سلام، صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز می‌بینم و تو خودت را در آینه من آبی بیا برویم باورمان را قدم بزنیم تا شانه‌های خیابان...

سلام بر تو که عاشق سلام بر تو که شیدا سلام بر تو که خوابی سلام بر تو که رویا سلام شعر فریبا سلام دلبر زیبا سلام راوی غم‌ها سلام...

ریتم خنده‌هایت را دوست دارم... تو بین تمام آدم‌ها... در این کره‌ی خاکی... تافته‌ی جدا بافته‌ای... لبخند بزن نفس من... سلام نفسم، صبحت بخیر...

سلام من به غنچه‌ای که صبحدم به خنده باز می‌شود

دلم می‌خواهد صبح‌‎ها تو بیدارم کنی، نه ساعت شماطه دار...! سلام قربون اون چشمای نازت، صبحت بخیر

به لحظه های بی‌تو بودن سلام می‌کنم به سینه‌ام دلی هست به نام می‌‎کنم تمام می‌شود این فاصله‌ها بی‌گمان به لحظه‌های با تو بودن سلام می‌کنم ...

سلام نفسم بهترین چیز نگاهی است که از حادثه عشق تر است امروز این نگاه عاشقانه اتفاق خواهد افتاد صبحت پر از التهاب‌های عاشقانه

سلام به قاصدک‌های خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایق‌هایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی

سلام من به غنچه‌ای که صبحدم به خنده باز می‌شود

صبحت بخیر ای تمام هستی من دل دریایی من بی تو مردابیست سلام ای صبح سرشار صبحت پر از آواز نسیم