چکیده
قرآن کریم و تمدن اسلامی بر گفتگو و همزیستی مسالمتآمیز بین انسانها تأکید کرده است، اختلاف زبان و رنگ و فرهنگ و اندیشه و آیین، هیچکدام از نظر اسلام نمیتوانند مانع صلح و همزیستی باشند؛ بلکه قرآن تأکید دارد که هر قومی با هر رنگ و زبانی میتواند از مقربان خداوند باشد. و با هر کسی با هر دین و آیینی میتوان با مسالمت و نرمی به گفتگو پرداخت. در این راستا اهل کتاب را به تمسک به مشترکات با مسلمین فرامیخواند و در مورد اختلافات به مجادله احسن امر میکند. قرآن کریم در عین فراخوانی به صلح و آرامش و گفتگو بین تمدنها، از اصول اساسی و عقلانی خود؛ مانند توحید، نیز عقبنشینی نمیکند و با استدلال عقلی و برهانی امتها را به پذیرفتن این اصول دعوت میکند.با توجه به روش قرآن در برخورد با دیگر تمدنها و ادیان، بر مسلمین لازم است در عرصههای مختلف، مانند: مطبوعات و صدا و سیما، فضای مجازی، دانشگاهها، مقالات علمی و ... به گفتگوی مسالمتآمیز با دیگر تمدنها و ملتها اهتمام ورزند.
کلیدواژهها:
گفتگو، گفتگوی تمدنها، صلح در قرآن، همزیستیمقدمه
بسیاری از پژوهشهای معاصر درباره همزیستی مسالمتآمیز نظریهپردازی کردهاند، کسانی که میراث فرهنگی را پیگیری میکنند، میدانند که اصول و ابزارهای آن در منابع تاریخی موجود است و جوامعی که تمدن عربی اسلامی را تشکیل دادهاند، موفق شدهاند که به دور ازتفرقه، جانبداری از یک هویت، رنگ، عرق و دین، در کنار هم با صلح و همکاری و احترام به همزیستی مسالمتآمیز ادامه دهند، زیرا قرآن کریم به گفت و گو ایمان دارد و به دنبال مشترکات در میان همه آفریدههای خداوند است، چون همزیستی موجب پدیدآمدن امنیت، پیشرفت و همکاری میشود و رکنی از ارکان ایمان به شریعت اسلامی است. اختلاف میان بشر در اندیشه، اعتقادات، هویت و رنگ امری است که با ارادهی خداوند سبحان پدید آمده است و در نتیجه، از تعامل با آن گریزی نیست، زیرا به عنوان یک حد طبیعی، از به وجود آمدن بیزاری از یکدیگر و دشمنی میان بشر جلوگیری میکند.از همین رو تمدن اسلامی، تمدنی متمایز است که درسهایی عملی درباره مبادی و اصول عملی برای ایجاد یک گفت و گوی کارآمد و ثمربخش را به پژوهشگران ارزانی میدارد که در آن خیر همه بشریت وجود دارد و همزیستی مسالمتآمیز، همکاری و احترام میان آنها را تضمین میکند. این پژوهش بر اساس روش علمی- تاریخی محورهای زیر را به طور مفصل بررسی میشود:
اول: معنای واژگانی و اصطلاحی گفت و گو؛
دوم: جایگاه گفت و گو در میراث فرهنگی اسلام؛
سوم: قرآن کریم و همزیستی مسالمتآمیز در جامعه اسلامی.
اول: گفت و گو در لغت و اصطلاح
کلمه حوار (گفت و گو) در فرهنگهای عربی وارد شده است و مصدر آن «حور» به معنای بازگشت در چیزی و به چیزی است. و حور به معنای چرخاندن ذات و یا فکر و همچنین به معنای تردّد میان دو جهت است و «تحویر» به معنای ترجیع (بازگرداندن و بازگشت دادن) است و محور عود، چیزی است که قرقره به دور آن میچرخد، زیرا قادر است قرقره را به هر سمتی بچرخاند و «تحاور» پاسخ دادن دو فرد به یکدیگر است. (2)بنابراین حوار به معنای «گفت و گو میان دو فرد است که یکی با دیگری سخن گفته و فرد دیگر پاسخ او را میدهد و یا در سخنان او بازنگری میکند، خواه این گفت و گو بر اساس پرسش و پاسخ باشد و خواه بر اساس بیان دیدگاه از یک سو و بازنگری کردن در آن از سوی دیگری باشد». (3)
مجموعهای از واژهها الفاظ که با حوار (گفت و گو) در ارتباط است، مانند:
جدل:
که در زبان به معنای نیرو، محکم کردن و پافشاری در امتناع است، بر این اساس به معنای گفت و گو با نیرو، شدت در منازعه، بازداشتن و سخت گرفتن بر رقیب بدون نرمش است و در جریان تبادل افکار، بر اساس خصومت و تعصب در دیدگاه و قبول و یا انکار آن است. (4)مناظره:
به معنای تقابل، توازن، همانندبودن است، و مناظره عقلی گونهای از گفت و گوست که به معنای تبادل دیدگاه با هدف رسیدن به صواب و حق است و از شرایط آن این است که دو تن که به گفت و گو میپردازند از نظر علم و معرفت و تجربه در موضوع، دارای صلاحیت و یکسان باشند. (5)محاجه:
منازعه در دیدگاه از طریق بیان حجتها یعنی دلایل معتبر و احتجاج نیز از آن جمله میباشد که بیاساس جلوه دادن نظر مخالف با دلیل است و محاجه در حق و باطل استفاده میشود که بر اساس ذات آن، ناپسند نیست، بلکه ناپسند بودن آن بر اساس استعمال آن است. (6)مناقشه (سخن دیگری را نقض کردن):
یعنی حسابرسی به گونهای که چیزی متروک نماند، بنابراین مناقشه به معنای محادثه و گفت و گوی باز است که هدف از آن توجیه حکم و نتیجهگیری و یا حصول اطمینان از امری است. (7)بر اساس معانی ذکر شده میتوان برای اصطلاح حوار (گفت و گو) و الفاظ مرتبط با آن گفت: گفت و گو در حال حاضر به معنای «گشایش اندیشه شخص، گروه، امت، ملت و یا هیئت سیاسی و غیر از آن در مقابل دیدگاههای مخالف است؛ خواه شخص، گروه، یا هیئت سیاسی، دین و یا تمدن باشد و به معنای واردشدن این گروهها به یک گفت و گو و بررسی دیدگاه مقابل با هدف نزدیک شدن در موضعگیری و پایان دادن به نزاع و قطع ارتباط میان آنهاست.» (8)
این امر، راهی است برای پایان دادن به هرگونه مشکل و اختلاف و دستیابی به راه حل قبل از آن که این مشکلات با بحرانی شدن، منجر به درگیری و نزاع شود، بنابراین گفت و گوی تمدنها که سازنده و بر اساس اصول و مبادی علمی باشد ابزاری جادویی برای برخوردار کردن جوامع از همزیستی مسالمتآمیز و گام نهادن در مسیر پیشرفت، سازندگی و بهرهگیری از تجربههای گوناگون است که میتواند منجر به پیوستن به کاروان کشورهای توسعه یافته شود، زیرا گفت و گوی تمدنها به دنبال مشترکات میان اضداد است تا بدین سان نقطه آغاز به دور از هرگونه خودبزرگبینی و ستم باشد.
دوم: جایگاه گفت و گو در میراث فرهنگی اسلام
زمانی که جوامع تشکیل دهنده تمدن اسلامی را در معرض بررسی و پژوهش قرار میدهیم، درخواهیم یافت که با تکامل و نیرو متمایز شده و این تمدن موفق شده است که از همه بحرانها عبور کند و این امر به دلیل نیروی شریعت اسلامی و ریشهدار بودن آن در جانهاست، زیرا تسامح و بخشندگی اسلام و توجه به عینیت بخشیدن روش قرآنی در تئوری و واقعیت، موجب شده است که جامعه اسلامی با نیرو و وحدت متمایز شود و از آن جایی که این تمدن، شاکله یک نیروی سیاسی و اجتماعی واحد را بر خود گرفت، موفق شد بر جهان حکمفرما شود.فرزندان ملتهایی که با تمدن عربی اسلامی درآمیختند از آن روح اسلامی و به برکت تقوا و علم و سرآغاز قراردادن این کلام خداوند تعالی: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» (9)؛ «خدا [رتبه] کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند [برحسب] درجات بلند گرداند و خدا به آنچه میکنید آگاه است» و با چشم پوشیدن از هویت، رنگ، ثروت، مقام و یا جایگاه اجتماعی، به مقامی والا دست یافتید؛ به گونهای که میتوان گفت: تکوین جامعه اسلامی، مسالمتآمیز و صحیح است و جوامعی که بر اساس اسلام شکل گرفت، با تفاوت قائل شدن میان هویتها و رنگها آشنا نبود، زیرا دعوت قرآن کریم بر اساس گفت و گوی انسانی و سازنده است و قاعده کلی نیز بر این اساس است، هنگامی که خداوند تعالی بشر را با گفته خود خطاب قرار داد:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (10)؛ ای مردم، ما شما را از نری و مادهای بیافریدیم و شما را جماعتها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بشناسید، هر آینه گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. خدا دانا و کاردان است.
