داد از خود پيرتر کستان خبر

داد از خود پيرتر کستان خبر شاعر : عطار گفت من دو چيزدارم دوست تر داد از خود پيرتر کستان خبر وين دگر يک نيست جز فرزند من آن يکي اسبست ابلق گام زن اسب مي‌بخشم به شکر اين خبر گر خبر يابم به مرگ اين پسر چون دو بت در ديده‌ي جان عزيز زانک مي‌بينم که هستند اين دو چيز دم مزن از پاک بازي پيش جمع تا نسوزي و نسازي همچو شمع کار خود تا بنگرد بر هم زند هرک او در پاک بازي دم زند هم در آن ساعت قفاي آن خورد پاک بازي کو به شهوت نان خورد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داد از خود پيرتر کستان خبر
داد از خود پيرتر کستان خبر
داد از خود پيرتر کستان خبر

شاعر : عطار

گفت من دو چيزدارم دوست ترداد از خود پيرتر کستان خبر
وين دگر يک نيست جز فرزند منآن يکي اسبست ابلق گام زن
اسب مي‌بخشم به شکر اين خبرگر خبر يابم به مرگ اين پسر
چون دو بت در ديده‌ي جان عزيززانک مي‌بينم که هستند اين دو چيز
دم مزن از پاک بازي پيش جمعتا نسوزي و نسازي همچو شمع
کار خود تا بنگرد بر هم زندهرک او در پاک بازي دم زند
هم در آن ساعت قفاي آن خوردپاک بازي کو به شهوت نان خورد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما