نویسنده: مختار خماس (1)
چکیده
قدرتهای استکباری سودای تسلط بر جهان را دارند. با اوج گرفتن جریان ملیگرایی عربی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، محور مقاومت و مخالفت با استکبار شکل گرفت و توانست پیروزیهایی در میدان مبارزه به دست آورد و از قدرت و نفوذ استکبار کاست. جریانهای تکفیری به دلیل مخالفت و دشمنی با مقاومت از بهترین ابزارها برای شکست مقاومت از دشمنان اصلی مقاومت به شمار میآید. بنابراین کمک به پیدایش و بقاء جریانهای تکفیری، از جمله استراتژیهای استکبار جهانی برای تضعیف محور مقاومت است.مقدمه
روابط بینالملل بعد از پایان جنگ سرد شاهد تغییرات اساسی بود که بنیان و ظاهر نظام بینالمللی و توزیع قدرت میان ارگانهای موجود در داخل نظام بینالمللی را دستخوش تغییر قرار داد، این اتفاقات به آمریکا این اجازه را داد که سلطنت و قدرت جهانی پیدا کند و از انباشتههای تاریخی و شناختی خود استفاده کند.این یکهتازی به نوعی امپراتوری تبدیل شد که بر اساس اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» و اصل «دوستیهای همیشگی وجود ندارد، دشمنیهای همیشگی وجود ندارد بلکه مصلحتهای همیشگی وجود دارد» پایدار میباشد.
و برای حفاظت از این شرایط استراتژیک آمریکا شروع به برنامهریزی جهت تولید و بازتولید عوامل سلطهگری شد. سلطهای که با توجه به شرایط جغرافیایی و اوضاع تاریخی و دشمن فرضی، متفاوت است. دلیل ما بر این امر صرفاً تاریخی است، و ظاهر عوامل سلطه و سیطرهای که در زمان خطر سرخ (کمونیستی) بود، در زمان خطر سبز (اسلام اتهامی) تغییر کرد.
با پیدا شدن عامل مقاومت و جلوگیری از این سلطه آمریکا و برنامهای تفرقهانگیز در مناطق عربی اسلامی، مراکز پژوهشی- استراتژیک آمریکا شروع به ایجاد سریعترین راهکارها و کمترین هزینه برای بدست آوردن منافع ملی و منافع همپیمانان خود و در رأس آن دولت صهیونیستی و عرب عقب مانده هستند. در واقع موضوع پژوهش ما یکی از استراتژیکهای قدیمی و نوین برای درهم شکستن سیطره و سلطه استکبار جهانی است.
با توجه به اهمیت و سختی بیان همه جزئیات و پیچیدگیهای بحث در یک مقاله سعی بر آن داشتیم که نکات اصلی بحث را بیان کنیم، از این نگاه که «نباید آنچه که همهاش قابل درک نیست همه آن ترک شود.»
به این خاطر شروع به تحقیق در اهمیت انواع گروههای تکفیری با تشکیلات متفاوت و جریانات دینی و ایدئولوژیهای مختلف در برنامهها و استراتژیکها در استکبار جهانی حال حاضر کردیم.
و همچنین از چگونگی پشتیبانی منطقهای و بینالمللی نامحدود از گروههای تکفیر و خون؛ و همچنین از بکارگرفتن این گروهها بصورت ژئواستراتژیک بطوری که منافع و مصالح استکباری را در مناطق عربی و اسلامی را تأمین کند بحث میشود. و از جایگاه سوریه در برابر این حملات شدیدی که متعرض آن میشود و راهکارهای مبارزه با این تفکر تکفیری- صهیونیستی بدون آنکه غافل از نقش دولتهای عربی و اسلامی و عالمان دین با دیدگاههای متفاوتشان بشویم، و اینکه نقش گروههای ملی گرای عربی در برابر این چالشهای حال حاضر چیست، سخن به میان میآید.
محورهای بحث
برای پاسخ به اشکالات مباحث مذکور و شاخههای آن موضوع مورد بحث را به سه محور تقسیم کردیم:1. چارچوب مفهومی موضوع: به عنوان یک فصل کلی این محور شامل مفهومهای اصلی است که خواننده را برای درک بحث مطرح شده و ابعاد مختلف آن جهت شناخت و تحلیل مناسب مهیا میسازد.
2. گروههای تکفیری در استراتژیهای استکبار جهانی، این محور دارای دو مبحث اصلی است:
- گروههای تکفیری و پیدایش تاریخی و ساختار فکری به این صورت که بر دو نمونه تمرکز کردیم، نمونه خوارج در دوران اسلامی و نمونه وهابیت در دوران معاصر.
- گروههای تکفیری در حمایت منطقهای- غربی و بکارگرفتن ژئواستراتژیک با توجه به ژئوپلتیک درگیریهای حال حاضر در منطقه و شادمانی صهیونیسم از آن.
3. ائتلاف تکفیری- استکباری و جنگ بر علیه سوریه، این محور نیز دارای دو مبحث اساسی است:
- سوریه در میان توطئه و سکوت، و چارچوبهای این جنگ تحمیل شده بر آن.
- پیشنهادات ممکن جهت مبارزه با جریان تکفیری و کمک به حل و فصل بحران سوریه در سطوح مختلف بطوری که امیدها و انتظارات کنفرانس را برآورده میسازد.
محور اول: چارچوب مفهومی بحث
1. گروههای تکفیری
کفر در لغت به معنای پوشاندن مخفی کردن و برعکس کردن است و کافر کسی است که این کار را انجام دهد و برای همین کشاورز را کفار میخوانند. حضرت باری تعالی میفرماید: «كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ» (2) یعنی: «[مثل آنها] مثل بارانی است که رویش [گیاهان] آن کشاورزان را به شگفت آورد ...». سپس این کلمه به معنای مجازی انتقال یافت و لغت کافر در معنای کسی است که نعمت خداوند را انکار میکند یا اسلام را منکر میشود و کفر به معنای عدم باور به رسول خدا و آنچه که یقین و ضروری است و پیامبر برای آن امر نازل شده است.ناشکری و انکار نعمت، پوشاندن بجای آوردن شکرگزاری است. خداوند میفرماید: «فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْیِهِ» (3) و بالاترین کفر انکار توحید خداوند، شریعت یا نبوت است و کفران بیشتر در ناشکری بکار میرود، و کفر در دین بیشتر است و کفور در همه جا استعمال میشود. خداوند میفرماید: «فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا». (4)
و تکفیر به معنای برچسب کفر زدن به دیگران و جداسازی آنان از اسلام و نسبت دادن و برچسب زدن کفر است، لغت کفار به معنای کسانی است که در کیان غیراسلامی هستند.
در اینجا خطر پدیده تکفیر آشکار میشود، به لحاظ امور خطرناکی که مترتب بر این پدیده میشود که در کتابهای کلامی و فقیه بصورت مفصل آمده است.
جریانهای تکفیری میتوانند به صورت گرههای سازماندهی شده و غیرسازماندهی شده مؤسسات دینی و اشخاص باشد. ویژگی مشترک در میان آنها برچسب کفر زدن به کسانی است که از لحاظ دینی، مذهبی، نژادی و یا حتی سیاسی با آنها تفاوت دارند، تا اهداف خاص خود یا گروههای خارجی را محقق سازند. خواه به این امر اطلاع داشته باشند یا خیر و در این تکفیر از تروریسم و وسایل جنگی و اسلحه استفاده میکنند.
2. استراتژی و ژئواستراتژی
استراتژی اصطلاحی خارجی است. که اصل آن یونانی و به معنای فنون برنامهها و نقشههای کلی است، سپس به معنای شیوه رهبری نیروهای عمومی یونانی بکار برده شد ... ژنرال آلمانی کارل کلاورفیتش آن را اینطور تعریف کرده که «استراتژیک روش بکارگیری درگیریها به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف از جنگ میباشد». و جنگ نزد وی به معنای پیشبرد سیاست با روشهای دیگر و اینکه هدف از جنگ هدفی سیاسی است.همچنین هاری یارجر استاد دانشگاه آمریکایی متخصص در تدریس استراتژی در یک تعریف کامل استراتژی را اینطور تعریف میکند:
"در چارچوب حکومت استراتژی به معنای بکارگیری وسیلهها و نیروهای مشخصی (سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و رسانهای) برای رسیدن به اهداف سیاسی حکومت است که با همکاری یا رقابت با بازیگران دیگر سعی بر آن دارند که به اهداف خاص خود برسند و ممکن است با مصالح دیگری در تعارض باشند. به بیانی دیگر استراتژی به معنای بکارگیری نیروی ذاتی در جهت امور ملی و اجتماعی دولت در راستای اهداف سیاست در فضای پرتحرک رقابتی ایجاد شده میباشد. به هر حال تصور کنونی از استراتژی از مفهوم استراتژی در حالت نظامی دور شده است و به سبب این علم و ضروری بودن آن در برگیرنده همه امور زندگی میباشد، بنابراین استراتژی فرآیند انتخاب بهترین راه در دسترس برای رسیدن به اهداف و مصالح است."
اما در رابطه با مفهوم ژئواستراتژیک، میتوان گفت برنامهریزی سیاسی اقتصادی و نظامی است که توجه خاصی به محیط زیست دارد، از این زاویه که در تحلیلات و شناخت مشکلات اقتصادی و سیاسی دارای عنوان بینالمللی بکار گرفته میشود. ژئواستراتژیک در مرکز استراتژیک دولت یا قوه سیاسی مورد مطالعه قرار داده میشود، خواه در جنگ و خواه در صلح و با عناصر یا عوامل دهگانه جغرافیایی مورد بحث قرار میگیرد، عوامل ده گانه عبارتند از: مکان، ظرفیت، شکل، ارتباط با دریا، مرز، ارتباط با اقیانوس، نقشهبرداری، آب و هوا، منابع و جمعیت است اضافه بر آن ژئواستراتژی به معنای بررسی موقعیت استراتژیک کشور یا سرزمین اقلیمی و میزان تأثیرگذاری شرایط و موقعیت در روابط مسالمتآمیز و جنگی است.
3. استکبار جهانی:
استکبار لغتی است برگرفته از تکبر و خودبرتری بر دیگران، و استکبار مسأله جدیدی نیست که در عصر ما به وجود آمده باشد، بلکه امریست تاریخی به قدمت تاریخ... این لغت در عصر ما به کشورهایی اطلاق میشود که تلاش برای تسلط بر جهان را دارند؛ امام خامنهای میفرماید:"استکبار جهانی شامل همه قدرتهای طاغوتی متکبر و زورگو و همه نوع بیپروایی و سیطره بر ملتها میشود."
علت اینکه این مفهوم و اصطلاح را در این مقاله برگزیدیم، جامعیت آن نسبت به عواملی است که فراتر از چارچوب جغرافیایی و اجرایی در مفهوم غربی است. گاهی اشخاص یا گروهها یا کشورهایی را مشاهده میکنیم که تفکر استکباری، آنها را ضد ملتهای مستضعف دنیا جمع گردانده است.
4. قدرت نرم
قدرت نرم اصطلاحی است که در حوزه نظریه روابط بینالملل بکار میرود، و به کارگیری نهایت قدرت سیاسی اشاره میکند تا به مقصود و هدف سلطه بر روشها و علاقههای قدرتهای سیاسی دیگر که مورد هدف عوامل فرهنگی و ایدئولوژیک هستند تسلط پیدا کند.بنابراین مفهوم قدرت نرم یکی از ابتکارات تفکر استراتژیک آمریکایی است که از موارد تولید مکانیزمهای جدید، جهت سلطه و کنترل و حفاظت از منافع اساسی آمریکا و همپیمانانش، به شمار میرود.
از لحاظ اجرایی و عملیاتی نظریه جنگ نرم، نقشههای جنگ غیرمستقیم را اجازه میدهد (مانند بازی کردن در زمین دشمن، ایجاد حالت شک در سنتها و اعتقاداتی که دشمن از آن حمایت میکند و در ظاهر جنگ نرم، درگیری خارجی به صورت کاملاً محلی و داخلی نمود پیدا میکند.) بدین معنا که عامل محلی و داخلی- در مورد بحث ما گروههای تکفیری- به صورت محیطی پشتیبان غیرمستقیم برای اهداف دشمن میباشد. در این زمینه عامل داخلی به صورت گفتمان کاملاً وطنپرستانه و حماسی و دینی ظاهر میشود و هیچگونه شک و شبههای در اطراف خود بوجود نمیآورد.
گفتمان تکفیری امروز خود را آزادانه مطرح میکنند و اینکه پشتیبان امت و نجات دهنده آن هستند و در نهایت هیچگونه اشکالی بر مشروعیت آنان وجود ندارد.
دوم: گروههای تکفیری در استراتژیکهای استکبار جهانی
1. تاریخ پیدایش گروههای تکفیری و ساختار فکریشان
پدیده تفکیر پدیدهای انسانی است که ارتباطی به دین یا مذهب مشخصی ندارد و آنچنان که دشمنان امت اسلامی (قدرتهای استکباری) میگویند، ساخته شده اسلام نیست. همه ادیان دیگر در فرقهها و مذاهب مختلف، درگیریها و جنگهای خونین داشتند که علت آن تکفیر دیگری و تلاش برای از بین بردن همدیگر بود، مانند جنگ سی ساله. اما جوامع غربی توانست این پدیده را بصورت وسیع به وسیله حل و فصل اختلافات و کنار گذاشتن آنها بدون توسل به خشونت از بین ببرد. اما در محیط عربی و اسلامی ما این پدیده دارای صورتهایی شد؛ با افزایش سخنرانیهای تند اسلام نمایان و حمایت عالم نماها از گفتمان تکفیری تندرو و خشن و درآغوش گرفتن استکبار جهانی، این گروههای تکفیری شدت یافتند. انتظاری که از این کنفرانس داریم زمینهسازی گفتمان عربی اسلامی به صورت عقلایی است و همه امت اسلامی را متحد کند و آن را از این تونل تاریک بیرون آورد.ساختار تاریخی و فکری پدیده تکفیر تا دوران اسلامی امتداد دارد بخصوص با پیدایش خوارج بلافاصله بعد از جنگ صفین در سال 37 هجری قمری، و اینها اولین گروه تکفیری در تاریخ اسلامی به شمار میروند، به طوری که علی بن ابی طالب، عثمان بن عفان و دو داور و حکم و یاران جنگ جمل را کافر دانستند و همه امت را با ارتکاب گناهان تکفیر کردند و دیگران را بر خروج بر امام غیرعادل با شمشیر و غیرشمشیر دعوت کردند. تاریخ صحنههای خونین وحشتناکی از قتلعامهایی که این تکفیریهای نخستین مرتکب شدند را توصیف میکند، از جمله سربریدن صحابی عبدالله بن خباب ارت و پاره کردن شکم همسر باردارش و قتل عامهای دیگری که تاریخ بر آنها شهادت میدهد.
پس از آن گروههای تکفیری یکی پس از دیگری در زمانهای مختلف ظاهر شدند که مبانی و امور ناپسند و زشت تکفیری آنها را دور هم جمع میکند، که اصول آنان، برچسب کفر زدن به عموم مسلمانان و مباح دانستن خون و آبرو و اموال آنهاست. نمیخواهم وارد جزییات این گروههای تکفیری بشوم که حتی عالمان امت و اندیشمندان هم از دست آنها در امان نبودهاند، و برای نمونه به امام ابوحنیفه اشاره میکنیم که در کتاب کتاب السنه تألیف عبدالله بن احمد بن حنبل فصل کاملی در فاسق شمردن و تکفیر ابوحنیفه اختصاص داده است، محمدزاهد کوثری میگوید: «کتابی که کتاب السنه نامیده میشود کتاب منحرفی است» و همینطور این رویه را برای امام طبری و حاکم نیشابوری و حافظ نسایی و محیالدین ابن عربی و ابن رشد و لیست بلندبالایی جاری کردند.
هنگامی که به عصر حاضر مینگریم مشاهده میکنیم که پدیده تکفیر به صورت شمشیر بر سر ملت است و آغوش گرم فکری و مادیای در جریان وهابیت پیدا کردند و هر تکفیریای بر سر سفره آنها مینشیند، بطوری که اکثر گروههای تکفیری مشهور از شکم وهابیت بیرون آمدند و من قصد اتهام زدن به کسی را ندارم بلکه برخی از ادله تاریخی را بیان میکنم زیرا آوردن جزئیات در اینجا برای ما امکانپذیر نیست.
در رابطه با جنبه نظری و فکری تکفیری ابوعباس ناصری میگوید: زمانی که ابن سعود حاکم بر حرمین شریفین شد نامههایی به دوردست مانند عراق و شام و مصر و مغرب فرستاد و مردم را به تبعیت از مذهبش و پیوستن به دعوتش فراخواند که در زمان خودش به نامههای «اسلام بیاور تا در امان بمانی» مشهور بود زیرا بنابر دیدگاه آنها مشرکین دوران جاهلیت بهتر از مسلمانان حاضر هستند و برای همین میبایست توحید را نشر داد و با بدعتها مبارزه کرد. و رشته کلام را واگذار میکنیم به یکی از نظریهپردازان وهابیت به نام سلیمان بن سحمان هنگامی که از او در مورد ساکنان جزیرة العرب و کسانی که از حکومت آنان پیروی نمیکنند، سؤال شد گفت:
"احوال کسانی را که در جزیرة العرب نمیدانیم، برعلیه همهی آنان حکم نمیکنیم، ولی ظاهراً اکثریت آنها داخل در اسلام نیستند ... و کسانی که در ولایت رهبر مسلمانان (وهابیان) نباشد نمیدانیم که بر چه حالی هستند و چه میکنند ولی اغلب آنها همانطور که در ابتدا گفتیم مسلمان نیستند."
پژوهشگر عربستانی حسن بن فرحان مالکی ما را از جستجو در این امر بینیاز کرد و تکفیر کردن مسلمانان توسط علمای وهابیت را در تحقیقی به نام «پندی برای جوانان مسلمان» در آشکار کردن غلو علمای معاصر در مملکت عربی سعودی منتشر کرد.
