نويسنده: ابوالقاسم حبيبي
بعد از جنگ جهاني دوم بويژه در پنجاه سال اخير، در حکومتهاي اروپايي و آمريکا جريان فکرياي به نام معنويت و شناخت ديني شکل گرفت. قدرتهاي سکولار که از ديرباز به نامهاي مختلف با دين مبارزه ميکردند، امروزه دريافتند شيوهها و روشهاي گذشته منسوخ شده و ديگر پاسخگو نمي باشند و براي مبارزه با دين به سلاحها و روشهاي ديگري نياز دارند، چرا که مردم غرب آنچه را که به عنوان دين تجربه کرده بودند (مسيحيت تحريف شده و تهي از معنويت) پاسخگوي نيازهاي معنوي آنان نبوده و همواره به دنبال گمگشته خويشند.
اسلام تنها دين کامل و پاسخگوي تمامي نيازهاي بشري است؛ «مادي و معنوي». انسان امروز با بلوغ فکري، سياسي و اجتماعي و از طرفي تجربه تمامي بيراهههاي انحرافي تجربي و حسي بخوبي اين را دريافته و به سراغ اسلام به راه افتاده است و اين همان چيزي است که قدرتمندان و حکومت مداران غرب را نگران ساخته است. با توجه به عقب نشيني مسيحيت تهي از معنويت در مقابل يورشهاي دنياگرايانه سکولار و غيرديني شرق و تغيير آموزهها و انديشههاي ديني آن بر اثر اصلاحات و نوسازيهاي تدريجي، توجه مردم بويژه در دنياي غرب به اسلام به عنوان يک دين ناب الهي و دست نخورده و پاسخگوي تمامي نيازهاي بشري جلب شده است.
توجه و گرايش روزافزون مردم غرب از يک سو و نگراني حکومتهاي غربي از سوي ديگر باعث شد تا «جريان آشنايي با دين و معنويت» در چند دهه اخير شکل جدي تر به خود گرفته و در دستور کار مراکز پژوهشي و تحقيقاتي غرب قرار گيرد.
اين در حالي است که دولت آمريکا و صهيونيسم بين الملل روياي تسلط کامل بر جهان را در سر داشته و مدعي تشکيل حکومت واحد جهاني ميباشند. آمريکاييها قرن 21 را قرن آمريکا قلمداد کرده و مراکز پژوهشي يادشده تحقيقات گستردهاي را براي دريافت راهکارهاي مناسب جهت سلطه بر جهان بويژه جهان اسلام انجام دادهاند و شعار «از جمهوري تا امپراطوري» محصول اين تحقيقات است.
بخشي از آنچه که از مراکز پژوهشي و تحقيقاتي غرب به عنوان نسخه مقابله با دين گرايي اسلام گرايي مردم غرب بيرون آمد عبارت بود از:
1- ايجاد انحرافات ديني با تشکيل گروههاي مذهبي غيرسنتي و بومي با هدف ترويج خرافات ديني و دنيوي کردن دين.
2- ايجاد گروهها و فرقههاي جادوگري، خرافه پرستي و شيطان پرستي با همان هدف انحرافات فکري و ديني در مردم.
آنچه در اين مقاله و مجال کوتاه ملاحظه ميفرماييد بررسي عملکرد و راهکارها و شيوههاي دشمنان دين است که براي تحقق اهداف خويش طي نيم قرن گذشته آنها را به اجرا در آورده و هزينههاي گزافي براي آن پرداختهاند. «حيلههاي نوظهور و کژراهههاي مدرن» برگرفته از همين موضوع است.
اگرچه موضوع چندان جديد نبوده و ادامه اباحي گري و مبارزات ضد ديني گذشته است اما در قالب و شکل نو به نام گروههاي معنويت و رستگاري ظهور يافت. پس از گسترش گرايش مردم غرب به دين اسلام براي جلوگيري و کند کردن اين روي آوري طي 25 سال گذشته قريب به 2500 گروه اين چنيني در آمريکا تشکيل شد. پايگاه و مرکزيت اين گروهها عمدتاً در آمريکا و انگليس بوده و در کشورهاي ديگر نيز به شکلهاي زيرزميني و مرموز فعاليت دارند.
يکي از دلايل فراواني اين گروهها، نداشتن يک معيار مشخص و ويژگيهاي التقاطي آنها است. به همين دليل از درون خود تجزيه شده و شاخه شاخه ميشوند و خواهشها و خواستههاي فردي تنها ملاک توجه و انتخاب آنها ميباشد.
عمدتاً اين گروهها با مرگ موسس گروه متلاشي شده و اعضاي آن به گروههاي ديگر ميپيوندند و يا خود گروههاي ديگري تشکيل ميدهند.
عقايد خرافي و بسيار بي اساس سراسر رفتار و و زندگي آنان را تشکيل ميدهد و بعضاً رفتارهاي کفرآميز و ناشايست آنان موجب مشکلات اجتماعي در غرب نيز ميشود. براي مثال اخيراً خبر کشتن کودکي خردسال به دست مادر خويش در روزنامه همشهري مورخه 87/6/30 درج شد، حتماً ملاحظه فرموديد. کودک خردسال به دليل اين که نمي توانست هنگام صرف غذا آمين بگويد به دستور رهبر گروه ميبايست تنبيه شود و اين تنبيه با گرسنگي دادن او بود. مادر کودک به دستور رهبر گروه، کودک خود را در اتاقي دربسته زنداني کرده و با غذا ندادن او را به قتل ميرساند، به اميد اين که رهبر گروه اورادي بخواند و مجدداً او را زنده کند و با زنده شدن مجدد، او تنبيه شده و به آمين گفتن هنگام صرف غذا عادت کند. اين نمونهاي است از رفتارهاي نابهنجار اين گروهها در آمريکا.
تشکيل گروههاي موسيقي با شعارهاي شيطان پرستي و بعضاً هم با شعارهاي مبارزاتي عليه فقر، بي عدالتي و ... مانند رپ، متال، دث متال، بلک متال و دهها بلکه صدها گروه ديگر مبتني بر همين برداشت نادرست از زندگي است.
براساس تحقيقات به عمل آمده، رد پاهايي مشاهده شده که بيانگر اين حقيقت است: «سازمانهاي جاسوسي صهيونيستي و آمريکايي براساس يک برنامه ريزي حساب شده از کودکي براي تربيت جواناني خشونت طلب، جنگ طلب و پرخاشگر کار کرده و جوانان امروز، کودکان ديروزند که با سناريوي استکباري پرورش يافته و تربيت شدهاند و براي پيشبرد اهداف استکباري در شکلها و محورهاي مختلف به کار گرفته ميشوند. گاه با حضور در عراق در قالب ارتش و کشتار وحشيانه مردم بي دفاع و گاه با عضويت در گروههاي موسيقي شيطاني و ترويج خشونت، بي بند و باري و ابتذال. آنچه مهم است بدانيم اين است که جوانان امروز اروپا و آمريکا تربيت شدگان مجازي و غيرمستقيم استکبارند که به وسيله بازيهاي کامپيوتري، فيلمهاي سينمايي و ... هدايت شدهاند.»
ترويج خشونت، ابتذال، بي بند و باري، روابط جنسي، شعارهاي مبارزه با دين و کليسا به عنوان نماد دين در غرب و ترويج علائم و نشانههاي شيطان پرستي از جمله اهداف اين گروهها به شمار ميرود.
اين گروهها، از موسيقي خشن و آلات سنگين موسيقي مانند گيتار برقي، جاز و ... استفاده کرده و سبکهاي نويي را ارائه ميدهند، نااميدي، ياس، بي هويتي، يا بي انگيزگي و سرخوردگي از دنيا و ... در اشعار خوانندگان اين گروهها موج ميزند.
موسسين و سرگروههاي اين گروهها عمدتاً افرادي هستند با سابقههاي شکست خورده و رانده شده از جوامع و مطرود از خانواده و بعضاً با سوابق جنايي و رفتارهاي ناهنجار اجتماعي، تنها امتياز آنها داشتن صدايي مناسب اين نوع موسيقيها و يا استعداد نواختن موسيقيهاي خشن است.
از جمله ترفندهايي که جهت جذب مخاطب استفاده ميکنند ايجاد صحنههاي وحشت و ترسناک مانند سر بريدن، قطع اعضا و زنده خواري در روي صحنه (سن) و هنگام اجراي زنده موسيقي ميباشد.
از ديگر شيوههاي اين گروه، دفن البسه و يا خود در زير خاک در مدتهاي طولاني است که براي بوي خاک و جسم مرده گرفتن انجام ميشود و اين عمل مبتني بر زيرساختهاي فلسفي اين گروهها که بي اساس دانستن زندگي در اين دنيا و به سعادت رسيدن با مرگ است. با اين روش «دفن البسه و خود» بوي مرگ و انتهاي دنيا را در مخاطب تداعي و از اين طريق ايجاد جذابيت ميکنند.
«امروزه هيچ ساحري برتر از سينما و هيچ سحري مهيب تر از خرافات ديني نيست».
به گزارش ايسنا، در سال 2005 اسقف اعظم کليساي گرين ويل در مراسم سوزاندن کتابهاي هري پاتر نوشته «خانم رولينگ»- که مجموعه فيلمهاي هري پاتر براساسي اين کتابها توليد شده است- گفت: کتابهاي هري پاتر مروج جادو و جادوگري است که مردم را به شيطان پرستي ميکشاند.
مبناي وجودي دنياي سحر و جادو صرفاً جهت دسترسي به قدرت و دانش پنهان است و اين همان آييني است که براي تضعيف دين (در غرب به عنوان نماد دين مسيحيت) پا به عرصه وجود گذاشت. با توليد و پخش گسترده مجموعههايي همچون هري پاتر با پررنگ نشان دادن جشنهايهالووين (يکي از مراسم شيطان پرستان که بين مردم آمريکا و انگليس رايج بوده و همه ساله در شب 31 اکتبر، کودکان و نوجوانان لباسهاي ترسناک شيطاني و جادوگري به تن کرده و در طول شب در کوچه و بازار مردم را ميترسانند) گرايش به آيينهاي خرافي و شيطان پرستي و علاقه به جادو و جادوگري به طور روزافزون بويژه در غرب در حال گسترش است. به گونهاي که پس از پخش و انتشار اين مجموعه از تلويزيون و فيلمهاي مشابه، گرايش به جادو و جادوگري بشدت رواج پيدا کرده است. بديهي است به دليل جذابيت تخيلي و هنري در فرم و محتوا تاثيرگذاري آن در قشرهاي کودک و نوجوان بيشتر خواهد بود.
برداشتهاي جديد از کتاب مقدس مبتني بر آزاد شدن شيطان پس از هزاران سال از زنجير و خروج از چاه بي انتها (عهد جديد، مکاشفه، باب بيستم) پايههاي فکري توليد کنندگانهاليوودي را تشکيل داده و زمينههاي به تصوير کشيدن شيطان در رسانههاي غربي را به وجود آورده است.
در اوايل قرن نوزدهم، براي چندمين بار گروههاي شيطان پرستي توسط فراماسونها اروپا، در شهر لندن به عنوان مرکز شيطان پرستان راهاندازي و فعال شدند و تشکيل باشگاه آتش جهنم از آن جمله است و استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل، از جمله فعاليتهاي اين گروهها بود.
در قرن بيستم و بيست و يکم بويژه در پنجاه سال گذشته، احياي جادوگري و شيطان پرستي اين بار با همپيماني صهيونيستها و فراماسونها با هدف مقابله با دين در تمام کشورها آغاز شده و با همه توان اقتصادي، فني و هنري به ميدان آمدهاند چرا که شکست اردوي ضد ديني خود را با گرايش روزافزون مردم تمام کشورها بويژه مردم غرب به دين به طور ملموس حس کرده و دريافتهاند ادامه اين روند حيات آنان را به خطر انداخته است.
سرمايه داران يهود از دهه 1960.م به بعد حمايت از گروههاي شيطان پرستي و تشکيل گروههاي جديد شيطان پرستي را به طور جدي در دستور کار خود قرار داده و موفق شدند با هزينههاي گزاف گروههاي فراوان اگرچه کم جمعيت را با هدف ترويج جادوگري و شيطان پرستي و ترويج خرافات ديني بويژه در غرب به وجود آورند و در شهر فرانسيسکو کليساي شيطان تاسيس کرده و انجيل شيطاني بنويسند.
اعضاي اين گروهها عمدتاً جوانان هستند و استفاده از موسيقيهاي خشن، مواد مخدر و مراسم مبتذل و ضد اخلاقي جزو برنامههاي آنان است.
گروههاي شيطان پرستان داراي علائم و نشانههايي هستند که سالها است از طريق همين علائم و نشانها خود را به جهانيان معرفي کرده و اعضاي خود را به وسيله همين علائم و نشانه گردهم ميآورند و يا نمادسازي کرده و هر روز با يک نمادي نو و جديد جواناني را فريفته و به عضويت ميگيرند. سادهانديش نيست اگر فکر کنيم اين علائم و نشانهها زودگذر و بي تاثير يا کم تاثير است.
همواره در طول تاريخ در اديان مختلف اعداد و علائم و نشانهها بيانگر هويت فکري و اعتقادي و داراي اهميت خاصي بودهاند و همين علائم که حاکي از يکسري شعائر ميباشند، توانستهاند جنبشهاي بزرگ بشري را هدايت نموده و قدرت و حکومتهايي را به وجود آورند. امروز دشمنان دين با ترويج همين علائم و نشانهها به عنوان نمادهاي جادوگري و شيطان پرستي، اهداف خود را دنبال ميکنند و نبايد با بي توجهي از کنار آنها گذشت، چرا که دهها سال است که غرب در لواي همين علائم و نشانهها است که فرهنگ خود را به ساير نقاط جهان صادر ميکند.
گروهها و فرقههاي شيطان پرستي اعم از گروههاي موسيقي شيطاني و يا فرقههاي شيطان پرستي علائم مختلفي را دارند مانند بز مندس (بز شاخدار)، ستاره پنج ضلعي وارونه، ستاره شش راس، عدد وحش يا 666 يا FFF به عنوان ششمين حرف انگليسي، اسکلت، صليب وارونه، چشم لوسيفر و دهها علامت و نشان ديگر. ذکر آنچه ضروري به نظر ميرسد، مشابهت و مشترک بودن بسياري از اين علائم و نشانهها بين صهونيستها، فراماسونها، حکومت و دولت آمريکا و ... است.
به عنوان مثال چشم لوسيفر يا چشم شيطان که در بين شيطان پرستان نماد قدرت و حكومت است، علامت معروف فراماسونري محسوب شده و در سردر لژهاي فراماسونرها ديده ميشود.
همين علامت در بالاي چشم بز مندس نماد شيطان پرستان مشاهده و سردر همين علامت روي دلار آمريکايي نيز ملاحظه ميشود.
اين علامت به چشم جهان بين (پرگار و گونيا) نيز معروف است. در وسط اين علامت حرف G قرار گرفته و به اعتقاد آنها به معني GoAT، بز نماد شيطاني ميباشد.
اشتراک اين نوع علامتها بين صهيونيستها، فراماسونها و شيطان پرستان اين مفهوم را القا ميکند که همگي آنها در هدف مشترکند و در ضديت با دين و خداپرستي اشتراک دارند.
آنچه گفته شد، بيان حقيقتي است از دشمني آشکار و همه جانبه دشمنان با دين، به عنوان آيين زندگي توام با معنويت و رستگاري يعني اسلام ناب با به وجود آوردن حيلههاي نوظهور و کژراهههاي مدرن. پرواضح است اين دشمني تازگي نداشته و هماره از بدو خلقت حق و باطل در نزاع بوده و فراز و نشيبها و شکست و پيروزيهاي ظاهري داشتهاند، چرا که حق هميشه پيروز است اگرچه ظاهري شکست خورده داشته باشد. آنچه مهم است شناخت کژراههها و حيلهها است. براي مبارزه با دشمن ميبايست به سلاح مربوطه مجهز شد، سلاح مبارزه با کژراهههاي فکري و اعتقادي عقل و ايمان از يک سو و شناخت ترفندها و راههاي مقابله با آنها از سوي ديگر است. ترويج خرافات ديني و جادوگري کژراههاي است با هدف استحاله فرهنگي جهان اسلام. دشمن ديرينه اسلام به خوبي دريافته است بر امت اسلامي پيروز نخواهد شد مگر با استحاله فرهنگي و اعتقادي مسلمين، پس در اين شرايط حساس از زمان که تمامي کفر به مبارزه با تمامي ايمان و خداپرستي آمده است بر دانشمندان اسلامي است که با صراحت و شجاعت از اصول و مباني اعتقادي اسلام دفاع نموده و حيلهها و کژراهههاي دشمنان اسلام را براي جوانان مسلمان در سراسر جهان افشا کنند و برامت اسلامي است تا با تقويت بنيههاي ديني و اعتقادي و هوشياري و شناخت هر چه بيشتر حيلههاي آنان به دفاع از ارزشهاي ديني و اسلامي برخيزند.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.
اسلام تنها دين کامل و پاسخگوي تمامي نيازهاي بشري است؛ «مادي و معنوي». انسان امروز با بلوغ فکري، سياسي و اجتماعي و از طرفي تجربه تمامي بيراهههاي انحرافي تجربي و حسي بخوبي اين را دريافته و به سراغ اسلام به راه افتاده است و اين همان چيزي است که قدرتمندان و حکومت مداران غرب را نگران ساخته است. با توجه به عقب نشيني مسيحيت تهي از معنويت در مقابل يورشهاي دنياگرايانه سکولار و غيرديني شرق و تغيير آموزهها و انديشههاي ديني آن بر اثر اصلاحات و نوسازيهاي تدريجي، توجه مردم بويژه در دنياي غرب به اسلام به عنوان يک دين ناب الهي و دست نخورده و پاسخگوي تمامي نيازهاي بشري جلب شده است.
توجه و گرايش روزافزون مردم غرب از يک سو و نگراني حکومتهاي غربي از سوي ديگر باعث شد تا «جريان آشنايي با دين و معنويت» در چند دهه اخير شکل جدي تر به خود گرفته و در دستور کار مراکز پژوهشي و تحقيقاتي غرب قرار گيرد.
اين در حالي است که دولت آمريکا و صهيونيسم بين الملل روياي تسلط کامل بر جهان را در سر داشته و مدعي تشکيل حکومت واحد جهاني ميباشند. آمريکاييها قرن 21 را قرن آمريکا قلمداد کرده و مراکز پژوهشي يادشده تحقيقات گستردهاي را براي دريافت راهکارهاي مناسب جهت سلطه بر جهان بويژه جهان اسلام انجام دادهاند و شعار «از جمهوري تا امپراطوري» محصول اين تحقيقات است.
بخشي از آنچه که از مراکز پژوهشي و تحقيقاتي غرب به عنوان نسخه مقابله با دين گرايي اسلام گرايي مردم غرب بيرون آمد عبارت بود از:
1- ايجاد انحرافات ديني با تشکيل گروههاي مذهبي غيرسنتي و بومي با هدف ترويج خرافات ديني و دنيوي کردن دين.
2- ايجاد گروهها و فرقههاي جادوگري، خرافه پرستي و شيطان پرستي با همان هدف انحرافات فکري و ديني در مردم.
آنچه در اين مقاله و مجال کوتاه ملاحظه ميفرماييد بررسي عملکرد و راهکارها و شيوههاي دشمنان دين است که براي تحقق اهداف خويش طي نيم قرن گذشته آنها را به اجرا در آورده و هزينههاي گزافي براي آن پرداختهاند. «حيلههاي نوظهور و کژراهههاي مدرن» برگرفته از همين موضوع است.
حيلهها و شيوهها
مبتني بر نسخه ضد ديني مراکز پژوهشي و تحقيقاتي غرب، از دهه 1960 ميلادي به بعد تعداد زيادي گروههاي مذهبي غيرسنتي جديد، تاسيس و ظهور يافت که اين گروهها با نام دين، مذهب، معنويت و رستگاري تشکيل ميشدند ولي در باطن به کارهاي مبتذل و غيراخلاقي ميپرداختند.اگرچه موضوع چندان جديد نبوده و ادامه اباحي گري و مبارزات ضد ديني گذشته است اما در قالب و شکل نو به نام گروههاي معنويت و رستگاري ظهور يافت. پس از گسترش گرايش مردم غرب به دين اسلام براي جلوگيري و کند کردن اين روي آوري طي 25 سال گذشته قريب به 2500 گروه اين چنيني در آمريکا تشکيل شد. پايگاه و مرکزيت اين گروهها عمدتاً در آمريکا و انگليس بوده و در کشورهاي ديگر نيز به شکلهاي زيرزميني و مرموز فعاليت دارند.
يکي از دلايل فراواني اين گروهها، نداشتن يک معيار مشخص و ويژگيهاي التقاطي آنها است. به همين دليل از درون خود تجزيه شده و شاخه شاخه ميشوند و خواهشها و خواستههاي فردي تنها ملاک توجه و انتخاب آنها ميباشد.
عمدتاً اين گروهها با مرگ موسس گروه متلاشي شده و اعضاي آن به گروههاي ديگر ميپيوندند و يا خود گروههاي ديگري تشکيل ميدهند.
عقايد خرافي و بسيار بي اساس سراسر رفتار و و زندگي آنان را تشکيل ميدهد و بعضاً رفتارهاي کفرآميز و ناشايست آنان موجب مشکلات اجتماعي در غرب نيز ميشود. براي مثال اخيراً خبر کشتن کودکي خردسال به دست مادر خويش در روزنامه همشهري مورخه 87/6/30 درج شد، حتماً ملاحظه فرموديد. کودک خردسال به دليل اين که نمي توانست هنگام صرف غذا آمين بگويد به دستور رهبر گروه ميبايست تنبيه شود و اين تنبيه با گرسنگي دادن او بود. مادر کودک به دستور رهبر گروه، کودک خود را در اتاقي دربسته زنداني کرده و با غذا ندادن او را به قتل ميرساند، به اميد اين که رهبر گروه اورادي بخواند و مجدداً او را زنده کند و با زنده شدن مجدد، او تنبيه شده و به آمين گفتن هنگام صرف غذا عادت کند. اين نمونهاي است از رفتارهاي نابهنجار اين گروهها در آمريکا.
گروههاي موسيقي شيطاني با شعارهاي شيطان پرستي
از آنجا که تمدن غرب براي مردم جهان، تناقضات بي شماري را به وجود آورده است که انواع بي عدالتيها به شيوهها و شکلهاي مختلف در جوامع غربي از آن جمله است، لذا زندگي در بين جوانان معناي خود را از دست داده و آنان را به بيراهههاي استفاده از مواد مخدر، روابط جنسي و خشونت کشانده است.تشکيل گروههاي موسيقي با شعارهاي شيطان پرستي و بعضاً هم با شعارهاي مبارزاتي عليه فقر، بي عدالتي و ... مانند رپ، متال، دث متال، بلک متال و دهها بلکه صدها گروه ديگر مبتني بر همين برداشت نادرست از زندگي است.
براساس تحقيقات به عمل آمده، رد پاهايي مشاهده شده که بيانگر اين حقيقت است: «سازمانهاي جاسوسي صهيونيستي و آمريکايي براساس يک برنامه ريزي حساب شده از کودکي براي تربيت جواناني خشونت طلب، جنگ طلب و پرخاشگر کار کرده و جوانان امروز، کودکان ديروزند که با سناريوي استکباري پرورش يافته و تربيت شدهاند و براي پيشبرد اهداف استکباري در شکلها و محورهاي مختلف به کار گرفته ميشوند. گاه با حضور در عراق در قالب ارتش و کشتار وحشيانه مردم بي دفاع و گاه با عضويت در گروههاي موسيقي شيطاني و ترويج خشونت، بي بند و باري و ابتذال. آنچه مهم است بدانيم اين است که جوانان امروز اروپا و آمريکا تربيت شدگان مجازي و غيرمستقيم استکبارند که به وسيله بازيهاي کامپيوتري، فيلمهاي سينمايي و ... هدايت شدهاند.»
ترويج خشونت، ابتذال، بي بند و باري، روابط جنسي، شعارهاي مبارزه با دين و کليسا به عنوان نماد دين در غرب و ترويج علائم و نشانههاي شيطان پرستي از جمله اهداف اين گروهها به شمار ميرود.
اين گروهها، از موسيقي خشن و آلات سنگين موسيقي مانند گيتار برقي، جاز و ... استفاده کرده و سبکهاي نويي را ارائه ميدهند، نااميدي، ياس، بي هويتي، يا بي انگيزگي و سرخوردگي از دنيا و ... در اشعار خوانندگان اين گروهها موج ميزند.
موسسين و سرگروههاي اين گروهها عمدتاً افرادي هستند با سابقههاي شکست خورده و رانده شده از جوامع و مطرود از خانواده و بعضاً با سوابق جنايي و رفتارهاي ناهنجار اجتماعي، تنها امتياز آنها داشتن صدايي مناسب اين نوع موسيقيها و يا استعداد نواختن موسيقيهاي خشن است.
از جمله ترفندهايي که جهت جذب مخاطب استفاده ميکنند ايجاد صحنههاي وحشت و ترسناک مانند سر بريدن، قطع اعضا و زنده خواري در روي صحنه (سن) و هنگام اجراي زنده موسيقي ميباشد.
از ديگر شيوههاي اين گروه، دفن البسه و يا خود در زير خاک در مدتهاي طولاني است که براي بوي خاک و جسم مرده گرفتن انجام ميشود و اين عمل مبتني بر زيرساختهاي فلسفي اين گروهها که بي اساس دانستن زندگي در اين دنيا و به سعادت رسيدن با مرگ است. با اين روش «دفن البسه و خود» بوي مرگ و انتهاي دنيا را در مخاطب تداعي و از اين طريق ايجاد جذابيت ميکنند.
صهيونيسم، ترويج خرافات ديني
با کمي تامل و مروري بر اسناد و مدارک و بررسي عملکرد صهيونيستها خواهيم يافت که صهيونيسم بين المللي به کمتر از تصاحب کامل جهان قانع و براي رسيدن به اين هدف از هيچ عملي رويگردان نيست. ترويج خرافات ديني يکي از اين راهها است و عمدتاً ترويج اين خرافات از طريق فيلمهاي سينمايي است و همين امر باعث شده تا حجم گستردهاي از فيلمهايي که به ظاهر ديني و در باطن خرافي هستند، در کمپانيهاي بزرگ فيلم سازي مانندهاليوود که با سرمايه و مديريت صهيونيستها هدايت ميشود، توليد و به بازار جهاني عرضه شود.«امروزه هيچ ساحري برتر از سينما و هيچ سحري مهيب تر از خرافات ديني نيست».
به گزارش ايسنا، در سال 2005 اسقف اعظم کليساي گرين ويل در مراسم سوزاندن کتابهاي هري پاتر نوشته «خانم رولينگ»- که مجموعه فيلمهاي هري پاتر براساسي اين کتابها توليد شده است- گفت: کتابهاي هري پاتر مروج جادو و جادوگري است که مردم را به شيطان پرستي ميکشاند.
مبناي وجودي دنياي سحر و جادو صرفاً جهت دسترسي به قدرت و دانش پنهان است و اين همان آييني است که براي تضعيف دين (در غرب به عنوان نماد دين مسيحيت) پا به عرصه وجود گذاشت. با توليد و پخش گسترده مجموعههايي همچون هري پاتر با پررنگ نشان دادن جشنهايهالووين (يکي از مراسم شيطان پرستان که بين مردم آمريکا و انگليس رايج بوده و همه ساله در شب 31 اکتبر، کودکان و نوجوانان لباسهاي ترسناک شيطاني و جادوگري به تن کرده و در طول شب در کوچه و بازار مردم را ميترسانند) گرايش به آيينهاي خرافي و شيطان پرستي و علاقه به جادو و جادوگري به طور روزافزون بويژه در غرب در حال گسترش است. به گونهاي که پس از پخش و انتشار اين مجموعه از تلويزيون و فيلمهاي مشابه، گرايش به جادو و جادوگري بشدت رواج پيدا کرده است. بديهي است به دليل جذابيت تخيلي و هنري در فرم و محتوا تاثيرگذاري آن در قشرهاي کودک و نوجوان بيشتر خواهد بود.
برداشتهاي جديد از کتاب مقدس مبتني بر آزاد شدن شيطان پس از هزاران سال از زنجير و خروج از چاه بي انتها (عهد جديد، مکاشفه، باب بيستم) پايههاي فکري توليد کنندگانهاليوودي را تشکيل داده و زمينههاي به تصوير کشيدن شيطان در رسانههاي غربي را به وجود آورده است.
فراماسونها، احياگر جادوگري و شيطان پرستي
پس از افول شيطان پرستي در عهد باستان و احياي مجدد جادوگري در قرن شانزدهم ميلادي در قاره اروپا به وسيله فراماسونها و گسترش سريع جادوگري و شيطان پرستي بويژه در بين زنان باعث شد تا جرياني با هدف پاکسازي جادوگري و شيطان پرستي ايجاد شده و بيش از 60 هزار نفر از جادوگران که اکثر آنها نيز زن بودند، اعدام شوند.در اوايل قرن نوزدهم، براي چندمين بار گروههاي شيطان پرستي توسط فراماسونها اروپا، در شهر لندن به عنوان مرکز شيطان پرستان راهاندازي و فعال شدند و تشکيل باشگاه آتش جهنم از آن جمله است و استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل، از جمله فعاليتهاي اين گروهها بود.
در قرن بيستم و بيست و يکم بويژه در پنجاه سال گذشته، احياي جادوگري و شيطان پرستي اين بار با همپيماني صهيونيستها و فراماسونها با هدف مقابله با دين در تمام کشورها آغاز شده و با همه توان اقتصادي، فني و هنري به ميدان آمدهاند چرا که شکست اردوي ضد ديني خود را با گرايش روزافزون مردم تمام کشورها بويژه مردم غرب به دين به طور ملموس حس کرده و دريافتهاند ادامه اين روند حيات آنان را به خطر انداخته است.
سرمايه داران يهود از دهه 1960.م به بعد حمايت از گروههاي شيطان پرستي و تشکيل گروههاي جديد شيطان پرستي را به طور جدي در دستور کار خود قرار داده و موفق شدند با هزينههاي گزاف گروههاي فراوان اگرچه کم جمعيت را با هدف ترويج جادوگري و شيطان پرستي و ترويج خرافات ديني بويژه در غرب به وجود آورند و در شهر فرانسيسکو کليساي شيطان تاسيس کرده و انجيل شيطاني بنويسند.
اعضاي اين گروهها عمدتاً جوانان هستند و استفاده از موسيقيهاي خشن، مواد مخدر و مراسم مبتذل و ضد اخلاقي جزو برنامههاي آنان است.
گروههاي شيطان پرستان داراي علائم و نشانههايي هستند که سالها است از طريق همين علائم و نشانها خود را به جهانيان معرفي کرده و اعضاي خود را به وسيله همين علائم و نشانه گردهم ميآورند و يا نمادسازي کرده و هر روز با يک نمادي نو و جديد جواناني را فريفته و به عضويت ميگيرند. سادهانديش نيست اگر فکر کنيم اين علائم و نشانهها زودگذر و بي تاثير يا کم تاثير است.
همواره در طول تاريخ در اديان مختلف اعداد و علائم و نشانهها بيانگر هويت فکري و اعتقادي و داراي اهميت خاصي بودهاند و همين علائم که حاکي از يکسري شعائر ميباشند، توانستهاند جنبشهاي بزرگ بشري را هدايت نموده و قدرت و حکومتهايي را به وجود آورند. امروز دشمنان دين با ترويج همين علائم و نشانهها به عنوان نمادهاي جادوگري و شيطان پرستي، اهداف خود را دنبال ميکنند و نبايد با بي توجهي از کنار آنها گذشت، چرا که دهها سال است که غرب در لواي همين علائم و نشانهها است که فرهنگ خود را به ساير نقاط جهان صادر ميکند.
گروهها و فرقههاي شيطان پرستي اعم از گروههاي موسيقي شيطاني و يا فرقههاي شيطان پرستي علائم مختلفي را دارند مانند بز مندس (بز شاخدار)، ستاره پنج ضلعي وارونه، ستاره شش راس، عدد وحش يا 666 يا FFF به عنوان ششمين حرف انگليسي، اسکلت، صليب وارونه، چشم لوسيفر و دهها علامت و نشان ديگر. ذکر آنچه ضروري به نظر ميرسد، مشابهت و مشترک بودن بسياري از اين علائم و نشانهها بين صهونيستها، فراماسونها، حکومت و دولت آمريکا و ... است.
به عنوان مثال چشم لوسيفر يا چشم شيطان که در بين شيطان پرستان نماد قدرت و حكومت است، علامت معروف فراماسونري محسوب شده و در سردر لژهاي فراماسونرها ديده ميشود.
همين علامت در بالاي چشم بز مندس نماد شيطان پرستان مشاهده و سردر همين علامت روي دلار آمريکايي نيز ملاحظه ميشود.
اين علامت به چشم جهان بين (پرگار و گونيا) نيز معروف است. در وسط اين علامت حرف G قرار گرفته و به اعتقاد آنها به معني GoAT، بز نماد شيطاني ميباشد.
ستاره شش گوش
اين علامت در افکار عمومي به عنوان نماد «يهودي»ها شناخته شده و به آن ستاره «داودي» يا «مهر سليمان» نيز ميگويند ولي در حقيقت اين نماد جزو نمادهاي الحادي بوده که براساس تفکرات الحادي مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبيعت بين زن و مرد و الهههاي ماه و خورشيد هم ميباشد. البته اين علامت در ميان مکاتب ديگري مانند هندويسم و... مفهوم مشابهي دارند. آنچه مهم است شيطان پرستان نيز اين علامت را قوي ترين علامت خود ميدانند و از آن در مراسم شيطاني يا در سردر منازل و يا ماشينهاي خود استفاده ميکنند. ستاره شش گوش از شش ضلع، شش زاويه و شش مثلث کوچک درست شده که معرف عدد 666 ميباشد و اين عدد بين شيطان پرستان عدد ويژهاي است.اشتراک اين نوع علامتها بين صهيونيستها، فراماسونها و شيطان پرستان اين مفهوم را القا ميکند که همگي آنها در هدف مشترکند و در ضديت با دين و خداپرستي اشتراک دارند.
آنچه گفته شد، بيان حقيقتي است از دشمني آشکار و همه جانبه دشمنان با دين، به عنوان آيين زندگي توام با معنويت و رستگاري يعني اسلام ناب با به وجود آوردن حيلههاي نوظهور و کژراهههاي مدرن. پرواضح است اين دشمني تازگي نداشته و هماره از بدو خلقت حق و باطل در نزاع بوده و فراز و نشيبها و شکست و پيروزيهاي ظاهري داشتهاند، چرا که حق هميشه پيروز است اگرچه ظاهري شکست خورده داشته باشد. آنچه مهم است شناخت کژراههها و حيلهها است. براي مبارزه با دشمن ميبايست به سلاح مربوطه مجهز شد، سلاح مبارزه با کژراهههاي فکري و اعتقادي عقل و ايمان از يک سو و شناخت ترفندها و راههاي مقابله با آنها از سوي ديگر است. ترويج خرافات ديني و جادوگري کژراههاي است با هدف استحاله فرهنگي جهان اسلام. دشمن ديرينه اسلام به خوبي دريافته است بر امت اسلامي پيروز نخواهد شد مگر با استحاله فرهنگي و اعتقادي مسلمين، پس در اين شرايط حساس از زمان که تمامي کفر به مبارزه با تمامي ايمان و خداپرستي آمده است بر دانشمندان اسلامي است که با صراحت و شجاعت از اصول و مباني اعتقادي اسلام دفاع نموده و حيلهها و کژراهههاي دشمنان اسلام را براي جوانان مسلمان در سراسر جهان افشا کنند و برامت اسلامي است تا با تقويت بنيههاي ديني و اعتقادي و هوشياري و شناخت هر چه بيشتر حيلههاي آنان به دفاع از ارزشهاي ديني و اسلامي برخيزند.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.