مدیریت غم و شادی از نگاه امام کاظم علیه السلام

درست است که غم و شادی یکی از مهم ترین مسائل زندگی انسان هستند اما واقعیت مهم تری به نام هدف از زندگی وجود دارد که با توجه کردن به آن می توان غم و شادی را در جهت رسیدن به آن هدف اساسی مدیریت کرد. راز شادی، در درون انسان قرار دارد و کلید آن ایمان به خدا و بندگی برای اوست.
پنجشنبه، 16 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محسن رفیعی وردنجانی
موارد بیشتر برای شما
مدیریت غم و شادی از نگاه امام کاظم علیه السلام

 اهمیت نوع نگاه به حقایق دنیا

نوع نگاه و تفکر انسان ها تأثیر ویژه ای بر شادی و غم آن ها دارد. نوع تفکر می تواند یک حادثه را در یک لحظه، به حادثه ای نشاط آور یا حزن آور تبدیل کند. دین اسلام با توجه به این موضوع، تلاش گسترده ای برای القای نگاه و تفکر صحیح و حقیقت بینانه نسبت به حوادث دنیا داشته است. شناخت حقیقت و ارزش دنیا، به میزانی که ارزش دارد نه کمتر و نه بیشتر، نقش کلیدی در نوع نگاه به حوادث درون آن دارد.

از میان ویژگی های متعدد دنیا، دو شاخص اصلی تأثیرگذار بر مدیریت غم و شادی انسان را از زبان گویای امام کاظم علیه السلام مورد بررسی قررا خواهیم داد. ایشان در روایتی خطاب به یکی از شاگردان خود راهکار اساسی مدیریت غم و شادی را این گونه تبیین می کنند: «اصْبِرْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ اصْبِرْ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَإِنَّمَا الدُّنْیَا سَاعَةٌ فَمَا مَضَى مِنْهَا فَلَیْسَ تَجِدُ لَهُ سُرُوراً وَ لَا حُزْناً وَ مَا لَمْ یَأْتِ مِنْهَا فَلَیْسَ تَعْرِفُهُ فَاصْبِرْ عَلَى تِلْکَ السَّاعَةِ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا فَکَأَنَّکَ قَدِ اغْتَبَطْت؛ ‏[1]

بر طاعت خدا شکیبایى کن و در ترک معاصى او شکیبا باش؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست. آن چه از آن گذشته، جاى شادى و غم ندارد و از آن چه نیامده نیز خبر ندارى. پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و نکو حالى
 

ضرورت کنترل غم و شادی

غم و اندوه کنترل نشده، خطرات متعددی ازجمله ناامیدی، از دست دادن نیروی بدنی، انحراف، تعدی، خشم و... را متوجه انسان می کند؛ از طرفی خطرات شادی نیز کمتر از خطرات غم نیستند چرا که غفلت، اسراف، ظلم و حتی کفر و طغیان گری از جمله خطراتی هستند که در زمان شادی و فرح کنترل نشده، انسان را تهدید می کنند.
سرعت گذر عمر، موجب می شود بسیاری از افراد دچار اشتباه محاسباتی شوند و گاهی آن قدر از گذشت زمان غافل شوند که در همان گذشته باقی بمانند و با آن غمگین یا دل خوش باشند و گاهی بی توجه به فرصت لحظه ای که در آن قرار دارند غم آینده و شادی که هنوز نیامده را خیالبافی کنند.
قرآن کریم نیز نسبت به خطرات غم و شادی کنترل نشده هشدار داده و می فرماید: «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور؛ [2] تا بر آن چه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب‏] آن چه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.»
پس از مرور اهمیت و ضرورت کنترل غم و شادی، سؤال اساسی آن است که چگونه باید آن را کنترل کرد؟

 

بندگی خدا؛ راهبرد اصلی زندگی

گاهی مسائل فرعی، جای مسأله اصلی و راهبردی مطرح می شوند و همین امر موجب می شود نه تنها از درمان ریشه ای مسائل فرعی بازبمانیم بلکه از مسأله اساسی نیز به کلی غافل شویم.

کسی نیست که از غمگین بودن استقبال کند یا از شادی بدش بیاید؛ اما حقیقت آن است که واقعیتی بسیار مهم تر از غم و شادی وجود دارد و آن این که اساس برنامه زندگی بر چه هدفی بنا شده است؟

بسیاری از مردم در تلاش برای به دست آوردن شادی و زدودن غم ها هستند؛ این ها همه خوب است، اما نمی تواند جای هدف در زندگی را بگیرد
.

دین اسلام، هدف و برنامه معطوف به آن را با اشاره به هدف از خلقت انسان، تبیین کرده است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏؛ [3] و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند

بنابراین، شوق نسبت به شادی و تلاش برای زدودن غم ها نباید انسان را از اساس برنامه زندگی خود در این دنیا که همان بندگی خداست غافل کند و موجب شود فرع، جای اصل را بگیرد.

اکنون، سؤال بعدی این است که با توجه متأثر بودن انسان از غم و شادی، چگونه می توان نسبت به کنترل این دو حالت روحی به شکلی که نه تنها اثر منفی بر بندگی خدا نداشته باشند بلکه در خدمت آن قرار گیرند اقدام نمود؟

 

تحلیل ویژگی های دنیا

طبق بیان نورانی امام کاظم علیه السلام که در ابتدای این نوشتار ذکر شد، برای مدیریت غم و شادی در زندگی، لازم است نسبت به ویژگی های عمری که در این دنیا سپری می کنیم توجه کنیم. این دنیا، ویژگی های متعددی دارد که امام کاظم علیه السلام از میان آن ها به دو ویژگی که بیشترین تأثیر در شکل گیری نوع نگاه به حوادث این دنیا دارند اشاره می کنند.
 
سرعت و کوتاهی عمر
انسانی که خواسته هایی با ابعاد بی نهایت دارد، عجیب است که نسبت به کوتاهی و سرعت عمر خود در این دنیا بی توجه باشد. توجه به این امر مهم، اثر شگفت انگیزی در تحول زندگی انسان دارد که یکی از آثار آن، مهیا ساختن ذهن انسان برای کنترل غم و شادی های این دنیاست.

توجه به این نکته، در مورد غم باعث می شود صبر بر سختی ها و عوامل اندوه آور در این دنیا بسیار آسان شود؛ چنان که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «إِنَ‏ مَنْ‏ صَبَرَ صَبَرَ قَلِیلًا وَ إِنَ‏ مَنْ‏ جَزِعَ‏ جَزِعَ‏ قَلِیلا؛ [4] هرکه شکیبایى کند، اندکى شکیبایى کرده و هرکه نا شکیبى کند، اندکى نا شکیبى کرده است [زیرا عمر کوتاه است و گرفتاری ها زود گذر] .»

در مورد شادی نیز، عقل حکم می کند که به فکر شادی دائمی بوده و خود را فریفته و دل خوش به شادی اندک و کوتاه این دنیا نکنیم؛ چنان که امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «إِنَ‏ الْعُقَلَاءَ زَهِدُوا فِی‏ الدُّنْیَا وَ رَغِبُوا فِی الْآخِرَةِ لِأَنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا طَالِبَةٌ مَطْلُوبَةٌ وَ الْآخِرَةَ طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ فَمَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْیَا حَتَّى یَسْتَوْفِیَ مِنْهَا رِزْقَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا طَلَبَتْهُ الْآخِرَةُ فَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ فَیُفْسِدُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتَه؛ ‏[5]

به راستی که عاقلان، به دنیا بی‌رغبتند و به آخرت مشتاق; زیرا می‌دانند که دنیا خواهان است و خواسته شده و آخرت هم خواهان است و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنیا او را بخواهد تا روزی خود را از آن دریافت کند، و هر که دنیا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه کند

 
گذشته یا آینده
سرعت گذر عمر، موجب می شود بسیاری از افراد دچار اشتباه محاسباتی شوند و گاهی آن قدر از گذشت زمان غافل شوند که در همان گذشته باقی بمانند و با آن غمگین یا دل خوش باشند و گاهی بی توجه به فرصت لحظه ای که در آن قرار دارند غم آینده و شادی که هنوز نیامده را خیالبافی کنند.

پس واقعیت دیگر دنیا، لحظه ای است که در آن قرارداریم. یعنی تمام همت انسان باید صرف لحظه فعلی قرار بگیرد نه گذشته یا آینده زیرا به تعبیر امام کاظم علیه السلام آن چه گذشته، جاى شادى و غم ندارد و از آن چه نیامده نیز خبر نداریم. 

به عبارت دیگر، اکثر قریب به اتفاق غم و شادی های افسارگسیخته یا ریشه در ماندن در گذشته دارد یا ریشه در توهم آینده
.
 

صبر، کلید مدیریت هیجان

چنان که گفته شد، اساس زندگی ما در این دنیا، بندگی خداست نه غم و شادی. غم و شادی در صورت کنترل شدن می توانند در خدمت بندگی خدا قرار گیرند و موجب سعادت در دنیا و شادی دائمی در آخرت شوند. در گستره معارف دینی، از مهارت و توانایی در کنترل غم و شادی، با عنوان «صبر» یاد شده است.

آری برای تحقق بندگی حقیقی خدای متعال باید صبور بود. صبر در بندگی خدا، هم چون سکه ای است که دو رو دارد؛ یک روی آن صبر بر اطاعت و انجام فرامین الهی و روی دیگر آن صبر و مقاومت در مقابل گناهان است.

این سکه طلایی، کلید قفل بهشت الهی است؛ چنان که از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ‏ فَیَأْتُونَ بَابَ الْجَنَّةِ فَیَضْرِبُونَهُ فَیُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَهْلُ الصَّبْرِ فَیُقَالُ لَهُمْ عَلَى مَا صَبَرْتُمْ فَیَقُولُونَ کُنَّا نَصْبِرُ عَلَى‏ طَاعَةِ اللَّهِ وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقُوا أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ؛ ‏[6]

هنگامى که روز قیامت برپا شود گروهى از مردم به طرف در بهشت مى ‏روند و در را مى‏ کوبند، به آن ها گفته مى‏ شود: چه کسانی هستید؟ آن ها پاسخ مى‏ دهند: ما از اهل صبر هستیم. به آنان مى‏ گویند: شما بر چه صبر کردید؟ مى‏ گویند: ما بر طاعت خدا و نیز از معصیت خداوند صبر می کردیم. در این هنگام خداوند متعال مى‏ فرماید: آن ها راست مى‏ گویند؛ بگذارید وارد بهشت شوند
 

ایمان و اصلاح؛ راز نشاط درونی

با این که بسیاری از مردم، آرامش و نشاط خود را در بیرون از وجود خود و با تلاش برای تهیه امکانات و رفاه در زندگی جستجو می کنند اما واقعیت آن است که سرچشمه همه این ها از درون انسان قرار دارد.

دین اسلام با توجه به این نکته، ایمان و اصلاح همه جانبه روح و رفتار را موجب رفع همه نگرانی ها و ترس ها می داند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون؛ [7] و ما پیامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‏ فرستیم، پس کسانى که ایمان آورند و نیکوکارى کنند بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد

ایمان و اصلاح درونی، به منزله انقلاب درونی در انسان است که موجب بروز خصوصیات ویژه ای از سوی مؤمنان می شود. یکی از آن خصوصیات این است که ظاهر او با نشاط و خوشحال دیده می شود؛ حتی اگر دلی آکنده از غم داشته باشد. مثل این که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «الْمُؤْمِنُ هُوَ الْکَیِّسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ‏ فِی‏ وَجْهِهِ‏ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه؛ ‏[8] مؤمن، زیرک و باهوش است؛ صورتش بشاش و باز، و اندوهش در قلبش است

بر این اساس، ایمان و انقلاب درونی انسان، موجب ایجاد نوعی خاص از زیرکی و باهوشی در مؤمن می شود. مثل این که، چون می داند که شاد کردن اطرافیان، مورد رضای الهی و نوعی از اطاعت خداست صورتش همیشه باز و متبسم است حتی اگر در آن لحظه دلی آکنده از غم و اندوه داشته باشد. ایمان و اصلاح فکری و روحی، او را به جایی رسانده است که تا این اندازه بر غم و شادی خود مسلط بوده و آن ها را در جهت بندگی خدا هدایت می کند.

پی نوشت
[1] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص 396.
[2] سوره حدید، آیه 23.
[3] سوره ذاریات، آیه 56.
[4] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2؛ ص88.
[5] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، « ج‏1 ؛ ص18.
[6] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[7] سوره انعام، آیه 48.
[8] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2 ؛ ص226


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط