دستان جاهلیت، زهر تیرگی را در جام تاریخ ریخته بود و آمدن پیامبری به شیوه مهربانی کافی بود تا شرایط کدر دنیا، رو به روشنای نجات پیش رود... و محمد...

ارزش‍‌ها، پس از سال‌ها خاک خوردگی رخ نموده و زمزمه عطرآگین «لا اله الا الله» با مولود امروز فراگیر شده است. صبح رستگاری به خیر!

خجسته باد سبزترین حادثه باغ رسالت که همه گل ها با حضور آن زیباترین نام، به احترام برمی خیزند و صلوات می فرستند تا انتشار عطر.

شب چیره شده بود که ناگاه دستان «ربیع الاول» قطعه حجیم امید را آورد و جهان از خنده های چشم روشنی پر شد.

هیچ چیز ناممکن نیست. اینک فرصتی است تا احساس‌های تازیانه خورده از شرک و نفاق، سبزتر از جنگل برویند؛ حتی در صحرای سوزان حجاز.

از سمت قبله گاه دل، آفتاب رسالت برآمده است و بر لبان لحظه‌های روشن، عطر گل‌های تبریک نشسته است.

توجه سبز اندیشه ها، به کتاب نورانی «مکه» است که در متن آن، خواندنی‌ترین فصل، همراه با نام «محمد» شکفته است. چه روح نواز است، سطرهای سبز محمدی...

محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله، نور برگزیده‌ای است بر مأذنه‌ها که با آمدنش، بوی بهشت در زمان امتداد می‌یابد.

امروز هر انسانی یک مدیحه دلگشاست و غنچه های گل محمدی باز شده‌اند برای شامّه نوازی این قصاید مفرّح.

باران جلوه های اشراقی است که از چشمان «ربیع» می بارد و اینک نام دیگر زمین، بهار است و انسان، بهاری ترین موسم حال.