از بی کسی اش اما، داغی به دلم مانده

از بی کسی اش اما، داغی به دلم مانده ز این غم به جنان زهرا، همواره عزا دارد می خوانمش و گویم، ای هستی روح افزا هر که به تو دل بسته، کی بیم...

ماتم سوزان تو، سوخته پا تا سرم

ماتم سوزان تو، سوخته پا تا سرم داغ غمت بر جبین، نام و نشان من است زمزمه‏ ى یاد تو، زمزم چشم ترم جارى اندوه تو، اشک روان من است شهادت امام...

اى که بقیعت به حق، باغ جنان من است

اى که بقیعت به حق، باغ جنان من است بارگه خاکى ‏ات، مامن جان من است شاهد مظلومى ‏ات، سنگ مزارت ولى باز هم این منظره، ملک جنان من است شهادت...

گه ز غمهاى مدینه دل پر از خونابم

گه ز غمهاى مدینه دل پر از خونابم گه به یاد کاروان اسرا بى تابم ظاهر این است مرا کشته همین زهر هشام لیکن اى اهل جنان، کشته مرا غصه‏ ى شام ...

تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا

تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا دلم از خاطره ‏ى شام بلا و کربلا گه کنم ناله از این که جسم مسموم گه به یاد غربت و داغ حسین مظلوم شهادت...

دل پاکش ز جور خصم دون خست

دل پاکش ز جور خصم دون خست چه گویم کار گردون این چنین هست بلى تا بود کار چرخ این بود همیشه با خدا خواهان به کین بود شهادت امام باقر علیه السلام...

نشسته گرد مصیبت به چهره‏ ى اسلام

نشسته گرد مصیبت به چهره‏ ى اسلام  مدینه آمده روزش سیاه‏‌تر از شام کجا روم به که گویم که چرخ دون پرور عزیز فاطمه را مى ‏کشد به دست هشام شهادت...

تویی آن یادگاری، ز دشت کربلایی

تویی آن یادگاری، ز دشت کربلایی تو وارث بر عزا و غم خون خدایی فدای سوز و غم تو الا ای جان طاها تو دیده ای روی نیزه، سر خون خدا را شهادت امام...

چون که سَم آتش به جان پر شرارش می زند

چون که سَم آتش به جان پر شرارش می زند خیمه ای در قلب خود از داغ برپا می کند آه و فریادش درون حجره ی دلواپسی خون دل بر دیده ی بارانی ما می...

وقت جان دادن لبانش یاد بابا می کند

وقت جان دادن لبانش یاد بابا می کند پیش چشم مادر خود دیده دریا می کند فاطمه بالا سرش آمد به وقت احتضار چشم خود را بهر دیدارش کمی وا می کند ...