گفتگو با پروفسور امیل لایف
فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام کم و بیش در تمام کشورهای مسلمان تاثیر گذاشته است. در برخی کشورها به دلیل نزدیکی و یا عوامل سیاسی - اجتماعی این تاثیر بیشتر و پایدارتر بوده است؛ از جمله آلبانی که سالیانی دراز بخشی از قلمرو امپراتوری عثمانی محسوب می شد و می دانیم که صدها سال زبان فرهنگی و ادبی عثمانی (که ترکیه امروز بخشی از آن است) فارسی بود و به همین جهت در پهنه مسلمان نشین این امپراتوری، فارسی از اهمیت فراوانی برخوردار بود. هر چند متاسفانه امروزه از رونق و شکوه پیشین آن چیز چندانی نمانده، اما هنوز شعله های این مشعل فروزان پرتو افشانی می کند. گفتگوی زیر در همین زمینه صورت گرفته است.دانشگاه تیرانا در سال 1959 در رشته زبان و ادبیات آلبانی تمام کردم. با توجه به نمرات بالایم، دانشگاه تصمیم گرفت که مرا به عنوان همکار بپذیرد. من تقریباً در تمام زبانهای آلبانی کار کرده ام و درباره زبانهای فارسی و آلبانی باید بگویم که هر دو از خانواده زبانهای هند و اروپایی هستند و لغات مشترکی دارند؛ ضمن آنکه واژگان فارسی زیادی در زبان آلبانی وجود دارد. ما نزدیک به 400 کلمه داریم که فارسی است یا اصل و ریشه اش فارسی است که البته مستقیماً به آلبانی وارد نشدند، بلکه از طریق ترکی عثمانی به کشور ما راه یافتند و فقط هم در زبان آلبانی نیستند، در بسیار از زبانها منطقه بالکان مشاهده می شود، از جمله واژگان مربوط به آشپزخانه، چو آن موقع هنر آشپزی پارس پیشرفته بود و این نوع غذاها به استانبول آمد و از آنجا به نقاط مختلف همچون آلبانی رفت. کلماتی مثل پلاس(پلو)، کوفته، پاچه، حالوا(حلوا)، هسوده، پالوذه(پالوده)، پرده، جاده، چهره، چوپان، برهیز(پرهیز)، آهنگ، اِلبته که اَلبته از نظر آوایی کمی متفاوت شده و یک نکته اینکه ما برخی واژه ها را به صورت قدیمی تر تلفظ می کنیم ؛ چون آنها را به همان شکلی که در قدیم وارد زبانمان شده، حفظ کرده ایم؛ ولی شما در جریان تحول گفتاری آنها را به تدریج اصلاح می کنید. مثلاً پالوذه که فالوده می شود.
گویا آلبانی شاعرانی هم دارد که به فارسی سروده اند؟
بله، شاعر ملی مان نعیم فراشوی که در سال 1900 درگذشت، مجموعه ای به فارسی سروده به نام «تخیلات» و گفته می شود او با سرودن اشعارش به فارسی که در برگیرنده 26 سروده می شود، جزء شاعران بزرگ کلاسیک قرار می گیرد. مدیر بنیاد فرهنگی سعدی شیرازی، که در آلبانی است، می گفت : من این شعرها را خیلی دوست دارم و هر هفته می خوانمشان؛ چون از لحاظ آهنگ و ساختار جالب است، او و همسرش تخیلات را که نزدیک به 130 سال پیش سروده شد و در استانبول چاپ شده، مجدداً در ایران چاپ کرده اند. در تیرانا به جز بنیاد سعدی شیرازی، کالجی به اسم سعدی افتتاح شده که در آنجا به دانش آموزان فارسی تدریس می شود.
در چه مقطعی؟
از 14 تا 18 سال. البته درسهای دیگر هم می دهند، مثل ریاضی، زبان انگلیسی، آلبانی و فارسی، شیمی، بیولوژی، خلاصه کل دروس. سوار اینها، چیزی که ویژه این کالج است، تدریس زبان فارسی است و اولین گروه فارغ التحصیل شان می توانند به ایران بیایند و در دانشگاه درس بخوانند و ما امیدواریم که چنین افرادی بیشتر شوند، به ایران بیایند و با فرهنگ و مردم ایران آشنا شوند تا در آینده نزدیک بتوانند آثار ارجمند ادبی و هنری ایران را به آلبانی ترجمه کنند ویا برعکس، آثار معروف آلبانی مستقیماً به فارسی ترجمه شود.
سابقه ایران شناسی در آلبانی به چه زمانی بر می گردد؟
آکادمی علوم کاتالوگی تهیه کرده که در خصوص متون قدیمی عربی، ترکی و فارسی است که در آلبانی وجود دارد. در این کاتالوگ بسیاری از دست نوشته های فارسی به چشم می خورد؛ اما معلوم نیست که چه زمانی نوشته شده اند. تنها پیداست که با ورود عثمانیها به آلبانی این نوشته ها بیشتر شده است. بعضی ها معتقند که پیدایش اولین متون فارسی در آلبانی به زمان ورود «حاجی بکتاش» بر می گردد. او یک باز معروفترین پیروان خود را که «سری سالتگ» باشد، به آلبانی فرستاد. او فرهنگ و متون درویشان مکتب حاجی بکتاش را به مردم آموزش داده گفته می شود ورود بکتاشیان به آلبانی، پیش از هجوم عثمانی بود. مردم به خوبی و بی جنگ و جدال از بکتاشیان استقبال کردند؛ بنابراین برخی واژه ها که برگرفته از فرهنگ درویشان است و همه از ایران پیدا شده، به آلبانی راه یافت.
به نظر می رسد که بین تیرانا و تهران نیز شباهتی وجود دارد!
بله، چه تیرانا و چه ترهان شهرهای جدید هستند. از اوایل قرن هفدهم تیرانا تبدیل به شهر شد. معنای تیرانا معلوم نیست و چون شباهتی آوایی به تهران دارد، برخی فکر می کنند که از تهران گرفته شده. این دو شعر در کنار کوه واقع شده اند. تیرانا در تابستان گرم و در زمستان بسیار سرد و 5، 6 درجه زیر صفر می شود. البته این مشابهت ها در جاهای دیگر نیز و جود دارد؛ مثلاً خود کلمه آلبانیا، تا همین اواخز در قزاقستان نام منطقه ای بود. اسم باستانی جمهوری آذربایجان هم آلبانیا بود که البته ارتباطی با آلبانی ندارد. به این می ماند که ما در ایران بچه کسی را ببنیم که شبیه بچه کسی در آلبانی است. آنها به هم شبیه اند؛ ولی هیچ ربطی به هم ندارند. این را هم باید بگویم که ما به کشور خود «شچیپریا» (Shqiperia) می گوییم به معنی «سرزمین عقابها» ولی از آنجا که این کشور کوههای سفیدی دارد و مردمش هم سفیدند، رومیها به آن آلبینوس گفتند.
در دوره حکومت کمونیستی وضعیت ایران شناسی چگونه بود؟
در زمان انور خوجه فقط پیرمردانی مانده بودند که فارسی می دانستند و آنها را در آرشیو ملی و موسسه زبان شناسی آلبانی استخدام کرده بودند تا دستنویسها و مدارکی را که در آرشیو بود، یعنی مطالبی که در خصوص تاریخ آلبانی بود، ترجمه کنند؛ ولی همین پیرمردها تلاشی نکردند تا زبان فارسی به نسل بعدی منتقل شود. آنها فارسی را بیشتر در مدارس قاهره و استانبول آموخته بودند. بهترینهای آنها در سال 1955 در مدارس آلبانی فارسی درس می داند.
وضعیت فعلی ایران شناسی و زبان فارسی در آلبانی چگونه است؟
در زمان حال در آلبانی ایران شناسان حرفه ای و متخصص وجود ندارد. آلبانی کشور کوچکی است و در دانشگاه بخشی مستقل برای ایران شناسی و تدریس زبان فارسی وجود ندارد. آلبانیها در حاشیه ایران شناسی، بیشتر به روابط زبان فارسی و زبان آلبانی سو کردند (یارو کردند)؛ اما باید بگویم که مردم از زبان فارسی استقبال کرده اند. فارسی زبان ویژه ای است و همین موجب می شود تا مردمی که این سالها زبان انگلیسی و فرانسوی آموخته اند، اکنون گرایش یافته اند که زبانی یاد بگیرند تا استثنایی و ویژه باشد و الان به زبان فارسی روی آورده اند؛ چون فکر می کنند با این زبان چیزهای بهتری نسبت به زبانهای انگلیسی یا فرانسوی یا ایتالیایی و یونانی به دست می آورند. خیلی ها هستند که انگلیسی یا فرانسوی بلدند، اما وقتی کسی زبانی را می داند که دیگران نمی دانند، جزء استثنایی ها قرار می گیرد.
در این زمینه چه انتظاری از ایران دارید؟
فعلاً بنیاد سعدی شیرازی در نظر دارد که در دانشکده زبانهای خراجی تیرانا، بخشی در خصوص ایران شناسی باز کند که در آنجا کتابهای چاپ شده در مورد ایران شناسی را بیاورند تا هر کس که بخواهد و علاقه داشته باشد، از آنها استفاده کند. به این ترتیب توجه استادان و دانشجویان را به ایران شناسی جلب کند، اگر این کار پیش برود، بچه ها پس از تمام کردن دبیرستان، وارد دانشگاه و همین رشته شوند. انتظار ما از ایران این است که هر چه زودتر این کتابخانه را راه اندازی کنند و متون مربوط به ایران شناسی را آنجا بیاورند. به این ترتیب خیلی ها می توانند فارسی را به عنوان زبان دوم انتخاب بکنند؛ چون در حال حاضر در دانشکده زبانهای خارجه دو زبان خوانده می شود. در صورتی که فارسی تدریس شود، خیلی ها می توانند به عنوان زبان خارجی دوم آن را انتخاب کنند.
منبع مقاله: محمد حمید، یزدان پرست لاریجانی؛ (1385)، نامه ایران (مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی) جلد سوم، تهران: اطلاعات، چاپ اول.