و همچنین در حدیث نبوی آمده است: «لا فضل لعربی علی الأعجمی إلا بالتقوی»؛ هیچ عربی بر عجمی برتری ندارد مگر با تقوا.
این دعوتی است روشن از قرآن کریم دربارهی چگونگی برخورد با دیگران و اسلام به احترام گذاردن به دیگر اقوام و عدم رفتار با آنها بر پایه خودبزرگبینی و غرور، فرامیخواند. (11)
«قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ (12) بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمهای که پذیرفته ما و شماست پیروی کنیم: آن که جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد اگر آنان رویگردان شدند بگو: شاهد باشید که ما مسلمان هستیم.
این گفته، یک خطاب جهانی است که از منطقه اسلامی و نژاد بشری که پیامبر اسلام به آن تعلق دارد، فراتر میرود با تصریح به این که وجودِ ایشان رحتمی برای جهانیان است و همچنین این گفته خطابی برای همه مردم و این امر از کلام خداوند تعالی «یا ایها الناس» و «یا بنی آدم» به وضوح مشاهده میشود. (13)
بنابراین اسلام معتقد است که سرتاسرجهان از آن خداوند بوده و خداوند تعالی جهان را برای بشر رام کرده است که از این گفته قرآن کریم پیداست:
«وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ»؛ (14) و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد همه از اوست. قطعاً در این [امر] برای مردمی که میاندیشند نشانههایی است.
و به سبب این سرآغاز که اساس آن روش قرآن در برخورد با ملتها و دیگر اقوام است، تمدن عربی اسلامی موفق شد در رشد و اوج شکوفایی خود از تمدن دیگر ملتها بهره گیرد و تمدن اسلامی با یک غنای فکری و روحی آشنا شد که پیشتر همانندی نداشت. (15)
بنابراین، قرآن مسلمانان را به نشر دعوت اسلامی و رساندن کلمه حق به همه مردم فرامیخواند و آنان را به گشایش فکری و مشارکت با دیگران با چشمپوشی از عقیده، هویت، رنگ و زبان آنها و پرهیز از خودبزرگبینی قومی و تلاش برای تخریب دیگران و محوکردن آنها و سلب ویژگیها و تاراج منابع و ثروت آنان، دعوت میکند، همانا قرآن مسلمین را به رحمت و خارج کردن مردم از ستم توصیه میکند و دعوت، ناگزیر باید بر اساس حکمت و موعظه حسنه و مجادله با حکمت و اندرز نیکوتر باشد و خداوند تعالی فرمود:
«ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»؛ (16) مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین، شیوه با آنان مجادله کن زیرا پروردگار تو به کسانی که از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدایت یافتگان را بهتر میشناسد.
در آیه دیگر فرمود:
«لاَ إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (17)؛ در دین هیچ اجباری نیست هدایت از گمراهی مشخص شده است پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدای ایمان آورد، به چنان رشته استواری چنگ زده که گسستنی نباشد خدا شنوا و داناست.
و پس تکیه قرآن بر برهان و دلالتهای عقلی و پیروی از تسامح و نرمش است و به کارگیری اجبار، اقدامات خشونتبار و بدنام کردن دیگران مقبول نیست. (18) همچنان که دین اسلام بر اساس روش قرآن گفت و گو و به رسمیت شناختن دیگران را به مسلمانان توصیه میکند و از آنان میخواهد تا با هدف برقراری همزیستی مسالمتآمیز که از نتایج آن فراگیر شدن امنیت، صلح و همکاری در سرتاسر جهان است، به دنبال مشترکات میان اقوام و تمدنهای مختلف باشند.
همچنان که به مسلمانان توصیه میکند از عقبنشینی از مبادی، اصول شریعت و اندیشه برحذر باشند، بنابراین قرآن به گفت و گو بر اساس حکمت و اندرز نیکوتر فرامیخواند، اما به عقبنشینی و پذیرفتن دیدگاههای متناقض با شریعت و روش قرآنی را نمیپذیرد. خداوند تعالی فرمود:
«وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْنَا وَأُنزِلَ إِلَیْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (19)؛ با اهل کتاب، جز به نیکوترین شیوهای مجادله مکنید مگر با آنها که، ستم پیشه کردند و بگویید: به آن چه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده است ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما در برابر او گردن نهادهایم.
و نیز فرمود:
«وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛ (20) و هرکس که دینی جز اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیاندیدگان خواهد بود.
به عبارت دیگر، قرآن پس از بیان اختلاف میان بشر، همزیستی مسالمتآمیز را در میان آنان استوار کرد و از آنجایی که بشر به تمدنها و فرهنگهای متنوع تعلق دارد، روش قرآنی به گفت و گوی تمدنها باور دارد و این همان رازی است که باعث شد تمدن اسلامی، مبدع و سازنده باشد که بسیاری از دستآوردها را به بشر تقدیم کرد، زیرا اختلاف میان هویتهای مختلف و اقوام را محترم شمرده و از دهش تمدن آنها که در بوته تمدن اسلامی ذوب شد، بهره برد. (21)
خداوند تعالی فرمود: «أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ (22) «اینان حزب خدایند، آگاه باش که حزب خدا رستگارانند» و فرمود: «وَمَن یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ (23) و «هرکه با خدا و پیامبر او و مؤمنان دوستی کند، بداند که پیروزمندان گروه خداوندند». روش قرآنی این مسئله را برای مسلمانان روشن کرد که اختلاف بشر در زبان و رنگ بر اساس اراده خداوند است و باید این امر جزئی از ایمان آنها بوده و این اختلاف باید برای آنان انگیزه باشد تا بدان چه که موجب رضایت خداوند میشود، عمل کنند و خداوند تعالی فرمود: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ» (24) «و از نشانههای قدرت اوست آفرینش آسمانها و زمین، و اختلاف زبانها، و رنگهایتان در این عبرتهایی است برای دانایان» و فرمود:
«وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْكُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّیَبْلُوَكُمْ فِی مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»؛ (25) و این کتاب را به راستی بر تو نازل کردیم، تصدیق کننده و حاکم بر، کتابهایی است که پیش از آن بودهاند پس بر وفق آنچه خدا نازل کرده است در میانشان حکم کن و از پی خواهشهاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذاری برای هر گروهی از شما شریعت و روشی نهادیم و اگر خدا میخواست همه شما را یک امت میساخت، ولی خواست در آنچه به شما ارزانی داشته است بیازمایدتان پس در خیرات بر یکدیگر پیشی گیرید همگی بازگشتشان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان سازد.
سوم: قرآن کریم و همزیستی مسالمتآمیز در جوامع
هدف از گفت و گوی تمدنها بررسی مشترکات میان بشر است و قرآن کریم از متفکر فرانسوی روژه گارودی (26) برای دعوت به گفت و گوی تمدنها چهارده قرن پیشی گرفته است، آنگاه که خداوند در قرآن کریم مردم را خطاب قرار داد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». این دعوتی روشن از قرآن کریم درباره چگونگی برخورد با دیگران در تمدنها و دیگر فرهنگهاست و به برکت این امر، تمدن عربی اسلامی با غنای فکری و معنوی که در این تمدن بیهمتا بود، آشنا گردید؛ به گونهای که شعائر اسلامی این امر را در مسیر خود برای نشر فرهنگ گفت و گو تقویت کرد تا از آنچه که موجب ایجاد تنفر و نزاع میان بشریت میشود، دوری بجویند و به عنوان مثال قبلهای که مسلمانان در نمازهای روزانه خود به سمت آن میایستند، قبلهای کامل است و طواف برگرد کعبه به بیننده این اصل مهم را میآموزد که حقیقت قبله بیش از یک زاویه دارد. (27)موفقیت تمدن عربی اسلامی در پذیرش هویتها و تمدنهای گوناگون از این مسئله ناشی شده و ویژگی جهانی و بشری را در خود جای داده است و تا زمانی که مسلمانان به روش قرآنی پایبند باشند، این تمدن قادر به نهضت و بازگشت به دوران شکوه خواهد بود که بارزترین نتایج آن دورشدن جهان اسلام از جریانهای اسلامگرای تندرو میشود. (28)
اما در هدف و روش، اختلاف وجود دارد و از نظر روژه گارودی مسئله گرایش به تمدن غربی و بررسی راههای گوناگون برای تضمین در صدر باقی ماندن این تمدن در جهان به خوبی مشاهده میشود و همچنین در این نظریه عدم اجازه برای پیشرفت و توسعه تمدن به دیگر ملتها عیان است، زیرا آنان از گفت و گو بیم دارند و تمدن غربی در این مسئله با روش اسلامی در تناقض است، روش اسلام روشی است که به گفت و گوی تمدنها برای همه بشریت باور دارد، امری که همزیستی مسالمتآمیز، همکاری و احترام، به کارگیری زبان گفت و گو بر اساس به رسمیت شناختن و احترام به دیگران و ایجاد روابط مستحکم میان ملتها و تمدنها را تضمین میکند. (29)
بر اساس این اختلاف در هدف و روش میان دو نظریه، وجود گفت و گو میان این تمدن دشوار خواهد بود و چه بسا امکان آن وجود نداشته باشد، زیرا مشکل در تمدن اسلامی نیست و تمدن اسلامی در اوج نیروی سیاسی و علمی خود گفت و گوی تمدنها را اجرا کرد. اما نظریه گفت و گوی تمدنهای غرب در بطن خود حامل ویژگی جانبداری است، که هدف اول و آخر آن ادامه پیدا کردن برتری تمدن غرب بر دیگر ملتهاست.
برای این که تمدن غرب بتواند گفت و گوی تمدنها را محقق کند باید گامهایی عملی را بردارد که سرآغاز آن با احترام به دین اسلام، تمدن اسلامی و به رسمیت شناختن دستآوردهای بشری است که تمدن غرب به برکت آن به جایگاه امروز خود دست پیدا کرده است. (30)
ما بر اساس این امر فراخوانی عمومی را برای مسلمانان با هدف تمسک به این روش در زندگی خود تدوین میکنیم خواه در میان خود و یا دیگران که در شریعت و اندیشه با آن اختلاف دارند تا بدین صورت گفت و گو بر اساس احترام و دلالتهای عقلی روش آنها قرار بگیرد و این روش همان روش قرآنی است که دین اسلام بدان توصیه کرده است.
پنجرههای بیشماری را برای انسان گشوده است تا با استفاده از آن، خود را از تهدیدها برهاند. بنابراین دین اسلام در آنچه که امروز حقوق تضامنی شناخته میشود، پیشی گرفته است و این حقوق به واجبات نزدیک است. بنابراین هرکس که در محیط پاک خود حقوقی دارد، حفاظت از این محیط از واجبات اوست، همانگونه که اگر فردی خواستار صلح است نباید مرتکب خونریزی شود. (31) قرآن، جنبه مهمی از شیوه اداره گفت و گو را توضیح داده است تا این گفت و گو، سازنده و ثمربخش باشد؛ مانند باید با زبان احترامآمیز برای دعوت دیگران به گفت و گو و باید موضوعات نخستین گفت و گو از مشترکات دو طرف آغاز شود تا طرفها با یکدیگر آشنا شوند، امری که موجب ایجاد روابط، نزدیکی و ادامه یافتن گفت و گو میشود سپس به موضوعاتی که بر سر آنها اختلاف وجود دارد، پرداخته شود و بر اساس روش قرآنی که برای مسلمانان واضح است، گفت و گو باید با تکیه بر موعظه نیکو و برهان عقلی باشد. (32)
خداوند تعالی میفرماید:
«قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (33)؛ بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمهای که پذیرفته ما و شماست پیروی، کنیم: آن که جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد اگر آنان رویگردان شدند بگو: شاهد باشید که ما مسلمان هستیم.
روش قرآنی تأکید میکند که هدف از تقارب و آشنایی با یکدیگر باید همکاری درباره آنچه باشد که خیر بشریت و انسان را دربردارد؛ بنابراین خداوند تعالی میفرماید:
«لَا یَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوكُم مِّن دِیَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»؛ (34) خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین، نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، بازنمیدارد خدا کسانی را که به عدالت رفتار میکنند دوست دارد.
از این رو میتوان گفت که روش قرآنی در آشنا کردن مسلمان با این مسئله که اختلاف میان بشر امری الهی است، بسیار صریح بوده است و باور داشتن به آن روش قرآنی (35) که خداوند تعالی آنان را بدان توصیه کرده است از جهت اسلوب و هدف ضروری است تا جهان اسلام امروز جایگاه آشکار خود را در میان امتها و ملتها به دست بیاورد. بارزترین عرصه گفت و گو با دیگران را میتوان در عرصههای زیر پیگیری کرد: (36)
1. عرصه کاربردی که به واسطه آن به راحتی میتوان نقاط قوت و ضعف دیگران را با هدف به کار گرفتن آن در گفت و گو شناخت.
2. عرصه تبلیغاتی و ترویجی، تا تمدن دیگران را در مجموعه عقیدتی آنان بشناسیم.
3. عرصه دانشگاهی، لازمه این امر آن است که دانشگاهها به پژوهشهایی بپردازند که اصول گفت و گو از نظر تفکیک، بهرهگیری از زمان و کسب اطلاعات ... در آن اجرا میشود تا نتایج گفت و گوی تمدنها سازنده باشد.
4. ایجاد انس و الفت که با بررسی مواضع توافق صورت میگیرد تا جایگزین منازعهها شود.
5. آشنایی با دیگران که خاستگاه آن باید قرآن باشد و دیگران نیز بدان نیازمند هستند و لازمهی آن تأسیس سازمانهایی است که مسئولیت این آشنایی را که قرآن کریم در کلام خداوند تعالی ما را بدان فراخوانده است برعهده بگیرد «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» (37)
6. نگارش: عرصهای است که مسئولیت آن بر عهده نویسندگان و سازمانهاست به گونهای که اگر چیزی نوشته میشود بیانی از آسیبهای موجود باشد.
7. اینترنت: که باید مملو از بانک اطلاعات باشد، به ویژه آن که ما فقط از دو درصد از تولید ملی استفاده میکنیم در حالی که نود و هشت درصد را از خارج گرفته و یا از خارج وارد میشود.
8. پیگیری و تصحیح: فرآیندهایی هستند که در بالابردن امور در سطح کیفیت عالی سهیم هستند.
9. جهانگردی: رکنی است که باید در عرصه گفت و گو از طریق ساماندهی آن بدان توجه شود به گونهای که به جهانگرد اجازه دهد وارد اعماق یک کشور شود تا زمانی که به کشور خود بازمیگردد حامل حقیقت روح تمدن اسلامی باشد.
10. صدا و سیما: رسانههایی هستند که مسئولیت نفوذ به اعماق مسائل مطرح شده برعهده آن است و در نشر فرهنگ گفت و گو میان جوامع باید سهیم باشند.
11. بهرهبرداری از دیدارها و ارتباطات حضوری و دیجیتال.
12. توجه به سیاست خارجی که مسئولیت آن بر عهده سفارتها و کنسولگراست و این فرآیند ارتباط و هماهنگی با دیگران را تسهیل کرده و محافل بینالمللی فرصتی برای این امر است.
13. تکامل در حل مشکلات و کسب نتایجی که در خدمت بشریت است تا بدین سان به روش قرآنی عمل شود.
14. ترجمه: بهرهگیری از این عرصه برای گفت وگوی تمدنها و برگزیدن متنهایی که اضافات بیشتری داشته باشند.
این عرصهها، حیاتی هستند و میتواند نقش سازندهای در ایجاد همزیستی مسالمتآمیز در جامعهای شود که در آن پیوستگیهای متعددی وجود دارد، زیرا عرصهای پربار است برای گفت و گو بر اساس احترام به دیگران، دوری از تکبر و خود بزرگبینی، ستم و غرور.
پایان
این پژوهش به نتایج زیر دست یافته است:جوامع بشری به طور عام و جوامع اسلامی به طور ویژه، نیازمند بازگشت به تاریخ اسلام و پندگرفتن از آن هستند تا مشکلاتی که انسان را تهدید به نابودی میکند، حل کنند، زیرا تمدن عربی و اسلامی توانست تنوع هویت، اقوام و تمدنها را در یک چهارچوب قرار دهد، تمدنهایی که در زیر پرچم تمدن اسلامی با بافتی واحد قرار گرفتند و از اسلام نیرویی سیاسی ساختند که بر جهان حکمفرما شد و آثار خود را در تاریخ بشریت بر جای نهاد. این امر از تعالیم دین اسلام سرچشمه میگیرد، دینی که انسان را به گفت و گو توصیه کرده است، زیرا تنها راه برای همزیستی مسالمتآمیز است و قرآن برای مسلمانان شیوه زندگی روشنی را ترسیم کرده است و به مسلمانان توصیه میکند که روابط اجتماعی آنان بر اساس احترام، همکاری و اعمال صالح باشد تا در خدمت بشریت قرار گیرد و این تمدن، حامل ویژگی جهانی و انسانی است و تا زمانی که مسلمانان به روش قرآنی پایبند باشند قادر به خیزش مجدد و بازگشت به شکوه خود هستند که بارزترین نتایج آن دورشدن جهان اسلام از جریانهای اسلامگرای تندرو است.
گفت و گویی که بر اساس تمدن اسلامی باشد در هدف و روش خود با گفت و گوی تمدنهای غرب که متفکر فرانسوی روژه گارودی بدان فراخوانده متفاوت است، در نظریه او مسئله گرایش به تمدن غربی و بررسی راههای گوناگون برای تضمین در صدر باقی ماندن این تمدن در جهان به خوبی مشاهده میشود. و همچنین در این نظریه عدم اجازه برای پیشرفت و توسعه تمدن به دیگر ملتها عیان است، زیرا آنان از گفت و گو بیم دارند و تمدن غربی در این مسئله با روش اسلامی در تناقض است، روشی که به گفت و گوی تمدنها برای همه بشریت باور دارد، امری که همزیستی مسالمتآمیز، همکاری و احترام، به کارگیری زبان گفت و گو بر اساس به رسمیت شناختن و احترام به دیگران و ایجاد روابط مستحکم میان ملتها و تمدنها را تضمین میکند و از این رو گفت و گو میان این دو تمدن دشوار است.
پینوشتها:
1. دکتری، استاد مرکز احیاء تراث علمی عربی دانشگاه بغداد
2. محمد کتانی، ثقافه الحوار فی السلام، ص 12-15 همچنین نک: ابن منظور، لسانالعرب، ماده حور؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج؟، ص؟، محمد شکری آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن و السبع المثانی، ص 155-156.
3. محمد الکتانی، ثقافة الحوار فی الإسلام، ص 12.
4. همان، ص 19.
5. همان، ص 16.
6. همان، ص 18-19.
7. همان، ص 16-17
8. همان، ص 27.
9. مجادله، آیه 11؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج13، ص 134.
10. حجرات، آیه 13 و طبرسی، مجمع البیان، ج13، ص 134.
11. محمد العربی الخطابی، «من اجل الحوار بین الحضارات»، ص 39-40.
12. آل عمران، آیه 64؛ نک: طبرسی، مجمعالبیان، ج2، ص 454.
13. علی عبدالحلیم محمد، الغزو الفکری و التیارات المعادیة للإسلام، ص 393.
14. جاثیه، آیه 13؛ نک: مجمعالبیان، ج9، ص 73 و کمال حیدری، سیرته، منهجه آثاره، ج2، ص 981.
15. محمد العربی الخطابی، من اجل الحوار بین الحضارات، ص 40 و حمید حمد السعودن، الغرب و الإسلام و الصراع الحضاری، ص 136.
16. نحل، آیه 125.
17. بقره، آیه 256.
18. غازی سعید سلیمان، المنهج الإسلامی فی التعایش السلمی مع غیرالمسلمین، ص 73-74؛ وجدان فریق عناد، «القرآن الکریم طریقنا لتجاوز العجز الحضاری»، مجله المصباح، شماره دهم، 2012، ص 234.
19. عنکبوت، آیه 46.
20. آل عمران، آیه 85.
21. وجدان فریق عناد، القرآن کریم، ص 133.
22. مجادله، آیه 22.
23. مائده، آیه 56.
24. روم، آیه 22؛ طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص 299.
25. مائده، آیه 48.
26. روژه گارودی فیلسوف و نویسنده فرانسوی که در سال 1935 از دانشگاه سوربن مدرک دکترای خود را دریافت کرد و در سال 1945 دومین مدرک دکترای خود را از دانشگاه مسکو کسب کرد و از دانشگاه قونیه ترکیه مدرک دکترای افتخاری دریافت کرد و پس از ملحق شدن به حزب کمونیست در سال 1970 از این حزب کنار گذاشته شد و بعد از آن مرکز پژوهشهای مارکسیستی را بنیان گذاشت و در سال 1982 در مرکز اسلامی ژنو اسلام آورد و از مخالفان صهیونیسم بود و در سال 1985 و 1955 جایزه بینالمللی ملک فیصل را دریافت. وی آثار زیادی دارد که میتوان به وعدههای اسلام، اسلام دین آینده، مسجد آیینه اسلام، اسلام و بحران غرب، گفتگوی تمدنها و غیره اشاره کرد. نگاه شود به: فریق عناد، المنهج القرآنی و نظریه حوار الحضارات، پژوهشی که مجوز نشر در مجله پژوهشهای اسلامی معاصر را دریافت کرده است، دانشکده علوم اسلامی، دانشگاه کربلا.
27. وجدان فریق عناد، «الحوار الحضاری بین الحضاره الإسلامیة و الحضاره الغربیه اختلاف الغایه و المنهج»، روزنامه المشرق، 2013/9/2.
28. همان.
29. همان.
30. همان.
31. احمد عبادی، «کنفرانسی پیرامون الحوار بین الحضارات مقاربه تصنیفیه و اقتراحات منطقیه»، مدرسه عالی ترجمه ملک فهد، طنجه، پنج شنبه 25 محرم 1435هـ/ 28 نوامبر 2013 م.
32. علی عبدالحلیم محمود، الغزو الفکری، ص 393.
33. آل عمران، آیه 64.
34. ممتحنه، آیه 8.
35. علی عبدالحلیم محمود، الغزو الفکری، ص 394.
36. احمد عبادی، «کنفرانسی پیرامون الحوار بین الحضارات».
37. حجرات، آیه 13.
1- احمد عبادی، «کنفرانسی پیرامون الحوار بین الحضارات مقاربة تصنیفیة و اقتراحات منطقیة»، مدرسه عالی ترجمه ملک فهد، طنجة، 1435هـ، 2013م.
2- حمید حمدالسعدون، الغرب و الإسلام و الصراع الحضاری، داروائل النشر، عمان 2002 م.
3- حمید مجید هدو، آیة الله المحقق کمال الحیدری سیرته منهجه آثاره، مؤسسه الهدی، بیروت 2011م.
4- الراغب الأصفهانی، أبوالقاسم الحسین بن محمدبن المفضل، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمدسیدکیلانی، دارالمعرفة، لبنان، [بیتا].
5- طبرسی، أبوعلی الفضل بن الحسن (ت القرن السادس الهجری)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق هاشم الرسولی المحلاتی، ج13، دار احیاءالتراث العربی، بیروت 1379.
6- علی عبدالحلیم محمود، الغزو الفکری و التیارات المعادیة للإسلام، مطابع جامعة الإمام محمدبن سعود الإسلامیة، المملکة العربیة السعودیة، ریاض، 1981م.
7- غازی سعید، المنهج الإسلامی فی التعایش السلمی مع غیرالمسلمین، مطبعة هیئة إدارة و استثمار الوقف السنی، بغداد، 2009م.
8- ابن منظور، أبوالفضل جمال الدین محمدبن مکرم الأفریقی المصری لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1955، مادة حور.
9- محمد العربی الخطابی، «من أجل حوار بین الحضارات»، مجلة المناهل، العدد العاشر، السنة الرابعة، 1379- 1977م.
10- محمد الکنانی، ثقافة الحوار فی الإسلام، منتشورات وزارة الأوقاف و الشؤون الإسلامیة، المغرب، 2007م.
11- محمد شکری الآلوسی، روح المعانی فی تفسیرالقرآن و السبع المثانی، مطبعة المنیریة، القاهرة، 1351.
12- وجدان فریق عناد، «الحوار الحضاری بین الحضارة العربیة الاسلامیة و الحضارة الغربیة اختلاف الغایة و المنهج»، جریدة المشرق، 2013/9/2.
13- __، «القرآن الکریم طریقنا لتجاوز العجز الحضاری»، مجلة المصباح، العدد العاشر، 2012م.
14- __، «المنهج القرآنی و نظریة حوار الحضارات»، بحث مقبول للنشر فی مجلة دراسات إسلامیة معاصرة، کلیة العوام الأسلامیة، جامعة کربلاء، [بیتا].
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.