معنای حجاب در اصطلاح شناسی عرفانی

(در اصطلاح عرفانی)، حجاب در این اصطلاح عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب، به نحوی که مانع از تجلّی نور حق گردد (اصطلاحات الصوفیه، 57). حجاب نزد عارفان، به حجابهای
سه‌شنبه، 1 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
معنای حجاب در اصطلاح شناسی عرفانی
معنای حجاب در اصطلاح شناسی عرفانی

نویسنده: سید علی علوی قزوینی
 

(در اصطلاح عرفانی)، حجاب در این اصطلاح عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب، به نحوی که مانع از تجلّی نور حق گردد (اصطلاحات الصوفیه، 57). حجاب نزد عارفان، به حجابهای نورانی و ظلمانی تقسیم می‌شود که این نیز، بر گرفته از روایات مأثوره از ائمه‌ی معصومین (علیه السلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. حُجب ظلمانی از عالم جسمانیست و حجب نورانی از ماورای طبیعت، که مجرداتند می‌باشد. در حدیث آمده است اِنَّ لِلله سَبعینَ الفَ حجاب مِن نورٍ و ظلمة یعنی برای خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است. و ذات احدیث در آن حجابها، که آنها را مظاهر و اسماء نیز گویند مختفی است.

دی شانه زد آن ماه خم گیسو را *** بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشید بدین حیله رخ نیکو را *** تا هر که نه مَحرم، نشناسد او را.

بیشتر بخوانید: مفهوم ، فلسفه و فواید حجاب

 

این حجابها، آدمی را از مشاهده‌ی ملکوت و جمال حق، که کمال حقیقی اوست، باز می‌دارد پس انسان سالک، برای وصول به شمس حقیقت، باید از این حجابها خلاصی یابد تا فانی در حق و باقی به حق گردد. بزرگترین حجابهای ظلمانی، ملاحظه‌ی انانیت و خودبینی و خودپرستی امت و دیگری بدن عنصری است که به اعتباری حجاب و لباس، سرّ و حقیقت آدمی که نفس ناطقه‌ی اوست، می‌باشد. پس انسان اگر بخواهد به مقامات شاخصه‌ی انسانی نائل شود باید بکوشد تا از رسوم خَلقیّت به در آید و به صفات الهیه متحّلی گردد که در حدیث آمده است: لا حجابَ بَینَهُ و بینَ خلِقه غیر خلقِه یعنی هیچ حجابی بین خداوند و خلق او جز خلق او نیست به قول خواجه حافظ شیرازی:

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز *** خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

آدمی را علاوه بر دو حجاب فوق، حجابهای دیگری است که او را از ملاحظه‌ی جمال سرمدی باز می‌دارد، و آن ملکات نفسانیه‌ی اوست که در اثر اعمال و اقوال و نیّات پلید، در نفس انسان رسوخ می‌کند و مانند ابرهای سیاه، حجاب اشراق نور شمس حقیقت می‌گردد. در حدیث آمده است: که زندیقی از حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) پرسید که علت احتجاب حق از خلق چیست؟ امام در جواب فرمودند: اِنّ الاِحتجابَ عَنِ الخَلقِ لِکَثرَة ذُنُوبِهم فَاّما هُوَ، فَلا یَخفی عَلَیه خاقِیة فی آناء الیلِ و النَّهارِ یعنی همانا احتجاب خداوند از خلق به دلیل فراوانی معصیت ایشان است و امّا خداوند پس هیچ چیز ار او مخفی نیست در شب و روز) (توحید صدوق، 256). علت احتجاب حق از خلق، جز انکشاف تام و شدت ظهورش نیست و از افراط پیدایی، ناپیدا است.

یا مَن هُو ختَفی لِفَرطِ نُورهِ *** الظَاهرُ و الباطِنُ فی ظُهُورِهِ
(منظومه‌ی سبزواری)

و در حدیث آمده است اِنّش اللهَ اِحتَجبَ عَن العقولِ کَما اِحتَجبَ عَنِ الابصارِ و انَّ الَلإ الَا علی یَطلُبونَه انتم. یعنی خداوند از عقلها پنهان است همان‌گونه که از دیدگاه مخفی است و ملکوتیان نیز همانند شما او را می‌جویند. همچنین برخی از روایات مصعومین (علیه السلام) را بعنوان حُجب الهی، معرفی کرده‌اند. در حدیث دهم باب نوادر توحید کافی، آمده است: عن یُرید العِجلی قالَ سَمِعتُ ابا جعفر (علیه السلام) یَقُول: بِنا عُبِداللهُ و بنا عُرِفَ اللهُ و بِنا وُحِّدَاللهِ تبارکَ وتعالی، و محّمدٌ حجاب اللهِ تَبارکَ (اصول کافی، 113/1).
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط