چکیده
مفاهیمی چون اختلاف و فرقه گرایی با وحدت و همگرایی امروزه بعنوان اصلی ترین و مهم ترین چالش های جهان اسلام مطرح هستند که دشمنان اسلام نیز با دامن زدن به این گونه مسایل در پی رسیدن به اهداف خود که در درجه نخست حذف اسلام و اسلام گرایی است هستند. از جمله این مسایل و چالش ها می توان به پیدایش مذاهب گوناگون در طول ادوار مختلف اشاره نمود. حال سوال این است که اولا چه عواملی باعث پیدایش چنین مذاهبی در طول تاریخ گردیده و ثانیا این که از چه راههایی می توان بین این مذاهب گوناگون برخواسته از دل اسلام با وجود به ظاهر اختلافات مختلف همگرایی و وحدت ایجاد نمود. لذا در طی این پژوهش مختصر در پی شناساندن علل پیدایش اینگونه مذاهب و راههای برون رفت از ایجاد تفرقه و اختلاف در بین ایشان هستیم.مقدمه
کتاب خدا که حقیقتا بهترین راهنما و جامع ترین قانون جهان شمول و جاویدان برای هدایت و سعادت همگان خصوصا مسلمانان است با بیان روشن و خالی از هرگونه ابهام و ایهام، در آیات متعدد و با خطاب های گوناگون همه را به اتحاد، همبستگی و اعتصام به عروة الوثقی و حبل المتین الهی فرا می خواند و از نزاع و تفرقه که عامل از میان رفتن مهابت و شوکت امت اسلامی است با صراحت تمام و به طور مطلق نهی می فرماید و از مسلمانان می خواهد هرگاه در امری از امور حیاتی اعم از مسائل علمی و عملی گرفتار اختلاف و تنازع گردیدند برای رفع آن به کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر جهت احتکام و داوری مراجعه نمایند که به راستی به عدل حکم نموده و هیچ گونه باطلی در آنها راه ندارد.حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره بر لزوم وحدت و برادری بین مسلمانان تأکید و توصیه فرموده اند و همه افراد مؤمن و مسلمان را در بنای امت واحد با همه تفاوت ها و اختلافاتی که در رنگ، نژاد و سرزمین دارند به عناصر و اجزای ساختمانی تشبیه فرموده اند که یکدیگر را استواری و استحکام می بخشند و همچنین مؤمنان را در دوستی و مهربانی به یکدیگر به پیکر واحد تشبیه فرموده اند که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر اعضاء آرام نخواهند گرفت این همان مضمون شعر گهربار سعدی شیرازی است که هم اکنون منشور مورد تمسک بسیاری از سازمانهای حقوق بشر در سطح جهان گردیده است. در این تحقیق هر چند مختصر کوشیده ایم با معرفی اهداف آرمانی، کلی و عینی دین مبین اسلام در قالب امثال و جملات گوناگون و مقایسه میزان اهمیت هر کدام نسبت به دیگری از این ورطه به ریشه های اختلاف بین فرق مختلف اسلامی پی برده و در صدد ارائه راه کارهای برون رفت از این معضل که امروزه جهان اسلام را فراگرفته است باشیم.
حالت طبیعی امت
وقتی به پیشینه دینی خود می نگریم جوامع اسلامی ای را می بینیم سرشار از یگانگی، عزت، اقتدار و توانمندی ولی نگریستن به حال چیزی جز پراکندگی، ضعف و اختلاف را به ما نشان نمی دهد و لذا پاسخ به این سؤال ضروری به نظر می رسد که علت عزت و توانمندی و یگانگی مسلمانان ادوار گذشته چه بود؟ و علت این همه اختلاف امروزی در چیست؟در پاسخ باید گفت مهم ترین علت اختلاف و دور شدن از یگانگی و وحدت این است که مسلمانان تعالیم قرآن کریم و رهنمودهای انسان ساز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را کمتر مبنا و محور امور خود قرار می دهند در حالی که همین تعلیمات و رهنمودها در مدت کوتاهی توانست میان مردم صحرانشین عرب که شدیدا متنفر (پراکنده و متنازع با یکدیگر بودند چنان برادری و الفتى ایجاد نماید که برتری از هرگونه وصف و تحسین است. (دکتر یوسف قرضاوی - بیداری اسلامی و مواجهه صحیح با اختلافات)
همین تعالیم و رهنمودها بود که توانست آن مردم بادیه نشین و خشن را که در برابر هیچ قانونی خود را مطیع نشان نداده و به آداب قبائلی و خشن سخت پایبند بودند و از هر گونه آداب معاشرت اجتماعی و سواد خواندن و نوشتن بی بهره بودند به طوری که در تاریخ آورده اند در سفاکی و بی رحمی و جاهلیت به آن حد بودند که جگر گوشه های بی گناه خود را زنده به گور می کردند، متحول گرداند و آنان را از تقلیدهای کورکورانه پدران و اجداشان رهایی بخشید و در نهایت بتواند انسان هایی فرهیخته و مهذب تربیت کند که بشریت در طول تاریخ نتوانسته است آنگونه انسان های شریف و والا مقامی در عرصه تقوا، مکارم الاخلاق، شجاعت، عاطفه، مدیریت و... تربیت کند البته این در حالی است که همیشه در بین یاران حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) اختلاف آراء هم دیده می شد که البته تضارب آراء و استنباط و برداشت های مختلف اجتهادی در مورد احکام دینی امری طبیعی و فطری و واقعیتی انکار ناپذیر بوده است و بنا به مقتضای زمان ومکان، فرهنگ ها و عادات مردم هر جامعه شکل می گیرد که مثال آن وجود پیروان فرقه ها و گروه های سیاسی - اسلامی و مذاهب مختلف در زمان پیامبر است که البته همه این گروه ها در اصول و ارزش های بنیادی با یکدیگر دارای وحدت عقیده و یگانگی اهداف بودند.
مگر ندیده و نشینده ایم که شاگردان ائمه (علیه السلام) و یارانشان گاها در عین اینکه در امور اجتماعی دارای دیدگاه های متفاوتی بودند اما نسبت به یکدیگر کمال احترام و محبت را مراعات نموده و از هر گونه همکاری با یکدیگر دریغ نمی ورزیدند و البته در موقع بروز اختلاف «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (1) را سر لوحه کارشان قرار می دادند.
به همین خاطر باید تفاوت ها و اختلافات فرعی و جزئی اجتهادی مذاهب را که بعضا ناشی از برداشت های متفاوت مجتهدان متناسب با ضروریات و نیازمندی های انسان، و شرایط حاکم بر زمان و موقعیت جغرافیایی است به دید مثبت و سازنده نگریست و آنها را به عنوان میراث فکری، فقهی و فرهنگی غنی و پرباری نگهداری و حفظ نمود لذا هرگز نباید این اختلافات فرعی و جزئی وسیله ای برای طعن و توهین و بی احترامی نسبت به ائمه معصومین (علیه السلام) و بنیان گذاران مذاهب گوناگون اسلامی و پیروان آنها قرار گیرد؛ زیرا غالب علماء معتقدند که تفاوت آراء و اختلاف در مسائل اجتماعی برای کشف حقایق احکام مایه غنای فرهنگی و نمودار و نمادی از انعطاف پذیری ، وسعت و گسترش دامنه تسامح و تساهل در اسلام بوده و سبب برداشتن حرج و فراهم نمودن شرایط مطلوب برای آسایش و آرامش مسلمانان است. (دکتر یوسف قرضاوی - بیداری و مواجهه صحیح با اختلافات (رئیس دانشکده الهیات قطر)
راهکارهای تعامل میان مذاهب
گوناگونی دسته ها و گروه های اسلامی در صورتی نامطلوب و ناپسند است که این گروه بندی در نهایت به تعارض و ضدیت با هم منجر شود اما اگر همین گروه ها و فرق اسلامی درصدد ایجاد روحیه و حس همبستگی در بین خود باشند و هر یک در پی این باشند که بتوانند با برطرف کردن نقایص گروه دیگر باری از دوش یکدیگر بردارند و در قبال مسائل مهم و سرنوشت ساز مربوط به مسلمانان و مشکلات عمومی جهان اسلام همگی موضعی واحد اتخاذ کنند این گوناگونی دسته ها البته که نمی تواند امری ناپسند محسوب گردد. آنچه به راستی مایه درد و رنج فراوان است این است که در میان مدعیان تبلیغ و دعوت به اسلامی افرادی یافت می شوند که شکر نعمت والای اتحاد را که هیچ به جا نمی آورند در هر جا هم که ممکن باشد بذر اختلاف کاشته و دائما در پی یافتن مسأله ای هستند تا با بهانه قرار دادن آن آتش اختلاف را هر چه بیشتر شعله ور کنند و دشمنی و عداوت بیشتری را دامن بزنند و روی هم رفته، اساس کارشان برانگیختن کانون های اختلاف بوده و به نقاط مورد اتفاق هیچ وقعی نمی نهند.حقیقت آن است که اختلاف به خودی خود نمی تواند خطرساز باشد بخصوص اگر این اختلافات در پاره ای مسائل جزئی و فرعی و یا حتی اصول غیر اساسی رخ داده باشد آنچه خطر آفرین است تفرقه و کینه توزی است که خداوند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته از آن نهی کرده اند، لذا برای تبدیل این اختلاف از تهدید به فرصت ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که اهداف بسته به میزان اهمیت به سه دسته تقسیم می شوند
1- اهداف آرمانی
۲- اهداف کلی
٣- اهداف عینی، که هر قدر به سمت اهداف آرمانی و وفاق در مورد این اهداف نزدیک شویم بالتبع به اتحاد هم نزدیکتر می شویم و در مقابل هر قدر به سمت گزینه های دیگر یعنی: اهداف کلی و اهداف عینی حرکت کنیم اختلافات نیز روز به روز بیشتر می شوند، لذا باید گفت اگر روزی اختلاف در اهداف عینی قابل توجیه و تعذیر باشد، اختلاف در اهداف آرمانی به هیچ وجه موجه نیست.
راههای برون رفت از اختلاف و پراکندگی
شناخت مقاصد کلی دین
این مقاصد با عبور از مسائل جزئی دینی راه را برای رسیدن به اهداف و مقاصد شریعت می گشایند و تمام جوانب زندگی بشری خصوصا اهداف اجتماعی دین را زیر چتر خود می گیرند. (امام شاطبی - کتاب موافقات) این شناخت جزء اولین تلاشها جهت رسیدن به نقطه نظر مشترک در مورد مسائل مربوط به یک دین است.شناخت اولویت ها و مراتب ارزش اعمال
این به آن معناست که در مواقع بروز اختلاف اشتراکات و اصول کلی را بشناسیم و در سایه اصول فروع را نیز حل کنیم و همچنین محکمات را برای متشابهات به عنوان مکمل قرار دهیم تا اختلافات جزئی تأثیری در مشترکات اصولی ما نداشته باشد، به عبارت بهتر اشتراکات کلی رافع بسیاری از اختلافات جزئی است. (دکتر یوسف قرضاوی - الصحوة الاسلامیه بین الحجود و التطرف) قاعده الاولى فالاولى: یعنی در میان مسائل پیش آمده آیا مقابله با خصم اولویت دارد یا اصرار بر این رأى فرعی شرعی؟شناخت سنت های الهی در زمین
یعنی شناخت سنن طبیعی و اجتماعی حاکم بر جهان خلقت که به حکم الهی هیچ تبدیل و دگرگونی در آنها راه ندارد، مانند: تغییر و تحول و تدرج و پیروزی که هر کدام دارای معنای بسیار ژرف و عمیقی هستند چون بسیاری از اختلافات در سایه عدم جهت گرایی صحیح در مورد مفاهیم اینگونه سنن الهی است.شناخت مقایسه میان مصالح و مفاسد
شناختی که بر پایه بررسی صحیح علمی و منطقی از واقعیات موجود در جهان استوار است و خوشبختانه امروز در سایه دست آوردهای دانش جدید و نوین دست یابی به آن بسیار آسان گردیده است.1- قاعدة عدم تسلط بیگانه بر شخص مسلمان، یعنی از هر حکمی که این قاعده یقینی را نقض کند و باعث شود که با حکم ما گروهی از مسلمانان نزد کفار و غیر مسلمانان ذلیل و به بردگی گمارده شوند باید خودداری کرد و حتی در مواضع سیاسی هم همین طور است.
۲- دفع افسد به فاسد، یعنی حتی بین دشمنان اصل اسلام هم باید دفع افسد را به فاسد ترجیح داد.
شناخت فرهنگ اختلافات
اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و تابعین و ائمه معصومین (علیه السلام) در دوران گهربار زندگانی خویش با آگاهی درست از فرهنگ اختلاف، هر گونه صدمه ای را که می توانست از اختلاف علمی ناشی شود، از خود دور کردند اما مع الاسف امروزه این فرهنگ در جامعه مسلمانان از موقعیت مناسبی برخوردار نیست و درست به همین علت است که گاه و بیگاه به خاطر مسائل خرد و کم ارزش به جان هم افتاده و همه چیز را به ورطه فراموشی می سپارند. (طه جابر علوانی - ادب الاختلاف فی الاسلام - مباحث الأمة)
عوامل پیدایش مذاهب گوناگون
آزادی اجتهاد
برای توضیح این مطلب لازم است ابتدا تعریف اجتهاد را بفهمیم؛ تعریف اجتهاد: اجتهاد عبارت است از دانستن علومی که اقامه ادله بر مسائل شرعیه فرعیه متوقف بر دانستن آن علوم است. و هی بالاجمال أن یعرف جمیع ما یتوقف علیه اقامة الأدلة علی مسائل الشرعیة الفرعیة (معالم الأصول فصل اجتهاد ص ۲۳۴)مجتهد با ابزاری که در دست دارد اعم از صرف و نحو، منطق، اصول و علم الحدیث و تفسیر علم پیدا می کند به احکام شرعی، اگر چه از راه امارات ظنیه باشد چون راه شناخت مسائل شرعی از طریق علم و یقین بسیار اندک است و مجتهد غالب مسائل شرعیه را از راه ادله و امارات ظنیه که دلیل خاص بر اعتبار آنها از ناحیه شارع مقدس آمده و آنها را به منزله علم قرار داده، استنباط می کند لذا گفته اند «ظنیة الطریق لا تنافی قطعیة الحکم» (کفایة الأصول ج ۲ باب اجتهاد و تقلید) لذا حجیت این قول از باب تتمیم الکشف و متمم الجعل است، همان طور که شیخ انصاری (رضی الله عنه) و دیگران فرموده اند و در این مورد هیچ گونه تصویب باطلی لازم نمی آید پس هر مجتهدی آنچه را که استنباط می کند و فتوا می دهد فقط برای خود و مقلدینش حجت و قابل قبول است لکن برای مجتهد دیگر و مقلدینش قابل قبول نیست و نظر اجتهادی مجتهد دوم برای خود و مقلدنیش قابل قبول است. بدیهی است این تحقیقات و بررسی های اجتهادی گر چه از نظر مبانی علمی و فقهی بسیار ارزشمند و قابل تحسین است و نشانگر این واقعیت است که مسائل فقهی اسلام بسیار عمیق و مطابق با فطرت نظام زندگی بشر است ولی متأسفانه باید گفت این اختلاف فتاوی مجتهدین چه سنی و چه شیعه و قبول نداشتن هر کدام نسبت به دیگری در مسائل فقهی و پیاده کردن آنها برای مقلدین در نهایت به چند دستگی و گروه گرایی کشیده شده است و هر کدام از مراجع تقلید به همراه مقلدین خود در جامعه دارای طرز فکری هستند که آنها دیگری نیستند. (وحدت اسلامی - سید مجتبی ذاکری ص 45)
چنانچه آثار این اختلاف را امروزه کاملا می توان میان عموم مسلمانان مشاهده نمود، لذا باید گفت غالب این بدبینی ها و اختلافات که در بین مسلمانان است از اختلاف علماء آنان سرچشمه می گیرد؛ زیرا هر کدام از آنها از روی ادله اجتهادیه ای که استنباط کرده علم پیدا می کند که هر آنچه را خودش فهمیده و به آن قائل شده صحیح است و فتواهای مجتهد دیگر نادرست است و حکم خدا را مطابق فتوای خودش می داند و فتوای دیگری را مخالف چون خود را در رسیدن به احکام الهی عالم میداند و دیگری را جاهل پس اگر بخواهد دست از ادله اجتهادیه خود بردارد و متابعت از فتوای دیگری بکند لازم می آید. متابعت عالم از جاهل و تقلید مجتهد از مجتهد که حرام است (منتهی الاصول ج ۲ باب اجتهاد و تقلید ص ۶۲۲)
حال شما از اختلاف دو عالم در چنین مسأله کوچک فقهی، تصور کنید اختلاف آنها را در مسائل بزرگ که ممکن است چه بازخوردی در جامعه داشته باشد و امت اسلامی را دچار چه مصیبتی بکند چون اختلافی چنین کوچک که این همه تشتت و تضارب را در پی دارد قطعا و به طریق اولی اختلافات بزرگ ویرانگر و مخرب خواهد بود. مگر اینکه باور کنیم در عالم اجتهاد برای مصیب دو ثواب است و برای مخطی یک ثواب است و نوع نگاه به اجتهاد دیگری به صورت بطلان آن نباشد.
اختلاف در مبانی تاریخی و اشخاص
بازگشت همه اختلافاتی که در پیدایش آنها عوامل فکری مؤثر افتاده است به این مطلب است که اساسا راجع به موضوعی واحد دیدگاه های مختلفی را می توان یافت فرقی نیست که این موضوع یک مسئله فقهی باشد مانند یکی از فروع دین یا مسألهای عقیدتی باشد که با یکی از اصول قطعی شریعت ارتباط پیدا کند و نیز ممکن است این موضوع، مسألهای غیرعلمی باشد مثل موضع گیری های سیاسی و چگونگی رو به رو شدن با آنها و شاید اختلاف دیدگاه به خاطر احکام فقهی با مبانی خاصی باشد ولی نکته مسلم این است که این اختلافات قطعا در نتیجه تفاوت زوایای نگرش به آن مسائل و یا نتیجه گیری از آن حوادث بر طبق معلومات خاصی که هر کس به آن اعتماد کرده، بروز می کند.از این دست نمونه ها می توان به اختلافات موجود در ارزیابی رویدادها و حوادث و هم چنین برخی شخصیت های تاریخی اشاره کرد از میان حادثه ها می توان اشاره کرد به مواضع یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قبال موضعی که خلیفه دوم نسبت به خالد اتخاذ کرد و یا موضعی که خلیفه سوم نسبت به ابن مسعود و ابوذر برگزید و یا برخوردی که طلحه و زبیر و همسر پیامبر عایشه در مقابل امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از خود نشان دادند و حوادثی مانند جنگ صفین و مسأله حکمیت، و از شخصیت ها نیز می توان اشاره کرد به معاویه و ابوسفیان و عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری و ابوهریره، اما در مورد شخصیت های علمی که ارزیابی درباره آنها متفاوت است می توان به ابوحامد غزالی - ابوعباس ابن تیمیه - محیی الدین عربی و برخی دیگر از مشاهیر که هر کس در مورد آنها به نوعی قضاوت کرده است اشاره نمود برخی این شخصیت ها را تا حد تقدس ستوده اند و برخی نیز سخت از آنان انتقاد کرده اند، با این همه باید توجه داشت که گسترده ترین اختلافاتی که در میان علماء و دانشمندان به چشم می خورد، در فروع فقهی یا بعضی مسائل کلامی درجه ۲ و ۳ است مثل سهو النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) که در مقایسه با اهداف آرمانی دینمان از اولویت برخوردار نیستند.
اختلافات فقهی
اختلافاتی که در فروع گوناگون فقهی به تبع مکاتب مختلف در فهم و استنباط از متون دینی رخ داده است باعث ایجاد پراکندگی دامنه داری در میان گروه های اسلامی شده است. در باب استنباط از متون دینی عده ای اصل را بر تسامح نهاده اند و گروهی هم تنگ نظرانه برخورد کرده اند برخی به مکتب نص و برخی به مدرسه رأی و قیاس گرایش یافته اند برخی تقلید از مذاهب فقها را به طور کلی رد کرده اند و برخی جایز شمرده اند و گروهی نیز دیدگاه میانه را برگزیده اند و برای عموم مردم بدون آنکه خود را به مذهب خاصی مقید کرده باشند تقلید را جایز دانسته و از یکایک اهل علم درخواست کرده اند که در پی جبران نقص علمی خویش برآیند و خود را به درجه ای برسانند که امکان مراجعه مستقیم به متون دینی را داشته باشند.مثال هایی از اختلافات در باب فقه اهداف عینی
باب طهارت
۱- حکم چیزی که از نجس الاصل ساخته شده باشد چیست؟۲- آیا پس از خوردن گوشت شتر، یا لمس بدن زن باید تجدید وضو کرد؟
باب صلات
١- حکم به هنگام قیام با دست بسته یا دست باز ایستادن و اصطلاحا تکتف؟۲- حکم به آرامی خواندن بسمله یا بلند خواندن آن و یا ترک آن؟
٣- اختلاف در چگونگی اذان و اقامه؟
۴- حکم نماز جماعت؟
۵- نشستن بین دو سجده؟
۶- پائین بردن دو دست تا زیر زانو یا بالاتر از آن در هنگام رکوع؟
۷- جایز بودن یا نبودن جمع میان نماز ظهر و جمعه؟
باب صوم
1- در اثبات حلول ماه رمضان و همچنین عید فطر آیا مشاهده یک نفر کافی است یا حتما چند نفر باید مشاهده کنند؟
۲- آیا حلول ماه با محاسبات نجومی ثابت می شود؟
۳- آنچه باعث بطلان روزه می شود محدود به موارد خاصی است یا نه؟
باب حج
1- ذبح قربانی حج تمتع قبل از فرا رسیدن عید قربان چه حکمی دارد؟۲- آیا رمی جمرات قبل از فرا رسیدن ظهر شرعی صحیح است یا نه؟
باب زکات
1- آیا در میوه و سبزیجات و سایر محصولات کشاورزی مثل پنبه زکات واجب است؟۲- آیا زکات سالانه زیورآلات زنانه واجب است یا خیر.
در مورد آراستگی ظاهری و زیورآلات
١- بلند گذاشتن محاسن واجب است یا مستحب؟۲- حکم تراشیدن سبیل چیست؟
اختلاف در مبانی و ادله فقهی
سؤال: آیا قیاس و استحسان و اجماع حجت است یا نیست و آیا شرایط خاصی دارد ؟جواب: پیچیدگی روابط اجتماعی و نیاز به استنباط احکام شرعی جدید.
با پیشرفت علم و گذر زمان با گزاره های جدیدی برای استنباط احکام شرعی مواجه می شویم که بر طبق این گزاره ها مجبوریم از بطن منابع دین احکام مربوط به این گزاره های مستحدثه را پیدا کرده و صادر نمائیم لذا با توجه به اختلافات بعضا مبنایی موجود بین علمای اسلام ، احکامی متفاوت در این موارد صادر می گردد حال ممکن است استناد آن عالم دینی یا به روایت راوی خاص باشد که یکی از دو طرف آن را قبول ندارد یا به برداشتی باشد که یکی از روایت و آیه کرده که دیگری چنین برداشتی نکرده است و به همین خاطر با اختلاف نظر موجود در صدور آراء علماء و دانشمندان در مرحله اجراء این احکام در بطن جامعه شاهد گروه گرایی و بعض مواضع کاملا مقابل هم هستیم که بیشتر اوقات بازخورد بد اجتماعی نیز دارد و گاها به تشنج نیز کشیده می شود، و همچنین است درباره مسائل سیاسی که بعضا برای دنیای اسلام پیش می آید که در آنجا نیز شاهد مواضع کاملا منفعلانه و پراکنده هستیم. علت همه اختلافات این است که در مقایسه میان مصالح و مفاسد و سود و زیان با ملاک هایی متفاوت برخوردهایی متفاوت را شاهد هستیم.
مثلا آیا حکم شرکت در حکومت غیر اسلامی و هم پیمانی با احزاب غیر مسلمان و مشارکت زن در انتخابات به عنوان کاندیدا یا انتخاب کننده جایز است یا نه؟ آیا در مقابل حکومت ظالم طریق شورش و انقلاب را باید برگزید یا طریق ملایمت؟ همچنین در مقابل بعضی علوم مواضع متفاوت و متضارب داریم مثل ارزش وجودی کلام که بعضی آن را کلا رد می کنند و بعضی کاملا قبول می کنند و یا مانند ارزش وجودی فلسفه و یا تصوف؟
سخنی با عموم مسلمانان
آیا تا به حال با دقت فکر کرده ایم که بین همه مسلمانان از هر فرقه و گروهی چقدر مشترکات داریم؟ که همگی از مسائل درجه یک و مهم در علوم مربوط به خود هستند؟١- همه قرآن را کلام خدا می دانیم.
۲- همه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را رسول خدا می دانند.
۳- همه به خدای یگانه ایمان داریم.
۴- همه خدا را موصوف به اسماء خدایی میدانیم که در قرآن آمده اند.
۵- همه به قیامت و جزا و پاداش وبهشت و دوزخ و ملائکه و قضاو قدر ایمان داریم.
۶- همه قائل به نماز - حج - زکات و روزه هستیم.
ولی در مقابل آیا تا به حال دقت کرده ایم که بین همه مسلمانان از هر فرقه و گروهی چقدر اختلاف است؟
۱- آیا حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سهو می کند یا نه ؟ مسئله درجه دو و سه کلامی
۲- آیا جانشینی بعد از پیامبر امر خدایی است یا انتخابی و شورایی؟ مسئله درجه دو و سه کلامی.
حال انصاف کنید آیا عقل سلیم به ما اجازه می دهد که این همه مشترکات را به پای اندک موارد اختلاف قربانی کنیم و همدیگر را به کفر و رافضی بودن متهم کنیم؟ آیا اصلا می دانید تعریف مسلمان از نظر شیعه و سنی چیست؟ و تا چه درجه خون و ابرویش محترم است؟
١- قال الصادق (علیه السلام): «الاسلام شهادة أن لااله الا الله و التصدیق برسوله، به حقنت الدماء و علیه جرت المناکح و المواریث و على ظاهرها جماعة الناس» (اصول کافی ج ۲ ص ۲۵ - باب ایمان و شرک) اسلام عبارت است از شهادت به وحدانیت خداوند متعال و شهادت به رسالت پیغمبر اسلام با اعتقاد به این که مسلمانان خونشان محترم است عقد و نکاحشان صحیح است و از هم دیگر ارث می برند و بر طبق این قانون تمام مسلمانان مساویند.
۲- ابن قلابه در روایت نجاری و مسلم و نیز المنذری در الترغیب و الترهیب آورده اند که هر کس مؤمنی را به کفر متهم کند مانند آن است که او را کشته باشد و بر همه مسلمانان واجب است که در مقابل هر کس که کلمه «لا اله الاالله» را بر زبان جاری ساخت مواظب زبان خویش باشد.
۳- ابوداوود در کتاب سنن خود در فصل جهاد می گوید: از ابن عمر «رضی ا... عنه» نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود = متعرض اهل لا اله الا الله نشوید و آنان را به بهانه ارتکاب گناه تکفیر نکنید و بدانید هر کس اهل لا اله الله الله را تکفیر کند خود به کفر نزدیکتر است.
وهمچنین حدیثی در زمینه از هفت تن از صحابه نقل شده است « امام علی علیه السلام،ابوالدرداء، ابوامام، جابر بن عبدالله، ابوسعید خدری، عایشه) که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردند که متعرض اهل لااله الا الله نشوید و چه بسا متعدد است از این روایات در ابواب مختلف فقه اعم از قصاص، ارث، حدود ، دیات، انفال، حج، صلات که همه شیعه و سنی را جزء مسلمانان دانسته و حکم یکسانی را بر آنها بار کرده که البته به خاطر جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می نماییم.
خلاصه
سقوط ، در پرتگاه اختلافات و خود به خود از هم گسیختن و پراکندگی گاه نتیجه چیزی جز بی توجهی به آرمان های متعالی و مسائل بنیادی اسلام نیست چون اگر مسلمانان خود را از توجه و دقت در این گونه مسائل فارغ ببینند طبیعی خواهد بود که نزاع بر موضوعات غیر بنیادین و بی ارزش آغاز می شود و حتی تا مرز جنگ و تخاصم هم ادامه می یابد.توجه و شناخت اهداف آرمانی و کلی و عینی و وجه تمایز اینها یکی از مهم ترین راهها برای برون رفت از این اختلافات است داشتن درد مشترک عامل عمده ای است که در اتحاد مردم و بسیج آنان علیه دشمن، مؤثر واقع خواهد شد. احمد شوقی در قالب شعر همین مطلب را بیان کرده می گوید (ان المصائب، یجمعن المصابین دردها باعث اجتماع دردمندان می شود.
راستی چه خیانت بزرگی است که ما امت اسلامی را به جدل درباره احکام فرعی و مسائل غیر اساسی عقیدتی برانگیزانیم و دردها و مصیبت هایی را که امت با آنها دست به گریبان است و شاید خود ما هم در پیدایش آنها بی نقش نباشیم یک سره به فراموشی بسپاریم. در این باره حساسیت ابن عمر (رضی ا... عنه) در قبال سئوال یکی از عراقیان درباره حکم خون مگس، قابل توجه است:
نخست آن مرد عراقی را از تکلیف در دین و ریز بینی در مسائل جزئی و کم ارزش هشدار داد. سپس گفت چطور ممکن است کسی حکم خون مگس برایش مهم جلوه کند اما از ریختن خون نواده رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باکی نداشته باشد. (دکتر قرضاوی - کتاب بیداری اسلامی ص ۱۳۸)
«ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ»(2)
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا» (3)
«وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ». (4)
«وَ مَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ لَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ»(5)
پینوشتها:
1- سوره آل عمران، آیه ۱۰۳
2- سوره بقره، آیه ۱۷۶
3- سوره آل عمران، آیه ۱۰۳
4- سوره آل عمران، آیه ۱۰۵
5- سوره شوری، آیه ۱۴
منابع:
1- قرآن کریم
2- اصول کافی
٣- کتاب بیداری اسلامی، دکتر یوسف قرضاوی
4- وحدت اسلامی، سید مجتبی ذاکری
5- الصحوة الاسلامیه بین الجحود و التطرف، دکتر یوسف قرضاوی
6- ادب الاختلاف فی الاسلام طه جابر علوانی
7- معالم الأصول
۸- کفایه الاصول - آخوند خراسانی
9- منتهی الاصول
۱۰- رساله های مذهب شیعه و رساله های ۴ فرقه اهل سنت
11 - الترغیب و الترهیب، المنذری
12- صحیح بخاری
۱۳- صحیح مسلم
14- کتاب سنن ابوداوود
15- آینده در قلمرو اسلام، سید قطب، ترجمه آیت ا... سید علی خامنه ای
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ از تنوع مذهبی تا فرقه گرایی»، نویسنده: حمید مجیدی مهر و علیرضا عظیمی، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1389ش، صص 388-375