گفت مجنون گر همه روي زمين شاعر : عطار هر زمان بر من کنندي آفرين گفت مجنون گر همه روي زمين مدح من دشنام ليلي باد و بس من نخواهم آفرين هيچ کس بهتر از ملک دو عالم نام او خوشتراز صد مدح يک دشنام او گر بود خواري چه خواهد بود نيز مذهب خود با توگفتم اي عزيز پس برآرد از همه جانها دمار گفت برق عزت آيد آشکار آنگهي از عزت و خواري چه سود چون بسوزد جان به صد زاري چه سود جان ما و آتش افروخته بازگفتند آن گروه سوخته زانک او را هست در آتش حضور...