اما از جنبه عملی، تاریخ وهابیت، مملو از جنگها و مشکلات برای اسلام و مسلمانان بوده است که کتابهای خودشان آنها را بیان میدارد، بدون آنکه مراجعه شود به کتابهای دشمنانشان. بطوری که عثمان بن بشر حنبلی تاریخنویس، حدود 79 جنگ خونین را میشمارد که اینها برای نشر توحید و از بین بردن شرک بنابر توهمشان انجام دادند و در کتار معروفش عنوان المجد فی التاریخ المجد اینها را آورده است. و منطق معروف در آن زمان نجد، برای کسی است که شمشیر درازتری دارد و میتوان به کتاب تاریخ نجد تألیف شیخ حسین غنام و کتاب خلاصة الکلام فی بیان امرا البلد الحرام نوشته شیخ احمدبن زینی دحلان برای تفصیلات بیشتر مراجعه کرد.
وهابیت گروههای تکفیری متعددی از خود به جای گذاشت مانند سلفیهای جهادی، جوانان مجاهد در افغانستان، جنبش تکفیر در هجرت، قاعده، گروههای سلفی دعوت و مبارزهگر، بوکو حرام و دیگر سازمانها که با تفاوت در نامهایی که دارند بر تکفیر و سربریدن با الله اکبر گرداگرد هم جمع میشوند و قتل عامهای وحشتناک و دادگاههای تفتیش عقایدی که در حال حاضر علیه مسلمانان و دیگر جوامع در سایر نقاط کشورهای عربی بخصوص در سوریه و عراق اتفاق میافتد برای شناخت آنها کفایت میکند.
زمینههای شناختی و سابقههای فکری (حاکمیت، ولایت و تبری، استکبار، گروه نجات یافته ...) تکفیریها را بر آن داشت که اینطور متوهم شوند که آنها ملت منتخب خداوند هستند و هر آنکه با آنها به مخالفت بپردازد، میبایست او را به عنوان قربانی تقدیم خداوند کرد و ما در الجزایر با آتش اینها سوختیم و هزینههای زیادی متحمل شدیم که تاریخ همه آنها را به صورت افتخارات برای رهبران ارتش و ملت الجزایر ثبت کرده است و در همان زمان مایه شرم و ننگی است برای تکفیریهای گمراه.
2. جریانهای تکفیری و حمایتهای منطقهای- غربی و بکارگیری ژئواستراتژیک:
عدهای از جریانات و جنبشهای تکفیری در پیدایش و بقا با عنصر خارجی در ارتباط هستند و به یکی از عوامل سیطره مورد استفاده استکبار جهانی در ساخت استراتژی بزرگ که هدف و نتیجه را مهمتر از وسیله میدانند تبدیل شدهاند، اگرچه بطور کلی این مورد آخر از جمله امور وابسته به مشروعیت محکومیت و حقوق ملتهای مستضعف در جهان به حساب میآید. سیطره در نگاه دکتر فریدریک معتوق چنین است: «عامل ذهنی، انرژی اصلی و اساسی ... این عامل در ارتباط با همه موجودات جاندار است و به عنوان غریزهی باقی ماندن نامیده میشود».روشن است که بار سیطره استکبار بر جهان و منحصر بودن رهبری وی، او را وادار به یافتن روشها و راههای نو در مدیریت درگیریهای بینالمللی کرده است. بطوری که در تولید این درگیریها و قوی کردن آن هیچ شکی نخواهد داشت زیرا به منافع حال حاضر و آینده مرتبط است و به جای استفاده از قدرت سخت از قدرت نرم استفاده میکند و دروازه ائتلافهایی را باز میکند که غیر قابل انتظار بوده است.
هنگامی که صحبت از حمایت استکبار از جریانات تکفیری میشود برخی آن را بعید میشمارند و میگویند: مگر آمریکا پس از اتفاقات 11 سپتامبر جنگ با تروریسم را اعلام نکرده است؟ در حالی که پوشیده نیست که تکفیریها با غرب دشمنی دارند و از اینکه برخی از منافع آن را مورد هدف قرار دهند ابایی ندارند.
- به نظر بنده، این ائتلاف را دو امر مهم ایجاد کرده است:
- اولین آن تاریخی است، پس بعد از رسیدن جریان ملیگرای عربی به اوج قدرت خویش و پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، فرآیند تکفیر سازمانهای ملیگرا و نشر خطر تشیع و توسعه فرقهگرایی که توسط کشورهای منطقه حمایت میشود و غرب در پشت پرده آن است شروع شد و با همه اینها محور مقاومت و ممانعت شروع به تشکیل یافتن شد که مواضع آن در قبال مسائل امت اسلامی و در رأس آن فلسطین اشغالی واضح و آشکار بود.
- دومین آن ژئواستراتژیک است پس از همه پیروزیها و دستآوردهایی که مقاومت در میدان جنگ بدست آورد و ایستادگیهایی که در برابر برنامهها و نقشههایی که برای خاورمیانه کشیده بودند، که استکبار همانگونه که در گذشته برای آن نقشه کشیده بود قادر به بزرگنمایی آن نبود.
بنابراین، نقطه مشترکی که تکفیریها و استکبار را دور هم جمع میکند همان دشمنی با مقاومت است و هر کدام از آنها از دیدگاه دینی خود (اصول اسلامی- اصول مسیحی صهیونیستی) و سیاسی (برپایی حکومت خلافت- ایجاد اسراییل بزرگ) محور مقاومت را تهدیدی برای خود به شمار میآورند. لذا ائتلاف اقدامی است برای جلوگیری و پیشگیری علیه هر پیروزی، که مقاومت به دست میآورد و در نهایت رسوایی مزدوران و تهدید رژیم صهیونیستی جنایتکار را به دنبال دارد.
آغاز حمایتهای منطقهای و غربی، از تکفیریها و متفق بودن آنها با مجاهدین افغانستان بود که در سال 1979 بر علیه کمونیستهای سوفیتی به کار گرفته شدند بطوری که مجاهدین حمایتهای گسترده و بزرگی از کشورهای منطقه خصوصاً عربستان صعودی و پاکستان و کشورهای استکبارگر غربی دریافت کردند. و پس از عقبنشینی سوفیتیها از افغانستان، نیروهای اطلاعاتی پاکستان و آمریکا در حمایت از طلبههای حوزههای دینی در پاکستان دخالت داشتند و پیش از آنکه اوضاع از تحت کنترل خارج شود آنها را به افغانستان فرستادند. به سبب رقابت میان مسلحین و جهاد، جنبش طالبان در سال 1994 تأسیس شد که پس از چندی بر علیه پشتیبانان دیروزش منقلب شدند. در سال 1998 تأسیس سازمان القاعده اعلام شد که این سازمان نتیجه به هم پیوستن تفکر جریان وهابی تندرو و رویکرد سیاسی جهادی قطب نمادین است که مورد توجه ملل جهان و تکفیرکننده جهانی شدن و جهانی کردن دیدگاه تکفیر است. این سازمان شاخههای متعددی در جهان عرب و جهان اسلام ایجاد کرد (قاعده در کشور اسلامی مغرب، قاعده در کشور عراق) و با اینکه آنها خود را جنبشی دشمن مسیحیان و یهودیان معرفی میکنند واقعیت خلاف آن را نشان میدهد. و انجام هیچ عملی بر علیه رژیم صهیونیستی به گوش ما نرسید بلکه مشغول کشتار و سربریدن بیگناهان مردم و با مذاهب مختلف و فرق متفاوت بودند و پایه و اساس جنگ با دشمن نزدیک را در اولویت با جنگ با دشمن دور قرار دادند.
ائتلاف میان خوارج زمان، تکفیریها که به قول اندیشمند جزایری محمد ارکون دارای تفکر ذوب در حقوق الهی هستند و استکبار جهانی طاغوتی که تروریسم و جنایت آنها را دور هم جمع میکند. و تاریخ هر یک از اینها شاهد بر این امر است و گفتمان تکفیری دینی خارجی و سیاسی استکباری به علاوه منفعت مشترکی- که از بین بردن محور مقاومت و ایستادگی آنها باشد- متحد میکند. با اینکه احتمال جدایی هریک از اینها از یکدیگر در صورت پیروزی یا شکست و یا هرگونه تغییر ژئواستراتژیک وجود دارد و موقعیت جدیدی در بازی ایجاد میکند، جز اینکه اطلاعات ژئوپلتیکی و واقعیت درگیری حال حاضر در خاورمیانه نشانگر این است که این ائتلاف مدت زمان بیشتری بطول میانجامد. و هر دو طرف در حال حاضر به همدیگر نیاز دارند. استکبار در پی آن است که ناامنی در خاورمیانه به وجود آورد که به صورت هرج و مرج خلافت شناخته شود و داستان بهار عبری عربی و اینکه تکفیریها به پشتیبانی تدارکاتی و تسلیحاتی (غیرمهلک) نیاز دارند و سکوت در برابر جنایات و عملیات تروریستی و پیشروی در منطقه را جاری سازند.
استکبار طوری عمل میکند که دشمنانش را از هم جدا میکند و با یکی از آنها بر علیه دیگری میایستد، زیرا مواجهه با مقاومت و تکفیریها در زمان واحد نوعی خودکشی استراتژیک به حساب میآید. و این موضوع اختیار را به آمریکا میدهد که تکفیریها را رصد و آرام کند و آنها را در منطقه جغرافیایی خاصی جمع گرداند. و آنها در حالت جداپذیری از هم قرار دهد و درگیریهایشان را رهبری کند. و این نفوذ اطلاعاتی در افراد با متشکل شدن از فرماندهان جنگی وابسته به آمریکا هیچگونه تهدید واقعی از طرف تکفیریها برای آمریکا به حساب نمیآید. پس در حالی که جنگ در سوریه پایان نپذیرفته، در عراق شروع میشود و آمریکا با استفاده از این وضعیت، با ایجاد درگیری و بینالمللی کردن آن جنگها را طراحی میکند. و نیروهای منفعل و ریزساختار در منطقه را تبدیل به نیروهای منطقهای کرد. این اطلاعات نقش مهمی در قطعی کردن نتیجه درگیری دارد، اگر تکفیریها شکست خورند نقشههای استکباری به صورت جمله ماضی از آنها یاد میشود و این همان چیزی است که همه آزادیخواهان جهان در برابر نیوامپریالیسم جهانی و دستاندرکارهایش در منطقه به آن امید دارند.
پیدایش داعش و ورود آن به عرصه و پیشروی به عراق و به تصویر کشاندن این امر که انقلاب مردمی در این دوره زمانی است و همزمانی آن با تجاوز تروریستی بر علیه غزه اتفاقی نیست. روزنامه الوسط بحرینی در گزارش شماره 4328 در تاریخ 14 یولیو 2014 که منتشر کرده است آورده است: مزدور سابق مرکز امنیت ملی آمریکا ادوارد سنون امر غیرقابل توقع و عجیبی گفت و بیان کرد که در مورد اخیر و با همکاری با همکاران انگلیسیاش MI6 و مؤسسه اطلاعاتی و مأموریتهای ویژه اسراییلی (موساد) زمینهسازی پیدایش داعش را فراهم کردهاند.
خبرهای محرمانه تازهای از سنودن گفته شده که سایت ذی انترسیبت آن را منتشر کرد و برخی از رسانهها و سایتها نیز آن را پخش کردند که همکاری دستگاههای اطلاعاتی سه کشور که عبارتند از آمریکا، انگلستان و اسرائیل برای ایجاد سازمانی تروریستی که بتواند همه تندروهای دنیا را در مکان واحدی گردآوری کنند، کوشیدهاند و این امر به واسطه عملیاتی که رمز آن لانه زنبورها است، انجام مییابد.
اسناد قابل اطمینان درزیافتهای از آژانس امنیت ملی وجود دارد که اسراییل شروع به اجرای نقشهای انگلیسی قدیمی به نام لانه زنبورها، جهت حفاظت از اسرائیل کرده است و اقدام به تولید مجموعهای از احکامی افراطی میکند که هرگونه تفکر یا رقیب دیگری بر اساس برخی منافع را نمیپذیرد.
و بر اساس برخی اسناد اسنودن، تنها چاره برای حفاظت از اسرائیل، ایجاد دشمنی نزدیک به خودش است و لیکن سلاح آن به سوی کشورهای اسلامی باشد که حضورش را نمیپذیرند.
اطلاعات محرمانه این سایت بیان میدارد: رهبر داعش ابوبکر بغدادی آموزشهای فشردهای دیده که یکسال طول کشیده است و در آن آموزشهای نظامی توسط نیروهای موساد دیده است، بعلاوه آموزشهایی در فن خطابه و الهیات آموخته است.
بنابراین، مزدور بودن تکفیریها آشکار است و میبایست به نکته مهمی اشاره کرد و آن اینکه تکفیریها پس از تکفیر زندگان، مشغول تخریب آرامگاه پیامبران شدند و همه اینها در راستای دولت خلافت است و طبق بیان اندیشمند ملیگرا یحیی ابوزکریا حرمت پیامبران بزرگ خداوند چه زنده باشند و چه مرده یکسان است. احترام گذاشتن به آنها احترام گذاشتن به ارسال کننده آنهاست و او خداوند باری تعالی است. پس چه تفاوتی میان روش این تکفیریها و روش قاتلان پیامبران است. تخریب این بناهای تاریخی مقدس جزیی از نقشههای پست صهیونیسم است تا بر توریسم مذهبی در منطقه چیره شود، و از بین بردن آثاری که نشانگر حضور عربی و اسلامی است، مقدمهای برای تخریب مسجدالاقصی و ایجاد فضای روانی متناسب با آن است، هیچ کدام از ملتهای عربی و اسلامی اقدام به ایستادگی و راهپیمایی علیه این اقدام صهیونیستی- تکفیری نکردند و عالمان دینیای که برای از بین بردن مجسمههای بودا در دوره طالبان در افغانستان ممانعت میکردند، اقدامی از خود بروز ندادند و آیا بودا با منزلتتر از پیامبران بزرگ الهی بوده است؟! و این موضوع اندیشمند سودانی مرحوم محمد ابوالقاسم حاج حمد را بر آن داشت که بگوید روند جریان تکفیری روندی یهودی است.
برنامهریزی کاملاً روشن است، صهیونیسم بنام اسرائیل بدن مردم بیگناه را در غزه مقاوم میدرند و تکفیریهای داعشی بدن بیگناهان در سوریه و عراق و لبنان و دیگر جاها را بنام دولت بزرگ خلافت میدرند و همه کشورهای منطقه وجهان را از جمله حمایت کنندگان از این تفکر در هر لحظه در خطر تهدید قرار دارند و در نهایت همه میبایست محاسبات دقیق خود را انجام دهند.
سوم: ائتلاف تکفیری- استکباری و جنگ بر علیه سوریه
1. سوریه در میان توطئه و ایستادگی
آنچه که در حال حاضر در سوریه اتفاق میافتد از نقشه کلی برای هدف قرار دادن مستمر امت اسلامی خارج نیست و استکبار جهانی برای تقسیم مقسمها، و جزئیتر کردن مجزا و ایجاد کشورهای کوچک و رژیمهای قوی و مذهبی رقیب یکدیگر، برنامهریزی میکند.و رژیم صهیونیستی به مانند سگی است که نگهبان این تجزیه است. در حال حاضر سوریه تاوان مواضع ملی خود در برابر امور ملت اسلامی، بخصوص دفاع از فلسطین اشغالی و جایگاه مؤثر و اساسی در محور مقاومت و ایستادگی را میدهد که در کنار آن ایران، حزب الله، و جنبشهای مقاومت در فلسطین قرار دارند.
تاریخ نشان میدهد که مورد هدف قرار دادن سوریه توسط استکبار امر تازهای نیست بلکه به پنجاه سال پیش برمیگردد، سازمانهای آمریکایی وقت دمشق را مورد فشار قرار دادند و آن را در ضمن کشورهای پیمان شکن قرار دادند.
در حاشیه هر آنچه گفتیم، تحرک لابی صهیونیستی در آمریکا برای نابودی دمشق، و با سوء استفاده از هرج و مرج که بهار عربی نامیده میشود، و نتایج پژوهشی که وزارت دفاع رژیم صهیونیستی آن را انجام داده و در رسانهها منتشر گردید، همکاری با نیروهای محلی در داخل سوریه و دیگر قدرتهای عربی و بینالمللی برای تضعیف سوریه از داخل، و تلاش برای ایجاد نزاع داخلی و یا حداقل جنگی که قدرت اقتصادی و نظامیان را تخلیه کند ضروری است. بطوری که فرصت مقابله با اسرائیل را نداشته باشد بلکه اسرائیل بتواند برنامههایش را در منطقه بر اساس شیوه هرج و مرج خلافت برای ساخت خاورمیانهای جدید توسعه دهد. این پژوهش عنوان موقتی را بر آن گذاشتهاند و آن «جنگ به نمایندگی» است و به کشورهای عربی همپیمان اشاره میکند که همان کاری را انجام میدهد که اسرائیل تمایل دارد علیه این نظام معاند که سوریه و مقاومت را رهبری میکند و خطری برای وجود اسراییل به حساب میآید صورت گیرد.
پیشرفت سریع بحران سوریه و رویدادهای خونینی که همراه با آن بود نشان میدهد که نقشهای محکم و از پیش برنامهریزی شده است. از شروع اتفاقات درعا در مارس 2011 و تشکیل آنچه که ارتش آزاد سوریه نامیده میشود که شروع به هدف قرار دادن اشخاص امنیتی و افراد ارتش عربی سوری کردند، در ابتدا قرار بر این بود که مؤسسات و مراکز را از دولت جدا سازند و ارتش عربی سوری را منهدم کنند و سازمان ملل متحد طبق فصل هفتم میثاق بینالملل قطعنامهای صادر کند ولی هیچکدام از این امور اتفاق نیفتاد برای همین به مرحله جنگ به نمایندگی که قبلاً گفتیم روی آوردند.
در وهله اول اساسی نقشه صهیونیستی- استکباری مبتنی بر همکاری چند کشور منطقهای بود. ترکیه که در جستجوی ایجاد موقعیت جدیدی برای خود در منطقه است و پس از آن که دربهایش را به روی سوریه باز کرده بود، به سبب طمع و علاقه به رهبری هلال اخوانی که با رسیدن اخوان المسلمین در مصر شروع به شکل گرفتن کرد، به طور سریعی منقلب شد. گفتمان حزب عدالت و توسعه که برای ترکیه نقش بزرگ منطقهای و بینالمللی در نظر گرفته بود، برگرفته از روحیه عثمانی قدیم بود و این همان چیزی است که سازنده این نظریه احمد داوود اوغلو در کتابش آورده است: عمق استراتژی.
و همچنین اردن که مرکز اتکا آموزش تکفیریها و مسلح کردن آنها تحت نظارت نیروی اطلاعاتی آمریکا و موساد است و پس از آن آنها را برای کشتن مردم سوریه میفرستند. اما عربستان سعودی همواره سعی به براندازی نظام در دمشق و رساندن فرد دیگری به حکومت که وابسته به آنان و غرب باشد بود. زیرا در درجه اول سقوط دمشق به معنای محاصره ایران، حزب الله و جنبشهای فلسطینی و پس از آن سوریه و چین بود. و برای همین عربستان سعودی اقدام به جمعآوری تکفیریهای عضو القاعده بازداشته شده در زندانهای عربستان، یمن، عراق، لنان و قفقاز و دیگر کشورها کرده و آنان را وارد به میدان جنگ کردند. قطر از قافله عقب نماند و از راه حمایت مالی از تکفیریها و حمله به مغزها از طریق شبکه صهیونیستی الجزیره و گمراه کردن افکار عمومی و تحریف واقعیتهای روی زمین و پوشاندن جنایات تکفیریهای مزدور و نشان دادن آنها به عنوان انقلابی کرده و به نوبه خود اثرگذار بود.
علاوه بر آن میتوان نقش منفی مجمع کشورهای عربی و بستن راهحلهای مسالمتآمیز را عنوان کرد. این شیوه مشروعیت را به تروریسم تکفیری جنایتکار اعطا کرد، بدون آنکه پشتیبانی دینی و نقش بزرگان ناتو را فراموش کنیم. جایی که برای بحث از جزئیات همه ابعاد این نقشه وجود ندارد نقشهای که در آن همه کشورهای مذکور با اسرائیل در قتل عام ملت بزرگ سوریه و توطئه علیه رهبری ملی و مقاوم رقابت داشتند.
امروزه جریانهای تکفیری با همه جهتها و قلمروهای جغرافیاییاش همانند اسب تروایی است که استکبار جهانی هر زمان و هر طور که بخواهد برای تفرقه در امت اسلامی و به نتیجه رساندن نقشهها و برنامههای امپریالیستیاش استفاده میکند.
2. پیشنهاداتی که با آنها میتوان با اندیشه تکفیری مبارزه کرد و در حل بحران سوریه مشارکت داشت
در حاشیه تبادل نظر و گفتگو میان اندیشههای همگرا و مخالف با پدیده تکفیر و بحران سوریه برای پیدا کردن راه چاره، این جا مجموعهای از پیشنهادات و برداشتهایی است که برای مسئولین کنفرانس بیان میداریم. امیدواریم ارزش بیشتر از آنچه که ما در صدد آن برای ایجاد زمینهای شناختی و فکری در از بین بردن بیعدالتی و تجاوز بر امت اسلامی هستیم باشد.اولا: در رابطه با پدیده تکفیر، به دو وجه میتوان با آن برخورد کرد، از دلایل منجر به آن و از نتایج مترتب بر آن، به نظر بنده به کارگیری وجه اول که شیوه تعامل باشد، بهترین روش است زیرا از همان ابتدا این پدیده را از بین میبرد. اما وجه دوم یعنی پناه بردن به راه حلهای امنیتی مسأله را بیشتر پیچیده میکند زیرا خشونت چیزی جز خشونت بیشتر به بار نمیآورد، که میتوان به امور ذیل اشاره کرد:
* پیدایش جریانهای تکفیری معاصر و حمایت استکباری نیز نتیجه کاهش تفکر ناسیونالیستی عربی است که همواره ناجی مسایل عربی و اسلامی و در رأس آن مسأله فلسطین اشغالی بوده است. برای همین میبایست مجدداً طرح ناسیونالیستی اجرا گردد و بنیانهای فکری و شیوه اجرای آن مورد اصلاح قرار گیرد، نقد کردن نفس امر به معنای لغو کلی آن نیست.
* هیچ راهی برای امت اسلامی جز گزینه وحدت کشورهای عربی و وحدت اسلامی وجود ندارد و هیچ تعارض و تنافی بین این دو مورد وجود ندارد بلکه هر دوی آنها مکمل دیگری است خلاف آنچه که برخی از اسلامگرایان آمریکایی ترویج میکنند.
* تأسیس جایی برای رصد تکفیر و تکفیریها که دربرگیرنده همه اندیشمندان امت اسلامی با مذاهب و گرایشهای فکری متفاوت باشد که مأموریت آن رصد پدیده تکفیر و ایجاد بیداری میان امت با هدف منزوی کردن آن و مقدمه سازی برای از بین بردن آن میباشد و میتواند پیگیری پیشنهادهای کنفرانس را انجام دهد و اینکه به صورت سالانه برگزار شود و ما این را امری نیکو و مهم برای ساختار اندیشهای قومیتی، مقاوم و اسلامی معتدل است.
* ایجاد مرکزی جهت مطالعات و پژوهش که وابسته مرکز رصد باشد و جنبه دانشگاهی را برعهده داشته باشد.
* بر تمدنهای علمی- اسلامی واجب است که بپاخیزند و نقش متمدنانه خود را ایفا کنند که در رأس آنها دانشگاه الازهر شریف است و همینطور اندیشمندان وفادار به دین و امت اسلامی برای نشر ارزشها ایستادگی کرده و با گسترش اعتدال در میان جوانان و از بین بردن بمبهای فکری تکفیریها و بیرون کشاندن آن از مغزهایشان و لزوم تقریب میان دین مسلمانان و اسلام آنها که از این مورد اخیر فهم نادرستی از متون دینی حاصل میشود. و در همین راستا کنفرانس میتواند شخصیتی که مشارکت بیشتری هر ساله در مبارزه با تکفیر دارد، مورد تکریم قرار گیرند و بنده پیشنهاد میدهم که علامه شام بدرالدین حسون یا شیخ ماهر حمود بخاطر تلاشهای مستمرشان در این زمینه به عنوان شخصیت امسال این کنفرانس قرار گیرند.
* ایجاد افتراق میان اهل تسنن و گروههای محترم با تکفیریها، زیرا آنها تلاش میکنند خود را به عنوان سخنگوهای رسمی اهل تسنن اعلام کنند در حالی که اهل تسنن از آنها برائت میجویند.
* تجدید میراث اسلامی و پاک کردن آن میراث از افکار و چالشهای تکفیری، البته هیچ مذهبی را از این امر استثنا نمیکنیم خواه سنی باشد یا شیعه. زیرا چالشها بزرگ هستند و امت اسلامی نیازمند مواضع شجاع و دلسوز است.
* ایجاد کمیسیونی که مأموریت آن حفاظت از آثار و مقدسات اسلامی باشد به خصوص بارگاهها و ضریحهای پیامبران بزرگ الهی، که میراث تمدن و انسانی برای همه بشریت و بیدار کردن آنها میباشند.
* استفاده از تجربیات الجزایر در مبارزه با تکفیریها، بخاطر نقش رهبریای که در منطقه عربی و اسلامی بلکه همه دنیا دارد.
* پشتیبانی از گزینه توسعه مستمر با هدف از بین بردن پناهگاه اجتماعی تکفیریها.
* تلاش برای تغییر شیوههای آموزشی و تربیتی به صورت یک پروسه طولانی مدت که بر اساس دورانداختن افراطیگری و هرگونه تعرض به دیگری باشد.
* دعوت به بستن شبکههای ماهوارهای، تکفیری- افراطی از هر مذهبی که باشد.
* استفاده از فرصت تاریخی حال حاضر که آمریکا به عقب رانده شده و قدرتهای بینالمللی و منطقهای در فضای بینالملل به سبک دولتهای «بریکس» در فضای بینالملل صعود کردند. و با تقویت ارتباطات با آنها و ایجاد توازن میان قدرتها و در نهایت زایل کردن تک قطبی بودن ظلم کننده به ملتهای مستضعف در جهان سوم.
* استفاده از شیوه دیپلماتیک مردمی برای ایجاد استراتژی عمومی. و این از راه دعوت از هیئتها و گروههای مختلف دعوت شده از سراسر دنیا و شرکت کننده در این چنین کنفرانسها که به امور امت اسلامی اختصاص دارد.
ثانیا: در رابطه با بحران سوریه علاوه بر آنچه که گفته شد میتوان به امور ذیل اشاره کرد:
* لزوم حمایت از رهبری دکتر بشار حافظ اسد، زیرا در حال حاضر اکثریت اجماع ملی به وی اختصاص دارد و این بخاطر این است که سوریه را از داخل بطری بیرون آوریم و آن را به ساحل امنیت برسانیم، و انتخابات ریاست جمهوری اخیر بهترین دلیل بر اجماع ملی است و همه رسانههای موافق و مخالف، هجوم مردمی بزرگ به سوی صندوقهای اخذ رأی در داخل و خارج از سوریه را گزارش دادند.
* برداشن روند اصلاحات سیاسی که جناب رئیس جمهور آغاز کرده و ایجاد سیستم قانونگذاری جهت مبارزه با فساد از این لحاظ که پدیدهای ساختاری است و با دیوانسالاری و مؤسسات اداری ارتباط دارد.
* باز کردن مسیر برای گروههای ملی معارض و فعالیتهای جامعه مدنی و مشارکت در هموارسازی امور مملکت تا جایی که چارچوبهای قانونی جمهوری عربی سوریه به آن اجازه دهد.
* پشتیبانی از ارتش عربی سوریه در جنگ با تکفیریهای مزدور، حامیان این سرزمین امروز با ایستادگی و مقاومت در برابر نقشههای استکباری و صهیونیستی در منطقه از همه غیوران و آزادگان جهان حمایت میکنند.
* دورکردن نیروهای مزدور اجنبی- تکفیری از مردم سوریه گمراه شده با شناساندن چهره تکفیریها وحمایت از گزینههای صلح و آشتی در شهرها و روستاهای آزاد شده. و اینجا ضرورت دارد که اشاره شود به نقش بزرگ رسانههای عربی- سوریه و قدرتشان در هموارسازی بحران و کشف واقعیتها، همانطور که هست و موفقیتاش در برابر یکی از قدرتمندترین امپراطوریهای رسانهای بینالمللی و عربی مزدور که به زبان عربی پخش میشود.
* ایجاد گردهمایی برای دوستان واقعی سوریه، نه آنها که دستورات را از پایتختهای غربی و دولتهای منطقه تحت سلطه آمریکا دریافت میکنند.
دعوت از رهبری سوریه خصوصاً جناب آقای علی حیدر، وزیر صلح ملی برای استفاده از تجربه منحصر به فرد الجزایر در آشتی ملی و دستیابی به صلح و یکپارچگی مردمی پس از ده سال سیاهی که در آن مدت الجزایر هزینه زیادی را متحمل شد. ولی به لطف خداوند و به لطف رهبری عاقلانه رییس جمهور مجاهد، عبدالعزیز بوتفلیقه کشور توانست پیروز از میدان خارج شود و سرش را در میان کشورها بالا بگیرد، و آرزوی قلبی ما این است که سوریه مقاوم هم بر دشمنانش که دشمنان عربیت و اسلام هستند پیروز شود.
پینوشتها:
1. پژوهشگر متخصص اندیشههای قومیتی و عربی و امور ژئواستراتژیک بینالمللی در بخش فلسفه دانشگاه وهران- الجزایر
2. حدید، آیه 20.
3. انبیاء، آیه 94.
4. اسرا، آیه 99.
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.