مسیر جاری :
ابرها اشک بریزید سلیمانی رفت
ابرها اشک بریزید سلیمانی رفت
مالک اشتر حیدر به شهیدان پیوست
شوکت خشم و خروش علوی در سر داشت
خون پاکش به شهیدان مسلمان پیوست
شهادت سردار سلیمانی...
سردار سر است و سر به سامان برگشت
سردار سر است و سر به سامان برگشت
پیمانه شکست و مست پیمان برگشت
بر شانه باد تخت او را دیدند
هدهد خبر آورد سلیمان برگشت
شهادت سردار سلیمانی...
طوفان خروش و خشم ما در راه است
طوفان خروش و خشم ما در راه است
سوگند به آه، عمرتان کوتاه است
با سورهی انتقام برمیگردیم
این تازه فقط اول بسمالله است!
شهادت سردار سلیمانی...
سبق برده ست از رستم مگر این گرد کرمانی
الا پیر خراسانی مریدی این چنین داری
سبق برده ست از رستم مگر این گرد کرمانی
سلام ما به این ظلمت شکن ماه بلند اختر
درود ما به آن خورشید، آن...
با یک نگاه روشنش آرام میشدیم
با یک نگاه روشنش آرام میشدیم
در چشم او بشارت فتحی قریب بود
هرگز نمیشود که شهیدانه زیست و
از نعمت شهید شدن بینصیب بود
شهادت سردار سلیمانی...
از دست خدا گرفت حاجت آخر
از دست خدا گرفت حاجت آخر
شد عاقبتش به خیر و برکت آخر
او مالک اشتر علی بود و رسید
در راه ولایت به شهادت آخر!
شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت...
مالک اشتر غم های علی بودی تو
مالک اشتر غم های علی بودی تو
شرط بی شرط قدم های علی بودی تو
داغدارند اگر مرد و زن، ایرانی ها
کشورم پر شده اما، ز سلیمانی ها
شهادت سردار...
لبخند او طراوت یک باغ سیب بود
سجاده شاهد است، برای شهادتش
کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود
با دشمنان چو صخره و با دوستان چو گل
لبخند او طراوت یک باغ سیب بود
شهادت سردار...
در کربلای عشق همیشه حبیب بود
در کربلای عشق همیشه حبیب بود
اصلاً اگر شهید نمیشد عجیب بود
اهل زمین نبود، هوایی یار بود
پرواز کرد و رفت، دلش بیشکیب بود
شهادت سردار سلیمانی...
کوچه در کوچه همه شهر عزادار شدند
اولش حیرت و انکار سراغم آمد
کمکم از هر طرفی شعلۀ ماتم آمد
خانه در خانه خبرها تل آوار شدند
کوچه در کوچه همه شهر عزادار شدند
شهادت سردار سلیمانی...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...