مسیر جاری :
وقت جدایی من و ماه صیام شد
وقت جدایی من و ماه صیام شد
یعنی غروب طلعت این بار عام شد
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
آه درون سینه ی ما مستدام شد
سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال، سالِ ظهور امام شد
آقا دعا کنید که شبهای...
ای عاشقان ماه خدا کم کم به پایان می رسد
ای عاشقان ماه خدا کم کم به پایان می رسد
با رفتنش بر مومنان هنگام حرمان می رسد
یک ماه شور بندگی ماه جلای قلب ها
ترک همه یاران کند دوران هجران...
یک بار دگر وقت وداع رمضان شد
یک بار دگر وقت وداع رمضان شد
این ماه پر از نور ز هر دیده نهان شد
افسوس مه روزه و ایام دعا رفت
در بدرقه اش اشک زهر دیده روان شد
حیف که از دست ما ماه خدا میرود
حیف که از دست ما ماه خدا میرود
ماه مناجات و نور، ماه دعا میرود
ماه سحرخیزی اهل صفا میرود
ماه وصال علی، ماه ولا میرود
الوداع ای سفره پیغمبری
الوداع ای سفره پیغمبری
الوداع ای اشکهای حیدری
روزهای عفو تو از دست رفت
از کف دل هر چه بود و هست رفت
کجا عازم شدی ماه خدایی
کجا عازم شدی ماه خدایی
چرا کردی ز ما قصد جدایی
به تو ای ماه زیبا خو گرفتیم
مس دل های ما را کیمیایی
سرمست توایم بهار قرآن رمضان
سرمست توایم بهار قرآن رمضان
از هست توایم بهار قرآن رمضان
هرچند که می شوی ز ما دور، ولی
پیوست توایم بهار قرآن رمضان
الوداع ای ماه پر فیض خدا
الوداع ای ماه پر فیض خدا
الوداع ای لحظه ی ناب دعا
با تو حال ما دگرگون گشته بود
الوداع ای انقلاب قلب ها
الوداع ای ماه مهر و معرفت
الوداع ای ماه افطار و سحر
ماه یکسان گشتن شاه و گدا
الوداع ای ماه مهر و معرفت
قلب ما با تو شده همچون طلا
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
سرای احمد امشب رشک طور است
زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان...