بی صبری و بی قراری رسول خدا(صلوات الله علیه) در نجات انسانها

نگاه ما به قرآن باید نگاهی پر از مهر و محبت باشد. وقتی با این دید قرآن را بخوانیم و در عبارات آن دقیق شویم، پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) و دیگر بزرگان که در قرآن از آنها یاد شده را جملگی دارای محبتی خدایی و بی انتها می بینیم.
دوشنبه، 12 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بی صبری و بی قراری رسول خدا(صلوات الله علیه) در نجات انسانها

بی‌قراری پیامبر مهربانی(ص) در هدایت انسان‌ها

هرگاه بنا داشتیم فردی را بشناسیم باید به رفتار و سبک زندگی او مراجعه کنیم و با دقت در آن حق بودن یا نبودنش را بفهمیم. کسانی که مدعی اصلاح هستند یا می‌خواهند شاخصه‌های انسانی را در جهان حکم‌فرما کنند، در زندگی شخصی خود نیز باید با همان شاخصه‌ها رفتار کنند. پیامبر گرامی اسلام(ص) نمونه بارزی از کمال انسانی و الهی است که شخصیت عظیم و بی‌انتهایش تمام عالم را مبهوت خود کرده است و حق بینان را از درک خود عاجز فرموده است.

دلیل آنکه خداوند در قرآن پیامبر(ص) را الگو و اسوه حسنه یاد معرفی فرموده همین روش زندگی ایشان است. «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً»؛ (احزاب21) ضمن آنکه خداوند در قرآن از رسول خدا استقامت خواسته و او را به صبر در برابر مشکلات دستور داده است. «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»؛ پس (اى پیامبر!) همان‌گونه که مأمور شده‌اى، استوار باش و (نیز) هر کس که با تو، به سوى خدا آمده است. همچنین سرکشى نکنید که او به آنچه مى‌کنید بیناست. (هود112) وقتی سوره هود نازل شد حضرت فرمود: «شَیَّبَتْنِی‏ سورة هُود لمکان قوله فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ»؛ سوره هود مرا پیر کرد، به جهت این جمله که می‌فرماید: چنانکه امر شده‌ای، خودت و کسانى که با تو بازگشت کرده‏اند، استقامت نما.» (الخصال، ج1، ص۱۹۹)

البته می‌توان در این آیه به نکات ظریفی اشاره کرد. از آنجا که قرآن پیامبر(ص) را در نهایت کمال معرفی می‌کند و پیامبر(ص) هم خود را صبورترین مخلوقات می‌دانند و می‌فرمایند: « عثت للحلم مرکزا و للعلم معدنا و للصبر مسکنا»؛ برانگیخته شده‌ام که مرکز بردباری و معدن دانش و منزل شکیبایی باشم. (مصباح الشریعه، ص154) به نظر نمی‌آید که خداوند در این آیه از عدم صبر پیامبر(ص) در تبلیغ دین نگران بوده، پس جهتی دیگر را مدنظر قرار داشته است. آن جهت هم می‌تواند یاران پیامبر(ص) باشند که باید صبر می‌کردند؛ همان‌طور که ایشان بارها یاران خود را امر به استقامت می‌فرمودند و جهت دیگر عدم‌صبر رسول خدا(ص) در هدایت و نجات بندگان بود.

در عدم‌صبر در تبلیغ نقص محسوب می‌شود و عدم صبر در هدایت انسان‌ها کمال. خداوند در سوره توبه، آیه80 وقتی می‌فرماید برای مشرکان دعا نکن، می‌فهمیم که ایشان اصرار عجیبی به هدایت انسان‌ها، حتی مشرکان داشتند. پس لازم بود از این برای هدایت و نجات انسان‌ها کمی صبر می‌فرمودند. حتی آنجا که خداوند در سوره قیامت آیه16 می‌فرماید: «لاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ»؛ نشان از عدم‌صبر پیامبر اسلام(ص) برای هدایت و نجات بود. این عجله و شتاب دلیلی نداشت جز اینکه ایشان می‌خواستند از تمام فرصت‌هایشان برای این امر استفاده کنند. خدواند این تذکر را مجددا تکرار می‌فرماید که: «وَ لاتَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ، وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا»؛ و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزای. (طه114) این عدم‌صبر نشان از دلسوزی و دغدغه و مهر پیامبر(ص) نسبت به زندگی همه انسان‌ها داشت.

بی صبری و بی قراری رسول خدا(صلوات الله علیه) در نجات انسانها
 

اعطای «شرح صدر» به پیامبر(ص)

خداوند متعال در قرآن از «شرح صدر» پیامبر اعظم(ص) به عنوان موهبت بزرگ یاد کرده و می‌گوید: «ألَمْ نَشْرَحْ لَک صَدرَک»؛ آیا سینه تو را وسیع و گشاده نساختیم؟! (انشراح۱) لام در «لک» یا براى تعلیل است یا براى انتفاع. در صورت اوّل، مفاد آیه این است که آیا براى خودت به تو شرح صدر ندادیم و این تعبیر دلالت دارد که شخصیّت حضرت، علّتى کافى براى اعطاى شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندى آن حضرت است که خداوند در جهت منافع پیامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختیارش نهاد. علامه طباطبایی می‌گوید: «مراد از شرح صدر رسول خدا(ص) گستردگی و وسعت نظر وی است به طوری که ظرفیت تلقی وحی و نیز نیروی تبلیغ آن و تحمل ناملایماتی را که در این راه می‌بیند، داشته باشد و به عبارتی دیگر نفس شریف آن بزرگوار را طوری نیرومند کند که نهایت درجه استعداد را برای قبول افاضات الهی پیدا کند.» (المیزان، ج۷، ص۴۷۱)

این قدرت معنوی راهگشای پیامبر(ص) در همه امور بود که به اقتضای تلاش حضرت در عبادت و بندگی به ایشان اعطا شد: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ‌ وَ إِلى‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ»؛ شرح صدر لازمه پیامبران و اولیای خدا است؛ حضرت موسی(ع) در وادی مقدس شرح صدر را از خدای سبحان درخواست می‌کند و می‌گوید: «رَبِّ اشْرَح لی صَدْری»؛ پروردگارا! سینه‌ام را گشاده کن...(طه۲۵) آنچه که حضرت موسی(ع) از خداوند درخواست کرد، شرح صدر، آسان شدن کارها، قابل فهم بودن بیانات چه از نظر ادراکی چه از نظر تلفظی(با همراهی برادرش هارون) بود. اما مهمتر از این ابزار به‌کارگیری آن است.

پیامبر اسلام(ص) به خوبی از شرح صدر و امکانات تبلیغی استفاده می‌فرمودند و با آن جاذبه‌ای قابل توجه داشتند. رسول خدا(ص) به واسطه شرح صدرشان شنونده خوبی بودند که سخنان و درددل‌های مردم را می‌شنیدند. این خوب شنیدن می‌توانست به مردم کمک کرده و آنها را از مشکلات رهایی بخشد. البته منافقان این ویژگی پیامبر(ص) را نقطه ضعف می‌دیدند و ایشان را زودباور می‌پنداشتند، اما حقیقت آن است که پیامبر(ص) در این شنیدن هم قوت قلب مردم بودند، هم ناتوانی و نادانی آنها را تحمل می‌فرمودند و هم باعث تسکین دل مردم می‌شدند. خداوند در آیه 61 سوره توبه این ویژگی پیامبر(ص) را تحسین می‌فرماید و آن را رحمت برای مؤمنان، خیرخواهی برای مردم و عذاب برای منافقان می‌داند.

خوب گوش دادن و عجله نکردن در پاسخگویی و احترام به کسانی که از سر علاقه به سمت ایشان می‌رفتند، نشان از اطمینان خاطر و ایمانی بود که رسول خدا(ص) به رسالت خود داشتند. حتی سختی تحمل منافقان که کنار ایشان بودند و ایشان را زودباور و ساده‌لوح می‌دانستند از امتیازات رسول خدا(ص) بود. صاحب مجمع البیان می‌نویسد وقتی آیه؛ «فَمَنْ یرِد اللهُ اَن یهدیهُ یشرَح صَدرَهُ لِلإسلامِ...». (انعام۱۲۵) نازل شد، از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: منظور از شرح صدر چیست؟ فرمود: «نوری است که خدا در دل مؤمن می‌افکند و سینه‌اش را به‌ وسیله آن گشایش و روشنی می‌بخشد». پرسیدند:‌ آیا این نور نشانه‌ای دارد؟ فرمود: «آری، (نشانه آن) توجه به‌سرای جاویدان و دامن برچیدن از زرق و برق دنیا و آماده شدن برای مرگ است پیش از آن که فرارسد.» (مجمع البیان، ج۴، ص۵۶۱)

بی صبری و بی قراری رسول خدا(صلوات الله علیه) در نجات انسانها
 

پیامبر اسلام(ص)، دلسوز بیچارگان

قرآن کلام خداوند است و به همین واسطه می‌تواند در شناختن حقیقت وجودی عالم راهنمای اصلی ما باشد. قرآن در شناخت پیامبر اسلام(ص) نیز می‌تواند محل مراجعه باشد و شناخت حقیقی ایشان را برای ما میسر کند. هدف اصلی تمامی انبیا و پیامبر اعظم(ص) در قرآن آمده است، اما در میان این آیات، صفات و خصوصیات شخصی پیامبران(ع) را هم به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌توانیم پیدا ‌کنیم. به طور مثال خصوصیات اخلاقی و حتی جسمانی حضرت موسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یوسف(ع) و... یافت می‌شود که الگوی ما هستند. اما قرآن نسبت به پیامبر گرامی(ع) ویژه عمل کرده است. این شناخت‌ها در صفات مشترک پیامبر(ص) با خداوند عزوجل یافت می‌شود. یعنی خداوند و پیامبر(ص) در برخی صفات مشترک هستند.

به‌طور مثال خداوند خود را قاری معرفی می‌کند: «اِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَاِذا قَرَأْناهُ فَاْتَّبِعْ قُرْانَهُ»؛ به درستی‌که جمع‌کردن و خواندن قرآن بر عهده ماست، پس هرگاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروى کن، سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست. (قیامت17،18،19) همچنین در مورد پیامبراکرم(ص) هم می‌فرماید: «اِقْرَأْ بِاْسْمِ رَبِّکَ اْلَّذی خَلَقْ»؛ (علق1) مسلما قرائت قرآن در این آیات خواندن و رد شدن نیست، بلکه مفهومی وسیع‌تر دارد. خداوند از پیامبر(ص) می‌خواهد تبیینی که بر او وحی می‌شود را ابلاغ کند و به آیات قرآن عمل کند. پس پیامبر(ص) قاری و عامل کامل به قرآن و نمایش دقیقی از دستورات و اهداف قرآن است.
 
اما صفتی دیگر که به پیامبر(ص) نسبت داده شده که با خداوند مشترک است، صفت رئوف و رحیم است. خداوند در مورد پیامبر(ص) می‌فرماید: «رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.» (توبه128) خداوند متعال در قرآن از خودش با نام رئوف «وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» (بقره207) و هشت بار با نام رئوف رحیم یاد کرده است. مانند این فراز که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ» (بقره143) علامه طباطبایی(ره) درباره فرق بین رأفت و رحمت می‌نویسد: «فرق میان رأفت و رحمت بعد از آنکه هر دو در اصل معنا مشترک‌اند، این است که رأفت مختص به اشخاص مبتلا و بیچاره است، ولی رحمت در اعم از آن (بیچاره و غیربیچاره) استعمال می‌شود.» (المیزان، ج1، ص325)

همچنین در فراگیری میان تمامی انسان‌ها حتی دشمنان صفت رحیم می‌آید. یعنی نگاه پیامبر(ص) مانند خداوند به تمام خلائق در عالم دل‌سوزانه و با رحمت است و فقط هدایت و نجات امت خود را و پیروان خود را در نظر ندارد. در خصوص معنای دقیق رئوف آمده است که این صفت درمان‌گری است که بدون درد و رنج و زحمت، مریض خود را درمان می‌کند. مرحوم مصطفوی می‌گوید: «رأفت، عطوفت، لطف و رحمت خالص و شدید است. یعنی لطف و رحمتی است که وقوع درد و ناراحتی را برنمی‌تابد، هر چند آن درد و ناراحتی به مصلحت فرد باشد. اما رحمت، صرف عطوفت و مهربانی کردن است. مهربانی کردنی که گاهی با درد و ناراحتی فرد نیز همراه است. مانند لطف و رحمت یک جراح به یک بیمار علاقه‌مند به بهبودی» (التحقیق، ج4، ص6)


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط