد بود . 8
تمدن کنونی غرب که پس از رنسانس خود را نشان داده است ، مؤخر بر تمدن اسلامی و ریشه ای و فراوان از آن بهره مند بوده است . تمدن غربی در حال حاضر از بحران هایی چون بحران معنویت ، اخلاقی ، خانوادگی ، دنیازدگی ، خشونت و سکس و مادی گرایی صرف رنج می برد و نشانه های افول آن آشکار شده است . از سوی دیگر علائم ظهور تمدن نوین اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز نمایان گردیده است ، بدون تردید تمدن جدید اسلامی ، شاخص های راهنمای خود را باید از تمدن نمونه ی نبوی صلی الله علیه وآله بگیرد ، حال پرسش این است که شاخص های تمدن نبوی کدامند ؟ در این نوشتار به اختصار برجسته ترین آن ها را بیان می کنیم .
1. اصالت الله و کرامت انسان
اساسی ترین شاخص تمدن نبوی خدامحوری است . اعتقاد به وحدانیت خداوند و توحید در همه ابعاد ذاتی ، صفاتی ، ربوبی ، عبادی ، اطاعت ، ولایت و حاکمیت .رسول اعظم صلی الله علیه وآله با ندای قولوا لااله الا الله تفلحوا ، سعادت را برای همه بشارت داد و پرچم اصالت الله را در مقابل همه انواع شرک برافراشت . در جامعه ای که لذات جسمانی و هواهای نفسانی اصل بود و هدف از خلقت را بهره گیری از لذات دنیوی می دیدند و شعار ما هی الا حیاتنا الدنیا ، نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر ( جاثیه / 24 ) را مبنای زندگی قرار داده بودند ، نبی اعظم صلی الله علیه وآله تمدنی را بنیان گذاشت که ستون خیمه آن خدامحوری ، اطاعت از فرامین الهی ، نفی الهه ها و مبارزه با نظام خدایگانی ـ بندگی ( ولا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله ) ، ( آل عمران /64 ) در میان انسان ها بود . هرگونه عبودیت انسان برای انسان ، جماد ، نبات و شهوات و دنیا نفی شد . نه تنها خدایان نفی شدند بلکه اصالت انسان ، دنیا و طبیعت نیز ، عبادت و بندگی تنها مخصوص خداوند جلّ وعلا شد ، اساساً فلسفه ی بعثت انبیای عظام در توجه دادن انسان ها به همین اصالت الله و عبادت خداوند و اجتناب از هرگونه طاغوت بود :
ولقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ( نحل / 36 )
اصالت الله گرچه اصالت انسان یا به تعبیر امروزی آن اومانیسم ( Humanism ) را نفی می کرد ، اما به معنای کم داشت قدر انسان نبود بلکه کرامت و شرافت انسان را به دنبال داشت و عامل شکوفایی وجود او بود . دلیل این مدعا سخن خداوند در قرآن جاوید است آن جا که فرمود :
ولقد کرّمنا بنی آدم ( اسراء / 70 )
همچنین سخن نبی اکرم صلی الله علیه وآله است که فرمود :
ان الله تعالی کریم یحب الکرم 9
همانا خدای متعال بزرگوار است و کرامت را دوست دارد .
آن رسول معظم باز فرمود :
من اکرم اخاه فانما یکرم الله 10
کسی که برادرش را اکرام کند ، خدا را گرامی داشته است .
بر همین مبنا است که خداوند :
الف . همه ی نعمت های زمین را در اختیار انسان گذاشته است :
هو اللذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً ( بقره / 29 )
ب . هرآنچه در آسمان و زمین است به تسخیر انسان درآورده است :
سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض (لقمان / 20 )
ج . انسان را مسجود ملائکه قرار داده است :
و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم ( بقره / 34 )
د . مقام بزرگ جانشینی خود در زمین را به انسان عطا کرده است :
و هو الذی جعلکم خلائف الارض ( انعام / 165 )
نتیجه این که در هرگونه تمدن سازی نوین گام ها باید در صراط مستقیم اصالت الله و کرامت انسان روان گردد وگرنه با انسان محوری ، دنیا گرایی و نظام ارباب ـ رعیتی نمی توان به تمدن اسلامی رسید .
2. علم و معرفت
شاخص دیگر تمدن نبوی صلی الله علیه وآله ، توجه بنیادین به علم و معرفت است . این اهمیت با توجه به نخستین آیات نازل شده بر محمد مصطفی صلی الله علیه وآله که با « خواندن » ، « قلم » و « علم » آغاز می شود مبرهن است :اقرا باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرا و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ( علق / 4 - 1) فرستاده ای که « قلم » و « نوشته » در کتاب آسمانی اش چنان مقدس است که خداوند بدان سوگند یاد می کند :
ن والقلم و ما یسطرون ( قلم / 1 )
بر این اساس نیازی به استدلال ندارد که بدانیم علم و دانش در اسلام از چه جایگاه رفیعی برخوردار است و به همین میزان چه سهمی باید برای آن در تمدنسازی نوین اسلامی قائل شد .
در تمدن نبوی از معیارهای برتریافراد در جامعه یکی علم و معرفت است ، چه این که در قرآن کریم خداوند در کنار تقوا ، جهاد و ایمان ، صاحبان علم را رفعت درجه داده است :
یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات ( مجادله / 11 )
در تمدن نوین اسلامی ، دانایان با نادانان برابر نیستند :
قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ( زمر / 9 )
این تمدن عالم پرور است ، چون از بین بندگان خداوند عالمان ، اهل خشیّت اند :
انما یخشی الله من عباده العلماء ( فاطر / 28 )
به فرموده ی رسول خدا صلی الله علیه وآله ، نزدیک ترین مردم به درجهی پیامبری دانشمندان و جهادگرانند . 11 در تمدن اسلامی دانش جویی واجب 12 و دانش پژوهان محبوب خدایند . 13
در این تمدن ، تفکر دانشمند بر عبادت عابدان افضل است 14 و پژوهش گران و دانش طلبان تا زمانی که در جست و جوی دانش اند ، در راه خدا کار می کنند . 15 در تمدن مطلوب نبی اعظم صلی الله علیه وآله ، نگاه محبت آمیز به چهره اساتید عبادت است :
النظر فی وجه العالم حباً له عباده 16
حیات در این تمدن اساساً به علم است ، علم آب حیات است و در بین جاهلان ، دانش پژوهان چون زندگان بین مردگانند . 17
ملائکه خداوند با وجود مقام عرشی بالهای خود را فرش دانشجویان قرار داده ، برای آنان آمرزش می طلبند . 18
در تمدن نبوی به گفته ی رسول خدا صلی الله علیه وآله ، گام نهادن در مسیر علم ، قدم گذاشتن در راه بهشت است 19 و این باور وجود دارد که در حقیقت علم و معرفت سرآمد همه ی خوبی ها و نادانی ریشه ی همه بدی هاست . 20
بنابر این از ویژگی های تمدن نبوی علم گرایی است . تولید دانش و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، جنبش نرم افزاری یک اصل بنیادی است . از سخنان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله این نکته به دست می آید که کلید این جنبش ، « پرسش علمی » است و با این عمل است که درهای بسته ی معادن علم فتح می شود و همه ی دست اندرکاران آن از پاداش الهی برخوردار می گردند ، آنجا که فرمود :
العلم خزائن و مفاتیحه السؤال ، فاسألوا رحمکم الله فانه یؤجر اربعه : السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم . 21
علم را گنجینه هایی است که کلیدهای فتح آن سؤال است . پس خدایتان رحمت کند ، بپرسید که با این کار چهار نفر پاداش می گیرند :پرسشگر ، پاسخگو ، شنونده ودوستدار آنان .
بی گمان چنین نگاهی به علم و معرفت در منظر خدا و رسول صلی الله علیه وآله است که شکوفایی دانش را در جهان اسلام به ارمغان آورد ، به گونه ای که تعجب غربیان عصر تاریکی یا قرون وسطی را بر انگیخت و همین نهضت تولید علم و نرم افزاری مسلمانان و شکوفایی تمدن برآمده از آن بود که در گذشته ، زمینه ساز بسیاری از اختراعات و ابتکارات در جهان غرب شد ،چنان که دانشمندان منصف آن دیار معترف اند . امروز نیز شکوفایی علمی در مقولاتی چون دانش هسته ای ، سلول های جنینی ، علوم نظامی و تسلیحاتی در نظام جمهوری اسلامی ایران را باید مرهون همین شاخص برشمرد .
3. عدالت گستری
شاخص دیگر تمدن نبوی عدالت گستری است ـ عدل به معنای دادگری ، حق ، تناسب و ضدیت با جور غیر از مساوات و برابری است . چه این که مساوات همیشه عدل نیست ... اصطلاح عدل را ،« وضع الشیء فی موضعه و اعطاأ کل ذی حق حقه » می دانند . یعنی هرچیز به جای خویش نیکوست و حق هر صاحب حقی را بدو دادن . رسول خدا صلی الله علیه وآله در تعریف آن می فرماید :من صاحب الناس بالذی یحب ان یصاحبوه کان عدلاً 22
هرکه با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند ، عادل است .
بر این مبنا تمدن نبوی بر انصاف بنا نهاده شده است ، یعنی آن چه را بر خود نمی پسندی بر دیگران نیز مپسند . در این تمدن به فرموده رسول گرامی اسلام ظلم نیست ، دروغ وجود ندارد ، خلاف وعده عمل نمی شود :
من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروئته و ظهرت عدالته و وجبت اخوته و حرمت غیبته 23
کسی که در رفتار با مردم ستم نکند و چون سخن گوید دروغ نگوید و چون وعده دهد ، خلاف نکند ، از کسانی است که مروتش کامل و عدالتش آشکار شده است و برادری با او واجب و غیبتش حرام است .
عدالت در این تمدن از اهمیت بالایی برخوردار است چون از جمله فلسفه ی بعثت انبیاء الهی است :
و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط ( حدید : 25 )
خداوند رسولان را با معجزات به همراه کتاب و میزان مأمور نمود تا آنان با بستری که فراهم می کنند ، مردم خود قیام به قسط کنند . در جای دیگر پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله از زبان قرآن خود را چنین معرفی می کند :
و امرت لاعدل بینکم ( شوری : 15 )
روشن است که تمدن نبوی بر پایه ی قرآن کریم استوار است و قرآن نیز کتاب عدالت است ، محتوای آن عدل است و مرتب از ظلم و ستم نفی می کند و در آیات زیادی از قسط و عدل سخن می گوید .
در تمدن نبوی ، گستره ی عدل در همه ی ابعاد فردی و اجتماعی مورد نظر است ، افراد این تمدن در افکار و اندیشه ، احساسات و گرایش ها و در رفتار به عدالت دعوت می شوند و حق هر مستحقی در حوزه های مختلف اجتماع اعم از اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ ، قضاوت و مانند آن به او پرداخته می شود و ظلمی به کسی روا داشته نمی شود .
در این تمدن نظام ارزشی جامعه ، نظام فکری آن و نظام رفتاری همه بر پایه عدل است و حتی شنائت و پستی دشمن [ چون صهیونیست ها ] نیز مجوز آن نمی شود که خلاف عدالت رفتار شود :
ولا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی ( مائده / 8 )
و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن بدارد که از طریق عدل بیرون روید ، عدالت کنید که آن به تقوی نزدیک تر است .
در نگاه رسول اعظم صلی الله علیه وآله ، جامعه و تمدن می باید عاری از ستم باشد چون ظلم ویران گرقلب ها 24 و تاریکی های روز قیامت است . 25
آن فخر عالم امکان و اشرف انبیای عظام الهی فرمود :
ان الله تعالی لا یقدس امه لا یعطون الضعیف منهم حقه
خداوند بزرگ امتی را که حق ضعیفان خود را نپردازد ، مقدس و سعادتمند نمی کند . 26
امام علی علیه السلام ارزش حکومت را بدون برقراری عدالت ( الا ان اقیم حقاً او ادفع باطلا ) از کفش کهنه وصله دار کمتر می داند . 27
از این دیدگاه فلسفه تشکیل حکومت اسلامی برقراری عدالت است .
به هر روی در تمدن نبوی که عالی ترین سیستم توسعه سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی را داراست ، روح حاکم بر همه چیز عدالت است و عدالت بر همه چیز مقدم است چون به تقوا نزدیک تر است . از کشاورزی ، صنعت و خدمات ، تا هنر و معماری تا خانواده و علم و ادبیات و دولت و حکومت و قانون همه و همه مبتنی بر عدل است .
عدالت در تمدن مطلوب نبی اکرم صلی الله علیه وآله تا ان جا مهم است که به فرموده آن حضرت :
لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلا کما ملئت جوراً 28
اگر از عمر روزگار مگر یک روز نماند ، حتماً خدا مردی از اهل بیت مرا بر می انگیزد تا زمین را پر از عدل کند ، همچنان که از ستم پر شده باشد .
4. ولایت مداری
ولایت به معنای حاکمیت و سرپرستی دیگران است . ولی یا حاکم جامعه کسی است که اجازه ی تصرف در امور دیگران دارد. از آن جا که همه ی انسان ها در خلقت برابرند ، اصل این است که کسی را بر دیگری فرمانروایی نیست و هیچ کس اولاً و بالذات حق تصرف در نفوس و و اموال دیگران را ندارد .این تصرف تنها حق مالک اشیاء و یا کسی است که از طرف مالک اجازه داشته باشد . همه می دانیم که در حقیقت مالک اصلی خداست .
بنابر این اوست که حق تصرف در امور انسان ها را دارد و یا کسانی را که او اجازه بدهد . بر این پایه ، اصل در تمدن نبوی ولایت الله است قرآن کریم به صراحت انحصار حاکمیت در الله را بیان می کند :
ام اتخذوا من دونه اولیاء فالله هو الولی ( شوری : 9 )
بنابر این در تمدن برخاسته از اسلام محمدی صلی الله علیه وآله ، ولایت تنها با خداست و خداوند با تربیت انسان های شایسته اجازه ی حاکمیت به آنان نیز داده است ؛ چنان که امام صادق علیه السلام درباره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله می فرماید :
ان الله عزوجل ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب قال « انک لعلی خلق عظیم » 29 ثم فوض الیه امر الدین والامه لیسوس عباده فقال عز وجل « ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » 30 ان رسول الله صلی الله علیه وآله کان مسددا موفقا مؤیدا بروح القدس لایزل و لا یخطی فی شیء مما یسوس به الخلق فتأدب بآداب الله . 31
همانا خداوند بزرگ ، پیامبرش را تربیت کرد . پس ادبش را نیکو نمود و چون تربیتش کامل شد فرمود : تو دارای اخلاق بزرگی هستی . سپس سرپرستی دین و امت را به او تفویض کرد تا بندگانش را اداره کند ، بر این اساس خداوند به مردم دستور داد : هرآنچه پیامبر صلی الله علیه وآله شما را بدان امر کرد انجام دهید و از هرچه نهی فرمود خودداری کنید . همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله استوار ، موفق و مؤید به روح القدس بود و هرگز در هیچ بخشی از اداره ی امور مردم خطا و اشتباه نمی کرد ، چون پرورش یافته به آداب الهی بود .
روشن است که خداوند ولایت خود را از مجرای رسولان خود و هم طراز آنان اعمال می کند ؛ چنان که فرمود :
اطیعوا الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم ( نساء : 59 )
خدارا ، رسول را و صاحبان امر را اطاعت کنید .
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می فرمایند:
در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است ، هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره ی امور انسان های دیگر را برعهده بگیرد . این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشیء و عالم به مصالح و مالک امور انسان ها ، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است ... خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاص اعمال می کند ؛ یعنی آن وقتی که هم حاکم اسلامی و ولی امر مسلمین چه بر اساس تعیین شخصی آن چنان که طبق عقیده ی ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تحقق پیدا کرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شده ، وقتی این اختیار به او داده می شود که امور مردم را اداره بکند ، با این ولایت خداست . در این جامعه از هر نوع طاغوتی باید اجتناب کرد 32 ؛ « واجتنبوا الطاغوت » . 33
بنابر این ولایتمداری ویژگی برجسته ی تمدن نبوی صلّی الله علیه وآله است ، بر این مبنا مشروعیت حاکمیت و نظام سیاسی الهی است و البته مقبولیت مردمی رکن مهم تحقق آن است . قوانین بر اساس ولایت مشروعیت می یابند ، منشأ قوانین الهی و هرگونه قانون گذاری در چارچوب شرع مقدس ممکن است .
در تمدن نبوی اصل بر شایسته سالاری است و شایستگی را نیز خداوند در ایمان ، جهاد ، علم و تقوا قرار داده است ، لذا حریصان قدرت و ثروت و مقام در آن جایگاهی ندارند ، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند :
انا والله لا نولی علی هذا العمل احداً سأله و لا احداً حرص علیه . 34
به خدا سوگند ما کسی را که خواستار ... این کار ( قدرت ) باشد یا بر آن حرص بورزد به کار نمی گماریم .
همان طور که فرمود : هرکسی از میان گروهی کسی را به کار گمارد در حالی که در بین آن ها خداپسند تر از او وجود دارد ، به خدا خیانت کرده است 35 و هر کسی که زمام امور کاری از مسلمانان را به دست گیرد و به آنان خیانت کند ، جایگاهش آتش است . 36
بدیهی است هر تمدن نوینی که بر اساس اسلام بنا شود ، ولایتمداری رکن اصلی آن است و بدون رهبری ولایی کار به سرانجام نمی رسد .
5. آزادی
آزادی به معنای قدرت انتخاب ، قدرت عمل و توانایی ترک عمل است ؛ یعنی انسان از موانع بیرونی و درونی در انجام عمل یا ترک آن رها باشد . طبعاً آزادی در دو زمینه مطرح است : 1. آزادی از 2. آزادی برای ؛ یعنی در مرحله ی اول انسان از موانع سر راه خود رها باشد و در مرحله دوم ، هدف و منظور از آزادی خود را تحقق بخشد .موانع آزادی مختلف اند ، هواهای نفسانی ، طاغوت های بیرونی ، خرافات مذهبی و اجتماعی ، احساسات غیر عقلانی ، وسوسه های شیطانی و یا دولت ، مکاتب و نهادهای اجتماعی ؛ هدف از آزادی نیز متفاوت است .
آزادی برای خدمت ، برای عبادت ، برای بیان معارف ناب و کوبیدن هواها و شیطان درونی و طاغوت های بیرونی به منظور رسیدن به سرچشمه ی نور و رهایی از ظلمت و یا رسیدن به شهوات ، مقام و ثروت های نامشروع .
در جامعه و تمدن نبوی ، آزادی و آزادگی از ویژگی های برجسته است .
معرفت ناب توحیدی ، تلاوت آیات الهی و تعلیم آیه های نورانی وحی انسان را از اسارت هواهای نفسانی ، شهوات و زنجیرهای طواغیت بیرونی ، استبداد و استکبار رهایی می بخشد ، عقل و اندیشه را از کمند شهوت خارج می کند ، در فضای آزاد نور و عرفان و نعمات الهی به پرواز در می آورد . نفس انسان را قدم به قدم به سوی کمال رهنمون می شود ، مانع از تجاوزات نفس اماره می گردد ، نفس لوامه را تقویت نموده و سرانجام با درک مضرات ولنگاری و سود کمال انسانی ، آدمی را به قله رهایی نفس مطمئنه و حیات طیبه می رساند .
در این صورت آن چه که آزادی حیوانی باید بر آن نام گذاشت ، در نظرش خوار می آید ، چون نتیجه اش لذت زودگذر و خواری نفس است . لذا استبداد و استکبار را بر نمس تابد و غل و زنجیر اسارت در دنیای مادیت و شهوات را از دست و پای خود به برکت پیامبر آزادی بخش انسان ها بر می دارد .
به تعبیر زیبای شهید بهشتی :
اسلام ، انسان را موجودی آزاد می داند و حتی به این موجود آزاد نهیب می زند که در هر شرایطی که هستی ، نایست ، نمیر ، یا بمیران یا لااقل هجرت کن ، به هرحال تسلیم محیط فساد نشو . بنابر این برای انسان دربرابر فشارهای محیط ، آزادی اراده و کنش قائل است ، اما اسلام روی نقش کند کننده محیط فاسد و نقش کند کننده فساد و ظلم حاکم بر محیط که حرکت انسان آزاد را کند می کند ، حساسیت دارد و نمی تواند در برابر نقش کند کننده ظلم و فساد ساکت و بی تفاوت باشد . نتیجه این که ، انسان آزاد است اما در چارچوب حدودالله . 37آری در تمدن نبوی آزادی یک اصل اساسی است و محدودیت های آن مربوط به منکرات و خبائث است ، از بدی ها جلوگیری می شود و خوبی ها تشویق می گردد و این هدیه الهی را پیامبر آزادی بخش انسان ها ، محمد مصطفی صلّی الله علیه وآله برای همه به ارمغان آورده است تا بارهای گران استبداد و استکبار و زنجیرهای خرافات و مشقت و جهالت را از دست و پای آنان بردارد :
یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم . ( اعراف : 157 )
[ رسول اعظم صلّی الله علیه وآله ] آنان را امر به نیکویی و نهی از هر زشتی خواهد کرد و برای آنان هر طعام پاکیزه و مطبوع را حلال و هر پلید منفور را حرام می گرداند و بارهای گران را از دوش مردم وا می نهد و زنجیرهای بسته بر دست و پا و گردن هایشان را بر می دارد .
6. استقامت و آمادگی همه جانبه
در تمدن منور به وحی الهی پایداری در برابر مشکلات و صبر و مقاومت در مقابل دشمنان مستبد داخلی و مستکبران خارجی یک اصل است . انفعال و سستی در آن راه ندارد . هوشیاری و آماده باش برای مبارزه با دشمن و تجهیز همه جانبه برای دفاع از کیان اسلامی نسبت به تهدیدهای سخت افزاری و نرم افزاری ، فرمان الهی است . تا آنجا که میسور است تهیه نیرو و قدرت برای بازدارندگی باید در دستور کار تمدن سازان قرار گیرد . فرمان این است :یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم . ( نساء : 71 )
ای کسانی که ایمان آورده اید هوشیار و آماده باشید .
برای آنان [ دشمنان ] آنچه می توانید نیرو و اسبان بسته آماده سازید تا بدین وسیله دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگران جز اینان را که شما نمی شناسید ـ خدا می شناسد ـ بترسانید . 38
در تمدن برخاسته از رسالت الهیِ محمدبن عبدالله صلّی الله علیه وآله ، توکل بر خدا و صبر در راه او جامعه را بیمه می کند و آخرت نیک نیز برای مؤمنان پایدار تضمین است . صبر و ظفر در این تمدن همزادند .
برخورد فعال با مشکلات ، مصائب و دشمنان دستور خداوند است که رهبر و مردم به آن مأمورند :
فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل ( احقاف / 35 )پس صبر کن چنان که پیامبران صاحب اراده صبر کردند .
فاستقم کما امرت و من تاب معک ( هود / 112 )
پس پایداری کن چنان که مأموری و هم کسانی که همراه تواند .
نخبگان تمدن ساز و خلاقان تمدن آفرین در جامعه نبوی صلّی الله علیه وآله ، تهدیدها را به فرصت ها تبدیل می کنند ، پرچم پر افتخار هیهات منا الذله را در دست دارند و نتیجه ی عملکردشان امنیت دنیوی و بهشت اخروی است :
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون . اولئک اصحاب الجنه خالدین فیها جزاءً بما کانوا یعملون ( احقاف / 13 ـ 14 )
7. اصلاح گری
از دیگر مشخصات تمدن منبعث از وحی الهی ، اصلاح گری است . فرهنگ نبوی صلّی الله علیه وآله فساد را بر نمی تابد . هرگونه شرارت ، ریاکاری ، ظلم و جور در این تمدن منفور است . ظلم و فساد ریشه پستی ها محسوب می شوند . افراد تربیت یافته در تمدن نبوی خود صالح و مصلح اند .اصلاح گری یعنی تغییر فرد و جامعه و دولت بر اساس ارزش ها و اصول دین ، در هر زمان و مکانی مقتضیات خاص خود را دارد . چون در مقابل انواع فساد ، انواع اصلاح لازم است ، گاه ارشاد و موعظت ، گاه مبارزه و جنبشی انقلابی ، زمانی سکوت و موقعی اقدام عمیق فرهنگی و در صورت نیاز جنگ و دفاع از مصادیق اصلاح اند .
معیار اصلاح گرایی عمل به شرع انور و دستورات خاتم الانبیاء صلّی الله علیه وآله ، امربه معروف ، نهی از منکر و حرکت در خط اصیل رسول خدا صلّی الله علیه وآله است . در جامعه و تمدن نبوی اقدامات فرعی ، سطحی و رفرمی اصالت ندارد ، به جای فرع به اصل باید پرداخت . اصلاحات ایمانی و اسلامی در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی جاری و ساری است . اصلاح در اندیشه ها ، گرایش ها و احساسات ، در اخلاق و رفتار و در فرد ، جامعه و نظام سیاسی . اصلاح گری خط انبیاء تمدن ساز است ، چنان که قرآن کریم از زبان شعیب بیان می فرماید :
ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله ( هود /88 )
و بشنویم از رسول اعظم صلّی الله علیه وآله که می فرماید :
اصلحوا دنیاکم واعملو لآخرتکم کانکم تموتون غداً 39
دنیایتان را اصلاح کنید و برای آخرت خود کار کنید آن گونه که گویا فردا می میرید .
آن حضرت اصلاح گری بین دو نفر را حتی از درجه ی روزه ، نماز و صدقه برتر معرفی می کند . 40
البته اصلاح گری طبق نظر نبی اعظم صلّی الله علیه وآله باید مبتنی بر علم باشد وگرنه فساد کار بیش تر از صلاح آن خواهد بود :
من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح 41
بی تردید شاخص های تمدن نبوی فراتر از آن چیزی است که بیان شد . بحث بیش تر در این باره فراغی بیش از مقاله می طلبد .
شایسته بیان است که بدانیم تمدن ها نیز چون ستارگان ، طلوع و غروبی دارند ، و مانایی و پایایی هر تمدن در گرو عمل افراد آن است .
چنان چه نیروهای خلاق و تمدن ساز به استمرارِ انقلابِ اصلاحیِ فردی و اجتماعی خود بپردازند ، تهذیب و تزکیه را وا ننهند ، رابطه ی خود را با خدا تیره نسازند ، به ستمگران و طاغوتیان متمایل نشوند ، عدالت و قسط و انصاف را در حق همه به پا دارند ، در رفع و دفع ظلم و فساد و فقر و تبعیض بکوشند ، توسعه و عمران و رفاه مردم را در برنامه ریزی های کلان با روح عدالت خواهی در نظر بگیرند ، نسبت به شکاف طبقاتی در جامعه بی تفاوت نباشند ، طبقات پایین اجتماع ، محرومان و مستضعفان را دریابند ، به تحمل و فساد و ترف روی نیاورند ، امربه معروف ونهی از منکر را در هیچ شرایطی فراموش نکنند و با گناه که مقدمه سقوط انسانیت ، اخلاق و تمدن است ، به جد مبارزه کنند ، جشن اعتلای تمدن نوین اسلامی را در عصر جدید برپا خواهند کرد . در آن صورت افراد جامعه ی حاصل از این تمدن جز خدا نمی شناسند و در نتیجه توحید ، اجتناب از طاغوت ، عدالت و قسط که فلسفه بعثت انبیاء علیهم السلام به ویژه رسول خاتم صلّی الله علیه وآله است ، محقق خواهد شد ، ان شاء الله .
جمع بندی
در این مقاله به اختصار برجسته ترین شاخص های تمدن اسلامی را از منظر رسول اعظم صلّی الله علیه وآله بر شمردیم :اصالت الله و کرامت انسان در مقابله با اومانیسم ، طبیعت محوری و اصالت دنیا ، علم گرایی در تضاد با جهل عدالت گستری در برابر ظلم ستیزی ، ولایت مداری در مقابله با با حاکمیت طاغوت ، آزادی عقلانی و شرعی در تضاد با ولنگاری اخلاقی و هواپرستی ، پایداری و آمادگی در برابر سستی ، انفعال ، غفلت و تنبلی و سرانجام اصلاح گری در تضاد با فساد .
این هفت شاخص ، هدایتگر ما در تمدن سازی نوین اسلامی با الهام از تمدن ایده آل نبوی صلّی الله علیه وآله است که روح حاکم بر نظام فکری ، ارزشی و رفتاری در این تمدن است .
با راهنمایی خدا و رسول این علامات ، تمدن گذشته این مسلمانان را به اوج افتخار رساند و تمدن جدید اسلامی نیز لاجرم بر همین ارکان می بایست بنا شود . دانش ، هنر ، موسیقی ، معماری ، صنایع ، بازرگانی ، کشاورزی ، نوسازی مادی و معنوی ، توسعه اخلاقی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی ، امنیتی ، نهادهای علمی و آموزشی در حوزه و دانشگاه و سایر ارگان های آموزشی ، علوم مختلف اعم از نجوم ، فیزیک ، ریاضیات ، فلسفه ، ادبیات ، کلام ، تاریخ ، نقاشی ، خطاطی ، پزشکی ، داروسازی ، فناوری های سخت افزاری و نرم افزاری همه و همه می بایست مسیر حرکت خود را برای رسیدن به تمدن نوین مبتنی بر رسالت و بعثت نبوی صلّی الله علیه وآله ، با بهره گیری از تابلوهای زیبای هفتگانه یادشده تنظیم کنند تا در صراط مستقیم الهی به کمال تمدن برسیم . اسلام و ایران در گذشته توانایی تمدن سازی خودر ا ثابت کرده اند ، پس برای حال و آینده نیز ما می توانیم ، ان شاء الله .
پی نوشت:
1. محمد معین ، فرهنگ فارسی ، ذیل واژه تمدن .
2. Micro soft Encarta 99 Encyclopedia Deluxe edition: civilize and civilization .
3. ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ترجمه احمد آرام ( تهران : چاپ سینا 1331 ) ص 19.
4. عبدالرحمن ابن خلدون ، المقدمه ، تاریخ العلامه ابن خلدون ( بیروت : دارالکتاب اللبنانی و مکتبه المدرسه ، 1960 م ) ج 1 ، ص 656 و 661 .
5. آرنولد توین بی ، بررسی تاریخ تمدن ( خلاصه دوره دوازده جلدی ) ، ترجمه محمدحسین آریا ، ( تهران : امیرکبیر ، 1376 ) ص 48 .
6. ساموئل هانتینکتون و منتقدانش ، نظریه برخورد تمدن ها ، ترجمه و ویراسته مجتبی امیری ( تهران : وزارت امور خارجه ، 1374 ) ص 47 ـ 55 .
7. همان .
8. امام خمینی رحمت الله علیه ، صحیفه ی نور ، ج 4 ، ( تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) .
9. محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ترجمه حمیدرضا شیخی ( تهران : دارالحدیث ، چاپ دوم ، 1379 ) ج 11 ، ص 5148 .
10. همان ، ص 5158 .
11. میزان الحکمه ، ج 8 ، ص 3938 .
12. همان ، ص 3946 .
13. همان ، ص 3948 .
14. همان ، ص 3942 .
15. همان ، ص 3950 .
16. همان ، ص 3946 .
17. همان ، ص 3948 .
18. همان ، ص 3952 .
19. همان ، ص 3952 .
20. همان ، ص 3932 .
21. همان ، ج5 ص 2316 .
22. همان ، ج7 ، ص 3500 .
23. همان ، ج 7 ، ص 3498 .
24. همان ، ص 3364 .
25. ثقه الاسلام یعقوب کلینی ، اصول کافی ، ج2 ، ص 332 .
26. نهج الفصاحه الحاوی للقصار کلمات الرسول الاکرم صلی الله علیه وآله ، حققه و رتبه الشیخ غلام حسین المجیدی ، ج1 ، ( جمهوریه الاسلامیه الایرانیه ) مؤسسه انصاریان للطباعه والنشر ، 1421 ق ، 1379 ش ) ص 253 .
27. نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 33 ، ص 111 .
28. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی ، امامت و مهدویت ، ج اول ( قم : انتشارات اسلامی ، 1365 ) ، ص 380 .
29. سوره قلم ، آیه 4 .
30. سوره حشر ، آیه 7 .
31. اصول کافی ، ج 1 ، ص 266 .
32. بیانات در روز عید غدیر خم ، 20/4/1369 .
33. سوره نحل ، آیه 36 .
34. میزان الحکمه ، ج 14 ، ص 7130 .
35. همان ، ص 7130 و بحارالانوار ، ( تهران : دارالکتب الاسلامیه ، 1385 ق ) ج 23 ، ص 75 .
36. همان ، ص 7122 .
37. آیت الله شهید دکتر سید محمدحسین بهشتی ، بررسی و تحلیلی از : جهاد ، عدالت ، لیبرالیسم ، امامت ( تهران : حزب جمهوری اسلامی ، 1361 ) ص 74 ـ 75 .
38. سوره انفال ، آیه 61 .
39. نهج الفصاحه الحاوی لقصار کلمات الرسول الاکرم صلی الله علیه وآله ، الجلد الاول ، ص 55 .
40. همان ، ص 55 ـ 56 .
41. همان ، ص 56 ـ 57 .