قراردادهای نفتی ایران در ۱۰۰ سال

نفت یا همان طلای سیاه تا امروز شریان حیاتی و اقتصادی کشورهای تولیدکننده و واردکننده آن را به خود اختصاص داده است. در رتبه بندی منابع انرژی زیرزمینی، نفت همواره در جایگاه نخست قرار داشته و اهمیت انرژی در دنیای امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. به حدی که هر گونه تحول و رویداد سیاسی در جهان متاثر از نفت و مسایل آن است.
سه‌شنبه، 28 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قراردادهای نفتی ایران در ۱۰۰ سال
قراردادهای نفتی ایران در ۱۰۰ سال
قراردادهای نفتی ایران در ۱۰۰ سال

نویسنده: قاسم آخته

به مناسبت یکصدمین سال اکتشاف طلای سیاه در ایران

نفت یا همان طلای سیاه تا امروز شریان حیاتی و اقتصادی کشورهای تولیدکننده و واردکننده آن را به خود اختصاص داده است. در رتبه بندی منابع انرژی زیرزمینی، نفت همواره در جایگاه نخست قرار داشته و اهمیت انرژی در دنیای امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. به حدی که هر گونه تحول و رویداد سیاسی در جهان متاثر از نفت و مسایل آن است.
به عبارت دیگر نفت از زمان کشف تا امروز همواره بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان تاثیر مستقیم گذاشته است.
اگر نقش حیاتی انرژی به ویژه نفت را به عنوان اصلی ترین منبع دست کم تا امروز برای اقتصاد جهان همانند نقشی که هوا و خون برای بدن ایفا می کنند، تشبیه کنیم سخنی به گزاف نگفته ایم. اما بحث این است که این منبع تا چه وقت تداوم خواهد داشت.
همه ما می دانیم که نفت سرانجام روزی به پایان خواهد رسید. البته در همین صد سالی که از سرگذشت آن سپری می شود چیزی جز تیره بختی وخون دل عاید مردم، تاریخ و اقتصاد ایران نشده به طوری که نفت موجب شد یکی از مردمی ترین نهضت های معاصر ایران که در واقع به هدف حاکمیت مردم بر منابع انرژی شکل گرفته بود، ساقط شود و استقلال و سرنوشت کشور نیز به همراه آن محو شود. افزون بر این نفت ایران را عرصه چپاول و جولان قدرت های استعماری کرد. در این گفتار صرف نظر از ارزش گذاری نفتی و اثبات، عملکردی از تاریخ این ماده زیرزمینی ارایه خواهیم داد.

تحولات جهانی و نفت ایران

مدتی پس از کشف نفت و حفر اولین چاه نفتی در منطقه نفتون مسجد سلیمان توسط شرکت دارسی، ایران به عرصه رقابت های بین المللی بر سر انرژی وارد شد. نفت، اقتصاد ایران را در مسیر تک محصولی شدن قرار داد.
بسیاری از توانمندی ها و منابع جانبی و تلاش دولتمردان نیز در سایه کشف، استخراج و صدور آن هزینه شد. لیکن سهم ایران از این منبع چقدر بود. وقتی که اقتصاد یک کشور به یک محصول خاص وابسته باشد بسیار آسیب پذیر خواهد بود و هر گونه خللی در روند تولید آن محصول ایجاد شود فاجعه به بار می آید، مگر آن که درآمدهای آن محصول واقع بینانه به مصرف برسد یا صرف انرژی های جایگزین شود. واقعیت این است که برای نفت به عنوان عمده ترین منبع تامین انرژی و درآمدهای اقتصادی کشور تا امروز و آینده هیچ گاه به طور اساسی چنین اقدامی صورت نگرفته و یا نیم بند بوده است. در حالی که کشورهای واردکننده که اقتصاد آن ها به شکل غیرقابل انکاری به نفت وابسته است هم اکنون و با دید آینده نگر، از سال ها قبل در فکر ایجاد انرژی های جایگزین به جای نفت بوده اند که هر زمانی به پایان رسید بتوانند از منابع جایگزین بهره گیرند. اما در کشورهای تولیدکننده که ایران یکی از مهم ترین آنهاست هرگز این موضوع جدی گرفته نشده که سرانجام روزی نفت تمام خواهد شد و به طرز وحشتناکی آن هم با توسل به تکنولوژی واردکنندگان نفت را فقط استخراج و صادر کرده اند. در چنین شرایطی هر انسان واقع بینی با خود می اندیشد که شاید بهتر بود نفت هرگز کشف نمی شد، شاید در آن صورت اقتصاد ایران همانند کشورهای دیگر مثل ژاپن، مسیر دیگری را می پیمود و توسعه می یافت. ارایه آمار و ارقام مساله را بیشتر روشن خواهد کرد.
به طور کلی در نفت ایران ابتدا انگلستان در سال های قبل از جنگ جهانی اول
(۱۹۱۴ - ۱۹۰۷ م) و سال های جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴م ) که نفت به عنوان سوخت جانشین زغال سنگ برای نیروی دریایی انگلستان مطرح شد و اهمیت یافت و سال های بعد تا اواسط جنگ جهانی دوم یعنی از سال (۱۹۱۸ م تا ۱۹۴۳ م)، یکه تاز میدان بود منتها در این سال ها و پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و شوروی نیز برای کسب میزانی از نفت ایران وارد عرصه شدند. روسیه شوروی به طور عمده خواهان کسب امتیاز نفت شمال بود منتها شرکت های آمریکایی خواستار فعالیت در همه مناطق نفت خیز ایران بودند از این رو میان انگلستان و ایالات متحده رقابت سختی درگرفت و چنانکه خواهیم دید در نهایت به یک اتحاد تبدیل شد.
امروزه نفت بیش از ۶۵ درصد از نیاز جهان به انرژی را تامین می کند که سهم ایران هفت درصد و در داخل ۹۷ درصد درآمدهای کشور ناشی از تولید آن است. به علاوه نفت یکی از مهم ترین عوامل کسب قدرت و اعتبار ملی و تاثیرگذاری بر اراده سیاسی کشورهای فاقد انرژی و عامل بروز جنگ ها در یک قرن اخیر بوده است.
گروهی از دانشمندان و پژوهشگران از جمله پیتر اودر peter oder معتقدند که جهان همچنان با ذخایر نفتی پایان ناپذیر مواجه است و تاکنون (سال ۲۰۰۴ م) تنها ۱۵ درصد از ذخایر نفت جهان به مصرف رسید و ۸۵ درصد آن باقی است که به هر حال تا سال ۲۰۰۸ م حداکثر ۲۰ درصد مصرف شده، در مقابل گروه دیگر از جمله کولین کمپل kolin kampbel عقیده دارند که منابع نفتی جهان به سرعت رو به اتمام است و در چند سال آینده قطره ای باقی نخواهد ماند و باید چاره ای اندیشید.
هم اکنون در میان کشورهای جهان که دارای ذخایر نفت هستند، عربستان با ۹/۲۲ درصد مقام اول، ایران با ۴/۱۱ درصد مقام دوم و عراق با ۱۰ درصد مقام سوم را دارند.

قراردادهای نفتی

به طور کلی قراردادهای نفتی به سه نوع مشارکتی، خدماتی (بیع متقابل) و امتیازی تقسیم می شوند.
در ایران قرارداد معروف دارسی که در سال ۱۹۳۳ م (۱۲۸۰ خ) به امضا رسد از نوع امتیازی، همچنین قرارداد معروف تر کنسرسیوم که در سال ۱۹۵۴ م (۱۳۳۳ خ) و پس از کودتای ۲۸ مرداد از نوع مشارکتی بود.

امتیاز دارسی

نخستین قرارداد نفتی ایران بود که در سال ۱۹۳۳ م به مدت ۶۰ سال امتیاز حفر تولید و صدور نفت به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی واگذار شد. البته قبل از این قرارداد، ناصرالدین شاه امتیازی را به آلبرت هوتس هلندی داده بود لیکن به نتیجه ای نرسید.
امتیاز دارسی در ۱۸ ماده تنظیم شده بود که شرکت دارسی موظف بود ۲۰ هزار لیره به صورت نقد و ۲۰ هزار لیره به صورت سهام به اضافه ۱۶ درصد سود خالص را به ایران بپردازد. دارسی در منطقه «چاه سرخ» واقع در شمال قصر شیرین به حفاری پرداخت و در سال ۱۹۳۰ م به دو چاه نفت رسید اما ذخایر کم موجب قطع همکاری شد. دارسی تصمیم گرفت فعالیت را رها کند اما پیشنهاد جایگزینی نفت به جای زغال سنگ برای مصرف کشتی های نیروی دریایی انگلستان موجب شد دولت بریتانیا به کمک دارسی بشتابد. شرکت دارسی که اکنون به «سندیکای امتیازات» تغییر نام داده بود. به منطقه جنوب رفت و در منطقه نفتون مسجد سلیمان در سال ۱۲۸۷ خ (۱۹۰۸ م، ۲۶ مه - ۵ خرداد) اولین چاه نفت در ایران حفر شد، در طول سال های جنگ جهانی اول ۳۰ حلقه چاه در این منطقه حفر شد به علاوه یک خط لوله که نفت منطقه را به آبادان انتقال می داد. در این زمان شرکت نفت ایران و انگلستان، چنانکه خواهیم دید، منشا حوادث تلخ در ایران شد، ایجاد و در این امتیاز شریک شد. البته قراردادهای جزیی دیگر همانند امتیاز آرمیتاژ اسمیت، امتیاز خوشتاریا و... در این سال ها میان ایران و اشخاص ذکر شده از انگلستان و گرجستان منعقد شد که از آن صرف نظر می کنیم.

قرارداد الحاقی گس - گلشائیان

غارت بی حساب نفت ایران در جنوب توسط شرکت نفت ایران و انگلستان موجب شد رضاشاه نسبت به شرایط این قرارداد معترض شود و آن را یک جانبه فسخ کند. این اقدام زمینه را برای قرارداد الحاقی فوق فراهم کرد. زیرا تنها در سال ۱۹۳۳، افزون بر هفت میلیون و ۸۷ هزار تن نفت توسط شرکت استخراج شده بود که سهم ناچیز ۱۶ درصد ایران محقق نشده بود. از سوی دیگر کاهش وحشتناک سهم ایران موجب شد نارضایتی از ادامه فعالیت این شرکت بالا بگیرد و مذاکره برای قراردادی الحاقی صورت گیرد. در قرارداد الحاقی به دارسی، یعنی همین گس - گلشائیان، سهم ایران از ۱۶ درصد به ۲۰ درصد افزایش یافت منتها قرارداد دارسی به مدت ۳۰ سال دیگر تمدید شد و غالبا ایراد و انتقاد اساسی وارد بر گس- گلشائیان همین موضوع است، اگر چه این قرارداد راه به جایی نبرد و از تصویب مجلس نگذشت و نفت ایران تحولات بعدی را از سر گذراند.

ملی شدن صنعت نفت

برداشت بی حساب منابع نفتی جنوب توسط شرکت نفت ایران و انگلستان که در سال ۱۹۴۷ (۱۳۲۶ خ) از ۱۷ میلیون تن به ۲۴ میلیون تن در سال ۱۹۵۰ (۱۳۲۹ خ) افزایش یافته بود، موجب شد دولت ایران علیه این وضعیت معترض شود. از سوی دیگر قوام السلطنه نخست وزیر وقت درغالب موافقت نامه قوام - ساد چیکف، و اولتیماتوم ترومن رییس جمهور وقت آمریکا به روسیه مبنی بر خروج نیروهایش از شمال کشور، دست روس ها از نفت شمال کوتاه شد و مبارزه علیه انگلستان جدی تر شد. قرارداد الحاقی گس - گلشائیان هم که سهم ناچیزی را نصیب دولت ایران می کرد با مخالفت اقلیت ملی گرای مجلس از جمله دکتر مصدق، مکی و حائری زاده... موجب شد تصویب آن به دوره بعد موکول شود. در این زمان بحث ملی شدن صنعت نفت ایران به عنوان تنها راه علاج قطعی از سوی دکتر مصدق مطرح شد. این اندیشه صادقانه از مصدق نتیجه سال ها تلاش وی در عرصه سیاسی ایران بود. ملی کردن نفت را یگانه راه علاج دردهای بی درمان ایران می دانست که در سایه آن کشور می توانست در مدت کوتاهی راه تمدن و پیشرفت و ترقی را پیموده و خود را به جلوداران تمدن امروزی عالم برساند. (۱)
لیکن تحریم و ممانعت انگلستان از خرید و صدور نفت ایران، مصدق را با چالش جدی روبه رو کرد. در سال ۱۹۵۰ م (۱۳۲۹ خ) ایران یکی از تولیدکنندگان عمده نفت بود و سالانه ۳۲ میلیون تن (۶۶۶ هزار بشکه در روز) نفت تولید می کرد. سهم ایران از این همه تنها ۱۶ میلیون لیره در مقابل ۵۰ میلیون لیره انگلستان بود.
روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، نفت ایران ملی شد. درحالی که چند روز قبل از آن (۱۲ اسفند) سپهبد حاجیعلی رزم آرا نخست وزیر وقت ضمن نطقی در مجلس با یک اهانت آشکار، مردم ایران را فاقد لیاقت و توانایی لازم برای کنترل و استخراج نفت ایران خوانده بود و درست به همین علت در روز شانزدهم اسفند در مسجد شاه ترور شد. ملی شدن نفت ایران مزایای سیاسی، اجتماعی فراوان برای ایران داشت.
ایرانیان به طور کامل بر منابع خود مسلط شدند اما در جنبه اقتصادی قرین موفقیت نشد. در این روز دکتر مصدق، گزارش کمیسیون نفت را که از تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا گذشته بود، در صحن مجلس خواند: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به حفظ صلح جهانی، ما امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می کنیم که صنعت نفت ایران بدون استثنا در سراسر کشور ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهر برداری در دست دولت ایران قرار گیرد.»(۲)
در نتیجه با ملی شدن نفت و موانعی که انگلستان ایجاد کرد، تولید آن به ۲۰ هزار بشکه کاهش یافت و کارتل های نفتی با هماهنگی یکدیگر نفت سایر کشورها را جایگزین نفت ایران کردند و دکتر مصدق عملا به بن بست رسید.

قرارداد کنسرسیوم

پس از کودتا و در شهریور ۱۳۳۳ و این بار توسط ایالات متحده آمریکا که جایگزین انگلستان در ایران و سیاست خارجی کشور شده بود، کنسرسیومی متشکل از پنج شرکت آمریکایی با سهام ۴۰ درصد، شرکت نفت ایران و انگلستان که اکنون فعالیت خود را با اخذ غراماتش ناشی از ملی شدن نفت از دولت وقت (زاهدی) از سر گرفته بود با ۴۰ درصد سهام، شرکت هلندی رویال داچ شل ۱۴ درصد و فرانسه با شش درصد برای صدور نفت ایران براساس اصل تنصیف منابع
۵۰-۵۰ تشکیل شد و به امضای طرفین رسید. مدت این قرارداد ۴۰ سال با حق تمدید ۲۵ سال دیگر بود که هرگونه اختیار فسخ یا تغییر در آن را از ایران سلب می کرد و مغایر اصل ملی شدن نفت ایران بود. قرارداد کنسرسیوم را می توان «تلاش برای حفظ منافع شرکت های بزرگ نفتی و در عین حال رعایت صوری اصول مربوط به ملی شدن صنعت نفت ایران»۳ ارزیابی کرد. بنابراین در فاصله سال های (۱۳۵۲-۱۳۳۳ خ) نفت ایران بی رویه استخراج شد و از ۱۲۰ میلیون بشکه در سال ۱۳۳۳ به ۸/۱ میلیارد بشکه در سال ۱۳۵۲ رسید و سهم ایران در اوپک نیز افزایش یافت منتها شوک نفتی همه چیز را تغییر داد.

شوک نفتی

کشورهای تولیدکننده نفت کم کم به اهمیت انرژی و در دست گرفتن اختیار کامل آن پی بردند. از سوی دیگر نفت کم کم از کنترل شرکت های نفتی خارج می شد بنابراین در سال ۱۹۶۰ م سازمان کشورهای تولیدکننده نفت (اویک) را تشکیل دادند که نقش اساسی در تحقق این خواسته ها داشت.
در همین راستا رهبران اوپک از جمله شاه به شدت خواهان تجدیدنظر و حتی فسخ قرارداد کنسرسیوم در پایان مهلت آن یعنی سال ۱۹۷۹ م (۱۳۵۷ خ) شد. این در حالی بود که «شوک نفتی» سال ۱۳۵۲ رخ داد. این واقعه دست شاه را برای مانور در صحنه بین المللی باز گذاشت و خواستار تغییر در شرایط حاکم بر نفت شد. به این ترتیب در شرایط رخ داده قرارداد جدید میان ایران و کنسرسیوم در سال ۱۹۷۳ م (۱۳۵۲ خ) به امضا رسید که بر مبنای آن اداره تاسیسات نفتی در اختیار ایران قرار گرفت و تغییرات کلی در قرارداد اولیه صورت گرفت. این قرارداد به «سن مورتیس» معروف است که به مدت پنج سال یعنی از سال ۵۷-۱۳۵۲ اجرا شد که سهم تولید ایران ۵/۱۰ میلیارد و ظرفیت تولید روزانه از ۶۶۶ هزار بشکه در سال ۱۳۲۹ به شش میلیون بشکه در روز، در سال ۱۳۵۶ افزایش یافت.

چشم انداز آینده

هم اکنون درآمد سرسام آور نفت از مرز ۱۰۰ دلار که در تاریخ این ماده حیاتی بی سابقه بوده، گذشته است اما در ایران همچنان با تورم و نرخ فزاینده آن و گسترش فقر و نابرابری مواجهیم. پس نفت نه تنها تاثیری بر اوضاع مردم و اقتصاد نداشته که بدبختی های مردم بیش تر شده در حالی که در کشورهای همجوار علاوه بر اختصاص سهمی از درآمد نفت به مردم به عنوان ثروت ملی، در کارهای زیربنایی و بخش های دیگر سرمایه گذاری شده است.
پس از تحولات سال ۵۷ در ایران فضای جدید بر نفت حاکم شد. قیمت نفت به شدت کاهش یافت و ایران به واسطه جنگ و تحریم بین المللی نمی توانست به درآمد هنگفت دست یابد، بنابراین تولید را زیاد کرد در حالی که قیمت پایین بود. وابستگی به نفت همچنان تداوم یافت و طرح جایگزین طرح نشد.ایران با برخورداری از افزون بر ۱۳۰ میلیارد بشکه نفت (۱۳ درصد ذخایر جهان) و بیش از ۲۶ تریلیون متر مکعب گاز (۱۸ درصد ذخایر جهان) در رتبه دوم جهان از نظر ذخایر گرانبها قرار دارد. چشم انداز اقتصاد جهان که بیانگر رشد فزاینده تقاضای انرژی است، نشان می دهد تقاضای نفت طی ۲۰ سال آینده بیش از دو برابر ۲۰ سال گذشته (ملاک سال ۱۳۸۶) افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر نفت که در حال حاضر حدود ۸۰ درصد منابع ارزی و بیش از ۹۸ درصد انرژی اولیه مورد نیاز کشور را تامین می کند، همچنان نقش اساسی در اقتصاد کشور خواهد داشت. با این وصف توسعه و تداوم فعالیت های این بخش در اقتصاد ایران در بلندمدت با مشکلات و موانع روبه رو خواهد بود و لازم است با توجه به رشد جمعیت و نیازهای توسعه اقتصادی کشور طی سال های آینده سیاست اجرایی نفت به صورت واقع بینانه به مرحله اجرا درآید از جمله افزایش ظرفیت، تولید فرآورده های با ارزش افزوده بالاتر، بازیافت مخازن و بهینه سازی مصرف انرژی در داخل و بالاخره تغییر دیدگاه نسبت به این انرژی به عنوان ثروت ملی و به کارگیری آن در رده انرژی های تجدید شونده تا مصرفی صرف.ایران باید با به کارگیری سیاست های اصولی و درست جایگاه خود را در اوپک حفظ کند. در ۲۰ سال آینده کشورهای حوزه خلیج پارس باید ۵۸ درصد تقاضای در حال افزایش نفت جهان را نسبت به ۲۰ سال قبل (۱۷ درصد) تامین کنند.
بنابراین و براساس برنامه های تدوین شده در بخش نفت و گاز، در چشم انداز آینده ایران باید تا سال ۱۴۰۴ خ ضمن حفظ مقام خود در تولید و صدور، به اولین تولیدکننده مواد و کالاهای پتروشیمی در منطقه به لحاظ ارزشی تبدیل شود.

پی نوشت :

۱- نطق دکتر مصدق در مجلس شانزدهم، جلسه ۱۲۷، ۲۲ اسفند ۱۳۲۹. آشوب، زندگی و شخصیت مصدق. احمد بنی جمالی ص ۲۷۷.
۲- همان ص ۲۸۳
۳- مسایل نفت ایران، سعید میرترابی، ص ۵۸.

منابع:

- مسایل سیاسی اقتصادی نفت ایران، ایرج ذوقی.
- مسایل نفت ایران، سعید میرترابی
- سیری در قراردادهای نفتی ایران، ناصر فرشادگهر.
- تاریخ جهانی نفت، دانیل یرگین، ترجمه غلامحسین صالح یار.
- ماهنامه نفت و توسعه. شماره ۴، اداره کل روابط عمومی وزارت نفت، پاییز ۱۳۸۴

منبع: روزنامه سرمایه

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط