بزرگمرد ایران شناسی ژاپن

ایران سرزمین فروغ ایزدی است. آشی کاگا، بزرگمرد ایرانشناسی این سوی خاور هم که دوستان ایرانیش او را «عاشق آقا» نام داده بودند، جانش از این نور معرفت روشنایی یافت.
يکشنبه، 8 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بزرگمرد ایران شناسی ژاپن
 بزرگمرد ایران شناسی ژاپن






 

آشی کاگا؛ از پیشگامان پژوهشگران ایرانی در ژاپن
نام من رفتست روزی بر لبِ جانان به سهو
اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
(حافظ)
ایران سرزمین فروغ ایزدی است. آشی کاگا، بزرگمرد ایرانشناسی این سوی خاور هم که دوستان ایرانیش او را «عاشق آقا» نام داده بودند، جانش از این نور معرفت روشنایی یافت.
آتسوُ اوُجی آشی کاگا Atsuuji Ashikaga(1983-1901)از دلبستگان فرهنگ ایران و زبانهای ایرانی و از پیشداران ایرانشناسی در ژاپن، از خاندانی نامور بود و پدرانش پانزده نسل پی در پی در سالهای 1338 تا 1573 میلادی در مقام«شوگوُن» Shogun و به نام امپراتور بر ژاپن فرمانروا بودند. او در دانشگاه دوشیشا ادبیات خواند و سپس برای دنبال کردن تحصیل به فرانسه و آلمان و ایران رفت؛ به استادی ممتاز دانشگاه کیوتو رسید، و سالها ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت، و بودنش در این جایگاه به پیشرفت ایرانشناسی در ژاپن یاری داد. سالهای بالای عمر هم در دانشگاه تؤکای Tokai کرسی تدریس داشت، و همچنان شوق پژوهشهای ایرانی را در دل مستعدان برمی انگیخت.
زنده یاد آشی کاگا کار علمی خود را در جای متخصص زبان سانسکریت و به راهنمایی ریُوزابوُرو ساکاکی Ryuzaburo Sakaki استاد دانشگاه کیوتو، که خود در پاریس در مکتب بزرگان شرق شناسی دانش آموخته بود، آغاز کرد. در سال 1932 برای خواندن زبانهای اوستایی و پهلوی نزد بِنونیست E.Benveniste به فرانسه رفت. در سال 1934، در راه بازگشتنش به ژاپن، به ایران سفر کرد تا در جشنهای هزاره میلاد فردوسی شرکت جوید، و در این فرصت همراهِ هانری ماسه H.Masse فرانسوی و آرتور کریستنسن A.Christansen دانمارکی به توس سفر کرد. در تهران به تحصیل فارسی و زبان پهلوی نزد دکتر رضازاده شفق پرداخت، و این استاد ایرانی نام«عاشق آقا» به او داد. استاد آشی کاگا شاگردان بسیار در رشته زبانهای ایرانی در ژاپن تربیت کرد و مطالعات شرقی را در اینجا پیشرفت داد.
او تقریباً همه کتابها و مقاله های خود را به ژاپنی نوشته، که از آن میان است:« تاریخ مختصرهند(1947)، آئین های ایران باستان(1972)، Sukhaivyaha: روایتی انتقادی از متون سانسکریت(1965)، و تاریخ شاهنشاهی ایران(1976)»(از: یادنامه آشی کاگا، ج3، ص 133).

خاندان آشی کاگا

آتسواوُجی نسل بیست و ششم خاندان آشی کاگا بود که در سده های چهارده تا شانزده میلادی، نزدیک دو قرن و نیم، بر ژاپن فرمان راند.
در سال 1336 میلادی تاکا اوُجی آشی کاگا که در پست و بلند رویدادها و کشاکش امیران نتوانسته بود چنانکه آرزو داشت مقام شوگون یا فرمانروای لشکری ژاپن را از دربار بگیرد، به گو-دایگو، امپراتور برنشسته، پشت کرد و رزمندگان حامی او را در کیوتو درهم شکست، و امپراتور و وزیرانش را از کیوتو به یوشینو Yoshino به تبعید راند. از آن پس سلطنت پرستان، بویژه در دوره هایی که تب ملی گرایی و میهن پرستی افراطی در اوج بود- چنانکه در سالهای نیمه اول سده بیستم تا شکست ژاپن در جنگ، خاندان آشی کاگا را با چشم خشم و کینه می دیده اند. در سالهای 1336 تا 1573، که در تاریخ ژاپن«دوره آشی کاگا»خوانده می شود، 15 شوگون یا فرمانروای لشکری از این خاندان نسل در پیِ نسل بر ژاپن حکومت کردند.
آتسواوُجی آشی کاگا در یادداشتهایش شرح داده است که این احساس مردم و نگاههای سرزنش بار همگنان و همدرسان او در سالهای نوجوانیش چگونه روح حساس وی را آزرده و از زندگی بیزارش ساخته بود(یادنامه، ج3، ص 10). او به معبدی بودایی پناه برد، و یک سال و نیم در اینجا از مردم کناره گرفت. راهب این معبد به رسم آئینی نام بودایی جوُن شین به او داد. پس از آن نیز تا پایان عمر دلبستگیش را به ذِن، که مکتب عرفان بودایی است، نگهداشت.

در ایران

آشی کاگا هنگامی که برای جشن هزاره فردوسی به ایران آمد جوانی 30 ساله و بار اولی بود که به این کشور پای می نهاد، و هنوز فارسی خوب نمی دانست:« امروز قرار است که به همدان برویم. کوشیدم تا به فارسی به راننده ماشین بفهمانم که در جاهای دیدنی نگهدارد.[اما]فارسی حرف زدن با او برایم سخت است»(1)[16]. اما در این سفر که به فرهنگ ایران و زندگی مردم آن بیشتر دل بست، تمرین و تکرار فارسی را دنبال گرفت، چندانکه به گفته شاگردانش سالها بعد فارسی را روان می گفت و زیبا می نوشت. او از فرزانه مردانِ مصاحبش در ایران، مانند دکتر شفق، که نام «عاشق آقا» به او داد، و عمادالکتاب سیفی، به نیکی و احترام یاد کرده است[35]. سفر به توس در روزهای جشن هزاره میلاد فردوسی از بهترین خاطره های او در ایران بود:
«کریستنسن سفر پنجمش به ایران بود. ماسه هم بارها به ایران آمده و دوستان ایرانی بسیار یافته بود، و به من گفت: اینجا مثل اینست که در کشور خودم هستم. هانری ماسه خوش سخن و اهل ذوق و لطیفه گو بود. او با حرفهایش سرگرممان می داشت، و سختی و یکنواختی سفر را نمی فهمیدیم.»[25]
مناظر دل انگیز، از پهندشت ها و خاره و ستیغ کوهها و آسمان لاجوردیِ تا بیشه های خرم و جویبارها و حوضهای پوشیده از کاشیهای آبی رنگ و زیبائیهای زندگی ایرانی، بازار و قهوه خانه و چوگان بازی و موسیقی و قالی و گلهای سرخ، همه از این دانشی مردِ صاحبدلِ پراحساس دل برده است. از شهرهای ایران، بیشتر شیفته زیبایی و گیرایی خاستگاه عمر خیام، اصفهان نصف جهان، و شیراز شده، و دلی شیفته و شیدا برای هر هنر و اثر زیبای ایران مانند خوشنویسی و شعر و ترانه های محلی و داستانها و افسانه های ملی داشته است. روزهای زندگی در ایران برای او یادآور سالهای شیرین کودکی هم هست. نشستن در کورسوی چراغ نفت سوز شب هنگام او را به یاد روزهای مدرسه اش می اندازد.[13 و 36]

یادِ عماد الکّتاب

استاد خوشنویسی که آشی کاگا در یادداشتهای تهرانش ازو یاد کرده، و نوشته که با او آشنایی یافته بود، میرزا محمدحسین خان عمادالکتاب سیفی قزوینی است که قطعه هایی اثر قلم یا هدیه او در کتابخانه شخصی آشی کاگا بازمانده است. این مجموعه را، که یکی دو قطعه آن را عمادالکتاب امضاء و به آشی کاگا هدیه کرده، قرار بوده است که خانواده ایرانشناس فقید ژاپنی به کتابخانه دانشگاه توءکای، آخرین محل تدریس او که سالها ریاست آن را هم داشت، بسپارند تا محفوظ بماند.
در این مجموعه قطعه ای هم به خط میرزا کوچک شاگرد درویش عبدالمجید، و نیز قطعه ای به خط استاد علی اکبر کاوه، از شاگردان عمادالکتاب، هست.

دلبسته ایران زمین

آشی کاگا شیفته ایران است. در پیش سخنی بر سفرنامه ایرانش نوشته است:« روزهای اقامتم در تهران از سپتامبر 1934 تا پایان ماه ژوئن 1935 بسیار پرخاطره بود و به یادماندنی...ایران را بی اندازه دوست می دارم؛ از طبیعت زیبا و مردم خونگرم آن خوشم می آید... تاریخ باستان را که بخوانید، جایگاه ایران بزرگ و پیشرفته و کامیاب(آن روزگار)را در آن خواهید شناخت، و نیز درخواهید یافت که ایران چه سهم مهمی در تاریخ تمدن بشری داشته است.»[4]
در شرح ورودش به ایران از مرز و گمرک خسروی، می خوانیم:« رئیس گمرک اینجا مهربانی و یاری فراوان نمود. این نخستین خاطره ام از ایران بسیار خوب بود.»[11]
او از شوق راننده ایرانی در رسیدن به خاک ایران( از بغداد)، و عشق او به سرزمینش گفته است:«‌(از قصر شیرین)روانه شدیم تا از رشته کوههای زاگرس بگذریم... راهِ مارپیچ به چپ و راست می پیچید. اینجا بادِ خنک می وزید و آسمان صاف و زیبا می نمود. دورنمائی بدیع پیش چشم بود. راننده ماشین گفت:« آقا، ایران جای خیلی خیلی خوبی است. ببینید چه نسیم خنکی می آید! تهران از بغداد خیلی بهتر است.»[12]
نیز نوشته است:« دیدارکنندگان(خارجی) که به ایران می روند می توانند نمونه ای از روابط انسانی گونه گون مردم خاورزمین را که تنوع آن همچون نقش و نگار قالی زیبای ایرانی است، حس کنند و ببینند.»[5]
شیفتگی آشی کاگا به بازارهای ایران و حال و هوای دلپذیر و فضای صمیمی آن چنان است که مانندش را در دیگر مسافران خارجی کمتر می توان یافت.
او خاطره های ناشاد هم دارد. اینجا تلخ و شیرین را کنار هم باید یافت. ناخوشایندیش را از رفتار صاحبخانه اش در آخرین روزهای اقامت در ایران با این سخن و داوری ملایم می کند که«هرچه باشد، ایرانیها ملتی هستند که ذوق و درک و طبع شعر دارند.»[41]
نگارنده در نخستین سالی که به ژاپن آمد(1974/ زمستان 1353)دوبار با زنده یاد آشی کاگا در مهمانیهای انجمن دوستی ایران و ژاپن در توکیو دیدار داشت، و مجذوب شوق و ستایش او برای ایران و تاریخ و تمدن و فرهنگ آن شد. پرچمدار ایرانشناسی در ژاپن چند سالی پس از آن بیمار شد، و تا سال 1983 که درگذشت در بیمارستان بستری بود. در همین سالها هم یاد ایران خاطرش را آرام می داشت. شاگردانش می گویند که خطی از چند قطعه خوشنویسی را که عمادالکتاب به او هدیه کرده بود، برابر تخت خود به دیوار آویخته بود و به گونه ای با آن راز و نیاز داشت.

یادنامه

مجموعه ای از نوشته های آشی کاگا شامل سفرنامه ایران او در سالهای 1313 و 1314 و یادداشتهای دیدارهای بعدیش، و نیز مقاله های علمی وی و مقاله ها و خاطره های یاران پژوهنده و تربیت یافتگان او در یادنامه ای پس از مرگش در سه مجلّد و به همت زنده یاد گیکیو ایتو و استاد ئه ایچی ایموتو در سال 1988 منتشر شد که مشخصات آن به لاتینی در زیر می آید:
Ashikaga Atsuuji;Ashikaga Atsuuji Chosakushu,in:Ito Gikkyo & Imoto Eiichi(eds),Tokai,Daigaku Shuppankai,1988.
جلد یکم این مجموعه، با عنوان ایران، حاوی نوشته های ایران شناسانه و سفرنامه او، و جلد سوم آن مقاله های تقدیم شده به وی است. جلد دوم شامل مقاله های هندشناسی زنده یاد آشی کاگا است.

پی نوشت ها :

1. شماره هایی که از این پس میانِ ابرو آمده، شماره صفحه سفرنامه آشی کاگا است.(در جلد اول یادنامه او).

منبع : رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط