پدرم! سایه‌ات دلنشین‌ترین نعمت‌های الهی است و حضورت زیباترین آنها؛ تو را چون چشمانم دوست می‌دارم.

مادر و پدر نازنینم! همیشه با من باشید. با وجود شما زندگی زیباست.

مادر عزیزم! تا دنیا دنیاست، بر دستانِ مهربانت بوسه می‌زنم.

مادر عزیزم! به پایت بلند می‌شوم تا ببینی قد کشیده‌ام، تا ببینی قلب مهربانت را دوست دارم.

پدرم! دستان پینه‌بسته‌ات را می‌بوسم، چراکه تمام لحظه‌هایت را می‌دهی تا موفقیت و خوشحالی مرا ببینی.

مادر عزیزم! در ثانیه‌های بی‌خوابی‌ات، خوابی خوش را برایم آرزو کردی، در لحظه‌لحظه سختی‌هایت، آرامش مرا خواستی و اکنون من تلاش می‌کنم تا با موفقیتم...

پدرم! اکنون که با رسیدن به مرز نوجوانی صدایم بم و مردانه شده است، به آرامی با تو صحبت می‌کنم؛ چراکه همیشه کلام دلنشین تو را دوست داشتم.

مادرم! چهره مهربانت چقدر به دلم می‌نشیند، حرف‌هایت چه زیبا آرامش می‌دهد و من چقدر مشتاقم تا تو را با تمام وجودم حس کنم وهنوز هم مشتاق گرمی آغوشت...

مادرم! دستم را بگیر و راه را نشانم بده، مبادا مسیر را اشتباه بروم، مبادا بدون اینکه بیندیشم، قدم بردارم.

تا زمانی که اشتباهات ما سر جای خودش باشد، طبیعی است که سیستم حساسیت والدین و ایرادگیری آنها هم فعال خواهد بود.