مسیر جاری :
هستی از سوگ شما اندر غم است
شهر مکه در عزا و ماتم است
غرق در اشک عزایت عالم است
هستی از سوگ شما اندر غم است
قامت زهرا ز داغ تو خم است
وفات حضرت خدیجه علیها السلام...
بهر حفظ رسالت چه دیدی
بهر حفظ رسالت چه دیدی
طعنه ها از عدویت شنیدی
در ره دین حق یا خدیجه
محنت از دشمن دین کشیدی
وفات حضرت خدیجه علیها السلام تسلیت باد
داغ خدیجه زد آتش به دلها
داغ خدیجه زد آتش به دلها
صاحب عزا شده حضرت زهرا
علی دلخون و نبی دلغمین
صلی الله علی ام المومنین
وفات حضرت خدیجه علیها السلام تسلیت باد
سوزد این دل خدیجه برایت
سوزد این دل خدیجه برایت
من بمیرم بر آن غصه هایت
ز این همه لطف و ایثارت ای گل
جان شیعه بگردد فدایت
وفات حضرت خدیجه علیها السلام تسلیت باد
خدیجه رفت از دار دنیا
شور عزا گردیده برپا
در مکه و در شهر بطحا
احمد زند بر سینه و سر
خدیجه رفت از دار دنیا
وفات حضرت خدیجه علیها السلام تسلیت باد
یاور پیغمبر اکرم شد خاموش
یاور پیغمبر اکرم شد خاموش
با عبای پیغمبر گشته کفن پوش
در سوگ خدیجه همراه پیغمبر
بر سر و سینه زند زهرا و حیدر
وفات حضرت خدیجه علیها السلام...
حضرت خدیجه رفته از این دنیا
حضرت خدیجه رفته از این دنیا
شهر مکه از داغش گرفته عزا
در بیت ختم رسل غوغا بپا شد
شهر مکه از داغش ماتم سرا شد
وفات حضرت خدیجه علیها السلام...
خون دل مصطفی و مکه ماتم سرا شد
خون دل مصطفی و مکه ماتم سرا شد
فاطمه سوزد از غم، مکه بزم عزا شد
بر خدیجه رسیده، ظلم و کینه دمادم
از عدوی پیمبر، رنج و غم دیده هر دم
وفات...
گل گلزار عصمت، فاطمه خون جگر شد
گل گلزار عصمت، فاطمه خون جگر شد
بیش چشمان بابا، مادرش محتضر شد
شده امشب خدیجه، راحت از رنج و محنت
مصطفی دیده گریان، سوزد از این مصیبت
وفات...
بر لب احمد امشب، ذکر آه و واویلا ست
گلبن دین خدیجه، رفته از دار دنیا
زین غم وز این مصیبت خون شده قلب طاها
از غم و سوز داغش، مکه در شور و غوغا ست
بر لب احمد امشب، ذکر آه و...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
یازده ذیقعده آمد روز میلاد رضا
منتظر مانده ام از اول شب تا حالا
دوست دارم کز غمت یا فاطمه! تنها بگریم
زمان رفتن تو نیست استخاره نکن