در خاکِ غربت خفتی و از غصه هایت

در خاکِ غربت خفتی و از غصه هایت یک بغضِ باران خیز ... در جانِ زمین است هر چند قبرت خاکی است امّا یقیناً هر ذره از خاکِ تو جنّت آفرین است ...

باقر آل پیمبر می دهد جان

باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان زهر کینه زد شرر بر حاصل او زین زهر آلوده گشته مقتل او شهادت امام باقر علیه السلام...

از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده

از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده پی آن ناله دل دربه‌دری افتاده پسری دید که از زینِ بِه زهر آغشته گوشه ی حجره دوباره پدری افتاده شهادت امام باقر...

وسط حجره تنش روی زمین افتاده

وسط حجره تنش روی زمین افتاده بین گرداب بلا فرض خطر معلوم است باقر آل پیمبر بدنش می لرزد در شب حادثه ای تلخ سحر معلوم است شهادت امام باقر...

صورتی زرد شده، وقت سفر معلوم است

صورتی زرد شده، وقت سفر معلوم است آتش سینه ای از دیده ی تر معلوم است به خودش روی زمین مثل پدر می پیچد از همین صحنه غم زهر و جگر معلوم است ...

او که ز نسل هم حسین و هم حسن بود

او که ز نسل هم حسین و هم حسن بود مانند اجدادش غریب اندر وطن بود او وارث لبهاى خشک و چوب خورده است با عمه‏ اش منزل به منزل ره سپرده است شهادت...

ای ماهِ خاک خورده تنِ آسمان نشین

ای یادگار تیره ی مردان راستین ای شاه بیت پنجم غم نامه ی امین پروردگار درد، خداوند اشک و آه ای ماهِ خاک خورده تنِ آسمان نشین شهادت امام باقر...

سوخت عمری دلت ز زهر هشام

سوخت عمری دلت ز زهر هشام تا که کار تو زهر کرد تمام بود سوزنده تر تو را از زهر داغ کرببلا و کوفه و شام تا که بنمود زهر شعله ورت خاطراتش نرفت...

باز روزی ما غم است آقا

باز روزی ما غم است آقا اشک با دیده محرم است آقا فرصت گریه با امام زمان باز امشب فراهم است آقا شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد

می باشد ای وجه خدا، خاک تو بر چشمان من

می باشد ای وجه خدا، خاک تو بر چشمان من بر قلب ما یا سیدی، آتش زده سوز غمت مسموم کینه گشته ای، گریم به یاد ماتمت فرمانروای عالمین، ای بر نبی...