شناخت اسلام و مطالعات اسلامی در ژاپن معاصر

پس از جنگ روس و ژاپن که آوازه سرزمین آفتاب در عالم پیچید و نور امیدی به دل مردم استعمارزده غرب آسیا تابید،‌ چند مسلمان از باختر آسیا و شمال افریقا به ژاپن آمدند تا مردم این سرزمین را به اسلام دعوت کنند. به شرحی که
يکشنبه، 8 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شناخت اسلام و مطالعات اسلامی در ژاپن معاصر
شناخت اسلام و مطالعات اسلامی در ژاپن معاصر






 

1- نخستین مسلمانان در ژاپن

پس از جنگ روس و ژاپن که آوازه سرزمین آفتاب در عالم پیچید و نور امیدی به دل مردم استعمارزده غرب آسیا تابید،‌ چند مسلمان از باختر آسیا و شمال افریقا به ژاپن آمدند تا مردم این سرزمین را به اسلام دعوت کنند. به شرحی که سوُگیتا یاد کرده است، گویا نخستین کس از اینان علی احمد الجرجاویِ مصری بود، که خاطرات دیدار کوتاه خود را در «روزنامه سفر ژاپن» نوشت. پس از او احمد فضلی،‌ که در قشون مصر بود، ‌راهش به ژاپن افتاد و همسری ژاپنی گرفت و به مصر بازگشت. او دیگر بار به ژاپن آمد و سه سال در اینجا ماند، و با محمد برکت الله(1859 تا 1926م)، مسلمان هندی و از فعالان نهضت استقلال طلبی هند، برای پیشبرد هدفهای اِخوان المسلمین در اینجا کوشید و مجله ای به زبان انگلیسی انتشار داد. برکت الله ادیب و سخن شناس هم بود و چندی سِمَت استاد مدعّو و تدریس زبان هندی را در مدرسه عالی زبانهای خارجیِ توکیو (دانشگاه مطالعات خارجی توکیوِ امروز) داشت، و در همین سالها بود که با توروُ هانِه دا برای خواندن نخستین نوشته فارسی یافته شده در ژاپن، بازمانده از سده سیزده میلادی(محفوظ در گنجینه معبد هوریوُجی)، همکاری کرد.
فضلی روزنامه رویدادهای جنگ روس و ژاپن را که آن سالها خواننده بسیار داشت به عربی برگرداند، ‌و نیز کتابی در شناخت ژاپن، با عنوان «رازِ ترقی ژاپن» به عربی انتشار داد.
عبدالرشید ابراهیم شاید که از جرجاوی و فضلی در تبلیغ اسلام در ژاپن اثرگذارتر بود. او که از تاتارهای روسیه بود و از فعالان جنبش استقلال مسلمانان در اینجا، پس از جنگ روس و ژاپن و در فوریه 1909 با هدف تبلیغ اسلام و تقویت وحدت اسلامی و از راه سیبری به ژاپن آمد، و پنج ماه در توکیو و یوکوهاما دعوت به اسلام می کرد. روزنامه سفرِ او به ترکیِ عثمانی در روزنامه بیان الحق چاپ، و سپس در کتابی با عنوان دنیای اسلام در سال 1910 در اسلامبول منتشر شد.
ابراهیم از سه جهت به اسلام آوردن ژاپنیان امیدوار بود؛ اول: نزدیک بودن عادات و خلقیات ژاپنی به مفاد تعالیم اسلامی، چنانکه در پاکیزگی، ادب، صدق، سخاوت، شهامت آنها و مناسبات نیکویِ زن و شوهر نمود دارد؛ دوم: سرافراز بودن ژاپنی به قومیّت خود و اعتقاد و دلبستگی آنها به روح نژادی، که برای دفاع از آن از هر فداکاری دریغ ندارند( چنانکه مسلمانان راستین در پاسداری کیان اسلام)؛ و سوم: ملاحظات عملی و مصلحت سیاسی و اقتصادی،‌ به این اعتبار که با پذیرفتنِ اسلام کارِ ژاپن در چین و جنوب شرق آسیا پیش می رود و به هدفهای خود در بهره وری سیاسی و اقتصادی خواهد رسید. ابراهیم نوشته است که چون ژاپنی ها چندان تعصّب و علاقه ای به دین ندارند باید که بخصوص بر این جهتِ سوم تأکید کرد. براستی هم کسانی از سیاستمداران و صاحبان نفوذ که ابراهیم در ژاپن با آنها آشنایی یافت، به این جریان توجه نشان می دادند. او با آنان از طرح«آسیای بزرگ» که رفته رفته در ذهن مردان سیاسی و نظامی ژاپن شکل می گرفت، سخن می گفت.
ابراهیم در سال 1909 همراه اؤهارا و دیگر همکاران ژاپنی خود« انجمن آسیایی» را با هدف گسترش اسلام بنیاد کرد، و نیز به فراهم کردن مقدمات برای ساختن مسجدی برآمد.
عبدالرشید ابراهیم در سال 1933 به ژاپن بازگشت و امامت مسجدی را که در سال 1938 در توکیو ساختند عهده دار شد، و اینجا ماند تا در سال 1944، یک سال پیش از پایان جنگ،‌درگذشت. هرچند که طرح او برای به اسلام درآوردن ژاپنیان به توفیق نینجامید، آشنایی با اسلام و علاقه به آن در اینجا افزایش یافت. نیز، شماری از پژوهندگان ژاپنی، که بعدها دانشمندانی نامور شدند، و از آن میان زنده یاد توشیهیکو ایزوتسوُ اندیشمند اسلام و عرفان شناس ژاپن(1914 تا 1993)در جوانی شان از ابراهیم زبان عربی آموختند و به یاری او با مکتب اسلام آشنا شدند.

2- اندیشه و امیدِ‌ اسلام آوردن ژاپنی ها

آثار و پیامدهای جنگ روس و ژاپن به جنبش مردمی از سرزمینهای اسلامی، مانند عربستان یا ایران یا عثمانی، یا تقویت احساس همدلی و هم اقلیمی در آنها( که همه آسیایی هستند) محدود نبود. اندیشمندان در پی پویا کردن اسلام بودند، و به نیرو گرفتن و تفوّق یافتن دنیای اسلام چشم داشتند. پیشرفتهای ژاپن به آنان دلیری و انگیزه بسیار داد. امید داشتند که با اسلام آوردن امپراتور ژاپن، دنیای اسلام نیروی مقابله با قدرتهای اروپایی را پیدا کند.
نمونه ای گویا از این آرزو و انتظار، خبری است که در شماره 38 روزنامه ندای وطن در تاریخ 9 جمادی الاول 1325هـ.ق(20 ژوئن 1907)درج شد،‌ و اسلام آوردن امپراتور ژاپن را مژده می داد. در این گزارش، با عنوان «عالم اسلامیّت را بشارت!»آمده بود:
«رفقا می گفتند در روزنامه مُلک و ملت که به زبان انگلیسی ... در کلکته در اداره حبل المتین به طبع می رسد نوشته شده که اعلیحضرت میکادو(امپراتور ژاپن) بعد از آنکه مدتها در مقام تحقیق و تفتیش از مذاهبِ‌ متداوله عالم برآمد و علمای هر مذهب را حاضر نموده اصول و فروع هر مذهبی را مطرح مداقّه قرار دادند و دینِ مقدس اسلام را اجمع و انفع از تمام ادیان شناختند، یک مرتبه شخص پادشاه با هیئت وزرا در بیست و ششم ماه مه گذشته که تقریباً یک ماه پیش باشد رسماً آئین پاک و دین مقدس اسلام را پذیرفتند و به شرفِ قبولِ اسلامیت مشرّف شدند؛ و معلوم است اگر این خبر مقرون به صدق و صواب باشد یک مرتبه ضعف اسلام و مسلمین مبدل به قوت خواهد شد، و آثار گفته حکیمِ دانشمند ملاعبدالرحیم طالب اُف که در مسائل الحیات خبر داده که همین قسم[که] اروپایی غالب و‌ آسیایی مغلوب، و مسیحی فاتح و مسلمان منکوب است، بیاید روزی که اسلام غالب و سایر ادیان مغلوب شوند؛ ظاهر و مقدماتش فراهم شده و سلسله مسلمین با اتحاد مذهبی و آسیایی با توافق مشرب شرق و غربِ عالم را فراگیرند...»
آن روزها گرماگرم بازارِ مشروطه خواهی در ایران، و توجه میهن دوستان و تجدد خواهان به ژاپن پیشرفته در اوج بود. این کشور مشرق زمینی با شکست دادن دولتِ «بهیّه» روس خود را قهرمان ملل آسیا ساخته و نور امیدی در دلِ مردم ستمدیده از روس و انگلیس افروخته بود. ایرانیان به دیدنِ ایستادگی و پیروزی ژاپن در برابر قدرتهای بزرگ آن روز، جرأت و نیرویی تازه برای دنبال کردن خواست خود، همانا حکومت عدل،‌ و اعتماد به نفس فزاینده یافته بودند. در همان شماره ندایِ وطن می خوانیم:« در قرون ماضیه، به شهادت تاریخ، ممالک آسیا دارالملک عالم و ایران در میان آسیا مرکز تمدن... بوده است؛ فقط جزایر ژاپون به واسطه طلوع شمسِ طالع وجودِ سعادت نمودِ اعلیحضرت میکادو( امپراتور مِیجی که در سالهای 1867 تا 1912 بر تخت بود) چند سالی[است که] پیش افتاده اند؛ والا در اساس کلیّه اختلافی واقع نشده و نخواهد شد، چنانکه در این مدت کم که دولت ایران از دائره وحشت خارج و به حوزه تمدن و تربیت داخل شده است در ممالک آسیا عموماً و هندوستان خصوصاً ولوله عجیبی انداخته ... و چنان در مزاج آنها انقلاب حاصل شده که اهالی پنجاب و بنگال در نهایت جدّ مجلس مقنّنه و آزادی تامه از دولت انگلیس مطالبه می نمایند...»
نیز از رویدادهای سالهای اوج مشروطه خواهی در ایران فرستادن پیامی است به عنوان امپراتور ژاپن به درخواست حمایت از مسلمانان تصورّی این سرزمین. ناظم الاسلام کرمانی در تاریخ مشروطه خود نوشته است:« گروهی از مشروطه خواهان «انجمن مخفی» دومی برپا داشتند که مؤسس آن محمدصادق طباطبائی فرزند آقای طباطبائی بود، و... چنین صلاح دیدند که از طرف رئیس ملت، آقای طباطبائی،‌ تلگرافی به پادشاه مملکت ژاپون مخابره شود... که سواد آن از این قرار است:« حضور میمنت ظهور اعلیحضرت امپراطور معظّم دولت بهیّه ژاپون. اگرچه با اخلاق مرضیه آن اعلیحضرت و تمدن فوق العاده دولت بهیه ژاپون به این اظهار احتیاج نبود، ولی مقام اخوّت با برادران مسلمین ساکنین آن مملکت مقتضی این توصیه شده، استدعا می نمایم که توجه ملوکانه نسبت به آن برادران دینی طوری باشد که آسوده و محترم بتوانند از عهده تکالیف دینی و دنیوی برآیند.»(رئیس ملت اسلام در ایران، محمد الحسینی الطباطبائی).
«مقصود و منظور اعضاء انجمن از صدور این تلگراف، تشویق و تهییج آقای بهبهانی بود، که عینِ خطّ آقای طباطبائی و امضای ایشان را بردند نزد آقای بهبهانی و مذکور داشتند: یکی از فوایدِ همراهی با ملت این است که امروز آقای طباطبائی طرف با سلاطین و امپراطوران سترگ شده است...»(ناظم الاسلام کرمانی؛ تاریخ بیداری ایرانیان(بخش دوم)، به کوشش علی اکبر سعیدیِ سیرجانی،‌تهران، 1362-چاپ چهارم، ص 465.)

3- اسلام پژوهی ژاپنیان

گویا آرائی نخستین کس از ژاپنیان بود که پیش از دوره تجدّد ژاپن به مطالعه اسلام و شناخت پیامبر آن کوشید؛ اما تا دوره مِیجی که از سال 1867 آغاز شد ژاپنی ها نتوانستند آشنایی درستی با اسلام پیدا کنند، زیرا که منابع و مراجع آنها نوشته های تعصّب آمیز اروپائیان مسیحی بود. تاداشو هایاشی هم که در سال 1876 داستان زندگی و رسالت رسول اکرم(ص) را به ژاپنی نگاشت، آن را از نوشته های اروپائیان برگرفت. در داستانهایی نیز که پس از آن از زندگی پیامبر اسلام نوشته آمد به آن حضرت بیشتر همچون قهرمانی تاریخی توجه شده است.
از سالهای جنگ روس و ژاپن، علاقه بسیار به کشورهای اسلامی غرب آسیا و فرهنگ آن در ژاپن نشان داده می شد. از نخستین آثاری که درباره حضرت محمد(ص) در جای عالمی بودایی(معرفت یافته) منتشر شد،« محمد (ص)، وجود نامرئی» نوشته کیتسوُئو کوچی مورا(1923م)بود. کِن ایچی ساکاموتو زندگینامه حضرت محمد را در سال 1923 منتشر ساخت. او پیشتر، در سال 1920، ترجمه ای از قرآن مجید انتشار داده بود. نشرِ کتابی با عنوان«اسلام»، اثر کامِه سِه گاوا، نخستین سعی برای شرح و تبیین فراگیر اندیشه اسلام بود؛ و در همان سالها ساکاموتو نوشت که«اسلام در سوی جبهه شرقی آسیا گسترش یافت، اما تا ژاپن نرسید؛ و از این رو است که آگاهی ما از اسلام از خاستگاه آن، عربستان، دریافته نشد، بلکه بر پایه دریافتهای اروپائیان شکل گرفت. اما اروپائی ها حضرت محمد(ص) و اصول تعالیم اسلام را به درستی نشناخته و در نوشته های خود از منابع آلوده به کینه و غرض بهره گرفته بودند. هرگونه شناخت و نقد شخصیت و کارِ حضرت محمد(ص) باید بر پایه فهم درست اسلام باشد، زیرا که این دو چنان به هم پیوند دارد که گویی حقیقت واحدی است.»ساکاموتو نادرستی و کژفهمی شرق شناسان غربی را از اسلام دریافته و بر آن بود که در پذیرفتن نتایج تحقیق های آنان باید احتیاط داشت.
شرح و تعریف های دست اول از سرزمین ها و فرهنگ اسلامی به قلم کوتارو یامائوکا، نخستین ژاپنی ای که زیارت حج را دریافت(1912م)، در سفرنامه مکه اش با عنوانِ«اَسرار جهان؛ سفرنامه عربستان» منتشر شد. یامائوکا زیارت مکه را به راهنمایی عبدالرشید، مسلمان تاتار، و با مقصود تقویت نهضت اتحاد اسلامی انجام داد. تسوتومو ساکاموتو در مقاله ای با عنوان«زیارت مکه یامائوکا کوتارو، و عبدالرشید ابراهیم»، مندرج در کتاب‌« ژاپن متجدّد و دنیای ترک»(توکیو، 1999)مناسبات این دو را بر رسیده است.
گویا پیش از آن هم یامادا، که سفر او به عثمانی معروف است، به مکه رفته بود؛ اما دانسته نیست که مسلمان شده بود یا نه. منابع حاکی است که او فقط به پسر خود حکایت رفتنش به مکه را گفته است:
سفرنامه ژاپنی دیگر زائر حج به نام ایپّی تاناکا، ‌حاوی شرحی از زیارت کعبه، ‌در مجله معروف نیهون اویْوبی نَیهونجَین(ژاپن و ژاپنی ها) در سال 1924 درج شد(1).

4- ترجمه آثار ادب فارسی و عربی به ژاپنی

در زمینه ادبیات، کتاب هزار و یک شب(که در ژاپن به نام Arabian Nights شناخته می شود) به دو طریق به ژاپنی ترجمه شد؛ یکی از روی گزارش انگلیسی آن، برگردان لِین E.Lane(به قلم آکینوسوکه هیناتسوُ، دانشمند آشنا به ادبیات انگلیسی، در سالهای 1927-1925)، و دیگر از روی ترجمه بارتن R.F.Burton( برگردان سوئیچی اویا، 1930-1929).
رباعیات خیام را شیگه روُ آراکی و سوفوُتاکه موتو در سالهای 1922-1920 به ژاپنی درآوردند.
آساتوری کاتؤ که ترجمه ای از گلستان سعدی با نام ژاپنی«بارا-ئن»(گلستان) در بهار 1922 منتشر کرد(نشرِ شین کوشا، توکیو)در همان سال به زیارت مکه رفت. ترجمه او از گلستان شاعرانه و زیباست.
نیز شیگه روُ آراکی پژوهنده مشهور ادب فارسی و عربی، کتاب «ادبیات فارسی » خود را در سال 1922 منتشر کرد.
تادازوُنی ئی دا در سال 1921 و سِی تارو اوکاجیما در سال 1930 مقاله هایی درباره اندیشه ابن خلدون انتشار دادند. این هر دو کوشیدند که پیشرفته بودن فلسفه ابن خلدون را نسبت به آراء غربیان نشان بدهند.
چوُتارو ایتو که به بسیاری جاهای ترکیه و سوریه امروز سفر کرد، یافته های خود را در مقاله ای با عنوان«اصل و مایه هنرهای عربی» در سال 1909 منتشر ساخت. آثاری که یاد شد نمودار گرایشی است میان دانشمندان ژاپنی به این که دنیای اسلام را به اعتبار فرهنگ خود آن، مستقل از فرهنگ شرق یا غرب،‌ بشناسند. این جریان با نگرشی کنجکاوانه در آغاز عصر تجدّد سر گرفت و به کشف و شناخت راستین در این مرحله انجامید.

5- بنیاد شدن مؤسسه های مطالعات اسلامی

پژوهشهای اسلام شناسی در ژاپن در دهه های 1930 و 1940 به اوج رسید، چنانکه در پانزده ساله منتهی به پایان جنگ دوم(سال 1945) بیش از 1600 کتاب و مقاله، با متوسط سالانه 112 اثر، در این زمینه انتشار یافت. افزایش سریع در شمار آثار منتشر شده بیشتر بر اثر بنیادگرفتن چندین مؤسسه پژوهشهای اسلامی بود.«مؤسسه مطالعات اسلامی» و «اتحادیه بزرگ اسلامی ژاپن» در سال 1938 تأسیس شد، و «مؤسسه تحقیق آسیای غربی» و «دفتر پژوهشهای اقتصادی غرب آسیا» وابسته به بنگاه راه آهن جنوب منچوری در سال 1939 بنیاد گرفت. این مؤسسه ها مجله هایی مانند کایکیوکِن(دنیای اسلام)، کایکیو سِکای( دنیای مسلمان)، تائو کِنکیوشو شوهو( مجله پژوهشهای آسیای غربی)، و شین آجیا(آسیای جدید). منتشر می کردند، و بسیاری از کارشناسان برجسته این حوزه، مانند کوجی اوکوبو، هاجیمه کوبایاشی، هیسائو ماتسودا، توموهیده نایتو، هیروشی ایواناگا، شومِی اوکاوا، و شینجی مائه جیما را در دستگاه خود داشتند. اگر مجله های کایکیو جیجو( اخبار اسلام) نشریه اداره تحقیقات و اسناد وزارت خارجه، و ایسوراموُ( اسلام) نشریه انجمن فرهنگ اسلامی ژاپن را بر این شمار بیفزاییم، شمارگان آثار منتشر شده در سال 1938 به 100، در سال 1939 به 160، و در سالهای 1940 و 1941 به ترتیب به 198 و 217 می رسد. این تعداد آثار چاپ شده، بخصوص با توجه به دشواری فراوان تهیه کاغذ و مواد لازم برای طبع و نشر در احوال اقتصادی سالهای جنگ، توجه برانگیز است.
در همین سالها بود که مساجدی در ژاپن بنیاد شد؛ نخست در کوبه(سال 1935)، سپس در ناگویا(1937) و سرانجام در توکیو(1938).
بیشتر مطالبی که در زمینه شناخت اسلام و ممالک اسلامی در این سالها منتشر شد ترجمه آیاتی از قرآن مجید و تفاسیر قرآنی، اصول دستورزبان سرزمینهای غرب آسیا، و گزارشهایی درباره اوضاع سیاسی آنجا بود. در این میان کارهای تحقیقی نیز، مانند نقدِ آثار منتشر شده اروپائیان، یافت می شد و هم آثاری با کیفیت بالا، ‌از نمونه«تاریخ ممالک اسلامی»(1934)و«تاریخ فرهنگی خاک کم باران آسیا»(1938).
بنیاد شدن این مؤسسه های تحقیقی نتیجه سیاست دولت و در اجرای« برنامه ایجاد حوزه پهناور سعادت همبسته غرب آسیا»، و به امید دریافتن همکاری جمعیت مسلمان ساکن منچوری، جنوب شرق آسیا، و دیگر مناطق استراتژیک پهنه امپراتوری ژاپن و نیز مسلمانان غرب آسیا که با استعمار بریتانیا می جنگیدند، بود. ژاپن می خواست حکومتی امپراتوری در شرق بنیاد کند و حریف و رقیب قدرتهای غربی شود.
با همه دشواریهای تأمین هزینه تحقیق در سالهای جنگ، بسیاری مقاله ها و نوشته های علمی ارائه شد؛ که از آن میان تحقیق تادازوُمی ئی دا در موسیقی عرب، نوشته های تاریخی مانند«پژوهش درباره ممالیک»(1939) و «مطالعات درباره الزنج» (1939) اثر هاجیمه کوبایاشی، تحقیق کامه تارو یاگی درباره تصوّف، نوشته توشیهیکو ایزوتسو در «تاریخ تفکر عرب»(1941)، و اثرِ رِی ایچی گامو در «تاریخ و ادب ایران» (1941)یاد کردنی است. نوشته ئی دا حاصل بررسی فراگیری در عرصه فرهنگ بود، هرچند که بیشتر بر پایه دانش اروپایی؛ حال آنکه یاگی، مائه جیما، و کوبایاشی در آثارشان از تألیف های غربیان بهره گرفتند.
فهرستی از کتابها و مقاله های مربوط به پژوهشها درباره باختر آسیا در ژاپن در سالهای 1988-1868 که در سال 1992-1991 از سوی مرکز مطالعات فرهنگ شرق آسیا در یونسکو و کتابخانه شرقی ژاپن منتشر شد به خوبی گویا است که ژاپن از همان آغاز دوره مِیجی یا عصر تجدد، و از دهه 1870 که مطالعاتی درباره مسأله خطیر تجدیدنظر در پیمانهای نابرابر تحمیل شده از سوی ممالک غربی به ژاپن انجام می گرفت، به امور باختر آسیا توجه داشت. این علاقه تا آنجا پیش رفت که در دهه 1930 مؤسسه های تخصّصی اسلام شناسی و برای معرفت به احوال ممالک باختر آسیا، بنیاد شد؛ و از آن میان« مؤسسه مطالعات اسلامی»‌یا کایکیوکِن کِنیکوشو که به اجرای برنامه های پژوهش و انتشار مجله تحقیقی پرداخت.

6- وضع کنونی مسلمانان و تبلیغ اسلام

روزنامه یومیوری در شماره 5 ژوئیه 2002 خود گزارش ویژه ای درباره وضع امروز ادیان یهود، مسیحی و اسلام، و پیروان و فعالیت تبلیغی آن در ژاپن، انتشار داد، که در آن می خوانیم:
در مسجد توکیو در محله توشیما Toshima هر جمعه حدود 200 تن برای نماز جماعت گرد می آیند، و «مرکز اسلامی ژاپن» در محله سِتاگایا setagaya در توکیو نیز در ترویج اسلام فعالیت دارد. رئیس کنونی این مرکز یک فرهنگی از عربستان سعودی است. از فعالیت های اخیر مسجد توکیو جمع آوردن کمک جنسی، بخصوص لباس، برای آوارگان افغان بود؛ که با استقبال بیش از حد انتظار در سراسر ژاپن روبرو شد، و بر رویهم 46 کانتینر Container از این محموله به افغانستان فرستادند.
بخش عمده مسلمانان در ژاپن دانشجویان از اندونزی و مالزی، و اهل کسب و کارگران پاکستانی هستند. مرکز اسلامی ژاپن بیشتر در تأمین خوراک حلال( عمده گوشت با ذبح اسلامی) و آموزش فرزندان این مسلمانان و نیز ترتیب کلاسهای آموزش زبان عربی به نو مسلمانان ژاپنی فعالیت دارد.
رئیس مرکز اسلامی ژاپن می گوید که خشونت نشان ندادن ژاپنی ها نسبت به مسلمانان پس از رویداد 11 سپتامبر، برآمده از روح تساهل در ژاپنی است، ‌و مایه این مدارا مشترک بودن بسیاری از ارزشهای ژاپنیان و مسلمانان است. به گمان او« 80 درصد خلق و خوی ژاپنی رنگ و رایحه اسلامی دارد، چنانکه در احترام به والدین و بزرگتران، صدق، و شأن و ارزش دادن به کار نمودار است.» به گفته او، تا سال 1996 شمارِ گروندگان به اسلام در ژاپن به حدود 50/000 نفر رسید؛ و اگر آنهایی را هم که در باطن خود و پنهان به اسلام عقیده دارند به حساب آوریم، شمار آنها بیشتر هم هست. استقبال روزافزون ژاپنی ها از اسلام بی آنکه فعالیت تبلیغی برای جذبِ‌ آنان شده باشد،‌ توجه برانگیز است.
در همین حال، مبلغان انجیلی مسیحی کار را در ژاپن دشوار می یابند. با آنکه گویا نتیجه بررسی انجام شده از سوی بنگاه رادیو- تلویزیون ژاپن(NHK)در سال 1985 نشان داد که 12 درصد ژاپنی ها به درجه ای دل با مسیحیت دارند، بسیاری از مردم از ادیان نظام یافته واهمه می کنند. از سویی نیز مسیحیت هنوز استعمار را تداعی می کند. در جمهوری کره(جنوبی) می بینیم که یک چهارم جمعیت به مسیحیت گرویده اند، زیرا که این دین در آنجا خود را در جای ایدئولوژی نجات بخش و معارض امپریالیسم ژاپن( در سالهای پیش از جنگ) نشان داد.
«کسانی در برخورد ژاپنی ها با ادیان بزرگ برآمده در باختر آسیا( یهود، مسیحی، ‌و اسلام) تبعیض یا تناقض می بینند؛ بدینسان که این مردم با یهود و اسلام جانب مدارا دارند، اما در به روی دعوت مسیحی می بندند. در این باره توشیماروُ آمائه Toshimaru Amae استاد بخش مطالعات بین المللی دانشگاه مِیجی گاکوئن Meiji Gakuin می گوید که اگر با شیزِن شوُکیو Shizen shukyo(ادیان بومی ژاپن) شناختی پیدا کنیم، چنین تعارضی نمی یابیم. آمائه که کتابی با عنوان«نازهِ نیهون جین وا موشوکیو نانوکا»Naze Nihonjin wa Mushukyo Nanoka(چرا ژاپنی ها خود را بی دین می خوانند) منتشر کرده است،‌ می افزاید که ادیان بومی اغلب مایه هایی از پرستش نیاگان و شِرک دارد. دین بودا در ژاپن هم اکنون خود را با «شیزِن شوکیو»- که ریشه عمیق در فرهنگ مردم دارد، و عناصر و مایه های آن نسل به نسل در روستاها و خانواده ها انتقال یافته- سازگار و مأنوس کرده و با آن در یک قالب جای گرفته است. اما در مورد ادیانی چون اسلام، مسیح و یهود چنین نیست. با این همه، تا آنجا که این دین ها معارض مایه ها و ارزشهای «شیزن شوکیو»نباشد، ژاپنی ها با آن روی مدارا دارند. پیشتر هم شماری از کاتولیک ها چیزی به نام عِشاء ربانی بون(Bon Mass) درست کردند، که در جشنواره بُن یا آئین خوشامد گفتن به ارواح نیاگان که در این هنگام سال- همان موسم نوروز ایرانی- به خانه شان باز می گردند، برگزار شود، تا به این وسیله بهتر بتوانند دین مسیح را در ژاپن گسترش دهند. در نهایت، توفیق هر دین در جذب ژاپنی ها، به درجه انعطاف و آمادگی آن برای نزدیک شدن به آئین های اعتقادی بومی بستگی دارد.»
منابع تحقیق :
-اینووه ئه ایجی؛«خاطره هایم از ایران»(به ژاپنی ):
Inoue,Eiji;Waga Kaiso-no-Iran,Masayuki Inoue(ed),Tokyo,1986.
-مینورا، تورو؛ «گذشت و حال مطالعات اسلام و خاورمیانه شناسی در ژاپن»:
Miura,Toru;The Past and Present of Islamic and Middle Eastern Studies in Japan in:Annals of Japan Association for Middle Eastern Studies (AJAMES),No.17-2(2002),pp.45-60
-سوگیتا، هیدِه آکی؛«تصویر ژاپنی ها از خاورمیانه»(به ژاپنی):
Sugita,Hideaki;Nihon-Jin no Chuto Hakken,Univ.of Tokyo Press,Tokyo,1995.

پی نوشت ها :

1. روانشاد ئه ایجی اینووه(1986-1912) که چند دهه از عمر خود را در خدمت وزارت خارجه یا نمایندگی تجارتخانه ها در ایران گذراند در یادداشتهای ایرانش اشاره ای خواندنی به سفر ایپّی تاناکا به عربستان و ایران دارد: او در شرح سفرش به کرمان در بهار 1314 خورشیدی نوشته است:
«از گاراژ که بیرون آمدم و در خیابان می رفتم تا مسافرخانه مناسبی برای ماندن پیدا کنم،‌ کسی از پشت سر دست به دوشم زد. به عقب نگریستم و پیرمردی دیدم. او دستم را محکم گرفت و پی در پی می پرسید:« شما ژاپنی هستید؟ به یاد دارید که پیشتر همدیگر را دیده ایم؟ چه ساعت وارد شدید؟»جواب دادم:« همانطور که گفتید ژاپنی هستم؛ اما بار اولی است که شما را می بینم. امروز صبح از زاهدان از راه بم به کرمان رسیدم.» قیافه و حالت آن پیرمرد به یک لحظه تغییر کرد، و اثر تردید در چهره اش نمودار شد. پس کوشیدم تا رفع سوء تفاهم او را بکنم، و چندین بار گفتم:«‌باور کنید که حقیقتش را می گویم!»... پس او گفت که به خانه اش بروم... و مرا به منزلش برد...»
«او، حاجی محمدآقا، می گفت که دو سال پیش از آن از روی اتفاق با سه مسافر ژاپنی که به کرمان آمده بودند دوست شده بود. آن سه ژاپنی کی بودند که از همان مسیر سفر من به کرمان رسیده بودند؟
«در سال 1938(1317خ)که سه سال دوره تحصیلم در ایران به سر رسید و... به ژاپن برگشتم... کتابی درباره اسلام به دستم رسید. عنوان این کتاب«دنیای اسلام و ژاپن»(به ژاپنی:«اُیسوُراموُ سِکای تو نیهون») و نویسنده اش هان واکابایاشی بود. واکابایاشی در صفحه ششم این کتاب نوشته است:
«در ماه نوامبر 1933(1312خ)دوباره آقای ایپّی تاناکا(اسم اسلامیش: محمد نور) را، که در سال 1924 به زیارت حج رفته و در سال 1925 به ژاپن بازگشته بود، تشویق و وادار کردم که با دو جوان دیگر به سفر دور و درازی بروند، کشورهای اسلامی هند، افغانستان، ایران و مصر و جاهای دیگر را ببینند و در تاریخ آنجا مطالعه کنند...»
ایپّی تاناکا که در راه زیارت مکه به ایران رفت، پس از گزاردن حج بیمار شد و درگذشت. دانسته نیست که دو جوان ژاپنی همراه او کی بودند، و هیچ تفصیل دیگری از سفر آنان در دست نیست.»
«با خواندن این مطلب این فکر برایم پیش آمد که حاجی محمدآقا مرا به جای یکی از این دو جوان ژاپنی همراه ایپّی تاناکا گرفته بود.»(اینووه، ص28-125).

منبع : رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط