خودپسندی و فرار از مسئولیت در دوره نوجوانی

دو ویژگی در دوران نوجوانی، زمینه ساز درگیری والدین و فرزندان ایشان را مهیا می سازد؛ نخست خودپسندی است و دیگری فرار از مسئولیت. با ما همراه باشید تا با این دو صفت آشنا شده و راه تعامل با نوجوان را بیاموزیم.
شنبه، 13 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خودپسندی و فرار از مسئولیت در دوره نوجوانی
دو صفت غرور و فرار از مسئولیت، از صفت های مرحله میانی نوجوانی است. 
 

غلاف خود پسندی

حال والدین با جوانی روبه رو هستند که به نظر می رسد اغلب به فکر خواسته های خودش است. احساس می کند از قید و بند دوران کودکی رها شده است. در اوایل نوجوانی با بی نظمی، افکار منفی، علاقه به تجربه کردن چیزهای جدید دست به گریبان بود. در اواسط نوجوانی سه اولویت دارد: آزادی با تمرکز بر خود، خوش گذراندن و تفریح کردن؛ خوشحال و خشنود بودن همین حالا. کار والدین این نیست که با بگو مگو کردن با نوجوان فکر او را در مورد اولویت های زندگی اش عوض کنند، بلکه والدین باید مسئولیت های بیشتری را وارد برنامه ی زندگی نوجوان کنند تا او هم به تدریج خودش را با آنها وفق دهد.
 
جایگاه والدین باید برای جوان مشخص باشد. والدین باید بگویند: «تمرکز بر خواسته های خود خوب است، اما انتظار ما از تو این است که به خواسته های دیگر اعضای خانواده و نیازهای خواهر و برادرهای کوچکترت هم توجه کنی.، تفریح کردن خوب است، ولی ما همچنین انتظار داریم که تو، قبل از بیرون رفتن از خانه، اول کارهایی را که انجام دادنش در خانه به عهده ی توست، انجام دهی.» «این که بخواهی همین حالا به خواسته ات برسی اشکالی ندارد، ولی ما انتظار داریم گاهی رسیدن به خواسته ات را به تعویق بیندازی یا از آن صرفنظر کنی. برای مثال امشب که مهمان داریم و گروهی از اقوام را دعوت کرده ایم، با دوستانت برنامه نگذار و در خانه بمان.»
 
والدین آسان گیر و بیش از انداره نرم که اولویت های خود را وارد برنامه ی زندگی روزمره ی جوان نمی کنند، این باور را در او تقویت می کنند که تمام زندگی خلاصه می شود به تمرکز بر خود؛ تفریح و خوش گذرانی؛ و همین حالا به خواسته خود رسیدن. این حس تحمل مرحله ی بعدی نوجوانی را برای والدین دشوارتر می کند، اما دیر یا زود نوجوان با واقعیت های اجتماعی روبه رو خواهد شد و درسی را که والدین بر اثر غفلت از او دریغ کردند از جامعه خواهد آموخت. دیگر مراجع قدرت به اندازهی والدین اهل شکیبایی، گذشت و مدارا نیستند.
 

فرار از قبول مسئولیت

همانطور که قبلا گفتیم توجه نوجوان در اواسط نوجوانی به سه اولویت است، و بر همین اساس تصمیم می گیرد تعهداتش به والدین را زیر پا بگذارد یا از قوانین خانوادگی پیروی کند. حال، نوجوان از این می ترسد که والدین در صدد پاسخ به نقض قوانین او برآیند و برای او تنبیه انضباطی در نظر بگیرند و آنچه را در این سن و سال برای او بسیار گرانبهاست - آزادی اجتماعی - را، از او کاملا با حداقل برای مدتی، دریغ کنند. خب حالا او باید چه کار کند؟ به اشتباه خود اعتراف کند و از آنچه برایش خیلی مهم است صرفنظر کند، یا اینکه راهی پیدا کند تا به نوعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. نوجوانان سیزده تا پانزده ساله معمولا دومی را انتخاب می کنند (مسئولیت کار خود را نمی پذیرند). جوان برای فرار از مسئولیت، بهانه های مختلفی پیدا می کند.
 
