پشت پرده مدعيان دروغين

بررسي و کنکاش در باره مدعيان دروغين و راه و روش متقلبانه اين افراد، نيازمند دقت، تامل و تحقيق است؛ زيرا برخي از اين مدعيان دروغين با استفاده از حيله و ترفند مدام در انديشه عوام فريبي و دست يازي به اميال
سه‌شنبه، 7 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پشت پرده مدعيان دروغين
پشت پرده مدعيان دروغين



 

گفتگو با يک محقق

هر که را اسرار حق آموختند *** [لطف] کردند. و دهانش دوختند
بررسي و کنکاش در باره مدعيان دروغين و راه و روش متقلبانه اين افراد، نيازمند دقت، تامل و تحقيق است؛ زيرا برخي از اين مدعيان دروغين با استفاده از حيله و ترفند مدام در انديشه عوام فريبي و دست يازي به اميال دنيايي خود هستند. بدون ترديد براي تحليل و تبيين ادعاي مدعيان دروغين بايد زمان زيادي صرف کرد و پرده از اعمال و ادعاهاي دروغين آنها که ساخته و پرداخته اذهان خود آنهاست، برداشت.
محمد حميديان، يکي از محققاني است که ساليان متمادي به تحقيق و بررسي درباره ادعاهايي که هر از گاه در گوشه و کنار کشور شاهد آن هستيم، پرداخته و موضوعات و موارد مربوط به مدعيان دروغين را در گفتگو با خبرنگار ما فاش مي‌کند. توجه شما را به متن اين گفتگو جلب مي‌کنيم.

آقاي حميديان، به عنوان اولين پرسش بگوييد پشت پرده ادعاهايي که هر روز در قالب يک روش در کشور بروز مي‌کند، چه اهدافي نهفته است؟

در پاسخ به اين پرسش بايد عنوان کرد که از حدود ده دوازده سال پيش يک خط جديد از خرافات و ادعاهاي مختلف در زمينه‌هاي ديني، مذهبي و علمي وارد کشور شده است که من به آن لقب فرهنگ وارداتي مي‌دهم و اين فرهنگ وارداتي تاثير مستقيمي در اعتقادات، اعمال و رفتارها داشته و زندگي‌ها را دستخوش تغييرات کرده است.
اين فرهنگ به صورت هدفمند، ارزش‌ها و باورهاي ما را نشانه گرفته است و يک جريان پنهان که در اصل ضديت با نظام اسلامي را دنبال مي‌کند، طراح اين فرهنگ مخرب است. اين فرهنگ عمدتا از سوي مدعيان دروغين در جامعه تسري پيدا مي‌کند.
در 2 سال اخير فرصت خوبي براي شناسايي اين مدعيان دروغين ايجاد و معلوم شده است که تساهل و تسامح و پلوراليسم فرهنگي مطرح شده در سال‌هاي گذشته، به رشد اين فرهنگ وارداتي کمک کرده است. اکنون پس از کنار رفتن برخي پرده‌ها و مشخص شدن ماهيت مدعيان دروغين، همه دستگاه‌هاي فرهنگي، قضايي و امنيتي، رويکرد خوبي نشان داده‌اند و در حال شناسايي و رسيدگي به پرونده اين گونه مدعيان هستند.

در حال حاضر چه تعداد مدعي مورد شناسايي قرار گرفته‌اند؟

در اين خصوص آمار رسمي وجود ندارد، اما کارشناسان امنيتي با هوشياري و دقت اين مدعيان را تحت کنترل قرار مي‌دهند و ماهي نيست که تعدادي از اين افراد شناسايي نشوند.

ماهيت اين ادعاها چيست و به عبارتي مدعيان، مدعي چه چيزي مي‌شوند؟

عمده ادعاهاي مطرح شده از سوي آنان، ديدن خواب (خواب نما شدن) ادعاي الوهيت و ربوبيت، پيامبري، امام زمان و نايب امام زمان بودن، آشنايي با علوم ماوراءالطبيعه، درمان بيماري‌ها و مواردي از اين قبيل است. آمارها نشان مي‌دهد مردهاي مدعي بيش از زن‌ها هستند، اما مريدان اين افراد بيشتر خانم‌ها هستند که براحتي تحت تاثير القائات پوچ مدعيان قرار مي‌گيرند. در اين مقوله گاه به ادعاهايي برمي خوريم که در طول تاريخ اديان مختلف چنين ادعاهايي مطرح نبوده است. براي نمونه يکي از اين مدعيان ارتباط با غيب و ملکوت، بصراحت در نوارهاي سخنراني خود مي‌گويد: جز من و حضرت خضر عليه السلام، هيچ کس ديگر اجازه ورود به ملکوت را ندارد و کسي وجود ندارد که مقام او همانند مقام من باشد و کسي را توان پشت سر من آمدن نيست و اگر کسي بخواهد با من به ملکوت سير کند، مجنون خواهد شد. قدرت‌هايي در دست من است که کمترينش بالاتر از عالم ارواح است. حتي ملائک آسمان هم تاب آمدن با من را ندارند.
با بررسي اين ادعاها معلوم شد فرد مدعي، دانشجوي ترک تحصيل کرده پزشکي است که ادعاي خود را ابتدا با انرژي درماني آغاز کرده است.

آيا اين افراد از سلامت کامل عقلي برخوردارند؟

در اين خصوص بايد متخصصان روان شناسي نظر دهند؛ اما نبايد فراموش کرد که برخي از اين افراد هدفمند و با برنامه ريزي و مطالعه با کار تشکيلاتي فعاليت خود را آغاز مي‌کنند و بخصوص از قوه بيان خوب و تاثيرگذاري برخوردارند.

ين افراد اصولا چه هدفي را دنبال مي‌کنند؟

گاه اين اهداف، شخصي و گاه نيز فرهنگي و سياسي است. در اهداف شخصي بيشتر خودنمايي، خودبيني، تاثيرگذاري در اذهان و حتي به نوعي فخرفروشي به ديگران را شاهد هستيم. از اين منظر، اين نوع ادعاها، در اصل پاسخگويي به عقده حقارت فرد است. در بعد فرهنگي، سياسي، تشکيلاتي هم مدعيان قصد مقابله با دين و نظام را دارند.

به تساهل و تسامح فرهنگي در گذشته اي نه چندان دور اشاره کرديد. اين نگرش چه کمکي به اين جريان‌ها کرده است؟

به هر حال مدعياني که تشکيلاتي فعاليت مي‌کنند، به طور قطع از ابزارهاي لازم نيز بهره مي‌برند، مانند اينترنت، کتاب، وبلاگ، فيلم، نمايش، کليپ‌ها و حتي آگهي‌هاي تجاري، همچنين با نمايش فيلم‌هايي خاص و ...، سعي در زمينه سازي افکار و انديشه‌هاي مردم براي سوق دادن به سمت و سوي خواسته‌هاي خود را دارند، به طوري که ردپاي مدعيان و فرقه‌هاي آنها را علاوه در فرهنگ، در ورزش مانند باشگاه‌هاي هنري و رزمي هم مشاهده مي‌کنيم و در برخي اوقات نيز طريقت و عرفان‌هاي کاذب از سوي اين افراد جايگزين مذهب و اعمال شرع شده و حداقل فرآيند اين نوع حرکت‌ها از ميان بردن روح سلحشوري در ميان آحاد جامعه است. براي نمونه شاهد هستيم امروزه فلسفه اپيکوريسم توسط اين افراد در ذهن جوان‌ها به عنوان فلسفه و هنر زيستن، زندگي و هنر خود را نمايان کرده است و چنين القاء مي‌کنند که نبايد به معاد فکر کرد، زيرا انديشه درخصوص معاد، تاثير منفي از خود باقي مي‌گذارد و مردم دچار افسردگي خواهند شد؛ همچنين تشويق به شاد زيستن و سوق دادن جوانان به سوي خرافات و حتي تشويق به استفاده از قرص‌هاي روان گردان و امثالهم را به صورت جدي مورد توجه قرار داده‌اند.

اين مدعيان براي جذب مريدان به خود بايد مواردي را بروز مي‌دهند تا بتوانند اعتماد آنها را جلب کنند. آيا براي ادعاهاي خود کاري هم انجام مي‌دهند؟

برخي با استفاده از هيپنوتيزم، علوم غريبه و شعبده بازي، کارهايي انجام مي‌دهند، مثلا با نگاه کردن، يک شي کوچک را جابه جا مي‌کنند. بروز اين کارها مستلزم رياضت‌هاي خاص است که اسلام با آن مخالف است، زيرا اين موضوع موجب قدرت شخص شده و قدرت نيز موجب فساد و دوري از باورها و اعتقاد به خداوند عالميان مي‌شود.

نمود اين رفتارها در اجتماع چگونه بروز مي‌کند؟

مواردي مثل فال قهوه، کف بيني، ارائه طلسم و ادعيه غير مائوره (غير وارد شده از سوي ائمه معصومين (عليه السلام) و استفاده از اشيايي مانند نعل اسب، مهره مار، عاج فيل، خرمهره که در دين جايگاهي ندارد، نمودهاي اين رفتارهاست. از اين روش‌ها براي رفع مشکلات، در نهايت به شيطان پرستي کمک مي‌کند.

اما در کنار موارد مطرح شده شاهد شيوع رمالي هم هستيم که به نوعي تبديل به يک معضل شده است و هر روز افرادي که قرباني رمال‌ها و شيادها شده‌اند با مراجعه به مراجع قضايي شکايت‌هاي خود را مطرح مي‌کنند.

بله درست است. افراد رمال با شيادي و حيله گري و مواردي مانند آينه بيني، استفاده از علم حروف و اعداد و استفاده از موکل (اجنه)، سعي در کلاهبرداري از مردم را دارند. اساسا اين افراد دروغگوياني بيش نيستند و از هيچ علمي بهره نمي برند. بعضا اين افراد عنوان مي‌کنند با اطلاعاتي که از سوي اجنه در اختيارشان قرار مي‌گيرد قادر به پيش بيني برخي از وقايع هستند.
فراموش نکنيم اگر فردي به قصد اداي تکليف به مرتبه اي هم برسد، هيچ گاه آن را بيان نمي کند. من اعتقادم اين است که هر که را اسرار حق آموختند، «لطف» کردند و دهانش دوختند.

همان گونه که ‌اشاره کرديد، روش‌هاي مختلفي از سوي افراد مدعي براي جذب مريد بروز مي‌کند آيا اين روش مورد بررسي و تحقيق لازم قرار گرفته است؟

بله، بررسي‌ها نشان مي‌دهد در حال حاضر 2 روش از سوي مدعيان وجود دارد يکي روش فردي و يکي روش تشکيلاتي.
در روشهاي فردي کسي که مدعي است يک به يک مريد جذب مي‌کند، اما در روش‌هاي گروهي با چارت تشکيلاتي براي جذب مريد اقدام مي‌کنند و ابتدا يک عضو را به عنوان سرکرده فرقه انتخاب و او را صاحب کرامات و ارتباط با اوليا معرفي مي‌کنند و مريدان جذب شده هم همواره او را در پشت پرده مشاهده مي‌کنند و شرايطي را ايجاد مي‌کنند تا همه تحت تاثير قرار گيرند.
نکته حائز اهميت اين است که در مبحث فردي، هدف آنها بيشتر اخذ پول، استفاده غيراخلاقي از مريدان و استفاده از امکانات افراد است. جذب فردي، روش‌هاي گوناگوني دارد و افرادي وجود دارند که براي جذب مريد تا 90 روش را مورد استفاده قرار مي‌دهند.

برخي از ادعاهاي ارائه شده از سوي مدعيان غلو آميز و بعضا طنزآلود است، با اين وجود مورد توجه مريدان قرار مي‌گيرد. اگر ممکن است به جزييات بيشتر از اين روش‌ها اشاره کنيد.

درست است، اگر بخواهيم به جزييات ادعاها اشاره کنيم قطعا در حوصله نمي گنجد عنوان کردم برخي از مدعيان وجود دارند که براي شيادي 90 روش را مورد استفاده قرار مي‌دهند.
براي نمونه يک مدعي وجود دارد که خانمي است و در حال حاضر به اتهام شيادي و شکايت‌هاي فراوان در زندان است و دوران محکوميت خود را سپري مي‌کند. اين خانم با همدستي دخترانش مبادرت به فريب و اغفال مردم کرد و مثلا دختران اين خانم پس از ورود به خانه يک مريد، يک طلسم يا شيء را در خانه ميزبان مخفي مي‌کردند و مادر آنها عنوان مي‌کرد که موکل وي به او خبر داده است که فعلا زير گلدان اتاق پذيرايي يک طلسم مخفي شده است و زماني که صاحبخانه آن را از زير گلدان پيدا مي‌کرد، دست به دامن زن شياد شده و با پرداخت پول کلان خواستار باطل کردن طلسم مي‌شد.
فرد ديگري عنوان مي‌کرد که اکنون روح يکي از رفتگان برخي از مراجعه کنندگان در برزخ سرگردان است و او مي‌تواند وي را از برزخ نجات دهد. وي با ادعاي شفاي بيماران رواني با اوراد و اذکار، دريافت پول براي مستمندان و تهيه جهيزيه براي دختران دم بخت، مردم را سرکيسه مي‌کرد. اين خانم مدعي، چنان دروغ‌هاي بزرگ مي‌گفت که گاهي اوقات خودش هم دروغ‌هايش را باور مي‌کرد.

به مدعياني که تشکيلاتي عمل مي‌کنند اشاره کرديد که با هدف ضربه به باورها و اعتقادات ديني مردم و نظام اسلامي فعاليت مي‌کنند، اين مدعيان از کجا و توسط چه کساني حمايت مي‌شوند؟

در پاسخ به اين پرسش بايد ابتدا مدعيان تشکيلاتي را مورد تحليل و ارزيابي قرار دارد. در بحث فرقه‌هاي تشکيلاتي، سرکرده گروه همواره سعي مي‌کند خود را متصل به غيب نشان دهد و در حلقه اول اين تشکيلات ياران و مريدان خاص قرار مي‌گيرند و براي آنها شرح وظايف تعيين مي‌شود و سرکرده گروه خود را پنهان کرده و کمتر با مريدان رده‌هاي پايين تر ديدار مي‌کند و براي خود مقام قدسي در نظر مي‌گيرد. اين افراد عمدتا از فن بيان خوبي نيز برخوردار هستند و عنوان مي‌کنند هر کلامي که بر زبان آنها جاري مي‌شود از عالم غيب بر قلب آنها جاري مي‌شود و در پاسخ به پرسش‌هاي شرعي، هيچ مريدي را به مراجع عظام ارجاع نمي دهند.
فرقه‌هاي تشکيلاتي سعي در نفوذ به نهادها و کسب اخبار دارند و به صورت تشکيلاتي سعي در گسترش فعاليت خود در شهرستان‌هاي مختلف را دارند و مانند فرقه «رام الله» سعي در مورد توجه قرار دادن عرفان‌هاي تخيلي و عرفان‌هاي خارج از دين اسلام و ديگر اديان الهي را دارند مانند عرفان اشو، يائولو، ساي بابا، فالون دالا، کاستاندا، بورخس و...
در مباني فکري افرادي که عرفان‌هاي ديگر را جايگزين عرفان‌هاي ديني مي‌کنند بايد تشکيک کرد. آنها اساسا دنبال موضوعات و مسائل فراديني هستند و اعتقاد دارند هيچ مذهبي نبايد انسان را تحت قيودات خود قرار دهد. براي نمونه در عرفان اشو، ارتباط آزاد جنسي به عنوان يکي از محورهاي اين عرفان است.
در اين نوع عرفان اگر کسي به خدا اعتقاد داشته باشد، فقط معناي خالق جهان را از آن درک مي‌کند.
آنها بر اين عقيده‌اند که اين خود افراد هستند که بايد با شناخت درون خود، جهان را بشناسند. بررسي‌ها نشان مي‌دهد عرفان‌هايي که از آن نام برديم، در اصل ترکيبي از عرفان‌هاي متفاوت است به گونه اي که با جمع آوري برخي از نکات و قرار دادن آن در يک پازل، عرفان ديگري ابداع مي‌شود.

در خصوص حمايت‌هاي خارجي از فرقه‌هاي تشکيلاتي چه اطلاعاتي داريد؟

بررسي‌ها نشان مي‌دهد کساني که تشکيلاتي حرکت مي‌کنند، غيرممکن است اهداف سياسي نداشته باشند. در بحث فرقه‌هاي جديد، غالبا ردپاي فرقه بهائيت را مشاهده مي‌کنيم. موارد بيان شده از سوي اين فرقه‌ها، برگرفته از ديدگاه‌هاي فرقه بهائيت و به طور کلي هدف آنها بدعت گذاري در دين است، مانند صدور فتوي و ازدواج‌هاي تشکيلاتي و حتي جدايي زوج‌ها از يکديگر به دستور سرگروه و سرکرده که براحتي مي‌توان دست‌هاي بيگانه را در شکل گيري و فعاليت اين فرقه‌هاي منحرف مشاهده کرد.
برخي از اين فرقه‌ها در قالب فعاليت‌هاي فرهنگي، اقتصادي و مطبوعاتي و سايت‌ها و وبلاگ‌ها اذهان مردم و باور آنها را به صورت هدفمند مورد هدف قرار مي‌دهند.
فردي که در راس اين تشکيلات است، اين گونه به مريدان معرفي مي‌شود که فردي نوراني، عقل کل، داراي علم لدني و ... است به طوري که در يکي از اين فرقه‌ها شاهد هستيم سرکرده فرقه که سواد چنداني هم ندارد، به عنوان «رب» معرفي مي‌شود و دليل آنها هم اين است که نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مساله آموز صد مدرس شد. ادعا اين است که حافظ اين شعر را به خاطر وي 700 سال پيش سروده است و از آنجا که محل سکونت اين فرد مدعي بيشتر در بزرگراه مدرس است و مريدان خود را در اين محل تحت تعليم قرار مي‌دهد، پس نبايل در خصوص ادعاهاي او که حافظ در قالب اين شعر بيان کرده است، به وي شک و ترديد کرد.(!)

با توجه به اهداف مدعيان تشکيلاتي اشاره کرديد که آنها سعي در نفوذ به سازمان‌ها و نهادها دارند. اين نفوذ با چه اهدافي دنبال مي‌شود؟

اهداف کاملا مشخص است، براي نمونه اعضاي يکي از گروه‌هاي فرقه گرا به مدت 2 سال با برنامه ريزي فرهنگي، مسووليت چندين NGO فرهنگي را به عهده داشتند و هدف آنها نفوذ دادن افراد گروه به مراکز مختلف همانند صدا و سيما، وزارت ارشاد، سازمان فرهنگي هنري شهرداري و سازمان تبليغات اسلامي بود. بديهي است شوراي انقلاب فرهنگي بايد هوشياري لازم را در اين ارتباط داشته باشد و به مفهوم واقعي کلمه سياستگذاري کند تا جذب مردمي به اين فرقه‌ها به حداقل برسد. بويژه در بعد انتشار کتاب و نشريات بايد دقت نظر بيشتري مبذول شود. جالب است بدانيد يکي از اين فرقه‌ها، نشريه اي براي کودکان و خردسالان منتشر و ذهن آنها را درخصوص خداوند مشوش مي‌کرد.
قطعا هوشياري مردم در مقابل ترفند و شيوه‌هاي اين گروه‌هاي منحرف مي‌تواند سد بازدارنده اي ايجاد کند. براي نمونه، يکي از سرکرده‌هاي تشکيلات حکم طلاق همسر يک مريد را صادر و سپس خود مبادرت به صيغه خانم مطلقه کرده است. نبايد فراموش کرد بي توجهي به عرف و اخلاقيات در سرلوحه رفتارها و دستورات فرقه‌هاي تشکيلاتي قرار دارد.
سرکرده‌هاي اين گروه‌هاي مدعي، دستور برداشتن حجاب را به خانم‌هاي مريد مي‌دهند و عنوان مي‌کنند چون چشم بصيرت دارند و باطن افراد را مي‌بينند، پس نيازي به حجاب مقابل آنان نيست. يکي از اين افراد با راه‌اندازي يک آموزشگاه و ارائه سخنان رمزآلود پس از ارتباط جنسي با تعدادي از دختران کارآموز و شکايت آنها دستگير شد و اکنون نيز در بازداشت به سر مي‌برد. به هر حال مسائل غيراخلاقي در شاکله اهداف فرقه‌هاي منحرف قرار دارد.

شيادترين فردي که در طول تحقيقات مورد بررسي و ارزيابي قرار داديد، کيست؟

هر کدام در يک بعد جلوتر از بقيه بودند. براي نمونه فردي به نام (ي) ادعاي همنشيني با حضرت خضر و ملاقات با خدا را داشت. همچنين گروه ايليا به دليل موارد اخلاقي و ايجاد فرقه اي به نام دين پاک که مبادرت به جذب افراد مي‌کرد و براي خود درصدد ساخت کعبه بودند، از مهمترين اين شيادها بودند. در اين فرقه زنان و مردان مريد، محرم يکديگر هستند و مي‌توانند با هم دست بدهند و روبوسي کنند که اين روش نيز برگرفته از فرقه بهاييت است.

اگر بخواهيد يک جمع بندي در اين زمينه ارائه کنيد، برچه نکاتي تاکيد خواهيد کرد؟

اول اين که معتقدم حوزه‌هاي علميه اين توان را دارند تا هرکجا اعمال خلافي بر عليه اسلام چه تشيع و چه تسنن انجام گرفت، با آن مقابله کنند و با روشنگري، مرز احکام، عرفان و اعتقادات ناب ديني و مذهبي را از خرافات جدا کنند و با فرقه‌هاي منحرف که باورها و اعتقادهاي مردم را نشانه رفته‌اند، مقابله کنند.
دوم اين که قوه قضاييه بايد با ادعاهاي دروغين افرادي که مدعي ارتباط با غيب و ملکوت هستند و خود را اولياء الهي مي‌دانند، و به دنبال تشکل‌هاي فرقه اي هستند، برخورد قاطع کنند.
سوم اين که مسوولان فرهنگي در توليد محصولات فرهنگي، دقت نظر کافي داشته باشند و با تشخيص سره از ناسره، اجازه ندهند در رسانه‌هاي رسمي، مسائل خرافي و کفرآلود جايگزين اعتقاد صحيح مردم به خدا شود.
چهارم اين که به نظر مي‌رسد اگر آموزش و پرورش و آموزش عالي، تاريخ فرقه سازي‌ها و شناسايي فرقه‌هاي کاذب را به دختران و پسران در مدارس و دانشگاه معرفي کنند و يا حتي در اختيار خانواده‌ها قرار دهند، مي‌توان يک گام اساسي براي مقابله با فرقه‌هاي انحرافي برداشت.
پنجم اين که درباره برخي مسائل انرژي درماني و روش‌هاي موفقيت و برگزاري کلاس‌هاي فرادرماني و فراروان شناسي و علوم باطني بايد از سوي متخصصان حوزه و دانشگاه تعيين تکليف شود تا مردم و بخصوص جوانان، دچار سردرگمي نشوند.
نکته آخر اين که صدا و سيما به عنوان يک رسانه فراگير بايد با تهيه برنامه و مستندات مربوط به فرقه‌هاي منحرف و گفتگوهاي ويژه با حضور نخبگان، روشنگري لازم را انجام دهد و در کنار اين حرکت، نيروهاي امنيتي بايد با هوشياري کامل، کساني را که از طريق اربابان خارجي خود قصد ورود به مراکز فرهنگي و تخريب و استحاله فرهنگ ناب شيعه را دارند، شناسايي و هشدارهاي لازم را به مسوولان نظام ارائه کنند.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارش‌هايي از فرقه‌هاي نوپديد و عرفان‌هاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط