مرتضی داده از کف یاورش را وامصیبت وامصیبت

مرتضی داده از کف یاورش را وامصیبت وامصیبت می‌نماید کفن همسنگرش را وامصیبت وامصیبت بر سر دوش مولا کوه ماتم وامصیبت وامصیبت وقت غسلش شده آگه...

شام غریبانِ حبیبۀ طاها شد

شام غریبانِ حبیبۀ طاها شد نهان بـه خاک یثـرب جنازۀ زهرا شد پیکرِ بانوی روز جزا را بردند نیمۀ شب در غربت به خاک غم سپردند شهادت حضرت فاطمه...

میان بستر زهرا فتاده و بی‌تاب است

میان بستر زهرا فتاده و بی‌تاب است ز سوز عشق حیدر شمع وجودش آب است نگاه طفلانِ او گهی بـه بستر باشـد گهی به دیوار و گه به جانب در باشد شهادت...

به گوش جان عترت ز غم نوایی آمد

به گوش جان عترت ز غم نوایی آمد فاطمه و حیدر را شب جدایی آمد فاطمه(س) می‌رود لحظه به لحظه از هوش چراغ عُمرِ زهرا شود ز فردا خاموش شهادت حضرت...

ماه جمادی باشد پر غم تر از محرّم

ماه جمادی باشد پر غم تر از محرّم ای اهل عالم زهرا شد کشته با قدّ خم زهرا که کلّ هستش قربانی حیدر شد با روی سیلی خورده فدایی رهبر شد شهادت...

فدای غربت آن کودک سیه پوشی

فدای غربت آن کودک سیه پوشی که ختم مادر خود را کنار خانه گرفت گذشت فاطمه س از عالم و غمش یک عمر ز چشم های علی ع اشک دانه دانه گرفت شهادت حضرت...

بسوز دل که علی ع بین خانه بود و عدو

بسوز دل که علی ع بین خانه بود و عدو شریک زندگی اش را در آستانه گرفت کشید ناله زدل آه آه فضه بیا که قاتل از من مظلومه، ناز دانه گرفت شهادت...

علی ع شهید، در آنروز شد که جانش را

علی ع شهید، در آنروز شد که جانش را میان کوچه عدو زیر تازیانه گرفت الا چو شاخ خشکیده بشکند دستی که از شکسته نهال علی ع جوانه گرفت شهادت حضرت...

به یاد یار غریبی دلم بهانه گرفت

به یاد یار غریبی دلم بهانه گرفت که بهر یار غریبش عزا شبانه گرفت علی ع که طایر در آشیانه سوخته اش پرید و در قفس خاک آشیانه گرفت شهادت حضرت...

پای تا سردرد بود و باز درد خود نگفت

پای تا سردرد بود و باز درد خود نگفت ناله های مخفی بیمار را باور کنید باغ سوزان، دود آتش، قتل بلبل، داغ گل پیش چشم باغبان، هر چهار را باور...