مترجم: محمود کریمی شرودانی
منبع اختصاصی فارسی: راسخون
منبع اختصاصی فارسی: راسخون
اربابان بزرگ، آن چند نفری که ذهنشان به طرز واضحی کل بازی این طرح را میبیند، مؤسسات بانکی و شرکتهای اعتباری بی شماری را کنترل میکنند، یکی از آنها برای این یکی کار استفاده میشود در حالی که از دیگری برای آن کار دیگر استفاده میشود، اما هیچ ناهماهنگی بین آنها وجود ندارد، هیچ تصحیحی برای روشهای هم دیگر ندارند، هیچ رقابتی بین افراد بانفوذ در دنیای تجارت وجود ندارد. هماهنگی و وحدت سیاستی که بین بانکهای مرکزی همه کشورها وجود دارد به اندازهی هماهنگی و وحدت سیاست شعبههای مختلف ادارهی پست ایالات متحده است، و به همین دلیل است که آنها همگی، مثلاً از یک منبع و برای رسیدن به یک هدف اداره میشوند.
دقیقاً قبل از جنگ، آلمان مقادیر زیادی از پنبه آمریکا را خرید و این خرید، در آمریکا، برای صادرات نگه داشته شد. وقتی که جنگ شروع شد، مالکیت آن کوه عظیم از دارایی پنبه در طی یک شب از نامهای یهودی در هامبورگ به نامهای یهودی در لندن تغییر یافت. در زمان نگارش این نوشته، پنبه در انگلیس با قیمت پایین تری نسبت به آمریکا به فروش میرسد و اثر آن این است که قیمت را در آمریکا پایین میآورد. هنگامی که قیمتها به اندازهی کافی پایین آمد، بازار توسط خریدارانی که قبلاً خود را آماده کردهاند، از پنبه خالی میشود و قیمت دوباره بالا میکشد. در همین زمان، همان قدرتهایی که تقویت و تضعیف به ظاهر بی دلیل بازار پنبه را مهندسی کردهاند، بر روی آلمان در هم شکسته به عنوان مرکز کار سخت و بی مزد دنیا حساب کردهاند. گروههای مشخصی پنبه را در کنترل دارند، آن را برای عمل آوری به آلمان قرض میدهند، مبلغ ناچیزی از آن را به عنوان دستمزد کارگری که به کار گرفته شده است در نظر میگیرند، و سپس در تمام دنیا با این دروغ که "پنبه کم یاب است"، سود بسیار زیادی به چنگ میآورند. و هنگامی که همه این روشهای ضد اجتماعی و به شدت ناجوانمردانه تا منبعشان رهگیری میشود، مشخص میشود که همه گروههایی که در این قضیه مسئول هستند، یک ویژگی مشترک دارند، آیا این هشدار "تا زمانی که آمریکا متوجه یهود شود، صبر کنید"، که از آن سوی دریاها میآید، معنای جدیدی دارد؟
قطعاً، دلایل اقتصادی بیش از این نمیتوانند توضیح دهندهی وضعیتی که جهان خودش را امروز در آن میبیند، باشد. و هم چنین نمیتوانند به طور معمول با توضیحات ساده، این " بی عاطفگی ثروت" را توجیه کنند. ثروت در گذشته هرگز این چنین برای برآوردن خواستههای نیروی کار تلاش نکرده است و نیروی کار به شدت برای رساندن ثروت به امتیازهای انحصاری عمل کرده است، اما این دو از هم چه سودی بردهاند؟ نیروی کار سابقاً فکر میکرده است که ثروت همچون آسمان بالای سرش است، و او این آسمان را به تسلیم واداشت. اما اینک، هنوز آسمان بالاتر وجود داشت که نه ثروت و نه نیروی کار در کشمکشهایشان با یکدیگر آن را ندیده بودند. این آسمان تا هم اکنون تسلیم ناپذیر است. آن چه را که ما اینجا در آمریکا ثروت میخوانیم. معمولاً پولی است که در تولید استفاده میشود و ما اشتباهاً از تولید کننده، مدیر کارخانه، فراهم کنندهی ابزارها و شغلها به عنوان کاپیتالیست (سرمایه دار) نام میبریم.
منبع:The International Jew
/ج