مظلوميت شهيد علامه بلخي (2)
آيا علامه بلخي با علما و شخصيت هاي شيعه و سني جهان اسلام هم ارتباط داشت؟
علامه بلخي در اين سخنراني ها چه مطالب و مسائلي را مطرح مي کرد؟
آنگاه علامه بلخي به عراق مي رود و با علما و شخصيت هاي ديني حوزه علميه نجف اشرف همچون آيت الله شيخ محمد حسين کاشف الغطاء، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت الله شيخ ضياء الدين عراقي و آيت الله سيد محسن حکيم ديدار مي کند و مشکلات جهان اسلام را با آنان در ميان مي گذارد. بر عليه رژيم ديکتاتوري وقت عراق سخنراني مي کند که مورد تعقيب مأموران امنيتي قرار مي گيرد. بعد به حوزه علميه قم مي آيد، و در کلاس درس آيت الله العظمي بروجردي، آيت الله سيد حسين قمي، آيت الله شيخ عباس قمي، آيت الله سيد صدر الدين صدر و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري شرکت مي کند. از آنجا که مرحوم امام خميني (ره) از شاگردان برجسته آيت الله بروجردي بودند با ايشان از نزديک آشنا مي شود. آقاي بلخي که پس از آزادي از زندان براي بار دوم به نجف اشرف مي رود امام خميني به ديدارش مي شتابد و به ايشان مي گويد: «جناب آقاي سيد اسماعيل بلخي! آن زمان (1317) که شما را در حوزه علميه قم ديده بودم مثل الآن در اين حد رشد نکرده بوديد. الحمدلله شما امروز خيلي از نظر علمي و فکري رشد کرده ايد. 15 سال زندان و بيش از سي سال مبارزات طولاني شما را بسيار پخته و آبديده کرده است.»
در آن زمان که قيام مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس روي مي دهد، (1314) علامه بلخي و مرحوم شيخ محمد تقي بهلول و علماي بسياري از مناطق مختلف ايران در آن شرکت مي کنند. زيرا همه مردم مسلمان ايران با طرح کشف حجاب رضا شاه مخالف بودند، و آن را توطئه استعماري و نقشه غربي ها براي مبارزه با اسلام مي دانستند. لذا شهيد بلخي مبارزات سياسي خود را از آن زمان آغاز کرد. مرحوم شيخ محمد تقي بهلول رهبر قيام تاريخي مسجد گوهرشاد خراسان در خاطرات خود مي گويد: «من در سال هاي تحصيل در مشهد 1308 با شهيد بلخي آشنا شدم، و بيش از 40 سال با او در ارتباط بودم و به طور مشترک در ايران و افغانستان مبارزه مي کرديم. ما دو نفر در زندان کابل نيز چند سال در کنار هم بوديم.»
علامه بلخي نيز در يادداشت هاي خود آشکار کرده که با تعدادي از نهضت هاي آن روز جهان اسلام از جمله نهضت امام خميني (ره) و نهضت فدائيان اسلام به رهبري شهيد نواب صفوي و حزب مؤتلفه اسلامي به رهبري سيد علي اندرزگو و جامعه ي روحانيت مبارز ايران در مشهد، تهران، قم و ساير شهرها در ارتباط بوده و آثار و نشريات آن ها را در افغانستان توزيع مي کرده است. با امام موسي صدر رهبر شيعيان لبنان و بسياري از بزرگان حوزه علميه قم از جمله آيت الله بروجردي، آيت الله سيد صدر الدين صدر و حضرت امام خميني ارتباط و همکاري داشته است. زماني که آقاي بلخي دستگير و زنداني مي شود.
در مصر، علما و شخصيت هاي برجسته و اساتيد دانشگاه الازهر به دفاع از او برمي خيزد. در لبنان آيت الله علامه سيد عبدالحسين شرف الدين به دفاع از او بر مي خيزد. در عراق آيت الله کاشف الغطاء به دفاع از او بر مي خيزد. در ايران مراجع عظام وقت همچون آيت الله بروجردي، آيت الله ميلاني، امام خميني، آيت الله سيد صدر الدين صدر، آيت الله سيد رضا صدر، امام موسي صدر، سيد نواب صفوي و ساير مراجع و علماي حوزه علميه قم و مشهد به دفاع از او بر مي خيزند.
اين آقايان به طور دستجمعي طوماري مي نويسند و با جمعي از مراجع و علماي بزرگ ايران به سازمان ملل متحد شکايت مي کنند، که چرا دولت افغانستان يکي از علماي مجاهد شيعه و مبلغ ما را دستگير کرده و مي خواهد بدون جرم و گناه او را اعدام نمايد. سازمان ملل در پي دريافت اين طومار اقداماتي را عليه دولت افغان به عمل مي آورد، و مؤثر واقع مي شود و موجب مي شود که رژيم حاکم نتواند آقاي بلخي را اعدام کند.هم اکنون ما کتابي تأليف کرده ايم تحت عنوان «سيد جمال الدين ثاني» که حدود سيصد تن مراجع عظام تقليد، علما، بزرگان، شخصيت ها و انديشمندان سرشناس و برجسته جهان اسلام پيرامون شخصيت، نهضت و انديشه هاي علامه بلخي سخن گفته اند. که اکثر آن ها ايشان را يکي از نوابغ دوران خود و از رهبران نهضت بيداري اسلامي در جهان اسلام خوانده اند. اين ها همه نشان دهنده اين است که علامه بلخي با علما و شخصيت هاي جهان اسلام در ارتباط بوده است.
اشاره کرديد که آقاي بلخي فرا مليتي و فرا مذهبي مي انديشيد. بفرماييد که در ارتباط با روي دادهاي خارج از افغانستان همچون قضيه فلسطين و اشغال بيت المقدس چه واکنشي نشان مي داد؟
علامه بلخي در اين تظاهرات بر عليه اين توطئه استعماري سخنراني آتشيني ايراد کرد و به مردم گفت: «قدرت هاي استعماري و به ويژه انگليس پير يک عده از يهوديان نژادپرست را از سراسر جهان آورده اند و بر مردم مظلوم فلسطين مسلط کرده اند و مي خواهند به اين بهانه قدس اولين قبله مسلمين را اشغال کنند. اي مسلمانان جهان، اي کشورهاي عربي، اي ملل مسلمان، اي بزرگان و علماي ديني؟! چرا يک اقليت صهيونيست بر اکثر مسلمانان پيروز شوند؟ اين در نتيجه پراکندگي و سستي ما مسلمانان است. امروز يک ميليارد مسلمان در دنيا زندگي مي کنند، چه شده است اين ها را که کوچک ترين حرکت عليه استعمار پير انگليس و اين شيطان قرن انجام نمي دهند؟! چرا يک عده ي محدود صهيونيست نژادپرست و پول پرست آمده اند و فلسطين را گرفته اند. مگر اينها به فلسطين اکتفا مي کنند؟ اينها هدفشان نيل تا فرات و از فرات تا ايران و از ايران تا هرات و از هرات تا بلخ و بخارا است مي خواهند در آينده بر همه جوامع اسلامي تسلط پيدا کنند و ذخاير طبيعي اين کشورها را غارت کنند. و در حقيقت نگذارند چيزي به نام اسلام قدرت مند در جهان وجود داشته باشد و دنيا دربست بايد تحت سلطه ي استعمار و قدرت هاي استکباري باشد.»
شهيد بلخي در ادامه اين سخنراني داغ و آتشين به مسلمانان هشدار مي دهد و مي گويد: «صهيونيستها از هم اکنون در ممالک اسلامي ريشه گرفته اند. اگر مسلمانان يک يکپارچه نشوند و يهوديان را از سرزمين فلسطين بيرون نکنند، اين بلاي سرطاني در آينده مشکل و معضل بزرگي براي همه مسلمين خواهد شد. اگر جمعيت يهوديان صهيونيست نژادپرست با نيرنگ هاي استعمارگران افزايش يابد، آنگاه ما نمي توانيم آن ها را از اين سرزمين بيرون کنيم. بعدها کار فتنه گري آن ها را از اين سرزمين بيرون کنيم. بعدها کار فتنه گري آن ها در جهان اسلام آغاز مي شود. اين طرح استعماري غربي براي نابودي ما و شما تدارک ديده شده است. اي مسلمين ما بايد آگاه و بيدار باشيم. گرايشات شيعه و سني، افغاني و ايراني و عرب و عجم را کنار بگذاريم. وقتي پيامبر اسلام مبعوث شد، اسلام به شيعه و سني و عرب و عجم تعلق نداشت. براي همه بشريت و جهان بود. توده هاي مسلمانان بايد پيرو حقيقي اسلام باشند. قبله، قرآن، پيامبر و مکتب ما يکي است. ما بايد بيدار باشيم و فريب استعمار انگليس و آمريکا را نخوريم. اي مسلمانان جهان و اي کساني که وجدان بيدار داريد دست به دست هم دهيم و اين يهوديان را که در فلسطين لانه کرده اند بيرون کنيم. مگر سرزمين وحي و پيامبران جاي پاي شرک و الحاد است. ما نبايد اجازه بدهيم آن ها سرزمين هاي ما را غصب کنند. زيرا يهوديان نژاد پرست و رژيم غاصب اسرائيل خطرناک ترين موجود در روي زمين هستند و اگر اين ها در آينده قدرت بيايند به هيچ کس رحم نمي کنند.»
علامه بلخي در پي اين سخنراني آتشين و هشدار دهنده به سازمان ملل متحد و برخي محافل جهاني نامه اعتراض آميز مي فرستد، و از آن ها مي خواهد که از مردم مظلوم فلسطين حمايت کنند. شکي نيست که توجه اين عالم مجاهد به ملت فلسطين محدود نبوده و در سخنراني هاي خود همواره از انقلاب الجزاير و ساير نهضت هاي اسلامي همچون نهضت تنباکو، نهضت مشروطه در ايران از استقلال هند و پاکستان و ساير ملل مسلمان در جهان اسلام دفاع کرده است. در اشعار و آثار علامه بلخي مذهب تراشي و مرزبندي بين مسلمانان و گرايش هاي قومي عرب و عجم و ترک و فارس مردود شناخته شده است. او در اين باره به صورت دردمند و دلسوز پرسش هايي را مطرح مي کند و مي گويد: «اگر ما عرب و عجم و ترک و فارس و افغان نگوييم و فقط اسلام بگوييم بهتر نيست؟ چرا بايد نابساماني و پراکندگي گريبانگير ما باشد؟ چرا غرب و استبداد دست به دست هم دهند، ولي ما مسلمانان پارچه پارچه باشيم؟ اين استعمارگران بودند که مسلمانان را پارچه پارچه کردند. صهيونيسم و کمونيسم را به وجود آوردند و بين جوامع اسلامي اختلاف و دوگانگي ايجاد کردند. تا مسلمين را از هم بپاشند. اي مسلمانان جهان، اي رهبران و بزرگان ملل راقيه توجه داشته باشيد که از روزي که کشورهاي اسلامي مرزبندي شد جگر اسلام پاره پاره گرديد و دانه سرطان شرک اختلاف در آن ريشه دوانيد و اسلام را از هم پارچه پارچه نمود. اسلام مرز نمي شناسد و تمام دنيا متعلق به خلق خداست. در واقع اين استعمار پير انگليس بود که بين کشورهاي اسلامي مرز درست کرد و مسلمين را پارچه پارچه ساخت تا اختلافات و دوگانگي را بين ما بيشتر کند و به اين شکل اسلام را نابود نمايد».
اين سخنان در آن شرايط تاريک و خفقان آور افغانستان چه تأثيري در جامعه داشت؟
آقاي بلخي به او مي گويد: «آري، هدف من نجات جامعه مظلوم و تحت ستم افغانستان از تمامي قيد و بندهاي استعمار و استبداد بود. و در حقيقت من خودم را فداي اسلام و ملت مظلوم افغانستان کردم. در اين 15 سال زندان بيماري هاي فراواني بر من وارد شده که همواره از آن رنج مي برم.»
بعد که بلخي در سال 1347 به شهادت مي رسد، تعدادي از علماي شيعه و سني و شخصيت هاي جهان اسلام از او به نيکي ياد مي کنند. به تشريح مظلوميت او مي پردازند.
آيت الله شيخ صدراي بادکوبه اي از اساتيد حوزه علميه نجف اشرف و يکي از شاگردان مرحوم آخوند خراساني وقتي خبر شهادت آقاي بلخي را مي شنود مي گويد: «آقاي بلخي در جامعه افغانستان حيف شد. يک جامعه بي سواد و عقب مانده و تاريک يک چنين شخصيت علمي و جهادي و مبارزي را درک نکرد. علامه بلخي براي نجات مردم از سيطره استبداد و استعمار در افغانستان ظهور کرد. ابتدا او را به مدت 15 سال به زندان مي اندازند و سرانجام او را با تزريق سم به شهادت مي رسانند. اگر آقايِ بلخي در يک کشور و جامعه ديگري زندگي مي کرد، قطعاً از فکر و انديشه و طرح هاي مترقيانه او استفاده مي کردند. ولي جامعه افغانستان نتوانست اين را درک کند و باعث شد که ايشان مظلومانه به شهادت برسد».مرحوم شيخ محمد تقي فلسفي واعظ معروف نيز در رابطه با مظلوميت آقاي بلخي مي گويد: «اگر سيد اسماعيل بلخي در کشور ديگري زندگي مي کرد، مردم آن براي او تنديس مي ساختند. اما افسوس که در جامعه افغانستان زندگي مي کرد. من از نزديک بلخي را ملاقات کردم و او را بسيار مردي روشن و آگاه با مسائل مختلف جهان و اسلام يافتم. او براي احياي مذهب تشيع مي توانست خيلي مفيد و راهگشا باشد. زحماتي که آقاي بلخي براي مردم افغانستان کشيده فوق العاده بزرگ و ستودني است. در ايران امام خميني (ره) و شخصيت هاي بزرگ ديگري داريم و مردم قدر آن ها را به خوبي مي دانند. ولي در افغانستان قدر آقاي بلخي را نداستند.» حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مقام معظم رهبري در ديداري که با رهبران و شخصيت هاي برجسته شيعه و سني افغانستان در تهران داشت از همين مظلوميت علامه بلخي خطاب به آنان فرمودند: «غفلت و کوتاهي شما بزرگان و رهبران و اهل فرهنگ و انديشه باعث شده است که اين شخصيت نابغه و اين مرد مبارز علامه بلخي و سيد جمال الدين ثاني در جهان اسلام مظلوم و ناشناخته باقي بماند. چرا در اين همه سال شما هيچ گامي در جهت معرفي شهيد بلخي برنداشته ايد شما يک چنين دانشمندي داشتيد و به راحتي گذاشتيد به فراموشي سپرده شود. واقعاً امروز شخصيت ايشان در دنيا ناشناخته و مظلوم باقي مانده است. بايد شما براي نشر انديشه هاي او گام هاي مهم و اساسي بر مي داشتيد. اين وظيفه همه ما و شماست که چنين اشخاصي را در جهان تبليغ کنيم تا مسلمانان و به خصوص نسل جوان با آثار و افکار آن ها آشنايي پيدا کنند و از مظلوميت و غربت بيرون بيايند. شما چرا تا به حال کاري براي يک چنين انساني که عمر و جواني خود را قرباني اسلام و ملت مسلمان کرده است انجام نداده ايد؟! شما بايد در آينده براي معرفي چهره ي اين مرد مجاهد اقداماتي جدي را انجام بدهيد. چون امروز مسلمانان نيازمند انديشه هاي متعالي اين مرد بزرگ هستند.»
روزي از آقاي بلخي پرسيدند که آيا بعد از شما کسي هست که پرچم نهضت اسلامي شما را در دست بگيرد و اين نهضت را ادامه دهد؟ آقاي بلخي بر مظلوميت خويش گريه کرد و گفت که «در عصر حاضر مظلوم تر از من کسي نيست. اين نهضت پس از من متوقف مي شود. علماي افغانستان در اين وادي نيتسند و نهضت و حرکت مرا درک نکردند.»
تا چه اندازه توانستيد ديدگاه هاي شهيد بلخي را در جامعه و به ويژه قشر جوان مطرح کنيد؟
احزاب جهادي که 30 سال در افغانستان مبارزه کردند زير چه پرچمي بودند و چه شخصيتي براي آن ها الگو بود؟
ديوان علامه شهيد بلخي چند بيت شعر دارد، چگونه و توسط چه کساني و در کجا تأليف شده است؟
منبع: شاهد ياران شماره 64
/ج