گفت مجنون گر همه روي زمين

گفت مجنون گر همه روي زمين شاعر : عطار هر زمان بر من کنندي آفرين گفت مجنون گر همه روي زمين مدح من دشنام ليلي باد و بس من نخواهم آفرين هيچ کس بهتر از ملک دو عالم نام او خوشتراز صد مدح يک دشنام او گر بود خواري چه خواهد بود نيز مذهب خود با توگفتم اي عزيز پس برآرد از همه جانها دمار گفت برق عزت آيد آشکار آنگهي از عزت و خواري چه سود چون بسوزد جان به صد زاري چه سود جان ما و آتش افروخته بازگفتند آن گروه سوخته زانک او را هست در آتش حضور...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفت مجنون گر همه روي زمين
گفت مجنون گر همه روي زمين
گفت مجنون گر همه روي زمين

شاعر : عطار

هر زمان بر من کنندي آفرينگفت مجنون گر همه روي زمين
مدح من دشنام ليلي باد و بسمن نخواهم آفرين هيچ کس
بهتر از ملک دو عالم نام اوخوشتراز صد مدح يک دشنام او
گر بود خواري چه خواهد بود نيزمذهب خود با توگفتم اي عزيز
پس برآرد از همه جانها دمارگفت برق عزت آيد آشکار
آنگهي از عزت و خواري چه سودچون بسوزد جان به صد زاري چه سود
جان ما و آتش افروختهبازگفتند آن گروه سوخته
زانک او را هست در آتش حضورکي شود پروانه از آتش نفور
سوختن ما را دهد دست، اينت کارگرچه ما را دست ندهد وصل يار
پاک پرسيدن جز اينجا راه نيستگر رسيدن سوي آن دلخواه نيست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما