اینووِه ماساجی ژاپنی در ایران(1)
یکی از مسافران ژاپنی که در اوایل سده بیستم، نزدیک به یک قرن پیش و مقارن پیدایی جنبش مشروطه خواهی، به ایران آمده و سفرنامه ای هم از خود به یادگار گذاشته، اینووه ماساجی (2) Inoue Masaji است که در پاییز سال 1902 میلادی( برابر سال 1281 خورشیدی و 1321 هجری قمری و سال 35 میجی Meiji به تقویم ژاپنی- دوره پادشاهی امپراتوری به همین نام)، از راه آسیای میانه و پس از دیدن سرزمینهای شمال و شرق خزر، به ایران آمده و دیده ها و خاطره های خود را یکسال پس از آن در کتابی منتشر کرده است.
بخش عمده سفرنامه اینووه ماساجی که با عنوان« چوئو آجیا ریوکؤکی Chuo Ajia Ryokoki»(سفرنامه آسیای میانه) در سال 36 مِیجی( 1903 میلادی) به وسیله بنگاه نشر کتاب مین یو( مین یوءشا Minyusha) در توکیو چاپ و منتشر شده، دربار ایران است.
اینووه ماساجی ژاپنی که دانشجوی جوانی در اروپا بوده روز 26 اوت 1902 از شهر وین، که در آن زمان پایتخت امپراتوری اتریش- مجارستان بود، به راه افتاده و پس از دیدن سرزمین ها و شهرهایی در آسیای میانه- مرو و دیگر جاها- و دیدن تاتارها و سایر مردم آن نواحی، از راه دریای مازندران به مشهدسر(= بابلسر) رسیده و از آنجا به تهران آمده است. اینووه ماساجی در تهران پنج روز و در ایران بر رویهم 25 روز گذرانده، و وصفی شیرین و خواندنی از آنچه که در ایران دیده و یافته در سفرنامه اش آورده است. در آغاز سفرنامه وی سفارش نامه داده شده به او از سوی سفارت ایران در وین برای تسهیل سفرش در ایران، که تاریخ ربیع الثانی 1320 دارد، گراور شده است. این تاریخ برابر است با 16 تیر تا 13 مرداد 1281 خورشیدی و 7 ژوئیه تا 4 اوت 1902 میلادی، و پیداست که اینووه ماساجی آن را چند روز پیش از آغاز سفر خود گرفته است. متن این سفارش نامه، که در چاپ تازه سفرنامه اینووه ماساجی (دوره کتابهای« راه ابریشم»، شماره 17) نیامده، چنین است:
دارنده این ورقه سفارش نامه که از طرف سفارت خانه دولت علیه مقیم در دربار دولت فخیمه اطریش و مجارستان در حق مسیو( اینویه) که از تبعه دولت بهیّه ژاپون و شخصاً تاریخ دان و چیزنویس است داده می شود به عزم سیاحت عازم سمت ممالک محروسه می شود و نظر به مراودات مودت و روابط مقرره فیمابین دولتین قویشوکتین هنگام ورود مشارالیه از مأمورین سرحدات و مباشرین گمرک و عرض راه متمنّی می شود که لازمه حمایت و رعایت را در تسهیل اسباب مسافرت ایشان به عمل آورده تا اینکه به آسودگی تمام ایام سیر و سیاحت خود را به انجام رساند و به مقصد خود نایل بشود. در وینه فی شهر ربیع الثانی سنه 1320- نریمان.
در یادداشتهای چاپ شده از اینووه ئه ایجی(3) فارسی دان و ایراندوست فقید ژاپنی (در بهره چهارم آن کتاب زیر عنوان«روابط ایران و ژاپن در دوره مِیجی- سالهای 1867 تا 1912»، صفحه های 91-290)درباره اینووه ماساجی و سفر ایران او چنین آمده است: « در سال 1902 میلادی( سال 35 مِیجی)، روز 15 سپتامبر، ماساجی اینووه وارد هتل انگلیسی در تهران شد، و هنگامی که به اینجا رسید به نام دو ژاپنی( در دفتر هتل) برخورد. او دانشجویی ژاپنی بود که در وین تحصیل می کرد و 25 سال داشت. او دانشجوی برنامه مبادله محصّل میان شرق و غرب(آسیا و اروپا)(به ژاپنی:« توء آ دو بوُنکای Toa Do Bunkai)بود. در آن دفتر نامِ فوُکوشیما شوگوُن Fukushima Shogun (امیر فوکوشیما) و یِه ناگا Ienaga بود، و او به دیدن این نامها خیلی خوشحال شد. اینووه تا همان سال در وین درس می خواند، اما در این تاریخ جای تحصیل خود را از وین به برلین تغییر داده و با این کار فرصتی پیدا کرده بود که به سفر در آسیای میانه بپردازد.
«اینووه می خواست به ایران سفر کند. او در ماه اوت 1902 از وین به مقصد تفلیس و باکو و بخارا به راه افتاد، و در بخارا به گروه اوءتانی تانِکن تای Otani Tankentai( هیأت ژاپنی کاوش و اکتشاف باستانشناسی به سرپرستی اوءتانی) برخورد، و نیز به تاشکند رفت، و از آنجا روانه ایران شد. او پس از این گشت و گذارها سفرنامه اش را تنظیم کرد، و آن را با نام چوُئو آجیا ریوکوءکی Chuo Ajia Ryokoki( سفرنامه آسیای میانه) به وسیله بنگاه نشر کتاب مین یوُءشا Minyusha منتشر کرد( سال 1903 میلادی، برابر سال 36 مِیجی).
«برابر آنچه که اینووه ماساجی در سفرنامه اش آورده است، او در روز 6 سپتامبر از راهِ تراسنوودسک Trasnovodsk(؟) به دریای خزر رسید و با کشتی از راهِ آشوراده به مشهدسر(بابلسر کنونی) در خاک ایران وارد شد. برای او بسیار شگفتی انگیز بود که این دهکده کوچک ماهیگیری بندر ورود به کشور است(در مقایسه با بنادر دروازه ژاپن به خارج از کشور). در اینجا فقط دو یا سه کشتی در کناره پهلو گرفته بودند، در ساحل آن صدفی دیده نمی شد، و هیچ علف دریایی See weed هم به چشم نمی آمد. در این بندر او فقط توانست لاک پشت ببیند.
«اینووه ماساجی با افسر اتریشی گمرک، به نام بیدوء Bido(؟)، گفتگو کرد، و او حاضر شد که دو اسب و یک چاروادار یا شاگرد چاپار در اختیارش بگذارد، و روانه تهران شد. او سوار بر اسب در راه تهران با دیدن مناظر طبیعت و محیط سرسبز و راهِ باریک، اینجا را جای مخصوصی یافت و حس کرد که اگر چاروادار و راهنما نباشد در این راهها گم می شود. او نوشته است که سفر در این راهها بسیار دشوارتر از طیِ منازل در سرزمین چین است. در آن زمان خارجی ها بیشتر از راه باکو و انزلی وارد ایران می شدند و از راه انزلی (و رشت) به تهران می رفتند. ماساجی نوشته است: نواحی پیرامون البرز مرکز تولید برنج، ابریشم، پنبه و میوه( مرکبات) است، و من خیال می کنم که دولت ایران در این نواحی و ذخایر اعمالِ نظارت می کند و اینجا بهتر و بیشتر از جاهای دیگر ایران توسعه یافته و آباد شده است.
«اینووه ماساجی آن شب را در بارفروش( بابل)در باراندازی که شرکت تجاری روسی آن را اداره می کرد، ماند. در اینجا او به یک ارمنی برخورد و با هم شام خوردند. صبح روز بعد او از کوه البرز گذشت( و شب دوم سفر خود در ایران) چون کاروانسرایی در میان راه نبود در بیابان در علفزاری زیر آسمان خوابید و چیزی هم برای خوردن نیافت. روز 13 سپتامبر در کوهپایه دماوند به دهکده کوچک رینه رسید. مردم اینجا دور او جمع شدند. به یکی از این میان که معلم یا ملای ده بود سفارش نامه اش را( که سفارت ایران در وین به او داده بود) نشان داد، و آن وقت مردمی که دور او جمع شده بودند احساس و برخورد تازه ای نشان دادند( و مهربانی نمودند). آن شب یکی از اهل ده او را در خانه اش پذیرا شد، برایش خوراک پرنده کوهی(کبک!) که شکار شده بود درست کردند و برای شام آوردند، و او از این غذا با لذت و اشتها خورد. روز 14 سپتامبر از رینه به راه افتاد و به راه کوهستان رفت و آن شب را در کوهپایه دماوند در کاروانسرا یا مهمانخانه ای منزل کرد. او بعدازظهر روز 15 سپتامبر وارد تهران شد. او از مشهدسر تا تهران مسافت حدود 230 کیلومتر را 6 روزه با اسب پیموده، و با این حساب روزی به طور متوسط 40 کیلومتر راه آمده بود. اینووه ماساجی حدود سه هفته در ایران گذراند، و از 15 تا 20 سپتامبر در تهران بود.
«یوشیدا Yoshida( نخستین فرستاده ژاپن که در سالهای 1881- 1880 به ایران و به دربار ناصرالدین شاه آمد) و فوکوشیما در تهران بیشتر ماندند، اما ماساجی فقط 5 روز در این شهر ماند. او دانشجو بود و وقت زیاد نداشت و مقصود دیگری را در سفر دنبال می کرد. او در این پنج روزه اقامت در تهران وزیر مختار انگلیس را ملاقات کرد، و در این دیدار درباره دیپلماسی انگلیس و روسیه و مقاصد و مطامع روسیه در ایران(پیشروی روسیه در ایران) گفتگو شد. او با وزیر خارجه ایران نیز ملاقات کرد و در جشن میلاد شاه و شامی که وزیر خارجه به این مناسبت داد حضور یافت. او همچنین مشق افواج قشون را در تهران نظاره کرد. در راه بازگشتش به اروپا هم از راه معمولی انزلی و باکو نرفت، بلکه از مسیر قزوین و تبریز رفت؛ زیرا که شنیده بود که روسها نقشه دارند که در این مسیر جاده ای بسازند و او می خواست که این مسیر و زمینه طرح آنها را ببیند. از تهران تا قزوین با ارابه پستی رفت و از آنجا تا تبریز با اسب چاپاری. از تبریز به درشکه نشست و روز 30 سپتامبر به مرز جلفا رسید. در راه، همه جا او سفارشنامه اش را نشان می داد و در جلفا نیز با نشان دادن آن بآسانی گذشت و از رود ارس با قایق عبور کرد و وارد خاک روسیه شد.» سفرنامه ایرانِ اینووه ماساجی گزارشی است دلنشین، و از نوشته های خواندنی ژاپنیان درباره ایران و مردم آن است در زمانه ای پر تب و تاب در آغاز سده بیستم. امید دارد که توفیق یار باشد تا ترجمه فارسی آن را در دسترس فارسی زبانان و دوستداران فرهنگ ایران بگذارد.
پی نوشت ها :
1. از: نامواره دکتر محمود افشار، جلد دهم، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1377، ص 57-5654.
2. در آوردن نامهای ژاپنی در این نوشته، به رعایت ترتیب معمول در ژاپن نخست نام خانواده و سپس نام کوچک آمده است.
3. Inoue Eiji,Waga kaiso-no-Iran,Inoue Masayuki(ed),Tokyo,1986.