وقتی پسر با والدین روبه رو می شود، ممکن است از روش های مختلفی استفاده کند: مانند حاشاکردن «اصلا اتفاقی نیفتاده است، شما کاملا اشتباه می کنید.»؛ بهانه آوردن «خسته بودم، یادم رفت کاری را که از من خواسته بودید، انجام دهم.»؛ تقصیر را به گردن دیگری انداختن («تقصیر دوستم بود.»)؛ یا دروغ گفتن («شماها هیچ وقت به من نگفتید که این کار را نباید انجام بدهم، خب من هم فکر کردم انجام دادن این کار از نظر شما اشکالی ندارد.»). والدینی که فرار از مسئولیت های نوجوان را نادیده می گیرند این باور را در او رشد می دهند که وقتی توی دردسر افتاد، به جای به عهده گرفتن مسئولیت خویش و پذیرفتن عواقب آن می تواند به حاشا کردن، بهانه آوردن، مقصر دانستن دیگری و دروغ گفتن، متوسل شود.
 

چرا والدین، در مقابل راهکار فرار از مسئولیت جوان، واکنش نشان نمی دهند؟

چون والدین به ایجاد درگیری (مشاجره) با نوجوانی که تمایل دارد با آنها مبارزه کند، تمایلی ندارند. از این گذشته، نوجوان در این سن معتقد است تفریح و خوش گذرانی، و رسیدن به خواسته ی خود همین حالا، به خصوص وقت گذرانی با دوستان و در دنیای خارج از محیط خانواده، حق اوست و ارزش مبارزه را دارد. و اگر در این زمان دچار مصرف مواد شود، ذهنیتش تقویت می شود و با استفاده از راهکار فرار از مسئولیت همچنان به کار خود به روشی مؤثرتر ادامه خواهد داد. به نظر والدین، در دوره ی میانی نوجوانی، کارهای بی مزد و منت والدین تازه شروع می شود.
 
حالا والدین، جوان را تحمل می کنند و در برابر آنچه او می خواهد می ایستند و در مقابل، از نوجوان انتقادهای بیشتر از تلاش هایی که می کنند، جر و بحث و مشاجره پاداش می گیرند. نوجوان سیزده تا پانزده ساله نمی گوید: «متشکرم از همه ی کارهایی که برای مراقبت از من کردی و اجازه ندادی برم بیرون.» این داستان همین طور ادامه دارد. گاهی پنهان کاری یک نفره اتفاق می افتد، و این وقتی است که نوجوان شما به منزل دوستش می رود و هر دو بدون اطلاع شما از خانه خارج می شوند. و گاهی پنهان کاری دونفره اتفاق می افتد، و این وقتی است که هر دو نوجوان به والدین خود دروغ می گویند، و شب را در خانه ی کس دیگری می گذرانند.
 
و حالا هر دو یواشکی با آزادی ممنوع خود ساعت ها بیرون از خانه می مانند (که در این سن زیاد اتفاق می افتد). با توجه به این که والدین انتظار ندارند جهان بیرون از خانه ی دوستش باشد، آماده اند که دنبالش بروند و او را به خانه برگردانند. جوان وقتی به همراه دوستش در راه بازگشت به خانه است، با والدین خود روبه رو می شود که به دنبال او می گردند. از نظر اجتماعی این قضیه برایش بسیار گران تمام می شود و باعث خجالت و شرمندگی او در مقابل دوستش می شود. این هشیاری و تعقیب و مراقبت والدین چیزی نیست که به راحتی فراموش شود.
 
نوجوان به شدت خواهان آزادی اجتماعی ای بیشتر از قبل است. وظیفه ی والدین حکم می کند کانون خانواده را به محلی مستحکم و امن برای فرزند خود تبدیل کنند تا در آن احساس امنیت کامل کند، اگرچه او این حصار را برای کسب آزادی بیشتر تحت فشار قرار می دهد.
 
نویسنده: کارل پیکارد
  
منبع:  کتاب «دوران نوجوانی فرزندتان را دریابید»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط