موانع مشارکت زنان در امر توسعه پایدار (3)

زنان، به دليل وضعيت فيزيولوژيكي و زيستي، نسبت به مردان موقعيت متفاوتي دارند. اين تفاوت باعث شده كه در امور مختلف، كارهايي كه به توانايي بيشتري نيازمند است به مردان سپرده شود. اين برداشت و نگرش از
شنبه، 4 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
موانع مشارکت زنان در امر توسعه پایدار (3)
  موانع مشارکت زنان در امر توسعه پایدار (3)

نويسنده: زینب مقتدایی
منبع: راسخون

ت) موانع فيزيولوژيكي و شخصيتي

زنان، به دليل وضعيت فيزيولوژيكي و زيستي، نسبت به مردان موقعيت متفاوتي دارند. اين تفاوت باعث شده كه در امور مختلف، كارهايي كه به توانايي بيشتري نيازمند است به مردان سپرده شود. اين برداشت و نگرش از جامعة سنّتي نشئت گرفته است كه زنان «موجودات ضعيفترند» و مردان بايد بر آنها تسلط يابند. حتي اين نگرش در ذهن زنان جامعه هم رسوخ يافته است و همين تصورات و پيشداوري ها، فعاليت زنان را محدود به امر تربيت بچه، خانه داري، تدارك امور حوزة خصوصي «خانه» یاكارهاي مربوط به نگهداري اموال و كارهاي دستي و جز آن در منزل كرده است و هرگونه امكانات آموزشي، رفاهي، تفريحي و رشد و ترقي آنان را سلب كرده است. اين نگرش در حال حاضر هنوز در جامعه نيمه سنّتي ايران رواج دارد. هرچند جامعه شهري اين موانع را تا حدي شكسته است ولي هنوز رگه هايي از آن در جامعه شهري مشاهده مي شود و همانند جامعه اروپا اين موانع كاملاً رفع نشده است. پس بايد اشاره كرد كه «هر چند شرايط جسمي و روحي زن ايجاب مي كند فرزندانش را از مرحلة كودكي تا بزرگسالي حمايت كند و پرورش دهد، اين موضوع نميتواند مانعي جدي براي مشارکت آن ها ايجاد كند، مگر زماني كه با باورها و هنجارهاي جامعه آميخته گردد.»

ث) موانع فرهنگي

بر اساس تفاوت هاي فيزيولوژي، موانع فرهنگي هم در قالب حقوق و وظايف شكل مي گيرد و اين عقيده وجود دارد كه مردان از زنان، چه در زمينه هاي جسمي و چه در زمينه استعدادها، روحيات و تفكرات، توانمندتر هستند. در خانواده ها زن به مثابه موجودي است كه تنها وظايف خاص مادري براي او در نظر گرفته شده است. بر اين اساس، در كل نظام اجتماعي هم بر اساس تفكيك وظايف و تخصصي شدن، نقش زن در حفظ
نظام خانوادگي و مبناي اجتماعي كردن فرزندان از اهميت بسياري برخوردار است. در فرهنگ جامعه ما، فعاليت زنان، بر مناسبات خانوادگي اثر مي گذارد. بر اين اساس:
1. استخدام تمام وقت زنان و مادر خانواده، اضطراب والدين را در مورد رفاه كودكان افزايش مي دهد. بنابراين، در روابط زناشويي تأثير منفي مي گذارد؛
2. استخدام تمام وقت زنان آن ها را از انجام كارهاي مربوط به خانه بازمي دارد، ولو اينكه شوهران و فرزندانشان مقداري از مسئوليت خانه را بر عهده بگيرند، چون بخش اصلي كار خانه مربوط به خود زنان است، اين امر در روابط آن ها تأثير منفي مي گذارد و موجب تأثر خاطر زنان مي شود؛
3. افزايش روزافزون مهدكودك ها و ساير سياست هايي كه براي رفع مشكل زنان شاغل به كار گرفته مي شود، هرگز از ميزان خستگي جسمي، نگراني و ساير اضطراب هاي رواني و احساسي در محيط كار نمي كاهد.
چنين روندي موجب عدم رشد و ترقي زنان از نظر تحصيلات، شخصيت و غيره مي شود. فقدان اين انگيزه ها در خانه پدري، همراه با انجام «كارهاي خانه و ازدواج زودرس» و در خانه همسر به دليل «وظايف همسري، مادري و خانه داري و تسلط شوهر» تداوم مي يابد.
از بعد ديگر، بايد در تربيت اجتماعي دختران، نگرش هاي تحقيرآميز را به جنس زن كاهش داد و تعصبات را در جوامع، نسبت به ارزش زنان كمرنگ و حذف كرد. قالب هاي فكري و ذهني سنّتي را كه تأكيد يكجانبه بر قدرت مردان در جامعه مي كند بايد تغيير داد و جامعه را به سمت حذف«جنس ضعيف» سوق داد.
آموزش در ايجاد و تقويت چنين قالب هاي ذهني و فرهنگي سهم عمده اي دارد. اين آموزش بايد در جهت تغيير و دگرگوني ايستارهاي ذهني و حذف قالب هاي سنّتي نقش زنان و ارائه سيماي مثبت از فعالیت زنان در جامعه باشد و به سوي ارائه تصويري مثبت از مشاركت زنان در خانواده، بازار كار و زندگي اجتماعي سوق يابد. اين مسئله بايد در بين والدين كه اولين مربيان هستند و با كودك بيشتر سروكار دارند، تقويت شود؛ حتي مدرسه در بر شكل گيري چنين نگرشي نقش بسزايي مي تواند داشته باشد. بايد روند گذشته تبعيض جنسيت را در جامعه از بين برد و مشاركت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگی و سیاسی و ... زنان را، كه در جامعه پايين است، افزايش داد. اين امر منوط به زمينه سازي فرهنگي و اجتماعي و ... تمام نهادهاي دولتي و خصوصي است تا بتوان به توسعه خانواده در جامعه از طريق فعالیت زنان كمك كرد. توسعه آموزشي و گسترش شمار دختران جواني كه به سمت آموزش و تحصيلات عالي مي روند، در دهه هاي اخير رو به افزايش است. اين امر مشاركت اجتماعي و اقتصادي و ... زنان را در توليد فرهنگ جديد جامعه افزايش داده است.
بر اين اساس: «در حال حاضر در جامعه ايران توسعه آموزشي و گسترش تحصيلات دختران جوان براي راهيابي به مقاطع بالاي آموزشي و تحصيلات عالي رو به افزايش است. اين امر منجر به مشاركت اجتماعي زنان در توليد فرهنگ جديد جامعه شده است و به اين ترتيب در دو دهة اخير شاهد افزايش تدريجي اما دائم ورود دختران رده هاي سني مختلف به نظام عالي آموزشي هستيم و تصور مي شود كه اين نسبت در سال هاي اخير به حدود 90 درصد رسيده است... اين ارقام نشان مي دهند كه در رده هاي پيش دانشگاهي فاصله ما باكشورهاي توسعه يافته اندك است و در رده هاي دانشگاهي هم فاصله كمي وجود دارد و در عرصه مشاركت در جامعه، زنان كمكم وارد عرصه عمومي شده اند؛ هرچند با ساختار جامعه های غربی فاصله زیادی داریم.»
موانع فرهنگی مشارکت زنان از این نظر اهمیت دارد که در عمل تأثیرگذار است. بدین معنی که اگر از نظر فرهنگی زنان با مشکلات کمتري در زمینه مشارکت اجتماعی روبه رو باشند، مسلم است که عملاً نیز امکان مشارکت بیشتر فراهم خواهد بود و برعکس. در مقایسه با موانع اجتماعی در مشارکت زنان بر موانع فرهنگی مشارکت آنان تأکید کمتري شده است. در مطالعه اي تحت عنوان "عوامل مؤثر بر مشارکت اقتصادي زنان ایران" ( میرزایی 1383) باورهاي سنتی را قبل از هر چیز مورد توجه قرار می دهد. به نظر وي در فرهنگ مسلط مرد سالار، تأکید بسیار بر نقش مادري موجب رانده شدن زنان به خانه ها می شود. در نهایت تسلط فرهنگ مرد سالاري را از جمله موانع فرهنگی موجود می داند که موانع بزرگی در راه مشارکت زنان به وجود آورده است. فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهاي غلط فرهنگی(وجود فرهنگ ضعف و ناچیز انگاشتن زنان در جامعه)، باورهاي سنتی و کلیشه هاي جنسیتی بوده و از ابتدا، تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم و تضعیف اعتماد به نفس و تعمیق حس حقارت و خود کم بینی توانایی هاي خویش را، در پی داشته است.گواه این نکته علاوه بر نتایج تحقیقات میرزایی نتایج تحقیقی است که درباره توسعه، برابري و جنسیت به عمل آمده است. در این بررسی، 69 درصد از 750 نفر کارمندان اداره هاي دولتی استان تهران به سؤال" به نظر شما آیا زنان تنها باید عهده دار نقش مادر- همسري باشند" پاسخ مثبت و فقط 30 درصد پاسخ منفی داده اند. مقایسه پاسخ هاي زنان و مردان حاکی از آن است که مردان بیش از زنان ( 71.1 درصد در مقابل 64.2 درصد) به این سوال پاسخ مثبت داده اند. اما اینکه 64.2 درصد زنان به این سوال پاسخ مثبت داده اند نشان دهنده درونی شدن طرز تفکر تثبیت شده در جامعه در حوزه باورهاي سنتی، به خصوص در میان خود زنان است.
همچنین( صادقی و عمادزاده 1383، باقریان 1385 و باستانی 1383 ) در تحقیقات خود نشان داده اند که براساس باورهاي غلط فرهنگی وارزش هاي باقیمانده از گذشته در ایران که در بعضی از خانواده ها و شهرها دیده می شود،بسیاري از افراد فکر می کنند که زنان افراد ضعیف و ناتوانی هستند و نمی توانند همانند مردان در مشاغل حساس و تخصصی انجام وظیفه نمایند. بنابراین طرز تفکر غالب در ایران اولاً بر نقش مادر- همسر زنان و ثانیاً بر نقش هاي محدود شغلی ایشان تأکید می کند. براساس همین طرز تفکر است که از طرفی سهم زنان در مشارکت در جامعه در ایران نسبت به سایر کشورهاي جهان کمتر است. اصلاح این طرز فکرها از طریق رسانه ها ي گروهی و اطلاعات صحیح دادن به آن ها و نشان دادن توانایی هاي بسیاري از زنان موفق و کارآمد جامعه به طور مستند براي بالا بردن آگاهی و فرهنگ جامعه یکی از راه هاي حل این معضل است.
( موسوي 1384، آراستی 1385 ) در تحقیقات خود هر کدام به طور جداگانه 41.6 و 62.7 درصد اولاً رضایت همسر و مشکل ترکیب نقش هاي مادري- همسري با کار خارج ( بیرون ) از خانه، روحیه پدرسالاري و وجود فرهنگ زن در خدمت مرد، عدم تفکیک سنت هاي غلط از قوانین و ثانیاً وجود تبعیضات فرهنگی و به خصوص تفاوت هاي اجتماعی شدن بین زن و مرد را به عنوان موانع مهم فرهنگی مؤثر در مشارکت زنان مشخص کرده اند که می توان آن هارا موانع جدي در افزایش مشارکت زنان دانست.
عمده مطالبی که تحت عنوان نتایج در تحقیقات آورده شده، صرفاً توصیف ساده آزمون فرضیه ها و تجزیه و تحلیل جدول هاي آماري است، در حالی که نتایج به دست آمده باید در چارچوب نظري مطرح شده تبیین گردند و از توصیف صرف داده ها فراتر روند. تنها در چنین صورتی است که جامعه شناس فراتر از آماردان قرار می گیرد. تقلیل نتایج جامعه شناختی به نتایج آماري یکی ا ز ضعف هاي عمده روشی این مطالعات است.

ج) موانع اقتصادي

از مهمترين موانع مشارکت زنان كار بدون مزد در خانه است كه ساعت ها وقت خود را بدون دريافت مزد صرف نظم و تعديل و اجراي مسئوليت هاي خانوادگي در خانه مي كنند. اشتغال زنان در خانه به نوعي درآمد پنهان و نامرئي است. هرچند به زنان پول نميدهند، پولي به جيب خانواده مي رود تا براي رفاه همه خرج شود. بر اين اساس «بايد كوشش هايي بيشتري صورت گيرد تا كار خانه داري زنان به مثابه كاري كه نقش مستقيم در اقتصاد پولي كشور و درآمد خانوار دارد شناخته شود. اين امر با توجه به اينكه حدود 4/3 زنان جامعه را خانه داران تشكيل مي دهند در جهت زدودن باورهاي غلط فرهنگي نسبت به كارهاي خانگي و منزلت زنان و همچنين از لحاظ رشد و امنيت رواني و حقوقي و اقتصادي زنان خانه دار و به خصوص از نظر تربيت فرزندان قابل توجه و حائز اهميت است.»
از ديگر موانع اقتصادي، اختلاف سطح دستمزد هاست كه به ميزان فعاليت اشتغالي كه زنان، همپاي مردان، در جامعه دارند تبعيض بسياري در پرداخت دستمزدها وجود دارد. همچنين در تعديل ساختار اشتغال در بخش هاي دولتي و غيردولتي اين ساختار ابتدا متوجه زنان است و حتي زنان براي اداره خانواده ممكن است به صورت نامرئي فعاليت هايي را انجام دهند.
از ديگر موانع، نوع فعالیت ها و مشاغل است. بيشتر زنان داراي فعالیت ها و مشاغل زنانه هستند. اين فعالیت ها و مشاغل به دليل هجوم زنان نسبت به ساير فعالیت ها ومشاغل از سطح دستمزد پايينتري برخوردار هستند و حتي به دلايل خاصي چون بحران اقتصادي، معمولاً كار را مي توان تعطيل كرد و زنان را از كار اخراج كرد.
زنان بيشتر در مكان هاي خدماتي ساعات متمادي فعاليت مي كنند و اصلاً درآمدشان مشخص نيست و آينده شغلي و استخدامشان ناپايدار و غير قابل پيشبيني است.
در نهایت می توان گفت؛ در زمینه نقش زنان در توسعه با تأکید بر رفع موانع مشارکت، تحقیق حاضر، حاکی از آن است که بکارگیري نگرش توسعه اي در برنامه ریزي مشارکت زنان در خارج از خانه موجب پیشرفت آن ها و تحکیم موقعیت زنان می گردد. به نحوي که دیگر ناچار نیستند از میان همسر و مادر بودن و یا شغلی داشتن یکی را انتخاب کنند. اشتغال آن ها و مشارکت در مسائل اجتماعی سبب تقویت حسن اعتماد به نفس و استقلال و برخورد مناسب با رویدادها و حوادث خانوادگی خواهد شد . فقدان نگرش توسعه اي موجب می شود تا زنان صرفاً با ترس از وجود موانع فردی، فيزيولوژيكي و شخصيتي، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دوره مشارکت در مسائل اجتماعی و اشتغال خود را به پایان برسانند. این درحالی است که افزایش روحیه مشارکت در زنان جز با نگرش و برنامه ریزي مبتنی بر«رویکرد توسعه اي» به مشارکت و موانع آن و رفع تبیض ها علیه زنان؛ امکان پذیر نخواهد بود.
«نگرش توسعه اي»به موانع مشارکت زنان و نیز رفع این موانع با تأکید بر مفهوم توسعه انسانی، به عنوان روشی سازنده و نتیجه بخش، نه تنها موجب کاهش موانع مشارکت زنان می شود، بلکه به دلیل افزایش روحیه «مسئولیت پذیري» فرد، و تمایل وي به «مشارکت» در خدمات و تولیدات اقتصادي - اجتماعی، موجب تسریع در تحقق فرایند توسعه کشور می شود.

نتیجه گیری

باید اظهار داشت که در مشارکت فعال و کارآمد زنان در توسعه، ابتدا باید نقش آنان در جریان توسعه به درستی مشخص شود و سپس موانع مربوط به ایفای نقش آنان شناسایی شود.
مشارکت به معنای حضور زنان در تمام مراحل توسعه، بررسی نیازها، شناسایی مشکلات، برنامه ریزی، مدیریت، اجرا و ارزشیابی است. برابری مشارکت در یک جامعه مردسالار به آسانی به دست نخواهد آمد، چنین امری نیازمند مشارکت دادن زنان در پروژه هایی است که آنان در آن به نحوی ذی نفع هستند.
هر چند ظاهراً هیچ تفاوتی از بابت جنسیت در برنامه های توسعه مشارکت وجود نداشته، ولی واقعیت این است که زنان کمتر از مردان مورد توجه برنامه‌های مشارکتی قرار گرفته‌اند و اغلب این برنامه‌ها برای مردان برنامه‌ریزی شده‌اند.
نحوه نگرش سازمان ها به مشارکت زنان، ماهیت پروژه‌ها، آداب و رسوم و سنت های حاکم بر زندگی اجتماعی، عدم دسترسی مناسب به کانال های دستیابی به اطلاعات، تفکیک جنسیتی کار و نداشتن قدرت اقتصادی از جمله عوامل به وجود آورنده چنین شرایطی است.
باید توجه داشت که منابع انسانی، عامل کلیدی و پیش شرط ضروری دستیابی به توسعه پایدار هستند. در جهان امروز نیل به اهداف توسعه بدون استفاده از توانایی های نیمی از افراد جامعه، یعنی زنان، غیرممکن است.
مشارکت و دخالت زنان نقش بسیار مهمی در ارتقای منزلت خانواده ها ایفا می کند. افزایش مشارکت اقتصادی زنان و فعالیت های آنان، موجب افزایش سطح رفاه و آسایش خانواده و پیامد آن بهبود وضعیت تغذیه، بهداشت و ارتقای موقعیت یک خانواده و ... نیز خواهد شد.
همچنین افزایش سواد و آگاهی زنان و دختران که اهداف برنامه های توسعه می باشند، به بهبود وضعیت آموزشی و توانمندسازی آنان، احیای روحیه آفرینش و نوآوری، افزایش کیفیت و بهره‌وری بیشتر فعالیت ها و تنوع در مشاغل آنان منجر خواهد شد.

پیشنهادات

1- حمایت از حضور زنان در عرصه های تصمیم گیری و فراهم آوردن شرایط حضور زنان در چنین عرصه های کلان سیاست گذاری؛
2- آغاز به تدوین و اجرای قوانینی که متناسب با سیاستگذاری در عرصه کلان کشور است برای حمایت از ورود زنان به حوزه های عمومی اجتماعی؛
3- اختصاص بخشی از بودجه کشور به فعالیت های زنان و اعطای وام های گوناگون به آن ها از جمله وام های شغلی برای استقلال مادی آنان؛
4- سعی در از بین بردن کلیشه های متعصبانه دینی در خصوص حضور زنان در جامعه؛
5- فراهم نمودن بسترهای مناسب آموزشی و اعطای بررسی های تحصیلی به زنان؛
6- سعی در تبلیغ ورود زنان به عرصه های گوناگون اجتماعی از طریق رسانه های جمعی و در نتیجه تلاش در جهت رفع تبعیض های جنسیتی ؛
7- سعی در تغییرات بنیادین جامعه پذیری افراد از طریق آموزش های لازم به گونه ای که زنان تنها در نقش مادر دیده نشوند و خانه تنها قلمرو آن ها نشود؛
8- ایجاد و افزایش فرصت های برابر برای زنان؛
9- سعی در تقویت نهادهای مدنی برای حضور قوی تر زنان در عرصه های اجتماعی؛
10- سعی در تقویت افزایش سرمایه اجتماعی و بنیان اصلی آن یعنی اعتماد، تقویت اعتماد دوسویه بین حاکمان و زنان در یک جامعه.
منابع :
-ازکیا، مصطفی (1384)، جامعه شناسی توسعه، نشر کلمه، تهران.
-ازکیا، مصطفی (1370)، جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران، انتشارات اطلاعات، تهران.
-ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا (1384)، جامعه شناسی توسعه، انتشارات کیهان.
-تودارو، مایکل (1370)، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، سازمان برنامه و بودجه، چاپ پنجم، تهران.
-ریتزر، جورج (1383)، نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، انتشارت علمی، چاپ اول، تهران .
-گیدنز، آنتونی (1382)، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی.
-میشل، آندره (1376)، پیکار با تبعیض جنسی، محمد جعفر پوینده، انتشارات نگاه، چاپ اول، تهران.
-نراقی، یوسف، توسعه و کشورهای توسعه نیافته، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول تهران.
- آبوت، پاملا، والاس، کلر(1380)، جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران: نشر نی.
-جزنی، نسرین، زن و توسعه (1383)، مجموعه مقالات و مصاحبه ها، مرکز چاپ و انتشارت دانشگاه شهید بهشتی.
-ساروخانی، باقر(1384)، زن، قدرت و خانواده، پژوهش زنان، فصلنامه مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران، دوره 3، شماره 2 .
-آزاده، منصوره اعظم(1384)، آگاهی از نابرابری های جنسیتی، پژوهش زنان، فصلنامه مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران، دوره 3، شماره 2 .
- الوانی، سید مهدی و ضرغامی فرد، مژگان (1380)، نقش زنان در توسعه، تدبیر، شماره 113 .
- باقری، شهلا، علوم اجتماعی، فمینیسم و انگاره مرد محوری، کتاب زنان، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان
-فرخی راستایی، زهرا، چگونگی توانمند سازی زنان برای مشارکت در امر توسعه ( با تأکید بر اثر اصفهان)
- ضرابی، اصغر و مهری اذانی(۱۳۸۰)، توسعه پایدار در جهان صنعتی و در حال توسعه، تهران، مجله رشد آموزش جغرافیا، شماره ۵۹.
- عباسپور، مجید(۱۳۸۶)، انرژی، محیط زیست و توسعه پایدار تهران، دانشگاه صنعتی شریف.
- غفاری، غلامرضا "زنان و توسعه اجتماعی " مجله حقوق زنان، شماره 10.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما