مسافران ژاپنی که پس از آغاز نهضت تجدّد میجی Meiji(1868م) و گشوده شدن دروازه های ژاپن به دنیای خارج، در جای مأمور دیپلماتیک، نماینده بازرگانی و نظامی یا در زیِ سیاح، به ایران آمده و سفرنامه از خود به یادگار گذاشته اند انگشت شمارند. این تماسها با سفرِ ماساهاروُ یوشیدا و هیأت همراه او به پایتخت ناصرالدین شاه در سال 1880م/ 1297هـ.ق آغاز شد، و با دیدار گاه به گاه دیگر مأموران ژاپنی دنباله یافت. آخرین مسافر ژاپنی آن سالها که سفرنامه ای نسبه مفصل ازو در دست است ماساجی اینووه بود.
سیر و سفر این مسافران و سفرنامه نویسی آنها را به اختصار برمی رسیم:
یوشیدا و سفرنامه او
نخستین هیأت سفارت ژاپن در سال 1880 روانه ایران شد. ریاست این هیأت با ماساهارو یوشیدا Masaharu Yoshida از وزارت خارجه ژاپن، و نفر دوم آن نوبوُیوشی / سِن یو فوُروُکاوا از ستاد ارتش این کشور بود. ماگو ایچیرو یوکویاما در جای مترجم هیأت و بازرگان، و نیز چهار تاجر دیگر، همراه این هیأت بودند. در این تاریخ بیش از دوازده سال از آغاز نهضت تجدد ژاپن نمی گذشت. این نهضت که« میجی» نام یافته است به همّت این امپراتور روشن بین و صاحب عزم و شماری از رهبران ترقیخواه و بلندپرواز آغاز شده و ژاپن با تدبیر، سرعت و دلیری به جبران عقب ماندگی از غرب برخاسته بود. اینکه در فاصله دوازده سال از آغاز این جنبش و با همه اولویت های دیگر که پیشتر به آن پرداخته بودند، سران تجدّد و حکومت ژاپن به اندیشه فرستادن هیأتی به ایران و عثمانی برآمدند، خود شور و شتاب این نهضت و فکر بلند و بینش عمیق و فرانگرِ زمامداران آن روز ژاپن را می رسانَد.این هیأت سفارت در بهار سال 1880 با کشتی نظامی هیه ی Hiei که برای دیدار چند بندر عازم اقیانوس هند بود، روانه شد. از هنگ کنگ، یوشیدا و یوکویاما سفرشان را با کشتیِ پستی انگلیسی دنبال کردند و زودتر به بوشهر رسیدند، و تا آمدن دیگر همراهان خود، سفری به بغداد و خرابه های بابل کردند. آنگاه، در سفری دشوار، 42 روز از بوشهر تا تهران در راه بودند، و در اینجا نزدیک سه ماه گذراندند. در راهِ بازگشتن، از مسیر دریای خزر و سپس راه آهن ماوراء قفقاز به استانبول رفتند و مأموریت خود را در دربار عثمانی به انجام رساندند.
یادداشتهای سفر یوشیدا درباره ایران در 222 صفحه در سال 1894در توکیو منتشر شد. در میان نوشته های ژاپنیان درباره ایران، شیرینیِ سخن و روانی کلام و غنای محتوای سفرنامه یوشیدا، که نوشته مردی است صاحبدل و نکته پرداز و تجربه آموخته و اهل علم، ممتاز است.
یوشیدا به احوال سیاسی دنیای آن روز و تأثیر آن در کار ایران پرداخته و از رقابت میان قدرتها و مداخله آنها در این سرزمین ستمدیده، یاد کرده است. او در شرح اوضاع افغانستان از دخالت انگلیسی ها سخن گفته است، و در اشاره به واگذاری حقوق دریایی ایران در بحر خزر به روسها لحنی دریغ آلود دارد، و ایران بلا دیده را چون وجودی بیمار و ناتوان میان دو دشمن سهمگین یا اژدها( انگلیس) و ببر(روس) گرفتار یافته است.
استاد شوکو اوکازاکی Shoko Okazaki در مقاله ای به ژاپنی پیرامون سفر یوشیدا و همراهانش(در: ایسوُرام- نو- سِکای Isuram-no-Sekai یا «دنیای اسلام»(توکیو، 1981، ص 169)نوشته است :«سفرِ یوشیدا بسیار دشوار بود. این نخستین سفارت ژاپن به ایران در دوره قاجار بود. ژاپنیها فرهنگ ایران را نمی شناختند، و این سرزمین برایشان سراسر شگفتی بود. یوشیدا تجربه سفر خود را با صداقت نگاشته است. از آنجا که درباره ایران خوب نمی دانست، در شرح هایش اشتباه هایی هم کرده، اما تجربه خود را با وسعت نظر به قلم آورده است. در مقایسه این سفرنامه با نوشته های مسافران غربی در معرفی ایران، یادداشتهای یوشیدا ارزش بیشتر دارد.»
یوشیدا بدبینی مردم را به دستگاه حکومت قاجار خوب دریافته است. در شرح سفرش از دالکی نوشته که پل سنگیِ میان راه را« گفتند که همه با پول مردم نیکوکار درست شده است، و ربطی به دولت ندارد». در داستان «چاپارخانه و اسبان بینوا»(میان شیراز و اصفهان) نمونه ای از فساد و نادرستی دیوانیان را به دست داده؛ و در سخن از قشون از فقر و سخت کوشی سربازان و فخر و تن آسانی افسران یاد کرده است. شرح دیدار و گفتگوی او با میرزا سعیدخان، « وزیر خارج از امور» قصه پرغصه ای است. او اندیشه ترقیخواهی میرزا حسین خان سپهسالار را ستوده، و به نامراد ماندن او افسوس خورده است. یوشیدا کنجکاوی ناصرالدین شاه را درباره وضع قشون و راه آهن دریافته، و دیده است که مقامهای دولتی در تهران با گذاشتن سبیل قیطانی به تقلید ناپلئون سوم تب تجددخواهی خود را فرونشانده، و به صورت بسنده کرده اند.
یوشیدا از بسیاری چیزهای ایرانی و شرقی، مانند اسبِ عربی، قلمدان، کاروان و منازل راهها، بناها، شمشیر، خانه های ایرانی و...شرحی آورده؛ رسم و راه زندگی مردم و آداب و عادات آنها را با علاقه نگریسته و از موضوع های متنوع، از آداب ناهار خوردن شیخ کویت بر عرشه کشتی تا دروغگویی اهل کسب، و اعتقاد ایرانیان به سردی و گرمی مزاج و طب قدیم و دعانویسی و... سخن آورده است. اعتماد و اُنسی هم که هیأت ژاپنی، مانند دیگر بیگانگان مسافر یا مقیم در ایران، به ارامنه و زرتشتیان در برابر اکثریت مردم اینجا نشان داده موضوعی درخور تأمل و بررسی است. یوشیدا به نوادر و غرائب هم که خوشایند طبع ژاپنی هاست اشاره دارد. اطلاعات تاریخی این سفرنامه هم، مانندِ شرح پیشینه تجارتخانه ساسون، گاه خواندنی و مغتنم است.
یوشیدا از آداب و نمادهای مشترک میان ایران و ژاپن نیز سخن گفته، چنانکه دیدن قلمدان او را به یاد قلمدان ژاپنی انداخته، و برای بهتر تصویر کردن اصفهان در خیال خواننده ژاپنی گفته است که کیوتو را با درختهای کمتر در نظر آورند. او شاید نخستین کسی است که نقش و نماد گلهای داوودی را بر ساختمان های قدیم و جدید سندی برای پیوند دیرین تاریخی و فرهنگی ایران و ژاپن گرفته است. سرانجام، او روزگار ایران را با احوال ژاپن در آن دوره پر تب و تاب و تنش قیاس کرده، و نگران فردای آن بوده است.
خواننده یادداشتهای یوشیدا با مردی صاحبدل و با احساس و زیبایی دوست همسفر می شود، که به دیدن ایزدخواست و دره آن به شوق می آید؛ قرص زیبای ماه و مهتاب دل انگیز او را در آستانه کاروانسرای قمشه خوشامد می گوید؛ و بشیر، آشپز ایرانی هیأت، را می ستاید که در پایان کار و هنگام خداحافظی به جای انعام تقدیرنامه خواسته است.
لطیفه گویی و نکته پردازی یوشیدا هم جای جای خود می نماید؛ از مردِ مارفروش بوشهری حکایتی گیرا دارد. در بغداد، ارمنیِ صاحب خانه را مردی مهربان می یابد که «اگر پول بیشتری می دادیم، مهربانتر هم می شد». در میان کوه و کمر دالکی با اندوه و افسوس می بیند که شناخت و کفایت او و همراهان ناآزموده از قاطرهای ایرانی کمتر است؛ و در قزوین به شنیدن بانگ خروس دل خوش می کند که در این سرزمین غریب دست کم زبان جهانی خروسها را می فهمد. نیز، روح ناآرام و طبع پر شتاب مترجم هندی خود را در داستان «شیر بادیه و شیر بادیه» در میان کتل باز می گوید.
درباره تاریخ و تمدن ایران گفته است:« ایران تاریخ بسیار کهن دارد که به 4000 سال می رسد، و پروردگار جهان این سرزمین را در پهنه ای میان ارمنستان در شمال، عربستان، برِ جنوبیِ دریای خزر، ماوراء قفقاز و آسیای صغیر... با ظرافت ساخت و پرداخت.»
اما دشواری متن سفرنامه یوشیدا که به ژاپنی قدیم نوشته شده برای امروزیان چندان است که پژوهنده ای به نام تامیو کانه کو Tamiyo Kaneko تحریر تازه ای ازین کتاب نگاشته و منتشر ساخته است( توکیو، ژانویه 1991) تا نسل کنونی ژاپن بتواند آن را بخواند.
سفرنامه فوُروُکاوا
یادداشتهای فوروکاوا، نفر دوم هیأت سفارت یوشیدا، به نام سفرنامه ایران( پروشیا کیکو Perushiya Kiko) در سال 1890 در توکیو چاپ شد. یوشیدا در مقدمه سفرنامه اش گفته که از یادداشتهای فوروکاوا هم در کتاب خود استفاده کرده است.نوبوُیوشی فوروکاوا Nobuyoshi Furukawa( نام کوچک او سِن یو senyo هم خوانده می شود،)افسر ستاد، از سوی دستگاه نظامی ژاپن مأمور همراهی با یوشیدا در سفرش به ایران، و نفر دوم این هیأت بود.
فوروکاوا در سفرش احوال و اقلیم ایران و اوضاع اجتماعی و حکومتی آن را از دید اهل قشون نگریسته، سفرنامه اش کمتر حاوی شرح مطالب و بیشتر آمار و ارقام است، و در آن به وضع جغرافیایی، احوال سیاسی و اداری، تجارت و مالیه، راههای ارتباطی و پست و تلگراف، و بخصوص وضع قشون و تشکیلات آن و شیوه تعلیم و بسیج افراد و لشکررانی پرداخته است. وی نیز به مفاسد و کاستی های دستگاه حکومت. بخصوص نابسامانی قشون قاجاری، پی برده؛ نمونه هایی ازین آشفتگی ها یاد کرده، و شگفتی نشان داده است که با این احوال چگونه امور مملکت می گذرد. در شرح وضع قشون قاجار نوشته است:« جا دارد که از داستانی عجیب یاد کنم. بتازگی یکی از اشراف فرزند خود را با نامه ای نزد سرهنگ اتریشی معلم مدرسه نظامی فرستاده، و در این نامه خواهش کرده بود که این جوان را یکی - دو سال آموزش دهند تا درجه سرتیپی بگیرد. سرهنگ اتریشی پاسخ داده بود که او خود چندین ده سال در مدارج نظامی خدمت و طی مراحل کرده تا به درجه سرهنگی رسیده است، و نمی تواند این درخواست را بپذیرد». فوُروکاوا افزوده که با آنکه جایی به نام مدرسه نظام هست، اما اینجا فقط اسم و عنوانی است و نمی تواند کسی را برای کارِ افسری و مأموریت فرماندهی یار بیاورد؛ در سربازگیری هم هنوز رسم قدیم دنبال می شود، و از هر طایفه و عشیره در ولایات و بلوکات ممالک ایران سرباز می گیرند. مدتی هم که افراد در خدمت نظام می گذرانند معیّن نیست، و بسیار می بینیم که در یک هنگ پیرمردان مو سپید همردیف نوجوانانند، و با این ترکیب هرگز وحدت و همکاری مطلوب میان آنها نمی تواند باشد.(سفرنامه، ص 88 و 89).
در شرح فوروکاوا بهره هایی نیز درباره فراورده های معروف ایران مانند مروارید و حریر و قالی، و نیز اشاره هایی به احوال اجتماعی، چنانکه وضع ایالات و اقلیت های مذهبی، و مطالب متنوع دیگر می توان یافت.
سفرِ فوُکوُشیما
یاساماسا فوُکوُشیما Yasamasa Fukushima سردار لشکر ژاپنی که اندکی پس از کشته شدن ناصرالدین شاه به تهران رسید، چند سفرنامه از سیر و سفرهای دور و دراز خود به یادگار نهاده که از آن میان «چوُئو آجیا یوری عَربیائه»Chuo Ajiya yori Arabiyae (از آسیای میانه تا عربستان)، نشر توکیو- گای، 1944، حاوی شرح دو سفرش به ایران در بهار و پائیز سال 1896 است.فوُکوُشیما، معروف به فوُکوُشیما شوگوُن یا سردار فوُکوشیما، برای سفرهای بسیار و صحراپیمائیهای دور و درازش در آسیای مرکزی، به احتمال با مأموریت شناسایی نظامی این نواحی، در ژاپن« کاشف آسیای میانه».شناخته می شود. سفرهای «اکتشافی» فوکوشیما در آسیای میانه و شبه قاره هند، و دنباله آن در ایران، در پی شناخت موقع جغرافیایی و وضع نظامی سرزمینهای غرب آسیا، در واقع بخشی از تدارک پردامنه ژاپن در سالهای نزدیک به جنگ با روس بود.
فوکوشیما در دنباله یکی از سفرهایش به شبه قاره و آسیای میانه، روز 25 مه 1986 (21 شعبان 1313) به بندر بوشهر رسید و از این جا روانه تهران شد و پس از رسیدن به این شهر در 3 ژوئیه(1 شوال) آن سال 31 روز در پایتخت قاجار ماند و به یاری کنسول امریکا توانست نزد مظفرالدین شاه پذیرفته شود. او شرح مستندی از فاصله راهها و مسافت منازل میان راه و آگاهی های جغرافیایی دیگر در سفرنامه اش یاد کرده، و به احوال سوق الجیشی مانند وضع جاده ها و پست و بلند راهها، شیوه آبرسانی و عادات غذایی مردم توجه داشته است. او هم مانند یوشیدا متوجه فساد دستگاه و مأموران حکومت شده، چنانکه الزام انعام دادن به سرباز و فراش و نوکران حامل هدایا را نکوهیده است.
شرح فوُکوُشیما از دیدارش با ظل السلطان والی اصفهان، میرزا علی اصغر خان اتابک صدراعظم، ناظم الملک رئیس اتریشی نظمیه ناصرالدین شاه، و شماری دیگر از بلندپایگان خواندنی است. وصفی گیرا هم درباره میرزا ابراهیم خان صحاف باشی و برادر او اسماعیل خان سرتیپ یاد کرده است.
فوکوشیما چون در سفر اولش در بهار و تابستان نتوانسته بود سان قشون را ببیند، پس از دیداری از ولادی قفقاز و ترکستان و آسیای میانه، دیگر بار در پاییز همان سال از راه مشهد به تهران آمد و آنگاه از مسیر همدان و کرمانشاه به عربستان سفر کرد و سپس از بوشهر با کشتی روانه هند شد و پس از دیدن بسیاری از نواحی جنوب شرق آسیا در بهار سال 1897 به ژاپن بازگشت.
یادداشتهای یِه ناگا
تویوکیچی یِه ناگا Toyokichi Yenaga فرستاده حکومت ژاپنی تایوان نیز در سال 1899م. به ایران آمد. چنانکه مردم اینووه در یادداشتهایش نوشته است( بهره چهارم آن؛ روابط ایران و ژاپن در عصر میجی)یه ناگا مأمور شرکت دارویی تایوان و در کار بررسی در تولید و توزیع تریاک بود. از ایران تریاک زیاد وارد چین می شد، و این قضیه برای حکومت ژاپنی تایوان مایه دردسر شده بود؛ پس یه ناگا را برای بررسی به ایران و عثمانی و هند که مبدأ صدور تریاک به چین بود فرستاد. وی از راه بمبئی در تاریخ 24 ژوئیه آن سال به بوشهر رسید، و از همان مسیر که یوشیدا و همراهان او و نیز فوکوشیما پیشتر سفر کرده بودند به تهران آمد، و آنگاه از طریق باکو و باتوم به استانبول رفت و از آنجا به آناتولی و سپس به هند سفر کرد، و در ماه مارس 1900 به تایپه بازگشت.به نوشته زنده یاد اینووه، یادداشتهای سفر یه ناگا با عنوان « سفرنامه غرب آسیا» در چندین شماره سال 1900 روزنامه کوکوُمین شیمبوُن Kokumin Shimbun درج و سپس در همان سال به صورت کتابی از سوی شرکت نشرِ مینیوشا Minyosha در توکیو منتشر شد.
یه ناگا در سفرنامه خود از وضع راهها و منزلگاهای میان راه، اقلیم و آب و هوا، راه و رفتار مأموران حکومت، شیوه معیشت مردم و آداب و عادات آنها نیز نوشته است. او با مظفرالدین شاه و نیز صدراعظم او میرزا علی اصغرخان امین السلطان دیدار کرد. وی نیز از نابسامانی اوضاع اداری ایران و فساد دیوانیان حکومت قاجار و بهم ریختگی امور، که در این سالها در سلطنت مظفرالدین شاه آشفته تر شده بود، جا به جا یاد کرده و نوشته است که گرداننده واقعی این مملکت انگلیس و روس اند، و دخالت گروههای نفوذ داخلی در کارها نیز شاه سست عنصر قاجار را هرچه بی اختیارتر کرده است.
دیدار ماساجی اینووه
جا دارد که از سفرِ ماساجی اینووه Massaji Inoue هم که در آغاز قرن تازه، در سال 1902 میلادی( 1321هـ.ق)از راه آسیای میانه و پس از دیدن سرزمینهای شمال و شرق خزر به ایران آمد، یاد شود.اینووه جوان که در آن هنگام 25 سال داشت، با استفاده از برنامه مبادله دانشجو میان شرق و غرب(آسیا و اروپا) در وین درس می خواند. در تابستان آن سال قرار شد که محل تحصیل او به برلین تغییر کند، و در این میان فرصتی چندماهه یافت تا به آسیای میانه و ایران بیابد. حاصل این سفر کتابی بود با عنوان« چوُئو آجیا ریوکوءکی» Chuo Ajiya Ryokoki یا سفرنامه آسیای میانه(نشر مینیوشا Minyasha، توکیو،1903)، که بیشتر آن درباره ایران است. در آغاز این سفرنامه متن سفارش نامه ای مورخ ربیع الثانی 1320 و به امضای نریمان خان یا تذکره ای که از سوی سفارت ایران در وین برای تسهیل سفر اینووه در ایران به او داده شده، گراور شده، و این تاریخ برابر است با تیر- مرداد 1381خورشیدی/ ژوئیه- اوت 1902میلادی.
اینووه از وین که در آن زمان پایتخت امپراتوری اتریش- مجارستان بود به راه افتاد، و پس از سیر و سفر در سرزمین ها و شهرهایی در آسیای میانه- مرو و دیگر جاها- و دیدن مردم آن نواحی، از راه دریای مازندران به مشهدسر( بابلسر) رسید، و از آنجا به تهران آمد. او 5 روز در این شهر، و بر رویهم 25 روز در ایران گذراند، و شرحی شیرین و خواندنی از آنچه که در این سرزمین دیده و یافته بود نگاشت.
مرحوم ئه ایجی اینووه Eiji Inoue در یادداشتهای ایران خود، که زیر عنوان واگاکایسو ایران Waga Kaisu Iran( من و ایران) در سال 1986 در توکیو چاپ شده، در بهره چهارم آن در شرح مناسبات ایران و کشور شمسِ طالع در آغاز دوره تجدد ژاپن، شرحی از سفر ماساجی اینووه و سفرنامه او یاد کرده است(صفحه های 91-290 آن کتاب).
منابع تحقیق :
-Furukawa Nobuyoshi/Senya;Perushiya Kiko,Tokyo,1890.
-Fukushima Yasamasa;Chuo Ajia yori Arabiya e,Tokyo-gai,Tokyo,1944.
-Inoue Eiji;Waga Kaisu Iran,Inoue Masayuki(ed.& publ),Tokyo,1986.
-Inoue Masaji,Chuo Aija Ryokoki,Minyusha,Tokyo,1903.
-Yoshida Masaharu;Iran-no-Tabi,Hakubunkan,Tokyo,1894
- یوشیدا، ماساهاروُ؛ سفرنامه یوشیدا ماساهاروُ نخستین فرستاده ژاپن به ایران دوره قاجار، 98-1297هـ، ترجمه هاشم رجب زاده، نشر آستان قدس رضوی، مشهد، 1373.
منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.