نویسنده: هاشم رجب زاده
شاهزاده میکاسا؛ خاطره های سفر در ایران
چند ماهی بیشتر از آمدنم به توکیو نمی گذشت که در بهار یا تابستان 1974(1353)به مراسم گشایش نمایشگاه عکس های ایران با نری نامیکاوا، عکاس شهره ژاپنی، در یکی از گالری های بزرگ توکیو رفتم. مجلسی پرشکوه بود و مناسبتی شوق انگیز. عکس های هنری نامیکاوا همه را مسحور کرده بود و کسی از تماشا دل نمی کند. بینندگان هنرشناس دقیقه ها بی اختیار در برابر عکس می ایستادند و غرق زیبایی و گیرایی آن می شدند. اما چون هنگام گشایش مجلس و سخنرانی های رسمی رسید، برخلاف تصورم نه فقط حال و هوای دلپذیر محیط از دست نرفت، که صد چندان شد، زیرا که میهمان افتخاری این مجلس، شاهزاده میکاسا برادر امپراتور آن روز و عموی امپراتور کنونی ژاپن به فارسی زیبا و روان بیان سخن کرد و چند دقیقه ای در حالی که دعوت شدگان همه خاموش و مجذوب مانده بودند هر آنچه را که شایسته و زیبنده چنین مناسبتی است به زبان شیرین فارسی گفت.
از فارسی دانیِ پرنس میکاسا چیزی نشنیده بودم، و سخن فارسی این شاهزاده دانشمند براستی بر دل نشست. به پرس و جو برآمدم و از ایرانشناسان ژاپنی شنیدم که شاهزاده، که امروز بزرگ سنی خانواده سلطنتی ژاپن است، خاورشناس دانشور و پوینده ای است و به ضرورت کارهای پژوهشی خود، خاصه در زمینه باستانشناسی و با دلبستگی بسیار به تمدن کهنِ ایران، ناگزیر چند سالی پیشتر به آموختن فارسی پرداخته و تا آنجا پیش رفته است که در مجلسی رسمی به زبان فارسی سخن گوید.
شاهزاده میکاسا پس از جنگ جهانی دوم دل و همت بر علم و تحقیق نهاد. ابتدا به تاریخ مسیحیت و آغاز آن علاقه مند شد، و سپس به مطالعه تاریخ خاور باستان که مهد تمدن است پرداخت. در آن سالها، خاور و تمدن آن جز در حوزه های علمی شناخته نبود، و مردم ژاپن باختر آسیا را سرزمین قالی و هزار و یکشب می شناختند. شاهزاده میکاسا از پیشگامان خاورشناسی ژاپن بود و نیز از بنیانگذاران انجمن خاورشناسی ژاپن و نخستین رئیس آن. هنوز هم ریاست افتخاری این انجمن را دارد و در مجالس آن شرکت می کند. نیز، در دوره های خاورشناسی دانشگاه ها شرکت کرده و چند کتاب درباره خاور زمین انتشار داده و بارها به این کشورها سفر کرده است. آکادمی فرانسه چند سالی پیش به ملاحظه پایگاه علمی پرنس میکاسا، این شاهزاده دانشمند را به عضویت گرفت. شاهزاده میکاسا در کتاب« خاور باستان و من» از پیوند خود با ممالک خاوری و خاورشناسی سخن گفته است. گفتارهای هیجدهم و نوزدهم این کتاب درباره سفری دو هفته ای به ایران است. در اینجا می خوانیم:
«هواپیما به سوی تهران می رفت. کوه و دریاچه و شهر و آبادی پیش چشم گسترده و همه جا به رنگ خاک سفید فام بود. من که از ژاپن سرسبز می آمدم، به دیدن این سرزمین پوشیده از سنگ و خاک، که بی آبیاری دستی گیاهی در آن نمی روید، به هیجان آمده بودم.
«فردای آن روز به رامسر رفتم. همان که هواپیما از فراز البرز گذشت، منظره پایین یکسره تغییر کرد: کوه های سرسبز و زمین های زمردین و دریای خزر همچون دنیایی دیگر به چشمم آمد.
«در رامسر از خانه کشاورزی دیدن کردم. بام گیاه پوش(ساخته از ساقه های برنج)آن، خانه های روستایی ژاپن را به یادم آورد. گفتند که زندگی این کشاورز بالای متوسط است، گاوهای بسیار دارد و در خانه اش مانند ژاپنی ها روی زمین می نشیند و زمستان ها( مانند ژاپنی ها) کرسی می گذارد.
«بار دیگر از فراز البرز گذشتم. شمال این کوه از جنگل سبز پوشیده و بالایش ابرهای سفید شناور است و رنگین کمان هم پیداست. به این سو که بیاییم، گرما موج می زند. اینجا مبارزه بی امان میان انسان و آب و درخت و گیاه در میان است. به موهبت شبکه آبرسانی، درختها سرسبز و کاشت و برداشت هم ممکن می شود. پس دیدم که اینجا بیابان نیست، و جلگه است.»
«سالها پیش هیأتی از مهندسان کشاورزی ژاپن برای بررسی امکان استفاده از تجارب کشت و کار ژاپن در ایران به اینجا فرستاده شدند. یکی از این کارشناسان به دهی رفت و در بستان آنجا درباره بار آوردن درخت برای کشاورزان سخن گفت و در پایان افزود که بهتر است که میوه ها را روی شاخسار با کاغذ بپوشانند تا مانع آسیب رساندن حشره ها و هوای نامناسب شود. باغداران به شنیدن این حرف خندیدند، زیرا که در ایران کاغذ قیمتی است و اگر بخواهند تک تک میوه ها را در کاغذ بپوشانند هزینه بسیار برمی دارد. از تته دل امیدوارم که کارشناسان کشاورزی ژاپن اوضاع واقعی کشاورزان را بفهمند و بتوانند با آنها برای داشتن محصول و بهره وری بیشتر همکاری کنند.»
انجمن خاورشناسی ژاپن در سال 1985 هفتادسالگی شاهزاده میکاسا را جشن گرفت، و سپس در مراسمی پرشکوه در سال 1992 هفتاد و هفت سالگی او را، و هر بار جشن نامه ای از مقاله های خاورشناسان نامی منتشر کرد. در هشتاد و هشت سالگی این شاهزاده دانشمند جشنی دیگر از سوی این انجمن در روز 27 نوامبر 2004(8 آبان 1383)برگزار شد(پرنس میکاسا در سال 2003 به هشتاد و هشت سالگی رسید). در این مراسم خاورشناسان و شماری دیگر از اهل علم و ادب ژاپن با بیان جایگاه علمی یا گفتن یاد و خاطره های خود از این شرق شناس والاتبار تجلیل و تقدیر کردند، و جشن نامه ای پربار که به همت پرفسور ئه ایچی ایموتو ایرانشناس ژاپنی فراهم آمده بود به وی تقدیم و رونمایی شد. در این جشن نامه حدود یکصد و ده تن از پژوهندگان، دانشگاهیان، نویسندگان و اصحاب علم و ادب ژاپن در بیش از پنجاه مقاله علمی و همین تعداد قطعه و خاطره نوشته( همه به ژاپنی) مقام علمی و فرهنگی این بزرگمرد دانش دوست و علم پرور را گرامی داشته اند. از ایران استاد ایرج افشار با پژوهشی زیر عنوان«اختر ایرانیان در روزنامه اختر( استانبول)»(با ترجمه کوئیچی هانه دا) و هاشم رجب زاده با نوشته ای در بررسی احوال اوانس خان مساعدالسلطنه نخستین سفیر ایران در ژاپن(1308 تا 1310 خورشیدی) در این جشن نامه مقاله دارند( هر دو برگردانده شده به ژاپنی).
وجود شاهزاده میکاسا پشتوانه ای گرانسنگ و پربها برای خاورشناسی و ایران پژوهی در ژاپن است. عمر با عزت و سعادت این شاهزاده فاضل و فرهیخته دراز، و سایه اش بر سر انجمن خاورشناسی ژاپن دیرپای باد.
منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.